مشکل سریال سازی، بازیگران بداخلاق مشهور! : شبکه یک سیما بعد از تعطیلات نوروز ...
شبکه یک سیما بعد از تعطیلات نوروز میزبان سریالی است که بازیگران شناخته شده را در کنار بازیگران جوان تازه شاهد هستیم، سریالی که در بهترین زمان و روی آنتن شبکه ملی میرود اما نتوانسته در جذب مخاطب آنچنان که باید موفق باشد. خبرگزاری صبا: شبکه یک سیما بعد از تعطیلات نوروز میزبان سریالی است که بازیگران شناخته شده را در کنار بازیگران جوان تازه شاهد هستیم، سریالی که در بهترین زمان و روی آنتن شبکه ملی میرود اما نتوانسته در جذب مخاطب آنچنان که باید موفق باشد.
با جواد ارشاد کارگردان سریال گفتوگویی کردیم که نتیجه آن را در ادامه میخوانید.
آقای ارشاد! سریال دوردستها چندمین کار تلویزیونی شماست؟
پیش از این سریال چند تله فیلم ساختم و همچنین سریال «چراغی در شب»، «یکی بود یکی نبود»، «ستاره حیات» و «دوپنجره» را که در مرکز اصفهان تولیدشده کارگردانی کردم.
قبل از سریالسازی به چه کاری مشغول بودید؟
فیلم سینمایی میساختم اما به دلیل اینکه فیلمنامههای ما تجاری نبود و از طرفی تهیهکننده پولداری هم نداشتیم به سراغ تلویزیون رفتم.
سریال دور دستها چه زمانی کلید خورد؟
این سریال اوایل مهرماه سال 94 کلید خورد و یک سال طول کشید تا طرح آن را به تایید سازمان برسانیم.
بازیگرهای نقشهای اصلی انتخابهای اول شما بودند؟
تقریبا برای هر نقش چند گزینه را کاندیدا کرده بودیم اما در بررسیها به این ترکیب رسیدیم که به نوعی در گزینههای اول هم ما بودند. به عنوان مثال برای نقش رباب گزینههایی مثل خانم پریوش نظریه و خانم گودرزی و چند نفر دیگر را مدنظر داشتیم ولی به این معنا نبود که خانم نظریه گزینه اول ما باشند. من برای هر نقش چهار نفر را انتخاب کرده بودم و به تهیهکننده معرفی کردم. در حال حاضر از cast نهایی راضی هستم زیرا این بازیگران بهترینهای تلویزیون و سینمای ما هستند و ترکیب دلنشینی برای مردم شده است.
فاطمه گودرزی و دانیال حکیمی پیش از این تجربههای مشترک موفقی داشتند و به نوعی میتوان گفت زوج هنری محسوب میشوند. دلیل شما برای انتخاب این دونفر هم همین موضوع بود یا کنار هم قرار گرفتن این دونفر اتفاقی بود؟
انتخاب خانم گودرزی و آقای حکیمی در این سریال به واسطه تجربه همکاریهای موفق قبلی نبود بلکه بر اساس ذهنیت خودم و سناریو به این انتخاب رسیدم، هر دو به درد نقش ما میخوردند و خوشحالم که در کنار هم، بازهم درخشیدند.
زمان پخش این سریال در کنداکتور پخش زمان خوبی است. در طول این شبها چه بازخوردی از مخاطبان و اطرافیانتان داشتید؟
وقتی یک سریال با مضمون جدی ساخته میشود باید این انتظار را داشت که در طول زمان مخاطبان خود را جذب کند. «دوردستها» هم همین طور است و باید در طول زمان با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند اما در کل به نظرم مردم ناراضی نیستند و فکر میکنم کسانی هم که مخاطب سریالهای ماهوارهای هستند به جمع بینندههای این سریال پیوستند. علتی که من کارگردانی این مجموعه را به عهده گرفتم برای نشان دادن این بود که اگر بخواهیم و فضا ایجاد شود میتوانیم سریالهای پر رنگ و لعاب تهیه کنیم. خواستم از چهاردیواریها فراتر برویم و به موضوعات جدی تری مثل مباحث تولیدی، وجدانکار ومسئولیتپذیری بپردازیم. ما مشکلاتی در روند ساخت این سریال داشتیم و این مشکلات باعث وقفه در کار شد اگر این مشکلات به وجود نمیآمد کار بهتری تهیه میشد.
مثل چه مشکلاتی؟
در طول کار مجبور شدیم فیلمنامه را تغییرات اساسی بدهیم این تغییرات در کار هم اثرگذار بود اما تمام تلاش را کردیم که کار شسته رفته شود. سیاستهایی در سازمان وجود دارد تا کار در نهایت مطابق چیزی شود که سازمان میخواهد، برای همین در راستای بهتر شدن سناریوها روی آن تغییراتی اعمال میشود که گاهی کلیت کار را تغییر میدهد. سریال ما هم مشمول این اتفاق شد.
یعنی این تغییرات به کار ضربهزننده بود؟
ببینید سناریویی که ابتدا قصد داشتیم کار کنیم شکل دیگری بود و به لحاظ دراماتیکی محکمتر بود اما به لحاظ مضمونی مورد موافقت شورا قرار نگرفت و قرار بر این شد که تغییرات اساسی روی آن انجام شود. در سریالسازی اگر یک دیالوگ تغییر کند روی تمام شخصیتها تاثیر خواهد گذاشت حالا اگر قرار باشد مضمون تغییر کند قطعا کل کار تغییر خواهد کرد.
یعنی اگر ما ضعفی در کار میبینیم به خاطر همین تغییرات است؟
ببینید منظورم این نیست که کار بدتر شد اما حرف من این است که اگر بنا به تغییر است باید زمان داده شود. مخصوصا اگر تغییر سناریو در حین کار است باید به عوامل فرصت داده شود تا با دقت تغییرات را انجام بدهند یا قبل از اجرای کار تمام جوانب در نظر گرفته شود و طبق چیزی که احتمال میدهند مطرح کردنش خوب است برای ساختنش به سازنده چراغ سبز نشان بدهند. اینطوری با شک تصمیم نگیرند که کار جلوی دوربین برود بعد تصمیم به تغییر بگیرند. من به عنوان کارگردان احاطه به کار خود دارم و هر قصهای را به من بدهند سعی میکنم به بهترین نحو انجام بدهم به شرطی که قصه کامل باشد. این تغییرات موجب شد که در طول کار مدام با نویسنده در ارتباط باشم و بخشی از انرژی من به خاطر این تغییرات از دست رفت و تمرکزم را گرفت.
هومن برقنورد در یکی از گفتوگوهای اخیرش درباره «دوردستها» عنوان کرده بود که فیلمنامه در طول کار دچار تغییراتی شده که او را گلایهمند کرده است. این نارضایتی برای کل تیم به وجود آمد یا فقط ایشان؟
بازیگری که در طول یک کار سینمایی و سریال بازی میکند واقف نیست که قرار است که چه اتفاقی بیفتد به خصوص بازیگرهای ما که مثل شاگردهای تنبل سر صحنه فقط دیالوگ حفظ میکنند. در مجموع همه نگران بودند که نگرانی آنها برطرف شد و ماحصل کار را که دیدند انسجام دارد خیالشان راحت شد و متوجه شدند وقتی سرصحنه کارگردان میگفت نگران نباشید بیراه نمیگفت. من بودم که میدانستم چه روندی و چطور دارد طی میشود و تجسم میکردم که چه اتفاقاتی قرار است بیفتد.
سریال دور دست ها
«دوردستها» فیلمنامه یک خطی و سادهای دارد که همین اتفاقات را قابل حدس میکند چرا به داستان پیچیدهتری فکر نکردید؟ چطور با این داستان عنوان میکنید که با سریالهای ماهوارهای مقابله میکنید؟
تمام تلاشمان را کردیم که این اتفاق نیفتد. در رابطه با بحث رقابت با سریالهای خارجی باید گفت که ماشین سمند هم با پورشه اختلاف زیادی دارد در حالی که در شرکت خودروسازی ما مهندسان تحصیلکرده فعالیت میکنند. این عدم توانایی ما نیست کمبود امکانات است. علت اینکه خودروسازی ما ایراداتی دارد و آنها بیایراد هستند بحث مفصل مدیریتی است و فاکتورهای مختلفی دارد این موضوع شامل برنامهسازی ما هم میشود. ما در برنامه و سریالسازی با محدودیتهای زیادی مواجه هستیم؛ چه به لحاظ اکشن چه به لحاظ محتوایی و از همه مهمتر در زمینه سرمایهگذاری مشکلاتی داریم. فیلمسازی و سریالسازی یک صنعت است .کارگردانی که یک سریال 37 قسمتی میسازد با کسی که یک برج 37 طبقه میسازد تفاوتی ندارد حتی به مراتب کار من به لحاظ ظرافت کاری سختتر است.
ما در جلساتی هم که برگزار میکنیم از مثالهای سریالهای خارجی استفاده میکنیم در حالی که بودجه ما قابل مقایسه با آنها نیست. در بحثهای زیبایی شناسی هم معلومات نظری ما بسیار خوب است اما در اجرا مسلم است که باید اسباب فراهم شود تا کار خوب تولید کنیم. باید سرمایهگذاری انجام شود کمکهای دولت وارد سریالسازی شود تا سریالهای خوبی ساخته شود. مشکلی که ما سر صحنه داریم با بداخلاقیهای بازیگران سر صحنه است حالا اگر بازیگر کمی هم اسم و رسمی داشته باشد احساس میکند که در سر صحنه هر رفتاری را که میخواهد میتواند انجام بدهد. نظم به کیفیت کار بسیار کمک میکند و اینها با تعامل اتفاق میافتد و سریالسازی به یک حداقل استانداردهایی نیاز دارد.
پس این طور به نظر میرسد که شما با بازیگران اصلی کارتان مشکل داشتید؟
ببینید من نمیخواهم وارد جزییات شوم. معمولا یک یاعلی گفته میشود و همه دور هم جمع میشوند تا کاری انجام شود در نهایت هم همه چیز بر سر کارگردان خراب میشود. تمام اتفاقاتی که باید برای کارگردان فراهم شود تا با حداقل آرامش کار را انجام بدهد در حالی که با فشارهایی که وجود دارد انرژی کارگردان گرفته میشود. این کارگردان است که با نویسنده عوامل، بازیگرها، نقدها و تمهیدات سازمان روبهرو و به نظرم مظلوم واقع میشود. همین که ما کاری را شروع میکنیم و نمیمیریم و به انتها میرسانیم یک معجزه است!
حضور دایانا و دانا حکیمی صرفا به دلیل حضور آقای دانیال حکیمی بود؟
زمانی که آقای حکیمی را برای بازی در سریال دعوت کردیم و با ایشان در رابطه با قصه صحبت میکردیم زمانی بود که ما به دنبال بازیگر بودیم. آقای حکیمی گفتند که بچههای من هم بازیگری میکنند من استقبال کردم. پسرشان چهره معصومی دارد و برای نقش مناسب بود. خانم دایانا حکیمی نیز میتواند نماینده قشری از این نقش باشد. حضور آقای حکیمی هم کمک میکرد که در صحنه روانتر و راحتتر باشند. قطعا یکی از دلایل حضور این دو بازیگر پدرشان بود اما دلیل اصلی خوب بودنشان بود.
چطور شد که خانم ونوس حسن کانلی را برای نقش اصلی انتخاب کردید؟
من طرح اولیهای به اسم «یگانه» داشتم که قرار بود ساخته شود. زمانی که طرح اولیه به دست نویسنده سپرده و سناریو نوشته شد گزینههای زیادی را مورد بررسی قرار دادیم که چه کسی آن را بازی کند و در انتها به خانم ونوس حسن کانلی رسیدیم. وقتی ترکیب را کنار هم دیدیم با توجه به نقش مادر که خانم گودرزی بازی میکردند و یک ریشه جنوبی دارد با جمعبندی تمام فاکتورها از فیزیک و چهره مناسب هستند و از بین 50 نفر ایشان را انتخاب کردیم. گزینه اول افراد دیگری بودند و قبل از آمدن ایشان به دو یا سه نفر رسیده بودیم اما در انتها به این نتیجه رسیدیم که ایشان بهتر هستند.
وقتی بازیگری با این تجربه کم نقش اصلی یکی سریال میشود شائبههایی پیش میآید که چطور نقش را از آن خود کرده است.
خانم کانلی به تازگی از کار سینمایی «تا آمدن احمد» فارغ شده بودند. این فرصت خوبی بود که ایشان به مردم معرفی شود. یکی از اهداف من این است که کاری که در گذشته برای من انجام نشده من برای جوانها انجام بدهم. همانطور که میبینید حتی تیتراژ ما را هم یک چهره نو و جوان خوانده است.
ویدیو : مشکل سریال سازی، بازیگران بداخلاق مشهور!