موفقیت حمید فرخ نژاد پس از 9 بارنامزدی! : اولین بار «فرحان» «عروسآتش» بود ...
اولین بار «فرحان» «عروسآتش» بود که نام فرخنژاد را در ذهنم حک کرد. شاید اگر برای کسب عنوان بدشانسترین بازیگران سینمای ایران جستجو کنیم، اولین اسمی که جلوی چشممان بیاید نام حمید فرخنژاد باشد!
مجله ایده آل: آیا همیشه حق به حقدار می رسد؟ آیا جایزه گرفتن یک حق است؟ این دست سؤالها که احتمالا سالهاست در ذهن حمید فرخنژاد میچرخیده و تا شب 22 بهمن 1391 ادامه داشته. بله، بالاخره گویا طلسم سیمرغ نگرفتن برای نقش اولهای فرخنژاد شکسته شد و او مرغهایش را به خانه برد. بد ندیدیم به همین مناسبت مروری کوچک داشته باشیم بر مرد شماره یک سینمای ایران در این روزها.
داماد آتش!
«من به هر کاری که میکنم خیلی اهمیت میدهم. اگر قرار است در یک فریم عکس بازی کنم، سعی میکنم آن فریم بهترین فریم دنیا باشد. اهمیتش برایم در این است که تمام آنچه را که دارم برایش میگذارم».اولین بار «فرحان» «عروسآتش» بود که نام فرخنژاد را در ذهنم حک کرد. هنوز مانده بودم با بازیگری قهار طرفم یا با نابازیگری بومی! ویژهنامه عروس آتش مجله فیلم آن سالها با فرخنژاد جوان مصاحبهای کرده بود و آنجا بود که فهمیدم با جوانی عاشق سینما و فریمهایش طرفم. جوانی متولد 1348 آبادان با ته لهجهای جنوبی، اندامی مناسب بازیگری، به ظاهر عصبی و فارغالتحصیل کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران! عروس آتش خسرو سینایی، آن سال فیلم محبوب منتقدان و مردم شد و حمید فرخنژاد در حضور همشهریاش، ناصر تقوایی به دنیای بازیگری ایران معرفی شد. خیلیها حساب کار دستشان آمد که بازیگری تازه نفس و پرانرژی پا به عرصه سینمای ایران گذاشته. خیال بعضی از کارگردانها و فیلمنامهنویسها هم راحت شد؛ آنها با اطمینان بیشتری میتوانستند نقشهای متفاوت و دشوار را خلق کنند!
متفاوت و خطرناک!
شاید اگر برای کسب عنوان بدشانسترین بازیگران سینمای ایران جستجو کنیم، اولین اسمی که جلوی چشممان بیاید نام حمید فرخنژاد باشد. فرخنژاد با تعداد بیشماری نامزدی در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر - و جشنوارههای دیگر البته - و نگرفتن سیمرغ تا سی و یکمین دوره، جزو رکوردداران نامزد شدن و نگرفتن سیمرغ به حساب میآید. اغلب فیلمهایی که در آنها بازی کرده خود نقشها خلاف قواعد جایزه گرفتنهای مرسوم بودهاند؛ نقشهایی متفاوت و حساس در فیلمهایی متفاوت و خطرناک! از آنجایی که خود فرخنژاد هم دوست دارد در فیلمهای شاخص بازی کند، ریسک بازیگری و دیده شدن او مدام بالا و پایین میرود. فیلمهای شاخص یا خیلی خوب میشوند یا افتضاح!
روزهای زندگی!
در دنیای خارج از سینما، فرخنژاد با همسرش فروزان جلیلیفر زندگی میکند. خانم جلیلیفر به عنوان طراح صحنه و لباس در سینما و تلویزیون مشغول به کار است. از کارهای مهم وی میتوان به طراحی صحنه و لباس سریال «مرد هزارچهره» به کارگردانی مهران مدیری اشاره کرد. فرخنژاد که در دانشگاه کارگردانی خوانده با همسرش که طراحی صحنه خوانده آشنا میشود و حاصل زندگیشان پسری سرحال و خندان است. زندگی آنها قطعا یک زندگی خاص است. با مشکلات خاص و دوری از خانههای خاص و حواشی خاص این رشته و البته با همدلیهای خاص و تحملهای خاص!
در «کوچههای عشق»
شروع فعالیت سینمایی فرخنژاد با فیلم در کوچههای عشق به عنوان بازیگر و دستیار کارگردان در سال 1369 به کارگردانی خسرو سینایی بود. سبب آشنایی فرخنژاد با خسرو سینایی نیز، همدانشگاهی بودن با سمیرا سینایی، دختر خسرو سینایی بوده است. البته قبل از آن و در سالهای دانشجویی چند فیلم کوتاه و چند نمایشنامه دانشجویی در کارنامه فرخنژاد دیده میشود؛ مانند کارگردانی «پنجرهای بر بادها» که اثری قابل توجه در دوران دانشجوییاش بوده است. موضوع پایان نامه تئوری فرخنژاد هم «نمایش در شرق» بوده و گویا جنس شرقی بازیهای او از همان زمان کلید خورده است. فرخنژاد تقریبا همه عرصههای نمایشی را تجربه کرده است؛ از بازیگری و فیلمنامهنویسی تا دستیاری و کارگردانی و جالب اینجاست که در اغلب آنها هم موفق بوده است. در رشته بازیگری نقشهای متفاوتی در کارنامه وی دیده میشود و همانند خیلی از بازیگران دیگر مدام در پی بازتولید خودش در نقشهای مشابه نبوده است. از نقش یک جوان عاشق عشیرهای گرفته تا هواپیماربای ارتفاع پست؛ از مامور اطلاعاتی به رنگ ارغوان تا مرد خیانتکار چهارشنبهسوری؛ از مرد بیچاره آتشکار تا آدم قلابی گشت ارشاد و بسیاری نقشهای متفاوت دیگر.
قرار بود به او سیمرغ بدهند اما...
شاید لقب سرکش بودن برای فرخنژاد بیشتر مناسب نقشهایی است که انتخاب و بازی کرده است. گرچه در زندگی عادی کمی عصبی است و زود از کوره درمیرود. مثل زمانی که به اشتباه در سریال «سفر سبز» چند ساعت گریم سنگین را تحمل کرد ولی آن روز برنامهریزی برای بازی او صورت نگرفته بود و خب، جناب فرخنژاد هم از خجالت دستیار کارگردان درآمد! در هر حال، نقشهایی که فرخنژاد بازی کرده عمدتا دچار حاشیه شدهاند. مثل نقش مامور اطلاعاتی عاشقپیشه در فیلم به رنگ ارغوان که 6 – 5 سال توقیف بود یا نقشش در فیلم آتشکار که باز هم 3 سال در بایگانیها آب خنک خورد و بعد از آن هم اکران محدود و پرحاشیهای داشت! فرخنژاد درباره این توقیفها میگوید: «همه دیدند که به رنگ ارغوان آنقدرها هم که میگفتند حساسیتبرانگیز نیست و اصلا چیزی نداشت که بخواهد 6 سال توقیف باشد. میگویند فیلمی که با زایمان طبیعی به دنیا نیاید فیلم موفقی نخواهد بود. «به رنگ ارغوان» هم اگر 6 سال پیش اکران میشد ممکن بود موفقتر باشد ولی از این منظر برایم مهم بود که نشان داد با اکران یک یا 10فیلم هیچ اتفاق منفی و کنترلناپذیری در سطح جامعه نمیافتد.»نمونه دیگر، فیلم روزهای زندگی است كه لقب بهترین فیلم جشنواره سال گذشته را یدك میكشد. در مورد آن فیلم گفته میشود که دستمزد فرخنژاد بخش عمدهای از بودجه فیلم را به خود اختصاص داده بود. از این قرار كه تهیهكننده فیلم در ابتدا با او قراردادی ۹۰ میلیون تومانی برای یك ماه بازی در فیلم داشته ولی بعد از اتمام قرارداد و پایان نیافتن بازی، فرخنژاد گروه را ترك كرده و حاضر به ادامه كار نمیشود. بعد از چند روز رایزنی بالاخره فرخنژاد درخواستی ۸۰میلیون تومانی برای بازگشت و انجام بازی برای صحنههای دیگر فیلم به تهیهكننده اعلام میکند که به ناچار با درخواستش موافقت میشود! البته فرخ نژاد در این رابطه نظرات جالبی دارد. به عقیده او برای کارهای نهچندان خوب باید دستمزد بیشتر گرفت. منطقیاش این است که برای کارهای خوب هم از نظر ارزشی و هم از نظر ریالی کمک کرد. مورد دیگری که در کارنامه فرخنژاد دیده میشود رد پیشنهاد بازی در فیلم « دوئل » به دلیل تشابه نقش بود!یک بار هم قرار بود برای بازی در فیلم «شب واقعه» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را دریافت کند و حتی به او اعلام شده بود که این جایزه به او خواهد رسید اما در لحظات آخر نام برنده بدون ذکر دلیل خاصی تغییر کرد!
و حالا سی مرغ داری!
«شاید یک زمانی برای جایزه جشنواره بیشتر از امروز اهمیت قائل بودم. به هر حال هر بازیگری دوست دارد تحسین شود و برای بازیاش ارزش قائل شوند ولی الان برایم فرق چندانی نمیکند. یک جورهایی به این بازی عادت كردهام. گاهی با خودم فکر میکنم که آیا واقعا تحسین چنین آدمهایی و جایزه چنین جشنوارهای به این همه کشمکش و هیاهو میارزد؟ تقریبا مطمئن شدهام که با خودم مشکل دارند، نه با بازیام!» این حرفهای فرخنژاد مربوط به زمانی است که سیمرغ نگرفته بود اما حالا فرخنژاد بعد از آن همه بازی خوب در نقشهای سخت، دیده شده و سیمرغ بلورین جشنواره سی و یکم فجر را برای نقشی نه چندان ماندگار و برای فیلمی سفارشی دریافت کرده است. «استرداد» نمونه یک فیلم پرهزینه دولتی است؛ فیلمی به سفارش فارابی با بودجهای در حدود 5 میلیارد تومان! البته نباید از انصاف گذشت که فیلم در شرایطی سخت تولید شده است. این نکته در نشست خبری این فیلم هم به چشم میخورد و تقریبا همه عوامل از شرایط سخت تولید آن گفتند. نکته جالبی هم که در نشست خبری «استرداد» در جشنواره فجر عنوان شد این بود که تا کنون فقط تام کروز توانسته برای فیلمبرداری فیلمی در مسکو با این شرایط در کاخ کرملین کار کند! البته فرخنژاد در همین نشست هم با شوخی گفت: «یکی تام کروز و یکی هم فرخنژاد تا حالا به کاخ کرملین رفتهاند!»به هر حال و هر طوری بود فرخنژاد بالاخره سیمرغ را از جشنواره به خانه برد؛ سیمرغی که به عقیده خودش مهر مردمش است وگرنه یک یادگاری بیش نیست.
طبلهای بزرگ زیر پای حمید!
همه دوستداران فرخنژاد چه میان منتقدان و چه میان مردم در همه این سالها در حسرت اهدای جایزه به فرخنژاد به عنوان بهترین بازیگر در جشنواره فجر بودهاند. حمید فرخنژاد پیش از این 9 بار کاندیدای بازیگری شده بود که این جایزه را یک بار در اولین نقشآفرینیاش، فیلم «عروس آتش» به عنوان بازیگر مکمل دریافت کرد و 2 سیمرغ دیگر نیز برای فیلمنامه «عروس آتش» و ساخت «سفرسرخ» دریافت کرده و یک دیپلم کارگردانی نیز برای این فیلم دارد. از جوایز خارجی فرخنژاد نیز میتوان به جایزه جشنواره کارلوویواری برای فیلم «عروس آتش»، جشنواره مسکو برای «طبل بزرگ زیر پای چپ» و آسیا پاسیفیک برای «شب واقعه» اشاره کرد.
سفری سرخ!
فرخنژاد، کارگردانی و تهیهکنندگی سفر سرخ را در حالی انجام داد که به قول خودش سرمایه جوانیاش را به پای فیلم ریخته بود. در مورد حواشی این فیلم و سرانجامش حرفهای زیادی زده شده که همگی بر این نکته تاکید دارند که ممیزی و مشکلات فیلم بیشتر دلایل شخصی داشته تا موانع قانونی به طوری که فرخنژاد با نامهای گلایهآمیز در هفته دفاع مقدس از رنجهایی که سر این فیلم کشیده است نوشت تا شاید به گوش مسئولان برسد.
ویدیو : موفقیت حمید فرخ نژاد پس از 9 بارنامزدی!