جلسه رای اعتماد یا شب اول قبر؟! : اسم رمزی برای حذف نخبگان ؛ "فتنه" :جلسه رای ...
اسم رمزی برای حذف نخبگان ؛ "فتنه" :
جلسه رای اعتماد یا شب اول قبر؟!
با پخش مستقیم محتوای جلسات رای اعتماد از صداوسیما و شبکه خبر، زمینه ساز پمپاژ برخی نطق های تند و تیز که نوعا ربط چندانی با مطالبات مردم نداشت، شد . اما پیامد آن در افکار عمومی، نارضایتی از بداخلاقی ها و در مواردی نظیر اقدام مردم بلندطبع ایران در مواقع ناراحتی، ساختن طنز و شوخی و متلک در واکنش به افراطیون مجلس بوده است.
چنان که برخی به شوخی می گویند، سوال جدیدی به سوالات شب اول قبر اضافه شده مبنی بر این که : « در فتنه کجا بودی؟ »
1-محمود احمدی نژاد که رایش در انتخابات سال 84 را حاوی پیام "نه" به اصلاحات و جریانهای حتی نزدیک به آن تلقی میکرد ، یک تنه کمر به حذف بخش عظیمی از مدیران و نخبگان بخش های مختلف بست. معرفی نسل جدیدی از مدیران اجرایی – که عمدتا بدون داشتن سابقه اجرایی – گویی به یک باره در عرصه مدیریت کشور ظهور یافته بودند.
تابعیت این مدیران جدید از اصل "نگنجیدن دو پادشاه در یک اقلیم" تغییرات بزرگی را در بدنه اجرایی وزارتخانه ها و سازمانها سبب گردید و موجی از تغییرات در سایر بخش ها نظیر معاونت ها، مدیران کل و غیره را موجب شد. به عبارتی دامنه حذف و تسویه حساب از وزرا تا معاونین و حتی به قول دوست لطیفی ،"آبدارخانه وزارتخانه ها و سازمان ها" نیز گسترانیده شد و خزانی از مدیران ، نخبگان و کارشناسان ارزنده عرصه اجرایی به راه افتاد.
در پی این رخداد ، فرایند جایگزینی ، "جوانان دیروز " که تعلیم آنان برای نظام مقدس جمهوری اسلامی هزینه های هنگفتی به همراه داشت و حالا باید به جرم "اصلاح طلبی" مبادرت به خروج از این عرصه می نودند ، با "جوانان امروزی" به جریان افتاد و طبیعتا ، شروع از نقطه صفر و زیر سوال رفتن آنچه تا دیروز دستاورد مطرح می شد و سپردن آن به محاق نقد و بررسی مجدد ، نتیجه ای جز تطویل اثر بخشی برخی تصمیمات دولت های پیشین و مواجه نمودن جامعه با فصل جدیدی از تصمیم گیری و مدیریت که صرف نظر از مثبت یا منفی بودن ، انحراف چشم گیری از اهداف بلند مدت و سند چشم انداز را به همراه داشت ، در بر نداشت.
پیدایش جریانهای جدیدی در دل جریان اصولگرایی دامنه حذف و محدودیت بیشتر حلقه یاران دولت را نیز به همراه داشت و این بار می شد به راحتی ورود "کارآموزان" مدیریت به این عرصه را مشاهده نمود.
در باب زیانهای وارده به کشور در این بازه زمانی ، سخن بسیار است و مجال طرح آن در این مقال اندک ، اما ذکر همین نکته که تبدیل مقوله "تفکر" در مدیریت کلان کشور به "تحرکِ صرف" را به عنوان اصلی ترین مسبب تصمیمات آنی و غفلت مدیریت اجرایی کشور از اصل "حکمت " در سیاستگذاری و برنامه ریزی ، را بهترین وصف حال کشور در این سالها باید دانست.
2- اگر تا پیش از انتخابات جنجال برانگیز سال 1388 ، "اصلاح طلبی" ، "اصلاح طلبان" و یا هرگونه وابستگی به این شیوه و مسلک فکری و عملی به ابزاری برای حذف ، نفی و یا برخورد با وابستگان و هم پیمانان با این جریان به حساب می آمد، پس از اتفاقات سال 1388 اما حکایت به گونه ای دیگر بود.
ظهور عنوان "فتنه گر" و عناوینی از این خانواده مانند "اصحاب فتنه" ، "ساکتین فتنه" و امثالهم ، به ابزار دیگری برای تصفیه ساختار اجرایی از نه فتنه گران ، بلکه هر آنکه در طی انتخابات به جانبداری از رقیب اصلی آقای رئیس جمهوری برخاسته بود ، تبدیل شد.
موج گسترده ای از عزل و نصب ها و جایگزینی افراد باسابقه ای که از قانون گریزی و چارچوب ناپذیری دولت ، به رقیب انتخاباتی رئیس جمهوری وقت پناه آورده بودند و تلاشی در جهت رای آوری وی به خرج داده بودند ، این بار به بهانه "فتنه" و نزدیکی به آن آغازیدن گرفت.
جرم مشخص بود ؛ حمایت از کاندیدایی که بعد از انتخابات "فتنه گر" نامیده شد و تلاش برای روشنگری در مورد دولت وقت . آنچه بعد از انتخابات سال 88 رخ داد ، اگرچه برای هیچکس خوشایند نبود و بستر وارد آمدن زیان های قابل توجهی به نظام ، انقلاب و شهروندان گردید ، اما بعد ها نیز بهانه خوبی شد برای تداوم روند حذف ها و محدودیت ها.
بی توجهی به تفکیک دو مقطع زمانی "قبل" و "بعد" از انتخابات و خشک و تر را به یک آتش سوزاندن ، بقایایی را که تا پیش از انتخابات 1388 –آن هم بطور محدود- از شمشیر شایسته ستیزی و عناد دولتمردان با اسم رمز قبلی(اصلاحات) جان سالم به در برده بودند ، نبز به شمشیر حذف سپرد و کشور را از موجودیت بخش دیگری از جامعه (بخوانید تتمه مدیران و نخبگان اجرایی) محروم نمود.
3-اگر اصلی ترین پیام انتخابات معنا دار 1392 را "نه" به جریان نوظهور اصولگرایی و فریاد"آری" به اعتدال و بازگشت شایسه سالاری به کشور دانسته و دکتر روحانی را برایند این خواست و تجلی اراده اکثریت جامعه که در صدد طرح این مطالبه بوده اند بخوانیم ، آنگاه دو رسالت بزرگ را برای قوای مجریه و مقننه باید برشمرد. دو وظیفه ای که غفلت از آنها می تواند منتخبین مردم در هر دو قوه را در معرض نا امیدی و بدبینی مردم قرار دهد.
قوه مجریه ؛ که با انتخاب و معرفی نخبگان ، مدیران شایسته و توانمند و بازگرداندن عرصه اجرایی از جولان "وزیران پر تحرک" به سوی "مدیران پر تفکر" ، روند متکی بر سعی و خطای سالهای اخیر را به روند و سمت و سویی متکی بر بهره گیری از تجربیات ، دانش ، خرد و توانمندی مدیرانی با سابقه سپری نمودن شرایط بحرانی ، بازگرداند و البته انصافا ترکیب کابینه پیشنهادی را باید در این چارچوب و تجلی این امر دانست. گواه آن نیز انتقاد جناحها و جریانهای مختلف سیاسی به بخش هایی از کابینه است که این گویای توجه رئیس جمهوری بر اصل شایسته سالاری و نه وابستگی حزبی است.
و قوه مقننه ؛ که با دریافت صحیح پیام انتخابات 1392 و رای مردم به تفکر اعتدال و شایسته سالاری ، بار دیگر اسم رمزی نو با عنوان "فتنه" را دستمایه تصفیه حساب با رای مردم و خواست مردم قرار نداده و ملاک را بر اصل تناسب کار اجرایی و سوابق مربوطه قرار دهند.
آنچه در جریان بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی نمایان گردید و نتیجه آن، حاکی از چیرگی نوعی نگاه جناحی بر منافع ملی و نادیده انگاشتن رای آن بخشی از جامعه بود که تجلی خواست خود را در شعار اعتدال یافته و به میزانی –اگرچه تعدیل شده- چشم امید به اصلاح فضای اجتماعی و فرهنگی در اماکن و خواستگاههای فرهنگی دوخته بودند.
سه وزارتخانه ای که قربانی نگاهی خاص و سیاسی شدند ، هرسه از حیث ارتباط با بدنه جوان جامعه، از اهمیت و جایگاهی خاص برخوردار بودند که باید اذعان داشت ، مجلس محترم با رای منفی به معرفی شدگان برای این مناصب ، نه تنها – به زعم خود – آگاهانه از بروز تهدیدی ممانعت ننمود ، بلکه ناخواسته جایگاه خود را نزد رای دهندگان جوانی که به امید برقراری تعادل در فضای فرهنگی و عبور از روزهای "جناح سالارانه" به پای صندوق ها آمده بودند ، به میزان قابل توجهی تضعیف و زمینه های بروز افراطی گری را فراهم نمود.
اگر بپذیریم که تفکر افراطی در هر زمانی محکوم است و اگر قبول کنیم که خاستگاه تفکر افراطی بخش رادیکالی از جامعه می باشد ، آن گاه نقش نمایندگان محترم در رشد این تفکر و تبدیل مجلس از محل دریافت پیام بدنه جامعه به یکی از خاستگاه های تفکر افراطی خود موضوعی پرسش برانگیز محسوب می گردد.
منبع: آینده
puyesh.net
ویدیو : جلسه رای اعتماد یا شب اول قبر؟!