آداب و رسوم مردم زنجان : بهطور کلى فرهنگ عامه ٔمردم زنجان یکدست نبوده ...
بهطور کلى فرهنگ عامه ٔمردم زنجان یکدست نبوده و در مناطق مختلف داراى آداب و رسوم خاصى هستند. بنابراین وجوه اشتراکى میان آنان وجود دارد .
آداب مهمان
عموماً مهمان در میان مردم زنجان داراى مقام و منزلتى بزرگ است. اصولاً تمام شئون زندگى آنان براساس پذیرائى از مهمان ترتیب یافته است، گوئى همه چیز براى مهمان است. پس از ورود مهمان به خانه، تمام اعضاءِ خانواده در خدمت مهمان قرار مىگیرند و طعام و خوراکىهاى مختلف و اشربه به چند برابر نیاز تهیه مىشود. در این مرحله دو رسم وجود دارد: یکى آنکه صاحبخانه پس از چیدن سفره رنگین، اتاق مخصوص پذیرائى را ترک و مهمان را تنها مىگذارد تا بهراحتى غذاى خویش را میل نماید. در رسم دوم صاحبخانه در فاصله یکى دو مترى سفره دو زانو نزدیک در ورودى مىنشیند و مردم به مهمان تعارف مىکند و پس از جمع کردن سفره با تعارفات زیاد نظیر ببخشید، قابل شما نبود، شرمنده شدیم و ... ، افراد خانواده بقیه ٔ غذا را میل مىکنند .
زمان استراحت را مهمان تعیین مىکند و در مجموع مهماننوازى از خصوصیات بارز این مردم است، که در سفرنامههاى جهانگردان به تفصیل از آن سخن رفته است .
مراسم عروسى
از نظر آداب و رسوم بهطور کلى دو نوع ازدواج در منطقه صورت مىگیرد. در شکل اول عروس همراه با داماد بدون اطلاع قبلى منزل پدرى را ترک مىکندو چند روز بعد پدر داماد با ریش سفیدان محلى به منزل عروس رفته و بههر تقدیر پدر عروس را راضى مىکنند و نامهاى تحت عنوان وکیلنامه جهت عقد ازدواج رسمى دریافت مىنمایند .
در شکل دوم ابتدا پدر داماد بههمراه ریشسفیدان محلى به منزل عروس جهت خواستگارى مراجعه و پس از جلب رضایت، هر کدام از طرفین نمایندهاى جهت عقد قرارداد تعیین مىکنند. متن قرارداد شامل شیربهاء و مهریه و براساس وضع مالى داماد مواد غذائى مانند قند، چای، برنج، روغن، شیرینی، کشمش مىباشد. قرارداد تحت عنوان 'کسمات' منعقد مىگردد و پدر عروس مقدارى پارچه بهنام 'خلعت' جهت دعوت از اقوام به تعداد ۴۰ نفر از پدر داماد دریافت مىکند. عمو و دائى عروس در این میان هدایائى چون کت و شلوار، و گوسفند دریافت مىنمایند . پدربزرگ و مادربزرگ عروس نیز صاحب زیورآلات مىشوند. جهیزیه توسط پدر عروس آماده مىشود که شامل قالی، کمد، ظروف، جاجیم، چرخ خیاطی، خورجین، لوازم خواب، کت و شلوار داماد و یک جعبه در بسته توسط مادر عروس پس از تدارک عروسی، مراسم 'صلاحچائی' توسط پدر داماد برپا مىشود که پس از صلاح و مشورت ریشسفیدان زمان و مکان عروسى معلوم مىشود و به خانواده عروس ابلاغ مىگردد و از طرف خانواده عروس لازمالاجرا مىگردد. سپس نمایندگان خانواده عروس و داماد تعیین شده و ضمن تحویل خلعتها. مهمانان را دعوت مىنمایند. پس از جمع شدن مهمانان در منزل عروس و داماد، مهمان زن مقدارى پول، جاجیم، دستکش بهنام 'توره' به عروس هدیه مىکنند .
بعد از صرف شام، مقدارى حنا همراه شمع و شیرینى در سینى گذاشته و به منزل عروس برده مىشود. و مراسم حناگذارى تا نزدیک صبح ادامه مىیابد. در منزل داماد چند نفر جهت آوردن عروس تعیین مىشوند و فراوانى آن روز به منزل عروس رفته و ضمن صورتبردارى جهیزیه و تحویل گرفتن آن، و عروس پس از دریافت اجازه از پدر یا عمو آماده حرکت مىشوند. مرکب عروس تزئین شد. و همراه با برادر خویش و فرستادگان داماد سوار شده و بهراه مىافتد. برادر داماد پیشاپیش قافله حرکت مىکند. داماد نیز سوار بر اسب بهعنوان ربودن عروس حرکت مىکند که با مقاومت همراهان عروس مواجه مىشود و عقبنشینى مىکند. با رسیدن عروس به منزل داماد، وى از پشتبام مقدارى پول و شیرینى و سیب به سر عروس پرتاب مىکند و سپس یک پسربچه بهدست عروس داده مىشود (به نشانه ٔ زائیدن بچهپسر). ورود به خانه همراه با ذبح قربانى و شکستن تخممرغ است . عروس را دور تنور گردانده، روى پارچهاى بهنام پىانداز حرکت داده و در اتاق مخصوص مىنشانند و او نمىنشیند تا اینکه پدر داماد یک رأس گاو یا گوسفند به او هدید مىکند و او را مىنشاند. سپس شیرینى خورده مىشود و مهمانان مقدارى پول بهعنوان 'تویانه' مىدهند، که بعداً به پدر داماد تحویل مىشود، پس از ناهار مهمانان مراجعت مىکنند .
دو روز بعد از عروسى مراسم زنانه 'دواق قاپما' انجام مىشود و پس از بیست روز پدر عروس تحت عنوان 'ایاق آشما' عروس و داماد را به منزل دعوت مىکند و هدیهاى شامل گوسفند و فرش به آنها مىبخشد. در ماه اول ازدواج مراسم مشابهى توسط قوم و خویش عروس و داماد انجام مىشود .
سنتهای رایج ماه رمضان در استان زنجان
مردم استان زنجان ماه رمضان را فرصت مغتنمی برای عبادت، خودسازی و تذهیب روح و نفس میدانند و خود رااز ماههای رجب و شعبان برای شركت در ضیافت الهی آماده میكنند. مومنان این خطه با غبارروبی از مساجد، امامزادهها، تكایا و منازل و خرید اقلام و مایحتاج ضروری خود، از روزهای پایانی ماه شعبان رسما به پیشباز رمضان، ماه نزول قرآن میروند. روزهداری مومنین زنجان معمولا همزمان باآخرین روز ماه شعبانالمكرم و برخی مواقع نیز یك هفته قبل از آغاز ماه رمضان، تحت عنوان "روزه پیشباز" آغاز میشود و عیدسعید فطر خاتمه مییابد .
درطول ماه رمضان كه به زبان تركی "اوروشلیق" خوانده میشود مساجد، اماكن مقدس و نمازخانههای این استان مملو از جماعت روزهداری میشود كهبا انگیزهی تكمیل عبادت و كسب فیض بیشتر، نمازهای یومیه را بهجماعت اقامه میكنند . فعالیتهای دینی و مذهبی در این ماه در شهرها و روستاهای استان بهاوج خود میرسد و كلاسهای ویژه قرایت، تفسیر و تعلیم قرآن، جلسات احادیث، علوم دینی و فقهی بهطور گسترده در اماكن مقدسه و منازل مردم برگزار میشود .
آحاد مختلف مردم این استان از قدیمالایام اعتقاد دارند، ماه رمضان با خود خیر وبركت میآورد و اعضای خانوادهای كهدر آن روزهخوار بدون عذر موجه وجود داشته باشد از نعمات و بركات بیكران ضیافت خداوندی محروم میشوند. مردم زنجان روزه گرفتن در دهه اول ماه مبارك رمضان را " یوقوشا داشینان- چیخماق " ( حركت در سربالایی تند كوه با بار سنگ )، ده روز دوم این ماه را "یوقوشا كرپیجینن چیخماق " ( بالارفتن از دامنهكوه با بار خشت) و روزهداری در دههی سوم این ایام پربركت را " انیشه قاشماق سو ایچماق كیمیندی" (پایین آمدن از دامنه كوه مثل آب خوردن است ) تعبیر میكنند .
بهاعتقاد مردم زنجان ، در ماه مبارك رمضان اعضای بالغ خانوادهها از ثواب روزههای كلهگنجشكی كودكان و افراد نابالغ برخوردار میشوند و بههمین خاطر، والدین كودكان خودرا بهگرفتن روزهی نصفهروز ترغیب میكنند و درقبال پرداخت وجهی، روزهی كلهگنجشكی آنان را میخرند. مردم این منطقه در شبهای قدر نیز با برپایی آیینهای ویژه و خاصی از قبیل دعا و نیایش، شركت در محافل معنوی دعای جوشن كبیر ، دعای فرج امام زمام و ابوحمزه، اقامه نماز هفت قلهواللهی، حضور درمساجد و تكایا و قرآنسرگرفتن، ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه مبارك رمضان را گرامی میدارند. خواندن سورههای عنكبوت ، روم ، دخان و قدر از دیگر باورهای كهن مردم این استان است كه در شبهای قدر عملی میشود .
برپایی جشن و شادی در شب بیست و هفتم ماه رمضان (شب قتل ابن ملجم مرادی) تا هنگام سحر و خوردن كلهپاچهای كه همراه با سیر پخته شدهاست برای افطار و سحری در این شب نیز جزیی از باورهای مردم زنجان را تشكیل میدهد. دوختن كیسه برات " برات كیسهسی" در آخر ماه رمضان به تعداد اعضای خانواده نیز از آداب ورسوم مردم این منطقه است و مادر خانواده این كیسه را درمسجد و بین دو نماز ظهر و عصر و دعاهای تعقیبات نماز ، با پارچهی سفید چلواری و نخ و سوزن كارنكرده میدوزد. برای بریدن نخ و پارچهی این كیسه بهجای چاقو و قیچی از دندانها استفاده و یك سكهی "پول " نیز در قسمت پایین آن قرار داده میشود .
بهاعتقاد زنجانیها اگر این كیسهها توسط پنج زن سیده كه اسامی آنها فاطمه یا یكیاز القاب حضرت زهرا (س) باشد لمس شود، بركت و نعمت خدا بههمراه این كیسهها به خانههای آنان وارد میشود و اعضای خانواده به آرزوی خود میرسند . خواندن نماز مغرب و عشا پس از قرایت دعا و آیاتی از قرآن كریم چون سورهی مباركه قدر بهتعداد سه یا هفت بار قبلاز خوردن اولین لقمه افطاری از دیگر آداب و رسوم زنجانیها بهشمار میرود و روزهداران این دیار معمولا افطار خود را با خرما و یا نمك باز میكنند .
زنجانیها در سالهای دور كه وسایل ارتباطی چون رادیو و تلویزیون بهندرت و تنها در منازل تعدادی از متمولین شهر یافت میشد، زمان افطار را بااستفاده از رشتههای نخ سیاه و سفید تعیین میكردند. بههمین منظور دو رشته نخ سیاه و سفید را در مقابل چشم قرار داده و زمانی كه چشم قادر به تشخیص این دو رنگ از هم نمیشد، افطار میكردند. آش كشك، آش ترش، شیربرنج، آش بلغور ، تاس كباب ، فرنی، كله پاچه، حلوا، آبگوشت كوفته ، كالاجوش ، پیاز آب ، سوپ، رنگینك و انواع خورشتها از جمله غذاهایی است كه برای افطاری و سحری خانوادهها طبخ میشود .
نانچایی ، بربری ، فتیر ، شیرمال روغنی و شیرین ، زولبیا وبامیه و پشمك نیز از جمله نانها و شیرینیهای سنتی است كه بیشتر در ماه مبارك رمضان در این استان پخت و عرضه میشود. تورنا بازی ، گل یا پوچ و گرداندن انگشتر توسط اوستا دربین گروه، دبرنا و شاهوزیر نیز از جمله بازیهای سنتیاست كه هنوز در ایام ماه مبارك رمضان پساز بازكردن افطاری، در قهوهخانههای سنتی و یا منازل و شب نشینیها توسط نوجوانان ، جوانان و حتی بزرگسالان انجام میشود. زنجانیها همچنین عادت دارند در ایام ماه مبارك رمضان، كدورت و اختلافهای فیمابین را برطرف و نسبت بههم محبت بیشتری ابراز كنند چراكه معتقدند لطف خدا بیشتر شامل حال كسانی میشود كه دل مومن روزهداری را شاد میكند .
تهیه و توزیع مایحتاج عمومی از قبیل برنج ، روغن، گوشت و آرد بین افراد و خانوادههای نیازمند در آستانهی ماه مبارك رمضان و همزمان با شبهای قدر نیز از دیگر آدابی است كهاز سالیان دور بین زنجانیهای رایج است .
شب یلدا در زنجان
یلدا، طولانیترین شب سال یكی از آداب به یادگار مانده از گذشتگان و پیشینیان، شب انار و آجیل و قصه و هندوانه، شب لحظات مهرورزی و شب تولد خورشید است. شب یلدا درازترین شب سال است، شبی كه در آن صبح دیرتر آغاز و ماه و ستاره دیرتر به خانه میروند. شب یلدا در فرهنگ ایرانیان جایگاه ویژهای دارد و در آن رسم و رسوماتی دارند كه جالب و خواندنی است .
استان زنجان یكی از استانهای كشور است كه در آن شب یلدا در میان مردم جایگاه ویژهای دارد و مردم در این ایام كارهایی را انجام میدهند كه برای دیگر هموطنان جالب است. خواندن فال حافظ، شاهنامهخوانی، نقل خاطرات، قصهگویی پدر و مادربزرگها، حضور در منزل بزرگان خانواده، خواندن دعاهای شكرانه نعمت و سلامتی، تزیین سفره مخصوص با انواع میوهها و خشكبار، تهیه تنقلات و شیرینیجات، خوردن هندوانه و از همه مهمتر صله ارحام، از جمله رسوم و سنتهای دیرینه مردم زنجان در شب یلدا محسوب میشود .
عدهای بر این باورند كه خوردن هندوانه در این شب، باعث جلوگیری از تاثیر سرما در زمستان و گرمازدگی در تابستان میشود كه این كار در بیشتر نقاط كشورمان صورت میگیرد و مردم در این شب هندوانه میخورند. یكی از مهمترین و زیباترین كارهایی كه در شب یلدا انجام میگیرد صله رحم و دیدار از بزرگان است كه هنوز از با وجود گذشت سالها مردم و به ویژه كوچكترها تلاش میكنند به خوبی آنرا عملی كنند.
در جای جای استان زنجان مردم رسم دارند كه در این شب به دیدار بزرگان قوم و فامیل رفته و در آنجا شب یلدا یا به قول زنجانیها و آذریها شب چله را سپری كنند .
در زنجان در شب یلدا كوچكترها و جوانترهای فامیل و یا فرزندان در خانه پدر و پدربزرگ جمع میشوند و این شب را به خوبی و خوشی میگذرانند.از جمله سنن زنجانی در این ایام رفتن به خانه نوعروسان فامیل است كه در آن خانواده داماد با بستن خنچههای شیرینی، آجیل و میوه آن را به خانه عروس میبرند كه در اصطلاح به آن شبچره گفته میشود.شبچره زنجانیها شامل انواع آجیل، شیرینی و میوههای فصل مانند انار، ازگیل و هندوانه همراه با هدایایی برای عروس، در بستههای آذینبندی شده به نام خونچه است. البته این اقدام خانواده داماد در سال بعد و در نخستین شب یلدا توسط خانواده عروس مقابله به مثل میشود و این بار خانواده عروس برای دختر خود شبچره میبرند .
خوردن آجیل به ویژه شكتن گردو، فندق و بادام نیز در كنار آجیلهای امروزی و سنجد در سنن زنجانیها از جایگاه ویژهای برخوردار است. مردم زنجان در شب یلدا مقداری برف سفید را با شیره انگور مخلوط كرده و آنرا میخورند كه بسیار خوشمزه میشود. همچنین زنجانیها با خوراكیهایی چون ترب، شلغم، كلم و تنقلاتی مانند توت و انجیر خشك، كشمش، گردو و نخودچی در این شب از میهمانان خود پذیرایی میكنند
در برخی نقاط استان زنجان نیز كه هنوز به سبك قدیم برای گرم شدن از كرسی استفاده میشود و هنوز بخاریهای مدرن بدون نیاز به لوله و غیره در آنجا جایگاهی ندارد، در شب یلدا و در استقبال از روزهای بلند رحمت و بركت در چهار گوشه كرسی گردو و فندوق میشكنند به این امید كه بر اطراف خود شادی و خنده حاكم شود .
در كنار خوردن، زنجانیها آداب دیگری نیز برای این شب دارند كه طرح معما و چیستان از سوی بزرگترها و بازیهای دسته جمعی نظیر گل یا پوچ، از سرگرمیهایی است كه در شب یلدا، بزرگ و كوچك خانواده را به خود مشغول میكند تا در شب یلدای زنجان كه معمولا هوا سرد و زیر صفر است كانون گرمی در خانوادهها تشكیل شود. البته شاید این سنن در برخی مناطق استان به دلیل گرفتاریها و مشكلات اجرا نشود ولی هنوز هم خانوادههایی هستند كه به این سنن پایبند بوده و اگر این سنن را اجرا نكنند دلگیر شده و آنرا خوش یومن نمیدانند .
چارشنبه سوری
آخرین چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسی كه ایرانیان در شب آن جشن چارشنبه سوری میگیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن شب برگزار میكنند. جشن چارشنبه سوری كه از جشن های ملی و باستانی ایرانیان است و هنوز در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران شب این روز را بطرزی خاص جشن میگیرند. سعید نفیسی استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند كه قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میكنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند كه این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است ... شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد كه هر یك از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت .آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یك قسمت از آن عمومی و مشترك میان تمام مردم ایران است كه حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است كه مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا كم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است . آن قسمت از آئین این شب كه درتمام ایران معمول است از كرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع كه ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشكار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شركت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است . ایرانیانی كه از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیكنند و ایرانیان مقیم تركیه و مصر و هندوستان نیز در جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند .
توپ مروارید: در میدان ارك طهران توپ كهن سالی بود كه مدت صد سال بر فراز صفه ای جاگرفته بود و چون پیران زمین گیر از جای خود نمی جنبید - شبهای چهارشنبه سوری زنان و دخترانی كه حاجتی داشتند مخصوصاً آن زنانی كه در آرزوی شوی بودند از آن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی می نشستند و از زیر آن میگذشتند و در برآورده شدن آرزوی خود شك نداشتند و بچه های شیرخوار را كه به اصطلاح «نحسی » میكردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقاره خانه میگذراندند. این توپ را توپ مروارید مینامیدند و افسانه های گوناگون در حق آن میگفتند .
آتش افروختن : زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه سوری آتش افروختن و جستن از آن و شادی كردن در كنارآتش است ....
اینك تقریباً در تمام ایران شب چهارشنبه سوری توده هایی از بوته خودروی بیابانی فراهم می آورند و نزدیك یكدیگر قرار میدهند زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یكی پس از دیگری جستن میكنند و در هر جستنی میگویند: «زردی من از تو سرخی تو از من » یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را كه در خود داری بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاكستری را كه از آتش میماند باید در خاك اندازی جمع كنند و از خانه بیرون برند ودر كنار دیوار بریزند و آنكس كه بیرون ریخته است در بازگشت در میزند باید از درون خانه از او بپرسند: «كیست ؟ » و او هم جواب دهد; «منم » گویند : « از كجاآمده ای ؟ » جواب دهد كه : «از عروسی » بپرسند: «چه آورده ای ؟ » گوید : « تندرستی ».
مراسم تدفین
اهالی بعد از رسیدن خبر فوت شخص در منزل او حاضر مىشوند. سپس مراسم تدفین انجام مىشود. جلوی میت، یك سینی پر از قند شكسته با پارچه سیاه رنگ روی آن حمل مىشود كه به آن ” ورخباز“ مىگویند. كه در مراسم بین مردم تقسیم مىشود. پس از آن اهالی به منزل متوفی مراجعه و به صرف غذا مىپردازند. روز بعد صاحب مجلس سوگواری، مجلس ”صلاح لاشماق“ را برپا مىكند كه با دعوت ریشسفیدان و خویشان نحوه برگزاری مراسم تعیین مىشود .
روز مراسم اگر پنجشنبه باشد شام و اگر جمعه باشد ناهار خواهد بود. یك روز قبل از مراسم، قرآنخوانهای محلی جمع مىشوند و باید یك جلد كلام ا ... مجید را تمام كنند، تا پذیرائی جالبی نصیبشان شود. بعد از صرف غذا مهمان باید مجلس را ترك كند. بعد از روز شنبه اولاد خانواده با كسب اجازه منزل را ترك مىكنند. اما رفت و آمد مهمانان تا چهلم ادامه دارد. مراسم بعدی چند روز به چهلم مانده است كه قوم و خویشان با آوردن پارچههای رنگی مجلسی بهنام ”قره اچماق“ برپا مىكنند . لباسهای سیاه را از تن درآورده و لباس رنگی مىپوشانند. شخص عزادار بعد از این مراسم به منزل دوستان مراجعه و با تقدیم پارچه، اجازه كندن لباس سیاه را مىدهند .
روز چهلم پنجشنبه یا جمعه انتخاب مىشود و ناهار یا شام ترتیب داده مىشود، كه با دعوت قبلی مىباشد. آخرین مرحله روز عید است كه آشنایان و دوستان از منزل متوفی دیدن كرده و مراسم پایان مىگیرد .
پوشش سنتی زنان و مردان زنجانی :
1- 1: سرپوش زنان : مهمترین سرپوش زنان در دوره قبل از كشف حجاب چادر مشكی بوده است كه در قسمت كمر دارای یك بند جهت بستن آن بوده است . علاوه بر این زنان و دختران زنجانی از روسری سفید رنگی كه بدان « چرگات » میگفتند برای پوشاندن موهای سرشان استفاده میكردهاند ، به طور كلی آنچه كه عمومیت دارد اینكه برای سر از سه نوع پوشش استفاده میشده است. ابتدا پارچهای به نام پوشن موی سر با قوس پیشانی به طور محكم محافظت مینموده ، سپس ابزار دومی كه به جهت حفاظت پوشن مورد استعمال است « چنه آلتی » ( زیرچانه ) نام دارد كه خود از سكههای قلابدار به هم پیوسته و یا منجوق رنگارنگ تشكیل شده است و از زیر چانه تا فرق سر چسبیده میشود پوشش سوم بنام «یاشماق» (روسری) است كه برای پوشش دهان چانه و گردن استفاده میشود كه در حقیقت نوعی روبند است
2-1 : تن پوش زنان : تن پوش زنان عبارت بود از پیراهنی كه در اصطلاح محلی بدان « كوینگ» گفته میشد جنس كوینگ از كرباس بوده و پارچه آن توسط خود افراد بافته میشده است و طرحهای الوان و رنگهای گرم در آن به كار میرفته است بلندی كوینك به اندازهای بوده كه تا زانو میرسیده علاوه بر این یقه كوینك كمی باز بوده كه در قسمت باز از گردن بند جهت پوشاندن گردن استفاده میشده است . بر روی پیراهن یا همان كوینك ، ارخالق پوشیده میشده ، ارخالق همان نیم تنه روئین زنان بود « كه معمولاً از چیتهای رنگی دوخته میشده كاملاً چسبان و بدون یقه بود و آستینهای تنگ آن تا بالای آرنج میرسید كه گاهی طول این آستین تا حدود مچ هم میرسید . سر آستین آن دارای تكمههای فلزی كوچكی بود ، این تكمه در زمستان بسته و در فصل گرما و تابستان باز بود. طرحی از گل و بوته هم روی ارخالق میدوختند كه به آن قلمكار میگفتند بهترین ارخالقها متعلق به بنارس بود ، در اصفهان و بروجرد و شیراز نیز ارخالق تولید میكردند .لباس دیگری كه بدون آستین بود و از روی پیراهن و زیر كت پوشیده میشد جلیزقا یا جلیقه بود كه ( در اصطلاح محلی جرقا نام داشت) . از روی جلیقه یا ارخالق زنان كتی میپوشیدند كه در اصطلاح محلی به آن « دون » یا «یل» میگفتند كه تا كمر میرسیده و مورد استفاده متمولین بوده .زنان از تنبان بعنوان شلوار استفاده میكردهاند ، « تنبان یك نوع شلوار بود كه معمولاً كوتاه و گشاد بوده و از پارچههای چون ابریشم ، مخمل ، شال كشمیری یا پارچههائی از این قبیل دوخته میشد ، تنبان كه در اصطلاح محلی بدان تومان گفته میشود ، تا قوزك پا میرسیده و سپس در قوزك پا باكش بسته میشده تنبانهای كوتاهتر گشاد دوخته میشدند . همچنین زنان دامنی پرچین بنام شلیته ( كه در اصطلاح محلی شلته گفته میشده ) میپوشیدند ، شلیتهها ابتدا دامنیهای پرچینی بودند كه روی زانو میآمد ولی بعد این شلیتهها كمكم كوتاهتر شده شلیتهها را روی تنبان به تن میكردند . زنهای شیك پوش معمولاً 10 الی 11 شلیته برپا میكردند . یك نوع شلوار هم تحت عنوان ( نیمساق ) وجود داشته از این شلوار در مهمانیها و مسافرتها استفاده میشده كه در قسمت پا به جوراب مجهز است كه نوعی جوراب شلواری است .
پاپوش زنان : زنان كفشهای پاشنه كوتاهی كه به « كوردی یاتی » معروف بودند به پا كردهاند ،رویه این كفشها معمولاً از پوست گوسفند ( یا میشین) و زیر كفش از پوست گاو میش یا گاو بود كه در اصطلاح محلی بدان « گون » میگفتند . روستائیان معمولاً از پوست خام گاومیش یا گاو استفاده میكردند و رویه كفش را از لاستیك یا تسمههای بهم بافته شده از پوست میش یا گوسفند درس میكردند . لازم به ذكر است كه چرم خام انعطاف نداشته و ظاهر خوبی هم نداشت ولی دیرتر از بین میرفت . چرم خام رنگ طبیعی خود را داشت اما چرم دباغی شده كه معمولاً طبقات مرفه برای ساختن كفش خود استفاده میكردند به رنگ قهوهای یا تیره بود . كفش زنان ثروتمند یكنوع چارق گلدوزی و تزئین شده بود ، اما كفش زنان طبقات كم درآمد یا روستایی معمولاً از چرم خام تهیه میشد ( البته نسبت به كفش مردان كمی زیباتر ساخته میشد) معمولاً برای دوام بیشتر كفش از یك لایه « خش » استفاده میكردند كه بین كف داخلی و كف اصلی كفش قرار میگرفت . لایه خش ذرات ریز تراشیده شده چرم و میشین بود كه با سریش و مقداری آب در یك كوزه ریخته شده و مانند سابیدن كشك در كوزه شكسته كوبیده میشد تا كاملاً خیس شده و بوسیله سریش به هم بچسبد سپس آنرا روی كف داخلی كفش مرتب میكردند و كف اصلی را روی آن نصب كرده و میدوختند .
لباس عروس : نوع لباس عروس بستگی به استطاعت و اعتقادات خانواده عروس داشته است معمولاً روی صورت عروس تور میانداختند . میتوان گفت كه لباس عروس نسبت به لباس افراد عادی زرق و برق بیشتری داشته و رنگ آن شاد و از نظر ظاهرخوش دوخت بوده است .
لباس مردان :
1-2 سرپوش مردان : مردان معمولاً از كلاه پوستی یا كلاهنمدی به عنوان سرپوش استفاده میكردند اما در زمان رضاشاه استفاده از این كلاهها ممنوع شده و ابتدا كلاه پهلوی و سپس كلاه شاپو متداول گردید . 2-2 : تنپوش مردان : مردان پیراهنی به نام «كونیك » میپوشیدند كه تا كمر میرسید ، از روی كونیك معمولاً جلیقه میپوشیدند كه از جلو یك طرف آن روی طرف دیگر آمده و بسته میشده . همچنین دو نوع كت بنامهای « اویما » و « ستره» وجود داشت كه هم جنس و هم استفادهكنندگان آنها متفاوت بود. ستره كنارش چاك داشته و جیب آن مثل قبای آخوندی بود ، ستره بلند بود و معمولاً شهریها و افراد ثروتمند از آن استفاده میكردند . اما دهاتیها و مردم كمدرآمد «اویما » میپوشیدهاند كه از جنس كرباس تهیه میشده ، روستائیان كرباس را برنگ آبی رنگ میكردند ( چون رنگ دیگری نبوده ) و اویما از ستره كوتاهتر بود و تا زانو میرسید . لباس كه مردان به عنوان پالتو استفاده میكردند «سردری» نام داشته كه بالاتنه آن جدا بوده و پائین تنه آن دارای چینهای زیادی بوده كه در اصطلاح محلی بدان « لوحه چین » میگفتهاند و تا پا میرسید . شلوار مردان گشاد بوده و كمر آنرا با بند میبستند ، روستائیان معمولاً بندشلوار – خود را بلند میگرفتهاند به نحوی كه از جلوی شلوار آویزان میشده است . رنگ این نوع شلوارها كه به شلوار بندی معروف بودهاند ، آبی نیلی بوده . لازم به ذكر است كه افراد روستایی و كمدرآمد شلوار زیر و شلوار رو نداشتهاند و همان شلوار را هم در خانه و هم در بیرون خانه میپوشیدهاند .
3-2 پاپوش مردان : كفش مردان را نیز مانند كفش زنان از پوست گاومیش یا گاو «گون» درست میكردهاند . افراد ثروتمند از كفش پاشنه بلند استفاده میكردهاند ولی بقیه مردم كفش پاشنه كوتاه میپوشیدند كه به آن « كودری یاتی » میگفتند .
زیورآلات : استفاده از انگشتر بر خلاف مردان كه معمولاً از انگشتر عقیق به خاطر ثواب بودن استفاده میكردند در بین زنان معمول نبوده است ، البته به هنگام ازدواج حلقهای بین عروس و داماد رد و بدل میشده است . دستبند و گردنبند زنان معمولاً از یك رشته منجوق – سنگ شبه یا شبق « سنگ سیاه براق » و سنگهای زرد رنگ (كهربا) و پشم و عقیق تشكیل میشد . در روستاها معمولاً از سكههای پنجریالی یا دهریالی كه زرگرها آنها را با قلابهائی به هم متصل میكردند به صورت سربند – گردنبند و استفاده میشد . سربندها را معمولاً بوسیله پیشانی بند ( در اصطلاح محلی عصابه ) آویزان میكردند
منبع:rasekhoon.net
ویدیو : آداب و رسوم مردم زنجان