جراحی بینی، مرگ و زیبایی! : آرمیتا به علت ایستقلبی جان خود را از دست داد. ...
آرمیتا به علت ایستقلبی جان خود را از دست داد. هیچکس باور نمیکرد که تنها یک عمل جراحی ساده با مرگ به پایان برسد روزنامه شهروند - عبدالله جاویدی: احتمالا این روزها شنیدهاید که یک دختر جوان زمانیکه برای جراحی زیبایی بینی به اتاق عمل رفته است، دیگر هرگز بازنگشته. او هنگام عمل جراحی زیبایی بینی در یکی از مراکز جراحی تهران، دچار ایست قلبی شده و جان خود را از دست داده.
اگر نشنیدهاید، اول ماجرا را با هم مرور میکنیم و بعد به بررسی موضوع میپردازیم؛ بامداد روز ٢٠تیرماه سال ٩٤ بود. آرمیتا، دانشجوی علوماجتماعی دانشگاه تهران، قصد داشت بینیاش را جراحی کند. خیلیوقت بود که برای این عمل تحقیق میکرد و میخواست بهترین دکتر بینی او را جراحی کند. بالاخره تصمیم خودش را گرفت و برای عمل پیش دکتری که بینی مادر خودش را هم عمل کرده بود، رفت. ٢٠ تیرماه او به همراه خانوادهاش برای جراحی عازم یکی از مراکز جراحی در مرکز تهران شد. پیش از اینکه آرمیتا به اتاقعمل برود خانوادهاش به پزشک معالج سفارش کردند، مراقب فرزندشان باشد. آنها گفتند: «آرمیتا لاغر است و جثه کوچکی دارد، پس باید بیشتر مراقبش باشید.»
پزشک به خانواده این دختر اطمینان داد و وارد اتاقعمل شد. پیش از آن گفته بود که این عمل حدود ٥ یا ٦ ساعت طول میکشد. خانواده آرمیتا ٥ ساعت منتظر ماندند تا او از اتاق عمل بیرون بیاید ولی ٥ ساعت بعد، خبر بدی از اتاق عمل رسید.
آرمیتا به علت ایستقلبی جان خود را از دست داده بود. هیچکس باور نمیکرد که تنها یک عمل جراحی ساده با مرگ به پایان برسد. خانواده آرمیتا وقتی پزشک را دیدند، از او سوال کردند ولی پزشک بدون هیچ توضیحی رفت و تنها این پرستاران بودند که به خانواده آرمیتا خبر درگذشت او را اعلام کردند. یکی از اقوام آرمیتا در اینباره گفت: «ما پزشکی را انتخاب کردیم که سابقه خوبی در خانواده و دوستان ما داشت. حتی جراحی بینی مادر آرمیتا را هم او انجام داده بود. البته ١٥سال پیش و در یک بیمارستان. او یک متخصص گوشوحلقوبینی بود.» اما عمل آرمیتا، در بیمارستان انجام نشد و او در یک مرکز جراحی در خیابان فتحیشقاقی عمل شد.
پس از ٥ ساعت، خانواده این دختر جوان منتظر خبر سلامت فرزندشان پشت در اتاق عمل بودند، اما خبری نشد. آنها گفتند: «ما منتظر بودیم که دکتر بیرون بیاید و حال آرمیتا را بپرسیم اما خبری نشد. در همان هنگام تکنیسین برق را به اتاق عمل فراخواندند. او با کمی تأخیر رسید. پرستاران گفتند که مشکلی نیست. پس از مدتی، مامور کلانتری هم به اتاق عمل آمد. ما نگران بودیم. دقایقی بعد، پزشک معالج بیرون آمد. ما خوشحال شدیم، اما لحظاتی نگذشت که خوشحالی ما برای همیشه تمام شد. آرمیتا ،جان خود را از دست داده بود و ما نمیدانستیم علتش چه بود.» به گزارش خبرآنلاین علت مرگ آرمیتا ایست قلبی اعلام شده اما پیش از عمل ، مشاوره قلب نشده بود.»
یکی از اقوام او نیز در اینباره گفت: «دکتر قبل از عمل تنها از مادر آرمیتا پرسید که دخترش مشکل قلبی ندارد؟ او هم پاسخ منفی داد.» حالا خانواده آرمیتا میگویند که پزشک بدون توجه به آزمایشهای پیش از عمل، دست به عمل جراحی زیبایی او زده است. آنها همچنین خواستار بررسی امکانات این مرکز جراحی مانند سیستم احیا در اتاقعمل و برنامههای مراقبتی هنگام عمل شدهاند.
جامعه متوهم زیبایی است
شاید پیش از جراحی زیبایی اگر افراد میپذیرفتند که جراحی برای آنها ضرورت ندارد، شاهد اتفاقاتی از این دست نمیبودیم. آخر میگویند و مینویسند که افزایش جراحیهای زیبایی نوعی آسیباجتماعی است و مشكلات بسیاری را بهوجود میآورد، آسیبهایی که هم متوجه خود افراد میشود و هم خانواده و جامعه آنها را در برمیگیرد. فرد با تحمیل میلیونها تومان پول به خانواده خود برای عمل زیبایی مشكلات بسیاری را برای آنها بهوجود میآورد و با فراگیرشدن این مسأله و شدید شدن چشموهمچشمیها برای جراحیهای زیبایی پولهای بسیاری كه باید در تولید و سازندگی هزینه شود در زمینههای نادرستی خرج میشود كه نتیجهای در بر ندارد.
میتوان گفت، میل به تنوعطلبی در جوانان از علل مهم گرایش آنان به جراحیهای زیبایی است، البته تنوعطلبی یكی از ویژگیهای جوانان است و هر جوانی در زندگی نیاز به تنوع دارد كه اگر راههای ارضای این میل بسته شود ممكن است جوانان به كارهای دیگری همچون جراحیهای زیبایی روی بیاورند.
جوانان چشموهمچشمی را از دوران كودكی از خانواده میآموزند و به تدریج كه فرد پا به دوران جوانی میگذارد خودش آن را نسبت به دوستان و آشنایان به كار میبرد. در شرایطی كه زیبایی ظاهری بر همه چیز اولویت پیدا میكند و ایمان، تقوا، پاكدامنی، صداقت و صمیمیت و هرآنچه كه بهعنوان فضایل اخلاقی شناخته میشود به دلیل رواج رفتارهای ناپسند در جامعه، كمرنگ شده و پدیده دیگری جایگزین این فضایل میشود و یك جوان برای جلب توجه دیگران به ظاهر طبیعی خود دست میزند.
هر چند نباید همه تقصیرها را به گردن جوانان انداخت. از جوانی كه بیكار است و نمیتواند خانواده تشكیل دهد و نیز از آرامش لازم برخوردار نیست، نمیتوان خیلی توقع داشت.
نگاه علمی به جراحی بینی در ایران
بهطور ژنتیکی، نژاد ایرانی بینی بزرگ و فک کوچک دارند در مردم ایران فک پایین کوچک و عقب است و بینی بزرگ و عقابی. لذا به علت کوچکی فک پایین و عقببودن آن و جلو بودن فک بالا، بینی درشتتر بهنظر میرسد.
بهطور کلی بینی مردمان جهان به پنج گروه عمده تقسیم میشود:
١- نژاد آفریقایی با بینی پهن و پوست ضخیم و فرو رفته جراحی این گروه از مشکلترین جراحیهای بینی است و بسیار برای جراح چالشبرانگیز است.
٢- نژاد آسیایی یا کرهای که استخوان بینی کوتاه و سر بینی بالا و از نیمرخ یک قوس نسبی روی بینی دارند.
٣- نژاد مدیترانهای شامل بینیهای ایرانی اغلب عقابی و قوزدار است و عمل آنها از مشکلترین جراحیهای بینی است چون این گروه اکثرا ضعف غضروف دارند و تقویت غضروف مشکل است.
٤- نژاد قفقازی پوست نازک و بینی متوسط و نوک بینی سر بالا دارند مانند مردمان اروپای غربی.
٥- نژاد رومی بینی پهن و قوزدار دارند ضخامت پوست متوسط است این گروه برخلاف آفریقاییها قوز دارند.
بنا بر نظر اکثر جراحان زیبایی بینی، جراحی زیبایی بینی ایرانیان از مشکلترین جراحیهای بینی به علت توضیحات بالا است و نیازمند تجربه بالا و تخصص است که جراحان گوش و حلق و بینی چون اختصاصا روی بینی کار میکنند بهترین گروه جراحان زیبایی برای انجام عمل رینوپلاستی هستند.
پژوهشهای موجود در زمینه جراحی بینی
براساس پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوماجتماعی واحد علومتحقیقات تهران دانشگاه آزاد اسلامی از میان ٤٢٦ زن تهرانی بیش از ١٥درصد از آنان تاکنون عمل جراحی زیبایی را تجربه کردهاند که بیشاز ٦٠درصد آن را عمل جراحی بینی تشکیل داده است.
این پژوهش به بررسی شیوع جراحی زیبایی در زنان تهرانی و همچنین پی بردن به عوامل موثر بر تمایل به جراحی زیبایی ٤٢٦ زن تهرانی صورت گرفته است. حدود ٦١درصد از شرکتکنندگان در این پژوهش دارای مدرک کارشناسی بودهاند و اکثر افراد جراحی شده زیر ٢٥سال و مجرد بودهاند. همچنین ٤٥,٥درصد ایشان دارای پایگاه طبقاتی متوسط و ٣٧.٩درصد دارای پایگاه طبقاتی بالا و ١٦.٧درصد در پایگاه طبقاتی پایین قرار داشتند.
در نمونه مورد مطالعه ١٥,٥درصد از زنان عمل جراحی را در یک یا چند عضو خود تجربه کردهاند که اکثریت غالب را یعنی ٦٢.٤درصد را جراحی بینی تشکیل میدهد.
زنانی که اعتماد به نفس دارند کمتر جراحی زیبایی میکنند
از سوی دیگر براساس آزمون صورت گرفته در این پژوهش ارتباط گرایش به جراحی زیبایی با تصویر منفی از بدن، اعتمادبهنفس، رضایتمندی از زندگی، فشارهایاجتماعی و باورها و گرایش مذهبی مشاهده میشود. در تحلیل ارتباط بین تصویر منفی از بدن زنانی که تصویر منفی نسبت به بدن خود دارند بیشتر تمایل دارند تا در بدن خود تغییراتی از طریق جراحی ایجاد کنند. از سوی دیگر در تحلیل اثر اعتمادبهنفس بر تمایل به جراحی زیبایی ملاحظه میشود که زنانی که اعتمادبهنفس بالاتری دارند کمتر تمایل به انجام دادن جراحی زیبایی دارند.
کسب زیبایی بهعنوان عامل افزایش اعتمادبهنفس
براساس نتایج این پژوهش بیشترین انگیزه زنان در جراحی زیبایی، کسب زیبایی بهعنوان عاملی برای ارتقای اعتمادبهنفس معرفی شده است. این تمایل از طرفی متاثر از خصوصیات فردی و از طرف دیگر تحتتأثیر الزامهای خارجی است. بهطوریکه در افراد مجرد، افراد با تحصیلات بالاتر، افراد دارای تصور منفی از بدن خود و افراد با اعتمادبه نفس پایینتر، بیشتر بوده و همچنین خانواده، دوستان، فامیل، همسر، پزشکان، ماهواره و تلویزیون به ترتیب در ایجاد این تمایل موثر هستند. اما تمایل زنان به جراحی زیبایی با سن، اشتغال، پایگاهاجتماعی، رضایتمندی از زندگی و باورها و گرایشهای دینی بیارتباط است.
چه باید کرد؟
از من میشنوید، با پولتان بروید و دنیا را بگردید. مشغلههای بهتری برای ابراز وجود و دیدن زیباییهای جهان وجود دارد. دلمشغولیهایتان را رو به سمت دیگر وجودتان بگردانید. همه زیباییها در صورت نهفته نیست. عمل زیبا را فراموش نکنید. جراحی زیبایی را میتوان با عمل زیبا جایگزین کرد. تنها اگر شما بخواهید!
زیبایی طبیعی را نباید به حاشیه برد تنها راه دست یافتن به زیبایی استفاده از تیغ نیست
شیوا مقانلو مدرس، مترجم و نویسنده
من میل به زیبایی را یک میل اجتنابناپذیر برای همه آدمها میدانم، زیبایی برای تمام انسانها امر مهمی است و باید بهعنوان یک حق روشن به آن توجه شود. همه آزادند که برای زیباترشدن اقدام کنند. اما در کل با دستکاریهای شدید در چهره و ظاهر مخالف هستم. امروزه موضوع مشکلساز، تعریف مصادیق این زیبایی است: یعنی به جای درک درست از زیبایی و پذیرش زیبایی فردی- هر فردی میتواند در نوع خود زیبا باشد- زیبایی تبدیل به یک امر نمایشی و حقنه شده از بیرون شده است، یعنی معیارهایی بار آن شده که اصالت و جایگاه اصلی زیبایی را زیر سوال برده است.
طبیعتا هرکس میتواند برای ظاهر خود تصمیم بگیرد و ظاهرش را تنوعاتی ببخشد که به سلیقه خودش زیباترش میکند، مثلا یکی با رنگکردن مو و یکی با گذاشتن لنز رنگی. اما مشکل اینجاست که انگار همه شستوشوی مغزی شدهاند که اگر قرار است زیبا باشند حتما باید چشم رنگی و بینی قلمی داشته باشند یا ابرویشان را پهن و غلیظ کنند، یعنی سلیقه فردی زیر سنگینی یک باور عجیب اجتماعی از بین رفته است و کمتر کسی فکر میکند که آیا واقعا خودش آن مدل ابرو را از ته دل میخواهد یا دارد از یک مدکور پیروی میکند؟ این تعاریف القا شده به نوعی ترسناکند و هویت مردمی را که به آنها عمل میکنند، از آنها گرفتهاند. یعنی معیارهای اصلی و بینالمللی و عقلانی برای زیبایی به حاشیه رفتهاند و فراموش کردهایم که ورزشکردن و داشتن دندانهای سالم و پوست و موی سالم و زیبا خودش بخش اصلی زیبایی است و نباید همهچیز را به چهرههای دفرمه تقلیل داد.
به این قبیل معیارها و الگوهای درست زیبایی میشود از راههای واقعیتری هم رسید. تیغ و جراحی میتواند آخرین راهحل باشد. اگر دقت کنید حتی هنرپیشههای بینالمللی هم سعی دارند تغییرات چهرهشان- که حتما کار پزشکهای زیبایی هم هست- نامحسوس و بطئی و طبیعی باشد نه اینکه یک دفعه لب و گونه و دماغ جدید و غیرطبیعی خلق کنند. حتی بین پزشکان حاذق ایرانی هم روشهای کمخطر و موثری برای حفظ شادابی و سلامت چهره رایج است، مثلا ورزشدادن صورت و استفاده از کرمهای خوب و ماساژهای علمی. تیغ اولین یا تنها راه نیست. بهنظرم ما نیازمند آموزشهای بیشتر و صحیحی در مورد معانی زیبایی هستیم و باید اعتمادبهنفس را در وجودمان بالاتر ببریم و زیبایی را از زوایای دیگرش هم نگاه کنیم.
زیبایی مصادیق دلنشین و متنوعی دارد، چرا خود طبیعی بودن را زیبایی ندانیم؟ من شخصا زیبایی را در هماهنگی و تناسب چهره و بدن و سن و موقعیت اجتماعی میدانم، همراه با رعایت بهداشت و سلامتی. یعنی یک آراستگی و وجاهت کلی.
معرفی کتاب: جامعهشناسی بدن/ نویسنده: داوید لوبروتون/ مترجم: ناصر فكوهی/ نشر ثالث؛ ١٣٩٢
کتاب «جامعهشناسی بدن» نوشته داوید لوبروتون؛ نویسنده فرانسوی، در پی آن نیست که میان انسانشناسی یا جامعهشناسی بدن به ادعای نویسنده خط و مرزی مشخص کند، بلکه نویسنده بر این باور است که جامعهشناسی و انسانشناسی بدن امروزه بهسرعت رو به شکوفایی است و در چشمانداز جهانی، گستره بزرگی از مطالعات در برابرشان قرار دارد.
این کتاب بر آن است تا با استفاده از پژوهشهای انسانشناختی، بنیانی را برای تحلیلهای جامعهشناسانه بهوجود بیاورد و حتی فارغ از عرصه جامعهشناسی بتواند ذرهای از سردرگمیهای ناشی از بازنماییهای بدن در عرصه پزشکی؛ چه بهصورت مدرن چه کلاسیک، بکاهد. (ص ١٠)
از اینرو در تعریف جامعهشناسی بدن در کتاب آمده است: «شاخهای از جامعهشناسی است که بهطور خاص به مفهوم بدنمندی corporéité بهمثابه پدیدهای اجتماعی میپردازد. اهمیت این مطالعه از آنجایی حایز اهمیت است که به این نکته که در پیشگفتار کتاب آمده است، توجه کنیم: بدن که در زمینه اجتماعی و فرهنگی احاطهکننده کنشگر شکل میگیرد، عاملی است نشانهای که از خلال آن رابطه انسان با جهان بیرون، به واقعیت بدل میشود.»
بروتون بر این باور است که بدن انسان، محوری است که رابطه انسان با جهان بیرونی از طریق آن به واقعیت بدل میشود؛ درواقع مکان و زمانی که هستی از خلال تصویر خاص یک کنشگر تجسم مییابد. از خلال بدن، انسان ذات حیات را از آن خود میکند و این ذات را از طریق نظمهای نمادین مشترک خود با اعضای جماعتی برای دیگران نیز به بیان میآورد. کنشگر بدینوسیله جهان را بهگونهای فیزیکی به اختیار خود درمیآورد و از آن خود میکند؛ برای این کار جهان را انسانی میکند و از آنهم بیشتر، آن را به پدیدهای آشنا و درکپذیر، حامل معانی و ارزشها بدل میسازد که برای هر کنشگر دیگری که در همان نظام استنادهای فرهنگی او قرار دارد، قابل تجربه است.( ص ١٤)
نكته حایز اهمیتی كه داوید لوبروتون بدان اشاره میکند این است كه «بدن به نادرست یك پدیده بدیهی بهنظر میرسد؛ درحالیکه دادهای ساده و بدون شبهه نیست، بلكه حاصل یك تبیین اجتماعی و فرهنگی بهحساب میآید.» از منظر بروتون، بدن، یك تبیین فرهنگی - اجتماعی در ساختار جامعهای است كه بهمثابه مدارهای پیچیده فضایی-زمانی- معنایی عمل میکند و از همین رو دایما باید زمان، فضا و معنا را به بازنمودهایی قابلمبادله تبدیل كند.
ویدیو : جراحی بینی، مرگ و زیبایی!