اخلاق و كردار امام رضا علیه السلام : اخلاق و كردار امام رضا علیه السلامابراهیم ...



شهادت امام رضا علیه السلام , ولادت امام موسی کاظم علیه السلام , ولادت امام محمد باقر علیه السلام

اخلاق و كردار امام رضا علیه السلام
ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به كسى ظلم كند یا سخن كسى را قطع نماید یا حاجت كسى را در صورت قدرت رد كند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز كند یا به نشانه بى احترامى نسبت به كسى، تكیه دهد یا بنده‏ هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند كند؛ بلكه خنده آن حضرت تبسّم بود.


وقتى براى آن حضرت سفره مى ‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏ نشاند. خواب آن حضرت بسیار كم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.


روزه هاى مستحبى بسیار مى ‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یك ماه ترك نمى‏ كرد و مى‏ فرمود كه آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است. صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اكثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر كس گمان كند كه مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نكنید.


ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى ‏پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى‏ پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."


عطر اخلاق امام(ع)، در نسیم شعر شاعران
ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است. وى كه در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى كه داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى كرد. ابن طولون مى نویسد،
برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، كوه و دشت، موسیقى و ... شعر سروده‏اى، تو را چه شده است كه درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام على ‏بن موسى الرضا(ص) تاكنون چیزى نگفته و شعرى نسروده ‏اى؟ با آن كه معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مى شناسى.


ابونواس در پاسخ چنین گفت:
والله ماتركت ذلك الا اعظاما له و لیس یقدر مثلى ان یقول مثله
سوگند به خدا كه بزرگى او مانع این كار شده است. چگونه كسى چون من، درباره شخصیتى چون او مدح تواند كرد.
آنگاه ابیات زیر را سرود:
قیل لى انت اوحد الناس‏طرا فى فنون من الكلام النبیه
لك فى جوهر الكلام بدیع یثمر الدر فى یدى مجتبیه

فعلام تركت مدح ابن‏موسى و الخصال التى تجمعن فیه
قلت لا اهتدى لمدح امام كان جبریل خاد ما لابیه


چكیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از كسى كه جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.قصیده‏اى به او منسوب است كه در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:
 مطهرون نقیات ثیابهم تجرى الصلاة علیهم اینما ذكروا
من لم یكن علویاحین تنسبه فماله فى قدیم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلى و عندكم علم الكتاب و ما جاءت به‏السور
امامان معصوم، پاكیزگان و پاكدامنان هستند كه هرگاه نامى از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.


كسى كه انتسابش به سلاله پاك على(ع) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نیست.به راستى كه شما در جایگاه بلندى قرار دارید و علم كتاب و مضامین سوره‏هاى قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالكى درباره حضرتش مى‏نویسد:
 حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاك، هاشمى‏نسب و از نژاد پاك نبوى(ص) است.
بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبدالله‏بن مطرف ‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله كرد و گفت: در باره ابوالحسن على‏بن موسى الرضا(ع) چه مى‏گویى؟

 

عبدالله گفت:
«چه بگویم در باره كسى كه طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز مشك هدایت و عنبر تقوا مى‏تواند ظاهر شود؟»


اخلاق امام(ع) در بیان روایات
او بسیار به مستمندان رسیدگى مى ‏كرد. به دادن صدقه به ویژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسیار مبادرت مى ‏كرد. با خدمتگزارانش كنار یك سفره مى‏ نشست و غذا مى‏ خورد.
هیچ فرقى میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمى‏ گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوش‏رو بود. بهترین بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى ‏ساخت. با فقرا مى ‏نشست. در تشییع جنازه شركت مى‏ جست. خدمتكارى را كه مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى‏ خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى‏ خندید.


رفع نیاز مؤمنان و گره‏ گشایى از ایشان را بر دیگر كارها مقدّم مى‏ داشت. روى حصیر مى‏ نشست. قرآن زیاد تلاوت مى‏ كرد. با گفتارش دل كسى را نرنجانید. سخن هیچ كس را ناتمام نمى‏ گذاشت و نمى‏ شكست. هیچ نیازمندى را تا حد امكان رد نكرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمى‏ كرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تكیه نزد.


همواره یاد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت. به مسافرى كه پول خود را تمام و یا گم‏كرده بود، بدون چشم داشت، هزینه سفر مى‏ داد. در دادن افطارى به روزه‏ داران كوشا بود. به عیادت بیماران مى ‏رفت.

در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى ‏انداخت. از میهمان شخصا پذیرایى مى ‏كرد. هنگامى كه بر جمعى كنار سفره وارد مى ‏شد، اجازه نمى ‏داد تا براى احترام وى از جاى برخیزند. به سخن دیگران كه وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت كامل گوش مى‏ داد.


خویش را به بوى خوش معطر مى‏ كرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ویژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دست‏ها را مى ‏شست و با چیزى خشك نمى ‏كرد، بعد از غذا نیز آنها را مى‏ شست و با حوله‏اى خشك مى‏ كرد.
اگر غذایى از حد نیاز زیاد مى ‏آمد، آن را هرگز دور نمى‏ ریخت. در حضور دیگران به تنهایى چیزى نمى‏ خورد. بسیار بردبار و شكیبا بود. كارگرى را كه به مبلغ معین اجیر مى‏ كرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا مى‏ كرد. با همگان با رافت و خوشرویى روبرو مى ‏شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار مى‏ بخشید و آن را براى خود پس انداز مى‏ دانست.
 این همه كه یاد شد، بى‏گمان خوشه ‏اى از خرمن شخصیت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.


مهمانى و آداب آن
شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند كه یك مرتبه چراغ تغییرى كرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز كرد تا چراغ را درست كند.
حضرت رضا(ع) دست او را كنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم كه مهمانهایمان را به كارى وا نمى‏ داریم» احترام مهمان، بیش از این است كه به خدمت صاحبخانه بپردازد.


حقوق كارگر
سلیمان جعفرى مى‏ گوید:... من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلكارى هستند و كارگر سیاه چهره‏اى هم با آنها مشغول كار است.
حضرت فرمود، این كیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده ‏ایم به ما كمك كند و چیزى هم به او بدهیم.
حضرت فرمود، آیا مزد او را معین كرده ‏اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضى است.حضرت بسیار خشمگین شدند به طورى كه مى‏ خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب كنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟!


حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این كار منع كرده‏ ام كه به هیچ كس كارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین كنند.
- اى سلیمان- بدان اگر كارگرى براى تو كارى كرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى‏ كند. كم داده ‏اى و اگر مزد او را تعیین كردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر یك ذره اضافه كنى آنرا بحساب مى آورد و مى‏ فهمد كه به او زیادى هم داده‏ اى.

 

شهادت امام محمد تقی علیه السلام , رحلت رسول اکرم؛شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام , ولادت امام رضا علیه السلام

 

تواضع در كمك كردن
یك بار حضرت امام رضا(ع) وارد حمام عمومى شدند. یكى از كسانى كه داخل حمام بود و حضرتش را نمى ‏شناخت از حضرت خواست كه او را دلاكى كند. حضرت با تمام جلالتى كه داشتند شروع كردند به كیسه كشیدن آن شخص.


هنوز چیزى نگذشته بود كه افرادى كه در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفى كردند آن مرد شروع كرد به عذرخواهى، ولى حضرت بدون اینكه از كار خودشان دست بردارند، جملاتى براى رفع ناراحتى او فرمودند و همانگونه كه دلاكى مى‏

كردند با كلام نرم و ملایم قلب او را آرامش بخشیدند.


تقوى ملاك برترى
یكى از اهالى بلخ مى‏ گوید: من در سفر حضرت رضا(ص) به خراسان همراه بودم، یك روز وقتى سفره‏اى براى حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سیاه و غیر سیاه را بر سر آن سفره جمع كرد.
من عرض كردم فدایت شوم خوب است براى آنها سفره دیگرى قرار دهید! حضرت فرمود، آرام باش كه خداى همه ما یكى است، مادر همه ما و پدر همه ما یكى است و پاداش هم به عمل است. هر كس عملش بهتر است نزد خداوند مقرب‏تر است هر چند بنده یا سودانى سیاه باشد.


اسراف و تبذیر
یاسر خادم مى‏ گوید: روزى غلامان حضرت میوه‏اى خوردند و آن را به پایان نرسانده به دور انداختند.
حضرت رضا(ع) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همین میوه نیم خورده بى ‏نیاز هستید- بدانید- افرادى هستند كه به آن محتاج‏اند، آن را به افرادى كه احتیاج دارند برسانید.


حرمت مؤمن
یسع ‏بن حمزه مى‏گوید: من در مجلسى با حضرت رضا(ص) مشغول صحبت بودم و عده زیادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. كه مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى‏ آیم، زاد و توشه‏ ام گم شده اگر ممكن است كمكى بفرمائید كه من به شهرم برسم كه این نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه مى‏ دهم چون من احتیاجى به صدقه ندارم.


حضرت فرمود: بنشین، خدا تو را رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفرى و خیثمه باقى ماندیم. حضرت فرمود، اجازه مى‏ دهید من به داخل منزل بروم؟


بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالاى در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهى، بیرون برو كه من ترا نبینم و تو مرا نبینى. آن مرد خارج شد.


وقتى حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما كه عطاى وافر و زیادى به این مرد فرمودید چرا روى نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره‏ اش ببینم. آیا مگر نشینده ‏اى كه رسول خدا(ص) فرمود: هر كس حسنه و كار نیك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سیئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار مى‏شود و هر كس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!


اطعام مساكین
معمربن خلاد مى‏ گوید: وقتى حضرت رضا(ص) مى‏ خواستند غذا بخورند یك كاسه بزرگى را كنار سفره مى‏ گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر كدام مقدارى، در آن كاسه مى‏ ریختند و مى ‏فرمودند: آنرا به مساكین بدهند.
سپس این آیه مباركه را قرائت مى‏فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آیه 11 - «پس انسان. آن گردنه‏ هاى سخت را نتواند پیمود.» و بعد مى ‏فرمود، چون خداوند مى ‏دانست كه براى هر انسانى، آزاد كردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.


عبادت‏هاى سنگین و ختم قرآن و سجده ‏هاى طولانى
برادر دعبل مى‏ گوید: حضرت رضا(ص) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت كن.زیرا كه من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده ‏ام.


صولى مى‏گوید: از جده‏ام پرسیدند كه درباره رفتار حضرت رضا(ع) سخنى بگوید.
جده من كه زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(ع) كه همیشه نمازش را در اول وقت مى‏ خواند وقتى نماز صبحش تمام مى ‏شد به سجده میرفت و سر مبارك خود را بر نمى ‏داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود.

منبع:aviny.com


ویدیو : اخلاق و كردار امام رضا علیه السلام