ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی (2) : گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات ...
گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات تغییر میکند. مجبوری همهچیزی را که برای خودت نگه داشتهای رو کنی تا شایعات و پچپچها دست از سر زندگیات بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. مجله زندگی ایده آل - محمد حسینزاده، مصطفی رفعت: گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات تغییر میکند. مجبوری همهچیزی را که
برای خودت نگه داشتهای رو کنی تا شایعات و پچپچها دست از سر زندگیات
بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. یک روز تصمیم گرفت مقابل
دوربین برنامه «دید در شب» بنشیند و به سوالات عجیب و غریب و چالشی رشیدپور
پاسخ دهد. او بیترس و اضطراب این کار را کرد. تازه اما داستان شروع شده
بود. به محض پخش برنامه در اینترنت حاشیههای زیادی برای او به وجود آمد؛
از داستانهایی که برای نشناختن کاپولا و تارانتینو و رئیس سازمان صدا
وسیما شکل گرفت و تا ستایش رئیسجمهور پیشین و البته آشنایی با امید علومی
کشیده شد.
قبلتر البته حرفهای درگوشی از اینستاگرام خود سحر
قریشی ایجاد شده بود و رشیدپور آن را قاپیده بود تا سحر قریشی را غافلگیر
کند. سحر قریشی با خونسردی درمورد امید علومی سخن گفت. همین شد که سحر
قریشی و امید علومی سوژه مصاحبه ما شدند تا برای اولینبار از زندگی مشترک
و عشقشان بگویند و از حرف و حدیثها خلاص شوند؛ البته نه فقط عشقشان که
از حاشیهها و حضور در برنامه رشیدپور و اتفاقات آن هم گفتند.
از کارهایی که تا به الان داشتید، راضی بودید؟
علومی: من فعلا در حال تجربه کسب کردن هستم. اما فیلمهایی که بازی کردهام را دوست داشتم.
فکر نمیکنید کارهایی مثل «دریاکنار» و «عشق، شانس، تصادف» چیزی را برای
بهبود روند بازیگری شما نداشت و تنها روی اینکه شما موزیسین و خواننده
هستید، متمرکز بود؟
علومی: خب، احتمالا شما کار «دربست
آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی را ندیدهاید که قبل از اینها بود و البته
فیلمی به نام «دو لکه ابر» را نیز با او داشتم که برای جشنواره بود. فضای
کار خودم جدیتر و اجتماعیتر است و به این دست کارها علاقه زیادی دارم.
مطلب مرتبط:
ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی (1)
سینما را دنبال میکنید؟
علومی: به شدت. فیلم زیاد میبینم؛ هم به فیلمهای خارجی و هم به فیلمهای ایرانی علاقه دارم اما بیشتر در خانه به تماشای فیلم میپردازم؛ ضمن اینکه نمیتوانم بگویم سینما دغدغه من است چون در حال حاضر خوانندگی برایم در اولویت است.
خانم قریشی شما این روزها چقدر دغدغه سینما دارید؟
قریشی: راستش اگر صادقانه جواب بدهم سینما خیلی دغدغه من نیست؛ البته از بچگی خیلی دوست داشتم بازیگر شوم و فکر میکنم اکثر بچهها در آن سنین به بازیگری علاقه دارند. سالها گذشت تا آرزوی کودکیام برآورده شود اما در حال حاضر بیش از بازیگری، دغدغه کارگردانی دارم. از دو، سه سال پیش خیلی جدی به آن فکر کردهام و همراه امید چند طرح را که او نوشته بود فیلمنامه کردهایم و در حال انتخاب هستیم که کدامیک از آنها را برای کار اول بسازیم.
فکر کردهاید چه نوع کاری بسازید؟
قریشی: طبق آن چیزی که در این سالها به آن رسیدهام و دقیق شدن در نگاه مردم، به این نتیجه رسیدهام که مردم را باید اول شاد کنیم و بخندانیم و بعد حرفی را که میخواهیم به آنها بزنیم. برای این است که شاید بسیاری از کارگردانها آن فضای اجتماعی را کنار گذاشتهاند و در قالب کارهای شاد و مفرح زمینه را برای زدن حرفی که میخواهند آن را بیان کنند، آماده میکنند. میگویم افسرده شدهایم اما واقعیت این است که گرفتاریها بر شادیهای ما غلبه کرده است.
تلخ شدهایم. نبود برنامههای مفرح و تفریحات، جوانها را به سمت و سوی نامناسبی برده است. به فیلمهایمان نگاه کنید که میخواهیم تفریح چند جوان را نشان دهیم به برداشت یک میلیون هم میرسیم!!! در حالی که بازیها، شادیها و روابط زیبایی داریم که به آنها توجه نمیکنیم. انگار یک هاله نگرانی و اندوه مثل این آلودگی هوای تهران، روی همه چیز تاثیر گذاشته است.
این موضوع روی انتخاب شما هم تاثیر میگذارد؟
قریشی: قطعا برای من هم همینطور است. نگاه کنید فیلمها و بازیگرانی که جایزه میگیرند، همه تلخ و سیاه هستند. کسی به بازیگر طنز جایزه نمیدهد! برای شاد کردن مردم به شما جایزه نمیدهند و برایتان هورا نمیکشند! در تمام این سالها اگر بازیگر طنزی هم بوده که به خاطر کار طنز جایزه گرفته است، یک بازیگر پیشکسوت بوده که به دلیل کسوت به او جایزه دادهاند وگرنه در جوانها کسی به علی صادقی که میلیونها نفر را خندانده است، جایزه نمیدهد!
همین دو فیلم «شانس، عشق، تصادف» و «دریاکنار» که راجعبه آنها صحبت کردیم از نظر عموم یعنی مسخرهبازی در حالی که رنگ و لعاب دارد و فضای شادی ساخته است. حال اگر در فیلم تلخی بازی کنید که شخصیتهایش مشکل دارند، رنگها تیره است، حق طرف را خوردهاند و سیاه و تاریک است، مردم میگویند «بهبه عجب کاری» اما به نظرم حقمان است که شاد باشیم و من دست رد به سینه هیچ فیلم شادی نمیزنم.
شما چه نوع فیلمی میسازید؟
قریشی: اول مردم را میخندانم و ترجیح میدهم پیام فیلم را با رنگ و شادی به مردم بگویم.
این موضوع چقدر حرف دل شماســــت و چقـــــدر ماحصـــــل دلشکســــتگیها و شکرگزاریهایتان؟
قریشی: حتما ماحصل شکرگزاریهایم است؛ نه دلشکستگیها. من برای خانه خودم فیلم نمیسازم بلکه برای مردم میسازم و دنبال مخاطب خاص نیستم. منظور جوانهایی است که هنوز در اجتماع بزرگ نشدهاند و هنوز دلشان شاد است. هنوز تلخیها را ندیدهاند. میخواهم بگویم که رنگ و لعاب فقط مختص آنور آب نیست و اینجا هم میشود کار جذاب و شاد ساخت که حرفی برای گفتن داشته باشد.
طرحها را امید نوشته است!؟
قریشی: طرحهای اولیه متعلق به امید است که با نگاه مردانهای نوشته شده و من از نگاه زنانه چیزهایی به آن اضافه کردهام.
در این کارها بازی هم میکنید؟
قریشی: متاسفانه وقتی شخصی به سن من به سمت کارگردانی بیاید، نسبت به او گارد میگیرند و شاید کسی حاضر نشود در فیلم من بازی کند!
احتمالا حاشیه بعدی شما این است و میگویند که سحر قریشی کارگردان هم شده است!؟
قریشی: شاید. ولی فارغ از اینها فضایی خواهد داشت که دلم نمیخواهد در آن بازی کنم و دوست دارم تمام تمرکزم را برای کارگردانی بگذارم و نشان دهم چه چیزهایی در این سالها یاد گرفتهام. احتمالا برای بازیگران کار سراغ آدمهایی میروم که چهره نباشند چون فکر میکنم خیلیها هستند که منتظر فرصت نشستهاند. از طرفی شاید خیلی از آنهایی که فکر میکنند من حقشان را خوردهام و کاربلد هستند، میتوانند بیایند و نشان دهند که چند مردحلاج هستند.
پس دیگر بازیگری نخواهید کرد!؟
قریشی: اصلا اینطور نیست! من قطعا یک بازیگر هستم. اگر فیلم میسازم برای این است که در 28 سالگی دغدغههای زیادی دارم و تجربههایی که میخواهم نشان دهم. دوست دارم حرف دلم را بزنم؛ نه اینکه بگویم من کارگردان شدهام! این یک کار تجربی برای یادگرفتن است.
آقای علومی غیر از بازیگری و موسیقی هنر رونکرده دیگری هم دارید؟
علومی: هنری که رو نکرده باشم، نه اما در کنار اینها مدتی مادلینگ را تجربه کردم.
شما ایدههای موسیقایی خود را از کجا میآورید؟
علومی: گاهی ترانههایم را خودم میگویم و گاهی ترانهای را پیدا میکنم یا به من پیشنهاد میشود که اگر باب میلم باشد آن را کار میکنم.
شما هم مثل خانم قریشی سعی میکنید دغدغههایتان را در کاری که میسازید، ارائه دهید؟
علومی: من سعی میکنم دغدغههای مردم را بگویم؛ چیزهایی را که بیشتر در جامعه اتفاق میافتد میخوانم که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. این هم در هر برههای متفاوت است.
بیشترین چیزی که شما را میترساند، چیست؟
علومی: تا به حال به آن فکر نکردهام!
شما چطور خانم قریشی؟
قریشی: روزهایی بود که از نظرات منفی درباره خودم میترسیدم اما حالا دیگر رویم تاثیر نمیگذارد؛ مگر آنکه نظر شخصی نباشد و نقد منفی باشد که مرا به فکر فرو ببرد که ببینم چه اشتباهی کردهام و باید برایش چهکار کنم.
شاید هزاران کامنت مثبت آنقدر شما را خوشحال نکند که یک کامنت منفی نابودتان کند!؟
قریشی: بله و هرچه شما خوشقلبتر و انرژیکتر باشید، این تلخیها بیشتر اثر میگذارند. یک نقطه منفی و سیاه روی یک برگه سفید کاملا خودش را نشان میدهد. زمانیکه حالم بد است، همه آن را متوجه میشوند، بعضی حرفهای از سر بیرحمی چنان آزاردهنده است که شما را به هم میریزد و من واقعا از بعضی چیزها نمیگذرم.
این تلخیها روی نگاهتان به عشق هم تاثیر گذاشته است؟
قریشی: مثلا چه تاثیری!؟
با همه این اتفاقات تلخ و سختیها، سحر قریشی هنوز آدم عاشقپیشهای است؟
قریشی: من خیلی عاشقم. عشق در زندگی من وجود دارد.
آقای علومی عشق در زندگی شما چقدر جاری است؟
علومی: به نظرم بدون عشق زندگی مفهومی ندارد. عشق ابعاد مختلفی دارد، شما ممکن است عاشق خودتان باشید یا عاشق طبیعت یا خدا یا حتی یک آدم دیگر یا حتی عاشق کارتان باشید اما به نظرم عشقی ماندگار است که خالص و پاک باشد.
شما موافق هستید؟
قریشی: به نظرم چیزی که از این بهتر و برتر نیست که خداوند از روح خودش در کالبد انسان دمیده است پس همه عاشق هستند، حالا بعضی کمتر و بعضی بیشتر. بعضی آن حال خوب را دارند و بعضیها آنقدر بیتوجه هستند که روح حساسشان خاک گرفته است! حتی یک لبخند پشت ترافیک هم این عشق را نشان میدهد. محبت کردن یکی از بهترین روشهای عشق ورزیدن است و حتما نباید بین دونفر یا یک زوج باشد.
انساندوستی، خودش یکجور عشق است. چرا از این حس خوب که خداوند به ما داده است استفاده نکنیم؟ بعضی فکر میکنند عاشق شدن و عشق هزینه دارد اما محبت کردن واقعا رایگان است و بسیار غنی و پرارزش؛ مثلا وقتی پشت ماشین در خیایان ترمز میکنید تا عابری رد شود، تشکر آن عابر آنقدر انرژی مثبت به شما میدهد که تا مدتها یادتان میماند و با آن شاد هستید.
حس بخشش یکی از بهترین حسهای دنیاست. بعضیها که آدرس میپرسند قبلش سلام هم نمیکنند و بعدش هم یک تشکر نمیکنند و انگار وظیفه طرف مقابل بوده است اما احترام گذاشتن باعث میشود که حس خوبی به طرف دست بدهد و همین احترام به نظر من یک حس عاشقانه است. البته بعضیها هم فقط نسبت به جایگاه آدمها این حس احترام گذاشتن را دارند؛ در حالیکه عشق آنقدر پاک است که اصلا نباید در آن به جایگاه آدمها دقت کرد. بعضیها احساسشان را خاک گرفته است و بعضیها هم احساسشان کاملا گل شده است. شما باید هرلحظه و هر روز احساستان را جلا بدهید. خوب است اجازه بدهیم همه ما آرامش داشته باشیم.
اولین کاری که شما از خانم قریشی دیدید چه بود؟
علومی: سریال «دلنوازان» بود.
به نظرتان خانم قریشی در چه کاری بهترین بازیشان را داشتند؟
علومی: فیلم «پنج ستاره» به نظرم کار بسیار خوبی بود.
در آن کار چه ویژگی خاصی در بازی خانم قریشی بود که این را میگویید؟
علومی: در سکانسهایی که مقابل شهاب حسینی بازی میکرد، خیلی قویتر از بازیهای دیگرش بود. به نظرم آنها کنار هم خیلی خوب کار کردند. یکجورهایی حس کردم بازیشان مقابل آقای حسینی آنها را در یک طراز حسی قرار داده است و نزدیک به هم بودند.
خانم قریشی به نظرتان پارتنر خوب تاثیرگذار است؟
قریشی: خیلی زیاد. بگذارید این را بگویم که اوایل کارم پارتنرهای من حتی جواب سلام مرا نمیدادند! اصلا در آن کارها خیلی به ندرت جواب سلام خودم را میشنیدم! همین موضوع تجربهای برای من شد که چگونه در این موارد رفتار کنم. تا به حال تا آن روزها برایم پیش نیامده بود که به کسی سلام کنم و او فقط نگاهم کند!
از همین رفتار پشت صحنه اثر یک پارتنر شروع میشود تا هنگام فیلمبرداری. در همان فیلم «پنج ستاره» من قرار بود نقش دیگری را در ابتدا بازی کنم و تست هم زدیم ولی وقتی خودم ببینم نمیتوانم نقشی را خوب بازی کنم، آن را قبول نمیکنم و قطعا مخاطب هم آن نقش را از من باور نمیکند و خودم پیشنهاد دادم که نقش من را عوض کنند و حتی چون نقش جدیدم زمان کمتری داشت از دستمزد من هم کم شد ولی قبول کردم چون نقش خوبی بود. حتی برایش مابهازای بیرونی داشتم؛ مثلا یکی از دوستان قدیمیام روحیه حسادتی را در خود داشت و حسادت وی کاملا نمایان بود.
شهاب حسینی به عنوان پارتنر خیلی کمک کرد. هستند پارتنرهایی که حتی در نماهای بسته تو نمیآیند تا تو بتوانی حس بهتری بگیری اما من همیشه اخلاق حرفهای را رعایت کردهام. در «پنج ستاره» سعی کردم ریتم بازیام به ریتم بازی شهاب حسینی نزدیک باشد تا نقشها از هم دور نشوند.
آقای علومی شما چند سال دارید؟
علومی: 28 ساله هستم.
پس خیلی زود به شهرت رسیدید؟
علومی: برای من در سن 17-18 سالگی این اتفاق افتاد. وقتی بعد از چند تجربه آهنگسازی برای اولین بار یکی از کارها را خودم خواندم، آهنگ به سرعت پخش شد و آنقدر خوشحال بودم که به سرعت کارهای بعدی را ساختم. حس لذتبخشی بود؛ مثل حس قدرت بود که کارتان را دیگران میشنیدند. آن موقع در فضای زیرزمینی به سختی کار میکردیم و بعدها که بزرگتر شدم، خواستم حرفهایتر کار کنم و برای همین به دانشگاه رفتم و مدتی کار نکردم.
در دانشگاه موسیقی خواندید؟
علومی: اول در دانشگاه رودهن رشته کامپیوتر خواندم و بعد از مدتی رفتم دانشگاه هنر و بعد هم چند ترم رشته موسیقی خواندم و بعد از آن سینما پیش آمد.
شما هر دو شهرت را در سن کم تجربه کردهاید. به دنیا و زندگی بدون شهرت هم فکر کردهاید؟
قریشی: من خیلی به این موضوع فکر کردهام و حس میکنم اتفاقا خیلی هم خوب است. دستکم در دنیای بدون شهرت میتوانم خیلی از کارهایی را که میخواهم انجام بدهم؛ بدون اینکه کسی به من توجه کند یا از کارهایم متعجب شود. گاهی دوست دارم بروم مثلا فلافل بخورم اما یکجوری نگاه میکنند که انگار بازیگرها نباید فلافل بخورند! میپرسند خانم قریشی اینجا چیکار میکنید!؟ آنها فکر میکنند باید رستوران گرانقیمت و لوکس بروم. نمیدانم تکلیفمان چیست!؟ طوری رفتار میکنند که انگار کار بدی میکنیم و اگر بد است پس شما آنجا چه میکنید!؟ من بیشتر به این فکر میکنم که ایکاش بعضی از مردم درک بالاتری داشتند که به کار ما کاری نداشتند. من پشت ترافیک بوق میزنم، طرف میگوید خانم قریشی شما هم بوق میزنید!؟ بعد خودش دستش را یک ثانیه از روی بوق برنمیدارد!
آقای علومی برخی میگویند که خانم قریشی شما را بازیگر کرده است. این موضوع صحیح است؟
علومی: ورود من به بازیگری اینطور بود که یک دوست خانوادگی من را برای ساخت موسیقی یک فیلم از آقای داوود توحیدپرست معرفی کردند. آنجا آقای توحیدپرست که بسیار هم دوستداشتنی هستند از من پرسیدند که آیا کار بازیگری هم انجام میدهم و من هم ابراز علاقه کردم چون از بچگی عاشق بازیگری بودم و ایشان هم نقش اول کار را به من پیشنهاد کردند ولی متاسفانه آن کار توقیف شد. کار بعدیام در بازیگری با سحر قریشی بود و آن کار دیده شد و به همین دلیل است که همه فکر میکنند خانم قریشی من را به دنیای بازیگری وارد کرده است. البته که خانم قریشی در این کار به من کمکهای زیادی کرده است اما در انتخاب کارگردانها که دست نمیبردند! حتی در کار «شانس، عشق، تصادف» در آخرین لحظه و بعد از ماهها از شروع کار، به پروژه ملحق شدم.
شما ورزش هم میکنید؟
علومی: تنیس و کمی هم بدنسازی کار میکنم و مدتی هم ورزشهای رزمی را دنبال میکردم.
قریشی: سالها قبل از رفتن به مدرسه، رزمی کار میکردم که به خاطر مشکل پا، برایم ممنوع شد. در حال حاضر در حد معمولی ورزش میکنم و رشته خاصی را به صورت حرفهای دنبال نمیکنم. البته زمانهایی که پیک کاریام باشد، حتی فرصت باشگاه رفتن هم ندارم.
به لباس و خرید علاقه دارید؟
علومی: عاشق خرید کردن هستم و رسیدگی به خودم را خیلی دوست دارم. لباس پوشیدن و خوشپوشی برایم مهم است. حضورم در کار مادلینگ باعث شد که به استایل و مرتب بودن اهمیت بدهم. حضورم در هر کاری تجربه خوبی برای کارهای بعدیام شده است.
اهل کتاب خواندن هم هستید؟
علومی: نه زیاد، اما حتما در هر فرصتی بشود کتاب میخوانم، مخصوصا به رمان علاقه زیادی دارم.
روزهای شما چطور سپری میشود؟
علومی: یا در استودیوی شخصیام کارهای موسیقی را دنبال میکنم و یا در باشگاه مشغول ورزش هستم.
برای پایان این مصاحبه بگویید که در تمام این سالها چقدر دلتان شکسته است؟
قریشی: فکر نکنم با اعداد بتوانم این سوال را جواب بدهم چون بیشتر از شمارش بوده است. بابت رفتارهایی که حتی به آنها فکر هم نمیکردم. زمانهایی بوده که روراست بودهام و انتظار چیزهای بد را نداشتم ولی روی داده است. تنها چیزی که آرامم میکند این است که بگویم در حال پیشرفت هستم چرا که برای آدمهای راکد و ساکن هیچ اتفاق مثبتی نمیافتد. خوشحالم آدمهایی هستند که کارهایم را با دقت دنبال میکنند.
کاش عمر نوح داشتم تا باب دل تکتک آنها فیلم بازی کنم که همه راضی شوند. این را با قدرت میگویم که درباره من واقعیتی وجود دارد که من سحر قریشی هستم و اجازه نمیدهم کسی این «من بودنم» را از من بگیرد. همه ما یک من واقعی داریم. من تمام تلاش خودم را میکنم که آن وجهه درونیام برای خودم باشد و دیگران را به آن راه ندهم. امیدوارم روزی به جایی برسیم که کسی به من واقعی دیگران کاری نداشته باشد و هر انسانی به من درونی خودش بپردازد.
علومی: به نظرم همه آدمها نان دلشان را میخورند و کاش دل همدیگر را نشکنیم. ضمن اینکه دلم میخواهد از مادربزرگم تشکر کنم که همیشه حامی من بود و خیلی دوستشان دارم.
ویدیو : ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی (2)