طنز؛ زشتها، عامل تلقین احساس زیبایی! : وقتی میبینیم یکی از آشنایان ظرف 2-3 ...
وقتی میبینیم یکی از آشنایان ظرف 2-3 سال مال و منالی بههم زده که نگو و نپرس؛ اتفاقا در اینگونه موارد، هم خیلی چیزها میگوییم و هم خیلی چیزها می پرسیم! مثلا میپرسیم: «طرف از کجا آورده که تونسته اینقدر بارش رو ببنده؟» فرزین پورمحبی در ایسنا نوشت:
وقتی میبینیم یکی از آشنایان ظرف 2-3 سال مال و منالی بههم زده که نگو و نپرس؛ اتفاقا در اینگونه موارد، هم خیلی چیزها میگوییم و هم خیلی چیزها می پرسیم! مثلا میپرسیم: «طرف از کجا آورده که تونسته اینقدر بارش رو ببنده؟» بعد هم میگوییم: «لابد بخوربخور میکنه؛ با نون حلال که نمیشه به اینجاها رسید»! علیرغم اینها، در گوشهی دلمان یک حس بیعرضگی و احساس حماقت شعلهور میشود. از اینکه او توانسته یک شبه ره صدساله طی کند و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم، دچار نوعی یاس فلسفی و تحقیر نفس میشویم. از اینکه زمانه غدار اینهمه بیوفا بوده و خدمات و تلاشهای صادقانه و وجدان کاریمان را نادیده گرفته و با بیانصافی هر چه تمامتر ما را در جایگاهی نشانده که با جایگاه نان به نرخ روز خورهای چاپلوس و سالوس فاصله بسیاری دارد، زانوی غم به بغل میگیریم.
برای اینکه دلمان را تا حدی خنک کنیم، به خودمان دلداری میدهیم که: «قسمت کمی از این جریان به عرضه و جربزهی طرف مربوط، مربوط میشود؛ اما قسمت بیشترش برمیگردد به اوضاع اقتصادی شلم شوربایی که قرار بود جهان را هم مدیریت کند». اما همچنان دلمان خنک نمیشود! بازهم برای تسکین به خودمان میگوییم: «در عوض، امثالی مثل ما، شبها با خیالی راحت سر به بالین میگذارند». اما وقتی شب می شود اصلا سر به بالین نمیگذاریم، راحت و ناراحتش پیشکش! چون باید تا صبح از پس حل معادله چندمجهولی حساب و کتاب زندگیمان بربیاییم! بهناچار، ال سی دی و رسیور را روشن میکنیم. بهجز کانالهای مستهجن، بر روی سایر شبکهها پارازیتهای سرطانزا انداختهاند! این کانالها را هم که نمیشود دید، چون خانواده نشسته است. کانال را به سمت جام جم عزیزتر از جانمان میچرخانیم... یک شبکه اخبار پخش میکند و آزادی شهرام جزایری را نوید میدهد، یعنی یکی از همان کسانی که یک شبه بارش را بسته و بازهم خواهد بست! در شبکهی دیگر، صحبت از داراییهای بابک زنجانی در ایران و داراییهای محمود خاوری در خارج از ایران است! شبکهی فاخری هم فیلم «معراجیها» را پخش میکند؛ فیلمی که طبق معمول، با جمعآوری یکسری جوکهای اس ام اسی قرار است وقایع سیاسی - اجتماعی را تحلیل کند و هنوز که هنوز است معتقد است، این روشنفکرها و روشنفکرنماهای فوکول کراواتی بدون ریش هستند که صبح تا شب حق همه را میخورند و ما را نگونبخت کرده و میکنند. اما بیشتر همین افراد مغضوب، هیچگاه نتوانستند ره یکشبه را صدساله طی کنند. لابد مشغول ریش زدن و کراوات زدن بودند. ایکاش فرق گرگ در لباس میش و میش در لباس گرگ را هم میدانستیم!
شخصی میگفت: بهترین فایدهی یک زشت این است که باعث میشود دیگران احساس خوشگلی کنند ... اگر نیمهی پر لیوان را ببینیم، صدا و سیما با سریالهای سطحی و دم دستیاش چنین مزیتی دارد ... تلویزیونی که هنوز در بند سطحینگری و ظاهربینی مانده، میتواند تاثیر بسزای نگرش عمیق را به مسائل جامعه بیش از پیش آشکار نماید. با این اوصاف کم کم حالمان روبهراهتر میشود، چون به مدد این جعبهی جادویی در اطرافمان چیزهایی میبینیم که خیلی بدتر از اوضاع خودمان و فکر و خیالهایمان و آن آشنای به نان و نوا رسیده امان هست. پس اینگونه میتوان زندگی را شیرین کرد و مشکلاتش را قابلتحملتر: وقتی کفش ندارید، سعی کنید کسی را ببینید که پا ندارد.
ویدیو : طنز؛ زشتها، عامل تلقین احساس زیبایی!