بازار سیاه کتابهای جلد سفید! : سابقه رونق بازار غیر رسمی کتابهای ممنوعه یا ...
سابقه رونق بازار غیر رسمی کتابهای ممنوعه یا زیرزمینی در ایران معاصر به سال 56 برمیگردد. کسانی که امروز دهه پنجم و ششم عمرشان را میگذرانند نخستین کتابهایی که در دوران اختناق و استبداد پهلوی مقابل بازارچه کتاب حوالی دانشگاه تهران عرضه میشد. روزنامه ایران:
سابقه رونق بازار غیر رسمی کتابهای ممنوعه یا زیرزمینی در ایران معاصر به
سال 56 برمیگردد. کسانی که امروز دهه پنجم و ششم عمرشان را میگذرانند
نخستین کتابهایی را که در دوران اختناق و استبداد پهلوی مقابل بازارچه
کتاب حوالی دانشگاه تهران عرضه میشد، به خاطر دارند. کمکم کتابهای خسرو
گلسرخی آمد و مجموعه اشعار و دفاعیاتش در دادگاه نظامی. محل تردد ما فاصله
بین در اصلی دانشگاه و بازارچه کتاب بود. روزی چند بار این مسیر را بالا و
پایین میرفتیم. چندی بعد آثار دکتر علی شریعتی، خاطرات زندانیان سیاسی،
خاطرات مبارزان و... وقتی نهضت مردمی امام خمینی (ره) فراگیر شد، انواع
کتابهای سیاسی و تئوریک، بدون طرح جلد پیادهروها را پر کردند و به
کتابهای جلد سفید معروف شدند.
همه
کسانی که از کودتای 1332 به بعد طعم سانسور و سرکوب را چشیده بودند و تشنه
آگاهی و مطالعه بودند چشم بسته این آثار را میخریدند. هر چه بر عناوین این
آثار افزوده میشد. ارتفاع کتابها بر طاقچه خانه و گوشه اتاق افزایش پیدا
میکرد. از مجموعه آثار لنین گرفته تا کاپیتال (سرمایه) مارکس و ... اغلب
گردآورندگان این آثار شاید هرگز فرصت مطالعه این همه آثار را پیدا نکردند.
نتیجه آن شد که مشتاقان کتاب و کتابخوانی از ترس آن کتابها را یا به آب
دادند، یا در حیاط و زیرزمین خانهها دفن کردند یا طعمه آتش شد.
انقلاب
اسلامی که طلیعه آزادی و آگاهی بود، تا چند سال پس از استقرار نظام، هیچ
نهادی را مسئول نظارت و ممیزی بر آثار مکتوب و هنری تعیین نکرده بود. با
تغییر فضای سیاسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس قوانین مصوب مسئولیت
نظارت بر چاپ و انتشار آثار را بر عهده گرفت.
اما در دولتهای مختلف
این نظارت بنابر سلیقه هر وزیر با تفسیری که از قوانین داشتند، نموداری را
نشان میدهد که اوج و فرود آن بسیار است. اعمال ممیزی در حوزه کتاب،
سینما، تئاتر، موسیقی و .... از دوران وزارت مصطفی میرسلیم تا وزارت سید
محمد خاتمی و احمد مسجدجامعی و ... کمرنگتر و کمرنگتر میشد و اعتمادی
متقابل میان وزارت ارشاد و اهل قلم و هنرمندان و ناشران را در پی داشت. اما
از سال 84 با روی کار آمدن دولت نهم شرایط تغییر کرد و سیاستهای
سختگیرانهای اعمال شد.
این
سیاست در دوران دوم ریاست جمهوری احمدینژاد تندتر و سختگیرانهتر اعمال
شد و نتیجه آن این شد که علاقهمندان به کتاب و مطالعه از کتابفروشیها
رویگردان شوند و به نایابفروشان و دستفروشان کتاب در پیادهروها متکی
شوند. دگرگونی و تحولات صنعت نشر و ورود دستگاه چاپ؛ ریسوگراف، چاپ
کتابهای غیرمجاز را سریع، آسان و ارزان کرد و چنین شد که این دسته از
ناشران به صورت زیرزمینی و قارچگونه رشد کردند و باعث شد بساط کتابفروشان
افستی از مقابل پیادهروهای خیابان انقلاب (مقابل دانشگاه تهران) به نقاط
مختلف پایتخت گسترش یابد و کمکم به شهرهای بزرگ و به دنبال آن به شهرهای
کوچک نفوذ کند و در این فضای ناامن برای سرمایهگذاری فرهنگی، برخی ناشران
از دور خارج شدند، برخی ورشکسته شدند و درگیر چکهای برگشتی در این میان در
رفت و آمد بین دادگاه و کلانتری. تیراژ کتاب هم از سه هزار نسخه به سیصد
نسخه رسید.
در بازار نایابفروشان چه میگذرد؟
حوالی
ظهر است، جوانی با صورت کم مو حدواً 25 ساله موتورسیکلتش را جلوی
کتابفروشی روزبهان در پیادهرو پارک کرده و خورجین بارکش موتورش پر از
کتابهای افست است، میپرسم در انتخاب کتاب برای افست چگونه عمل میکنید%:./
عموماً
کتابهایی که در بساط این افراد عرضه میشود به چند دسته تقسیم میشوند:
کتابهای رمان، شعر، کتابهای عرفانی، روانکاوی و روانشناسی، تاریخی، :.8)یاسی
و کتابهای فالبینی و دعانویسی و ...
تاریخ و آگاهی
حوالی
ظهر است، خانمی جلوی بساط کتابهای افست مکث میکند، نگاهی به کتابها
میاندازد و میپرسد: چنده؟ فروشنده با تأمل جواب میدهد: سیهزارتومن. جلد
گالینگورش سیوپنج هزار تومنه. ولی این بهتره. مردی میانسال قیمت «دو قرن
سکوت» را میپرسد و جواب میشنود. هشت هزار تومنه. همه جا دههزار تومن
میفروشن. خانم جوان اسکناسها را میشمارد و تحویل فروشنده میدهد. کتاب
را داخل کولهاش جای میدهد. مرد میانسال اسکناس دههزارتومانی نو را
میدهد و کتاب و اسکناس دوهزارتومانی را تحویل میگیرد.
خانم جوان
خودش را دانشجوی ادبیات معرفی میکند و میگوید: ما باید تاریخ بخوانیم.
تاریخ کشور خودمان را که خیلی ضروری است. مگر نمیگویند «گذشته چراغ راه
آینده است؟» خب چرا نباید تاریخ دوران پهلوی معدوم را از زبان افراد مختلف و
با گرایشهای متضاد بخوانیم و به نتایج قطعی برسیم؟
میپرسم چرا از
بساط دستفروشان کتابهای خود را تهیه میکنید؟ میگوید: مگر این کتاب در
کتابفروشیها هم عرضه میشود؟ نمیدانم چرا به این جور کتابها اجازه چاپ
نمیدهند؟ مگر «معمای هویدا» چاپ شد، چه اتفاقی افتاد؟ خوانده شد. نقد و
بررسی شد. موافق و مخالف داشت. جامعهای که میخواهد رشد و پیشرفت کند باید
مطالعه کند و از خطای دیگران
درس بگیرد.
بازه زمانی کتابهای افست
کتابهای
افست در چه بازه زمانی چاپ شدهاند؟ و چرا سودجویان به سراغ چاپ افست این
آثار میروند و چه مؤلفههایی در چاپ این آثار دخیل است؟ تقاضای مخاطب؟ عدم
صدور مجوز اثر توسط وزارت ارشاد؟ یا ذوق و سلیقه افستکنندگان کتاب ذوق و
سلیقه افراد اهل مطالعه را جهت میدهد؟ پژوهشهای مردم شناسی، جامعهشناسی
و... هر کدام میتواند بخشی از پاسخ این پرسشها باشد.
کتابهای چاپ افست در چند دسته جای میگیرند:
1-کتابهایی که در امریکا و اروپا توسط نویسندگان و پژوهشگران دگراندیش نوشته و چاپ شدهاند.
2-
کتابهایی که در ایران پس از انقلاب چاپ شدهاند، اما با تغییر دولتها و
تغییر نگرش مدیران اداره کتاب جلوی تجدید چاپ آنها گرفته شده یا به طور کل
غیرمجاز اعلام شدهاند.
3- کتابهایی که قبل از انقلاب چاپ
شدهاند. اما یا به دلیل محتوا و مضمون یا به دلیل مصادره مؤسسههای
انتشاراتی و انحلال شرکت انتشاراتی شانس چاپ مجدد ندارند. (مثل انتشارات
امیرکبیر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سازمان کتابهای جیبی و...)
البته
در بین کتابهای چاپ افست آثار عامهپسند، سطحی و... نیز عرضه میشود. مثل
رمل و اسطرلاب، جادوگری، رمالی و ذن، فالبینی، کفبینی رمانهای
عامهپسند و بازاری که نه ارزش محتوایی دارند و نه پاسخگوی نیازهای نسل
امروزند. مخاطبان این دسته از آثار افراد کم سواد هستند که دلیل گرایش به
این کتابها نیاز به تحقیقات میدانی جداگانه دارد.
کتابهای سحرگشا و
باطلنما، پریاننامه، طلسم اسکندر (در رابطه با علوم غریبه) گوهر شب
چراغ، از جنین تا جنان، بحرالمعارف، فال قهوه و پیشگویی، گذر ساحران،
افسانههای قدرت کاستاندا، سفر به دیگر سو، دومین حلقه قدرت، خداوند الموت،
خواجه تاجدار و... هم از این دستهاند.
1) کتابهای چاپ خارج از کشور
رمانهایی
مثل «چاه بابل» از رضا قاسمی، تماماً مخصوص و سال بلوا از عباس معروفی،
جننامه از هوشنگ گلشیری، و ... آثار مهشید امیرشاهی، آثار شهرنوش
پارسیپور و...
در حوزه شعر کلیات ایرج میرزا به اهتمام محجوب، کلیات عبید زاکانی و ... در فهرست کتابهای چاپ افست و پرفروش قرار دارند.
البته
آثاری مثل جننامه گلشیری، یا چاه بابل رضا قاسمی، یا رمانهای عباس
معروفی قبلاً توسط ناشران باسابقه و مشهور داخلی برای اخذ مجوز چاپ تحویل
وزارت ارشاد شده بودند، اما سالها انتظار و سرانجام غیرمجاز شدن این آثار
سبب شد که نویسندگانشان کتابشان را در خارج از کشور منتشر کنند.
نویسندگانی که در ایران در بین علاقهمندان به رمان و تاریخ از شهرت و
اعتباری بنا به دلایلی برخوردار بودند.
2) کتابهای پس از انقلاب
رمانهایی
مثل «سمفونی مردگان» از معروفی، «شازده احتجاب» از گلشیری، «خاطره دلبرکان
غمگین» از مارکز با ترجمه کاوه میرعباسی، کتابهای «خانوم» و «این سه زن»
و... «زندگی در پیش رو» از میشل آزار (رومن گاری) با ترجمه لیلی گلستان،
«وجدان بیدار» از استفان تسوایک با ترجمه سیروس آرینپور، سنگی بر گوری از
جلال آل احمد، «تاریخ و آگاهی طبقاتی» از جورج لوکاچ «زنان پردهنشین و
نخبگان جوشنپوش»، «بار هستی» و «جاودانگی» از میلان کوندرا ترجمه پرویز
همایونپور، «بوف کور» هدایت، «تاریخ اجتماعی ایران» مرتضی راوندی،
«همسایهها» احمد محمود، «گزنه» و «شکر تلخ» از جعفر شهری، «شاهدبازی در
ادب فارسی» از سیروس شمیسا، «دایی جان ناپلئون»، «قلعه حیوانات» و «1984»
اثر جورج اورول، «چهار اثر» اسکاول شین ترجمه گیتی خوشدل و «صد سال تنهایی»
مارکز ترجمه بهمن فرزانه، «سفر به انتهای شب» فردیناند سلین ترجمه فرهاد
غبرایی، در آستین مرقع، دهها عنوان کتاب دیگر در این لیست جای میگیرند و
چاپ و انتشار آنها هیچ مشکلی ایجاد نکرد. ظاهراً برحسب سلیقه متولیان
اداره کتاب یک روز این آثار مجوز چاپ گرفتند و منتشر شدند و روز دیگر که
دولت تغییر کرد و رئیس اداره کتاب عوض شد جلوی چاپ آنها گرفته شد و
سرانجام چاپ افست آنها سر از پیادهروها در آورد. رمانهای مشهور نویسنده
یونانی نیکوس کازانتزاکیس مانند «آخرین وسوسه مسیح» و «زوربای یونانی» از
انتشارات خوارزمی نیز به همین سرنوشت دچار شدهاند و سالهاست مجوز
تجدیدچاپ نمیگیرند.
3) کتاب منتشر شده قبل از انقلاب
البته
کتابهای قبل از انقلاب تا سالهای اولیه دهه شصت را شامل میشوند، چرا که
تا سالهای 62 و 63 قانون چاپ و نشر هنوز شکل نگرفته بودند و یا در چاپ
کتاب آن قدر سختگیری نمیشد.
کتابهایی مانند «صد سال تنهایی»
مارکز ترجمه بهمن فرزانه، «یک مرد» اثر فالاچی ترجمه پیروز ملکی، بره گمشده
راعی گلشیری، شوهر آهوخانم علی محمد افغانی، سفر به انتهای شب، سلین
لولیتا اثر نباکوف ترجمه ذبیحالله منصوری. نمازخانه کوچک من گلشیری، خواجه
تاجدار ذبیحالله منصوری، مجموعه اشعار فروغ فرخزاد، صحرای محشر و دیگر
آثار جمالزاده، خیمه شب بازی و دیگر آثار چوبک، دایی جان ناپلئون،
ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید، اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده،
کریم شیرهای دلقک مشهور ناصرالدینشاه، آثار دکتر علی شریعتی مانند فاطمه
فاطمه است، پدر، مادر، ما متهمیم، هبوط، دکامرون، ناتور دشت و... در این
فهرست جای میگیرند. البته کتابهایی مانند تاریخ اجتماعی ایران، اثر
راوندی مجموعه اشعار لورکا (ترجمه احمد آرام، یدالله رویایی و بهمن فرزانه)
فکر آزادی فریدون آدمیت هستی و نیستی، سارتر، خاطرات حاجی بابای اصفهانی،
حلاج علی میرفطروس رستم التواریخ از محمد هاشم آصف به اهتمام محمد مشیری و
دیوان ایرج میرزا و... از جمله این آثار محسوب میشوند.
در رواج کتابهای افست
اوایل
دهه هفتاد زمانی که گلشیری رمان «جننامه» را نوشت تلاش بسیار کرد که مجوز
چاپ آن را بگیرد اما وقتی موفق نشد، امتیاز چاپ آن را به نشر باران در
سوئد واگذار کرد، رمان چاپ شد. گلشیری چند نسخه از آن را سوغاتی آورد، به
دوستان داد تا بخوانند و نظر بدهند. وقتی میشنید که رمان «شازده احتجاب»
همچنان برترین اثر اوست برافروخته میشد و زیر بار نمیرفت. برای این که
ثابت کند منتقدان اشتباه میکنند، از خیر حق تألیف آن صرفنظر کرد و منتظر
بود یکی از همین ناشران زیرزمینی بدون اجازه و به صورت قاچاق این کتاب را
افست کند تا به دست مخاطبان آثارش برسد. آرزویی که یک دهه بعد محقق شد و
امروز افست شده آن به قیمت 10 هزار تومان فروخته میشود.
«شاهد بازی
در ادب فارسی» در اواسط دولت خاتمی به اهتمام سیروس شمیسا گردآوری و منتشر
شد. ناشر این کتاب انتشارات فردوس بود. این کتاب به محض انتشار با
عکسالعمل برخی روبهرو شد. قاضی مرتضوی شمیسا را احضار کرد و پس از
بازجویی از پیرمرد خواست تمام نسخههای این کتاب را جمعآوری کند، پیرمرد
اهل تحقیق، ناگزیر در هوای داغ تابستان کتابفروشیهای مقابل دانشگاه و دیگر
نقاط تهران را از زیر پا در کرد تا کتابهای توزیع شده را جمعآوری کند.
کاری طاقتفرسا و تابسوز، شمیسا سرانجام موفق شد حدود 250 نسخه از
سیصدنسخه توزیع شده را جمع کند و تحویل دادگاه بدهد تا از بازداشت در امان
بماند. انعکاس این خبر همانا و افست شدن کتاب در تیراژی وسیع همان. از
فردای آن روز تمام دستفروشان مقابل دانشگاه این کتاب را در بساط خود داشتند
و به قیمتی شیرین فروختند و همچنان میفروشند.
سیاستهای ضدتبلیغ
از این دست نهتنها کارساز نشد، بلکه تبلیغ غیرمستقیمی برای این آثار شد.
ضررش هم به ناشر اولیه کتاب رسید و هم به نویسنده یا مترجم و پژوهشگری که
آن کتاب را فراهم آورده بود. به جای آنکه هزار نفر کتاب را بخوانند و دم بر
نیاورند، صدها هزار نفر خواندند و در بوق و کرنا کردند. اگر ممنوعیت این
آثار نهی از منکر بود، در عمل تبدیل به تبلیغ و ترویج منکر شد، سیاست
نادرستی که تا آخرین روزهای دولت احمدینژاد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
به این شیوه پای میفشرد.
ریسو، بلای جان نشر
ورود
دستگاه ریسوگراف به ایران سبب شده سودجویان و قاچاقچیان کتاب از هر کتاب
به هر تعداد که میخواهند افست تهیه کنند و بفروشند، حتی اگر این کتابهای
افست توسط ناشران از وزارت ارشاد مجوز چاپ بگیرند و منتشر شوند در
قیمتگذاری توان مقابله با چاپ افست را ندارند. چرا که کتاب بوفکور افست
شده دو هزارتومان فروخته میشود جن نامه هشت هزار تومان، همسایهها هشت
هزارتومان. ناشران همین آثار اگر بخواهند این کتابها را چاپ و منتشر کنند،
با توجه به گرانی کاغذ و حقالتألیف و... باید بین سه تا چهار برابر قیمت
افست شده آن، این کتابها را عرضه کنند که بعید است خریداران از کتاب با
کیفیت افست شده چشم بپوشند و همان کتاب را به چهار برابر قیمت از ناشر
بخرند.
سال گذشته در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران آقای مهندس
میرسلیم را دیدم و در ارتباط با وضعیت ممیزی و نشر کتاب و این همه سختگیری
از او پرسیدم: اگر امروز شما وزیر ارشاد بودید، سیاستهای سختگیرانه گذشته
را اعمال میکردید؟ یا سیاست و شیوهای که امروز در ارشاد اعمال میشود،
دنبال میکردید؟
جواب داد: نه، به هیچوجه. با تعجب پرسیدم: چرا،
نظرتان عوض شده یا در افکارتان تجدیدنظر کردهاید: گفت: نه، زمانی که من
وزیر ارشاد بودم، ماهواره نبود، تلفنهمراه نبود، اینترنت نبود و دسترسی به
کتاب و اخبار و اطلاعات این همه ساده نبود. امروز اگر جلوی چاپ کتابی
گرفته شود یا با دستگاههای ریسوگراف، به صورت غیرقانونی چاپ یا در اینترنت
عرضه میشود، یا اخبار و اطلاعات و فیلم از طریق ماهواره به سمع و نظر
علاقهمندانش میرسد. باید چاره دیگری اندیشید.
علیرضا رئیس دانا
مدیر انتشارات نگاه در این زمینه میگوید: «شوهر آهوخانم» توسط انتشارات
نگاه منتشر میشود. یا جلد سوم و چهارم «تاریخ اجتماعی ایران» نوشته مرتضی
راوندی. اما افست این کتابها هم در پیادهروها عرضه میشود.
کتاب
«هنر در گذر زمان» سال 90 به دلیل افزایش ناگهانی قیمت کاغذ مدتی تجدید چاپ
نشد. فوراً سودجویان، این کتاب قطع رحلی را افست کردند و به قیمت چهل
هزارتومان میفروختند، در حالی که ما با عکسهای رنگی و جلد گالینگور و
صحافی مرغوب چاپ کردیم و الان به قیمت 60 هزارتومان میفروشیم.
مدیر
انتشارات نگاه میگوید: برخی مردم عقلشان توی چشمشان است. من چه کار کنم؟
خواننده آگاه و حرفهای بدون تحقیق به سراغ کتابهای افست نمیرود که
بااین کیفیت پائین عرضه میشود. چندسال قبل خوانندهای کتاب «تاریخ اجتماعی
ایران» را به سه- چهار برابر قیمت متعارف از دستفروشان خریده بود و بعد به
سراغ من آمد تا همین کتاب را که از من به قیمت 10 هزار تومان تهیه کرده
بود، پس بدهد در پاسخ به این که آیا شما پس گرفتهاید؟ آیا کتاب شما ممیزی
شده بود؟ رئیس دانا میگوید: من به آن مشتری گفتم شما این دو نسخه را
مقایسه کن اگر یک واو چاپ ما کم داشت، من پانصدهزارتومان به شما خسارت
میدهم. اگر متن این دو کتاب، یکی بود، شما یک ریال هم به من جریمه ندهید.
میپرسم چرا خواننده دچار این قضاوت اشتباه میشود؟
میگوید:
جلد سوم تاریخ اجتماعی ایران از راوندی که قبلاً چاپ شده بود، حروفچینی و
صفحهبندی خوبی نداشت. ما در چاپ جدید آن را مجدداً حروفچینی و صفحهبندی
کرده و به دست چاپ سپردیم. یعنی کتاب 700 صفحهای را در 600 صفحه تدوین
کردیم. خواننده به گمان اینکه چاپ جدید 100صفحه کم دارد، به سراغ چاپ افست
میرود که از نسخه چاپ 700 صفحهای فراهم آورده است و به این صورت
خریداران را
فریب میدهند.
چند نمونه از افستی ها
آذر
نفیسی زمانی که در دانشگاه تهران تدریس میکرد، اوایل دهه 70 کتابی در
شناخت و نقد آثار نباکوف به نام «آن دنیای دیگر» نوشت و توسط انتشارات طرح
نو منتشر شد، در آن زمان هیچ اثری از این نویسنده بزرگ روس به فارسی ترجمه
نشده بود و جامعه شناخت چندانی از او نداشت. غیر از رمان «لولیتا» که قبل
از انقلاب ذبیحالله منصوری ترجمهای به سبک و شیوه خود از آن ارائه داد و
منتشر کرد (البته این کتاب هم اکنون افست شده و در پیادهروها فروخته
میشود).
کتاب «آن دنیای دیگر» آذر نفیسی خیلی زود نایاب شد. پس از
یک دهه آثار نباکوف به قلم مترجمانی به فارسی ترجمه و منتشر شد که
ترجمههای خوبی بودند، حالا که جامعه کتابخوان نباکوف را شناخت و به دنبال
کتاب آذر نفیسی است. آن را پیدا نمیکند و ناشر هم دست به تجدید چاپ آن
نمیزند.
در نتیجه معدود نسخههایی که نایاب فروشان پیدا میکنند به
چندین برابر قیمت میفروشند. نفیسی البته در امریکا کتاب «لولیتا خوانی در
تهران» را منتشر کرد که چندین جایزه معتبر بینالمللی را نصیب او کرد.
«رستم
التواریخ» نوشته محمدهاشم آصف با تصحیح و ویرایش محمد مشیری قبل از انقلاب
توسط سازمان کتابهای جیبی منتشر شد. بعد از انقلاب مجوز تجدید چاپ نگرفت.
تا این که انتشارات فردوس متن مثله شده از آن اثر را به بازار فرستاد.
وقتی سودجویان اشتیاق علاقهمندان به تاریخ را از این کتاب دیدند، فوری به
سراغ افست کردن متن اصلی مشیری رفتند و امروز به قیمت هشت تا ده هزار تومان
در بازار فروخته میشود. کتابی که اوضاع سیاسی- اجتماعی دوران قاجار را
بیپروا در قالب داستانی جذاب، بیپروا به تصویر میکشد.
«زوربای
یونانی» و «آخرین وسوسه مسیح» عناوین برخی از رمانهای نیکوس کازانتزاکیس
نویسنده مشهور یونانی نیز که در سالهای قبل از انقلاب توسط انتشارات
خوارزمی منتشر شده بود و بعدها هم چندبار تجدیدچاپ شده بود، ناگهان غیرمجاز
شد و مخاطبان در جستوجوی این آثار به نایاب فروشان مراجعه میکنند و دیر
یا زود سر از پیادهروها در میآورد.
از دیگر کتابهای موردتوجه
«سنگی بر گوری» جلال آل احمد است. یکی از بهترین آثاری که در زمینه خود
زندگینامه نویسی از منظر روانشناختی توسط نویسندگان ایرانی نوشته شد. این
کتاب علیرغم مخالفت سیمین دانشور توسط شمس آل احمد در دوران اصلاحات چاپ و
منتشر شد. اما وزیر وقت ارشاد در مخالفت با آن اعلام کرد در شأن خانواده
آل احمد نیست که این کتاب چاپ شود.
همین جمله سبب شد که افست این کتاب سر از پیادهروها درآورد و همچنان مخاطب داشته باشد.
رمان
«همسایهها» که قبل از انقلاب توسط امیرکبیر منتشر شد، در همان زمان جزو
کتابهای ممنوعه اعلام شد. این رمان پس از انقلاب نیز اجازه چاپ نگرفت. اما
در جریان انقلاب در تیراژی وسیع منتشر شد. پس از تثبیت وضع نشر کتاب و
قانونمند شدن چاپ و انتشار، امیرکبیر درصدد تجدید چاپ آن برنیامد.
در
نتیجه ناشران غیرمجاز به سراغ آن رفتند و هنوز که هنوز است تجدید چاپ و
نشر میشود و دستفروشان از قبل چاپ غیرمجاز آن منتفع میشوند. احمد محمود
در گفتوگویی با نگارنده تعریف میکرد: با وجود پیگیریهای بسیار، وزارت
ارشاد مجوز تجدید چاپ آن را به من نداد.
یک روز برای تهیه چند نسخه
از آن به سراغ دستفروشی به خیابان انقلاب (مقابل دانشگاه) رفتم و سراغ
دستفروشی را گرفتم که آن را غیرمجاز چاپ کرده بود. دستفروش ما را شناخت.
پنج نسخه از آن را خریدم. وقتی به او اعتراض کردم چرا حق و حقوق ما را ضایع
میکنید پوزخندی زد و گفت: شما باید خوشحال باشید که کتاب شما را چاپ
میکنیم و میفروشیم و این همه خریدار دارد. در نهایت فروشنده لطف کرد و
10% به ما تخفیف هم داد.
جعفر شهری نویسنده کتاب پنج جلدی «طهران
قدیم» از جمله نویسندگانی است که کتاب «گزنه» و «شکر تلخ» او به شکل افست
عرضه میشود. جعفر شهری از معدود نویسندگانی است که فرهنگ مردم کوچه و
بازار و به تعبیری فرهنگ عامه را در آثارش به شکلی هنرمندانه ثبت و ضبط
کرده است، شاید همین ویژگی در آثارش سبب شده که «گزنه» و «شکر تلخ» او را
سالهاست که چون قند و عسل میخرند و... صالح رامسری مدیر انتشارات معین –
ناشر آثار جعفر شهری - در این رابطه میگوید: من سالها با شهری رابطه
خانوادگی داشتم و از نزدیک او را میشناختم. ممنوع کردن اینآثار توسط
مسئولان و عرضه این کتاب به شکل افست جفا به خانواده شهری و شهریهاست.
خانواده اهل قلم واقعاً به حقالتألیف این آثار نیاز دارند. نویسندهای که
سالها قلم زده و بیخوابی کشیده، حاصل کارش نصیب عدهای سودجو شده است.
رمان
«کوری» ساراماگو که چهار ترجمه از آن منتشر شده بود یعنی خانم مینو مشیری،
اسدالله امرایی، مهدی غبرایی و... یک سال تمام وقت و انرژی صرف ترجمه این
اثر کرده بودند و استقبال بسیار خوبی جامعه ادبی و عامه مردم از این رمان
داشتند. تعداد چاپ هریک از این ترجمهها توسط انتشارات علم، انتشارات
مروارید و نشر ثالث دورقمی شده بود که ناگهان توسط وزارت ارشاد دولت
احمدینژاد غیرمجاز شد، رمانی سمبلیک با استعارههای بسیار که تحسین
منتقدان معروف جهان را برانگیخت و جایزه نوبل را نصیب نویسندهاش کرده بود.
به همین خاطر مخاطبان وقتی از عرضه آن در کتابفروشیها مأیوس شدند، از
دستفروشان پیادهروهای شهر و نایاب فروشان نسخه افستشدهاش را طلب
میکردند و چنین شد که این رمان و رمانهای دیگر ساراماگو چون «تاریخ
محاصره لیسبون» و «همه نامها» سر از کنار خیابان درآورد.
آثاری که
نام برده شد و آثار دیگری که بسیاریاز آنها که نه سیاسیاند و نه خلاف
موازین شرع در تیراژی وسیع به صورت غیرقانونی چاپ و عرضه میشوند. اما
ناشرانی که مالیات میدهند و در مواقع لزوم پاسخگوی اعمال خود هستند و به
قانون اساسی و نظام اسلامی پایبندند، از حق انتشار این آثار و از مزایای
حقیقی و حقوقی و مادی و معنوی آن محروم ماندهاند. نویسنده و خانوادهاش
نیز بالطبع از حاصل زحمات و حق طبیعی خود بینصیب
میشوند.
دولت
دهم با چنین سیاستی فقط قانونشکنان و سودجویان را منتفع کرد و بس. ضمن این
که اعتماد قشر عظیم مخاطب کتاب و کتابخوانان حرفهای از دولت و سیاستهایش
سلب شده است. چرا که کمکم به این باور رسیده بودند که کتابهای خوب و
بدون سانسور را فقط باید در پیادهروها و از فعالان غیرقانونی عرصه نشر
تهیه کرد که نتیجهاش ورشکستگی و رکود صنعت نشر کشور را به دنبال خواهد
داشت.
دولت یازدهم – دولت تدبیر و امید – در نخستین قدمها برخی از
این آثار را از دایره تنگ سلایق و علایق برخی مدیران دولت سابق آزاد کرد و
با چنین تدبیری، امید را به اهالی فرهنگ و فرهنگسازان کشور بازگرداند، تا
همه چیز را به مجرای حقیقی و قانونیاش هدایت کند.
ویدیو : بازار سیاه کتابهای جلد سفید!