پيشينه هنر فلزکاري در ايران : دوره سلوکي - اشکاني انقراض دولت هخامنشي ...
دوره سلوکي - اشکاني
انقراض دولت هخامنشي در ??? پيش از ميلاد با حرکت اسکندر به طرف شرق و مرگ داريوش سوم اتفاق افتاد. پيروزيها و لشکرکشيهاي اسکندر ضمن اشاعه تمدن يوناني يا هلني مآبي در سراسر خاورزمين تا هندوستان بهصورت متقابل نيز موجب نفوذ فرهنگ خاوري در عناصر يوناني مقدوني شد.
با وجود مدارک اندک و توزيع غيريکنواخت جغرافيايي نميتوان تصوير روشني از آثار هنري اين دوره را با اطمينان نشان داد چنانکه بسياري از آثار يوناني اصل يا آثار نسخهبرداري شده از هنر يوناني، ايران را به دوره سلوکي نسبت ميدهند. شاخصترين آثار هنري دوره سلوکي که در نمايشگاه عرضه شده سر مجوف يک مرد از جنس نقره است که سبک هنري آن بهشيوه هلني است و در سال ???? خورشيدي از مرز بازرگان به دست آمده است. آثاري نيز چون گوشوارههايي با نقوش اساطيري و الهههاي يوناني که از نهاوند به دست آمدهاند نمايانگر گوشهاي از هنر فلزکاري اين دوره هستند که بسيار ظريف و بهشيوه هلنسيتي ساخته شدهاند. حدود ??? سال پيش از ميلاد اشکانيان از مشرق زمين به قصد براندازي دولت سلوکي تمام خاک ايران را تصرف کردند و رو به سوريه نهادند. اشکانيان در ابتدا فرهنگ و تمدن يوناني را پذيرفتند اما به تدريج فرهنگ و تمدن يوناني در فرهنگ بومي ايران حل شده و از اوايل قرن دوم ميلادي فرهنگ و تمدن اشکاني که آميزهاي از فرهنگ و هنر هخامنشي، ميان رودان، هند و بوميان ايران بود، شکوفا شد. از بررسي اندک آثار به جاي مانده از تمدن و هنر اشکاني اين موضوع روشن ميشود که اشکانيان در طول پادشاهي خود به تدريج نفوذ و فرهنگ و هنر يوناني را محو و ويژگيهاي هنر هخامنشي را احيا کردند. چنانکه از پيکرهها و نقوش برجسته پادشاهان و ملکهها، جنگاوران، شاهزادگان و تجار اشکاني باقي مانده در ايران، الحضر، پالمير، نيپور، دورااروپوس و... استنباط ميشود که اشکانيان علاقه زيادي به جواهرات و اشياي زرين و سيمين داشتند. بيشتر اطلاعات راجع به جواهرات و زيورآلات اشکاني را ميتوان از مجسمهها و سکههاي آن دوران به دست آورد. در اين دوران زنان و مردان جواهرات زيادي براي تزيين بهکارميبردند. کلاههاي بلند جواهرنشان و پوشيده از زنجير، گوشوارههاي بلند سنگين، گردنبند با آويزهاي سنگين، بازوبندهاي ضخيم تابدار و حلقهها از زيورآلات مجسمههاي اين دوره است. برخي از جواهرات اين دوره داراي تراش، نقوش و تزيينات يوناني است، هرچند که بيشتر شکل برداشتي محلي از اين تزيين را دارد. پيکرههايي چون پيکره کامل زن و مرد و پيکرههاي "اروس" که نقشمايههاي يوناني است روي گوشوارهها ديده ميشود و نيز گوشوارههايي به شکل خوشه انگور از ويژگيهاي طلاکاري و نقرهکاري اشکاني است که به شکلهاي مختلف به سبک هنري هخامنشي نزديک است.
دوره ساساني:
سلسله ساساني که نامش را از ساسان موبد موبدان معبد آناهيتا در استخر گرفته از سده سوم تا سده هفتم ميلادي در ايران حاکم بود. ساسانيان با وجود بحرانهاي بزرگ اواخر سده سوم جنگ با روميان و بحرانهاي قرن پنجم (جنگ با هپتاليان، خشکسالي و...) توانستند تاج و تخت خود را بيش از ??? سال حفظ کنند. دورههاي اوج امپراتوري آنها زمان سلطنت اردشير يکم و پسرش شاپور يکم و پادشاهي شاپور دوم در قرن چهارم و خسرو يکم (انوشيروان) در سده ششم ميلادي بود. ساسانيان بهعنوان فرمانروايان تمام عيار ايراني جايگاهي ويژه در ميان ساير ملل و اقوام به دست آورده بودند و در حماسه فردوسي و اشعار نظامي و نيز در تاريخهاي مورخان اسلامي و قصههاي مردمي جاودانه شدند.
هنر ساساني هنري درباري بود که هميشه در پي اثبات ارتباط و پيوندش با سنن هنري دوره هخامنشي بود. با اين همه اين هنر دستکم در آغاز پيدايش خود بسيار تحت تاثير فرهنگ اشکاني بود به اين دليل که هنر و فرهنگ اشکاني در دوره پسين خويش بيشتر خصلت و ويژگي ايراني پيدا کرده بود. آثار هنري و صنايع دستي ساسانيان خواستاران زيادي در عرصه هنر جهاني داشت. درباره جامهاي نقرهاي ساساني، پارچههاي ابريشمي و نفوذ آنها بر هنر نساجي غرب، يا درباره نگينهاي نقش برجسته، ظروف بلورين و گچبريهاي مشهور ساساني و مهرها و سکهها بيشتر از اينها ميتوان سخن گفت اما به ناچار در اينجا به برشمردن نام آنها اکتفا ميکنيم. درباره جواهرات و زيورآلات اين دوره اطلاعات کمي در دست است. منبع اصلي به جز معدود آثار يافت شده در نقاط مختلفي مانند عمارلو، املش، کردستان و... نقوش برجسته کنده شده روي سنگ و سکهها هستند که اهميت فزاينده خودآرايي و کاربرد زيورآلات را در دوره ساساني نشان ميدهند. نقوش برجسته اوليه شاه را نشان ميدهد که تاج بهنسبت سادهاي بر سر دارد با گوشواره و گردنبند و ريشي که داخل حلقهاي جمع شده است.
اين گوش آويزهاي سنگين شبيه يک جفت گوشواره ساخته شده از طلا و مرواريد هستند. گردنبندها از مرواريدهايي درشت با تعداد زيادي جواهرات روي طوقي به ظاهر زرين تشکيل ميشده است. از تصاوير کنده شده شاهان در روي سنگ و فلزات چنين برميآيد که در قرن چهارم ميلادي ديگر تنها يک گردنبند براي نشان دادن بزرگي شاه کفايت نميکرد به همين علت شاه يک سينهبند مرکب از بندهاي جواهرنشان که سراسر سينه را ميپوشاند و روي شانهها و زيربغل ميرفت، استفاده ميکرد. زيورهاي خسرو پرويز حتي از اين هم بيشتر مزين به جواهر است. گوشوارهها دراز است، گردنبند داراي تزيينات مفصل، سينهبند و کمربند جواهرنشان است و شاهبند شمشير و نيام همراه با سنگهاي قيمتي درشت که به لباس او دوخته شده را به تن دارد. خسرو پرويز حتي در هنگام شکار، گردنبند بزرگي با آويزهاي متعدد، کمربند جواهرنشان مزين به آويزهاي متعدد بلند و بازوبندهاي گوهرنشان روي هر دو بازو دارد. از نمونههاي موجود در اين نمايشگاه ميتوان به يک گردنبند طلا با سنگ بسيار زيبا مکشوفه از عمارلو(بخش رودبار- رشت) و به يک پيکرک سوارکار زرين (با کاربرد سنجاق سينه) مکشوفه از املش اشاره کرد. يکي از زيباترين و نفيسترين آثار هنري اين دوره که در نمايشگاه هم در معرض ديد علاقهمندان قرار داده شده ظروف نقرهاي هستند که با ظهورشان از نيمه دوم دوره ساساني يعني اواخر سلطنت شاپور دوم هنر رسمي ساساني را به نوعي ديگر به نمايش ميگذارد. هنوز نميدانيم سازندگان آنها چه مردمي بودند يا هدف از ساختن آنها يا الگوي اوليه آنها چه بوده ولي اين را ميدانيم که از زمان شاپور دوم در وسط ظرف تصوير شاه را نقش ميکردند که يا در حال شکار است و يا بر تخت نشسته و چند تن از بزرگان دربار در اطرافش هستند. بنابراين ميتوان گفت هدف از ساختن اين جامها هم سياسي بوده و هم جنبه تشريفاتي و درباري داشته است. نقوش ديگر مانند رامشگران و نوازندگان، نقوش گياهي و حيواني و پرندگان هم روي جامهاي سيمين اين دوره به چشم ميخورد. اشياي به نمايش درآمده در اين نمايشگاه از محوطههايي با حفاري کنترل شده به دست نيامدهاند. آنچه که در ايران به دست آمده، تصادفي يا اتفاقي بودهاست. درخارج از ايران اين اشيا از مناطق مختلفي چون ارمنستان، پرم در اورال ، اکراين، ترکيه و افغانستان به دست آمدهاند و هم اکنون به جز موزه ملي ايران مجموعههايي از اين اشيا در کتابخانه ملي پاريس، موزه برلين، موزه بريتانيا و بالاخره مجموعه بزرگ موزه ارميتاژ لنيگراد وجود دارد.
آثار سيمين موجود در موزه ملي ايران به صورت زيورآلات مانند النگو، گوشواره، سنجاق سينه و... و ظروف به شکلهاي مختلف مانند بشقابها، کاسههاي نيمکروي، کاسههاي بيضيشکل، تنگ و ريتون... هستند و از نظر سبک کار به دو گروه سبک رسمي و درباري و سبک محلي و غيررسمي تقسيم ميشوند. شيوه ساخت ظروف سيمين بهطورمعمول چکشکاري بوده که سپس به شيوههاي مختلف تزيين ميشد. قسمتهاي برجسته نقوش بهصورت قطعات پيشساخته آماده شده و سپس به ظرف الصاق ميشد. بخش ديگر از نقوش با کندن و تراش زمينه ظرف و تزيينات سطحي با قلمزني ايجاد ميشد. مطلا کاري از کارهاي ديگر در تزيين ظروف بود. اين کار با کشيدن مايع مخلوط طلا و جيوه بر سطح ظرف ايجاد ميشد و با حرارت دادن آن و تبخير جيوه، طلا بر سطح ظرف ميچسبيد. برخي از ظروف نقرهاي داراي کتيبه هستند که به خط پهلوي و سغدي است. متن کتيبههاي بسيار کوتاه و شامل نام مالک و يا وزن ظروف است. موضوعات تزييني ظروف صحنههاي شکار، رامشگران، ضيافت، حيوانات افسانهاي و خيالي، شاه بر تخت نشسته، اعطاي منصب و گلها و پرندگان بوده است.
بشقاب سيمين منقوش که در سال ???? در کنار يک کارخانه آجرپزي در حومه شهر ساري به دست آمد. صحنه روي اين ظرف، صحنه شکار شير توسط شاه سوار بر اسب با تير و کمان است. نوع تاج شبيه به تاج اردشير دوم است که در روي نقوش برجسته طاق بستان و سکهها ديده شده است.
کاسه سيمين به شکل نيم کره با نقوش برجسته نوازندگان با سازهاي مختلف که در چهار قسمت ظرف ديده ميشود. تزيينات برگ نخلي در هر چهار قسمت فاصله بين نوازندگان را پر کرده است. برگهاي مياني در هر بخش با ميناکاريهايي به شکل قلب تزيين شده، لبه بالايي کاسه به يک رشته دانههاي مرواريد در سرتاسر لبه ختم ميشود. در وسط کاسه روي يک مدال يک قرقاول نقش شده است. اين نقوش يادآور تصوير "ديونوسوس پيروز" است که منشا آن در هنر رومي است. اين نقوش روي بشقابهاي سيمين ساساني سدههاي پنجم تا هفتم ميلادي نيز ديده ميشود. روي تزيينات مرگ نخلي يک نوشته به روش سوزنکاري ديده ميشود که نام صاحب ظرف و وزن آن نوشته شده است: "ونداد اورمزد" بهعنوان مالک و وزن آن ??? دراخما است.
ویدیو : پيشينه هنر فلزکاري در ايران