امین تارخ چطور بازیگر شد؟ : وقتی به استاد تارخ می گویم نسل شما، نسل عجیب و ...
وقتی به استاد تارخ می گویم نسل شما، نسل عجیب و غریبی بود و با گذشت سال ها هنوز هم مردم، درست مانند گذشته شما را دوست دارند، لبخند می زند و می گوید: «این نسل به مخاطبانش عشق هدیه داده است و از آنها عشق گرفته است»
مجله خانواده سبز - نگار حسینی: آرام و شمرده حرف می زند، درست شبیه به استادی که در حال تدریس یک مبحث مهم در کلاس است. وقتی به استاد می گویم نسل شما، نسل عجیب و غریبی بود و با گذشت سال ها هنوز هم مردم، درست مانند گذشته شما را دوست دارند، لبخند می زند و می گوید: «این نسل به مخاطبانش عشق هدیه داده است و از آنها عشق گرفته است» سال هاست که بدون حاشیه در نقطه ای از تهران به کار تدریس می پردازد و عاشقانه بستر را برای موفقیت شاگردانش فراهم می کند. شاید به همین خاطر است که به دنیا به شکل یک کلاس درس نگاه می کند.
چرا نسل ما محبوب شد
بازیگران نسل ما، فارغ از بحث شهرت و دیده شدن، توانستند به دل مخاطب راه پیدا کنند و به عبارتی دیگر به محبوبیت و ماندگاری رسیدند. اتفاقی که این روزها کمتر در نسل جدید بازیگران رخ می دهد. شاید بخشی از این موضوع به این خاطر است، بازیگرانی که در آن مقطع فعالیت می کردند به دنبال دیده شدن صرف و... در این حوزه نبودند و به این جهت بازیگری را به شکل آکادمیک فرا گرفته بودند و برای رسیدن به جایگاه مناسب تلاش زیادی کردند، آنها می دانستند که از بازیگری چه می خواهند، به همین دلیل با عشق و علاقه خاصی در این وادی تلاش می کردند.
اکثر آنها درک درستی نسبت به حرفه شان داشتند، این که شما شناخت عمیق و درستی نسبت به شغل تان داشته باشید، نکته بسیار مهمی است. در مجموع، همه این عوامل باعث می شد تا مردم حس خوشایندی را نسبت به بازیگرهای نسل ما داشته باشند و آنها را مانند اقوام و قوم و خویش خود بدانند.
مردی که بدی نداشت
بهترین مثال برای نسل ما، مرحوم شکیبایی بود. وقتی خسرو فوت کرد در مراسم تشییع جنازه اش بیش از سیصد هزار نفر شرکت کرده بودند و همه با عشق و علاقه از او یاد می کردند، در این میان حتی یک نفر هم وجود نداشت که بخواهد جمله ای را به بدی از او بگوید، این موضوع برای همه ما باارزش و قابل ستایش است. نسل ما یاد گرفت که هیچ وقت رسیدن به قله وجود ندارد و همیشه در دامنه حرکت کند، اما نسل امروز، از همان ابتدا از قله شروع می کند و خیلی زود هم در سرازیری قرار می گیرد... فراموش نکنید، مردم به خوبی تفاوت بین تواضع فروتنانه با تواضع متظاهرانه را می دانند و اگر در این رفتار عشق نباشد، شما نمی توانید قلب مردم را فتح کنید.
زیبایی باعث موفقیت نمی شود!
برخی از افراد، فکر می کنند که برای موفق شدن در حوزه بازیگری، باید حتما چهره زیبایی داشت، در حالی که این موضوع اصلا صحت ندارد. در عرصه بازیگری، افراد زیادی بودند، نظیر داستین هافمن که از چهره زیبایی برخوردار نبودند، اما توانستند به قلب مخاطب راه پیدا کنند. تعداد بازیگرانی که از چهره زیبا و توانایی بازیگری بالایی برخوردار باشند در هیچ جای دنیا زیاد نیست و شما افرادی نظیر «آلن دلون» را کمتر می بینید.
شاید چهره یک بازیگر زیبا، تا پنج دقیقه بتواند مخاطب را جذب کند، اما زمانی که او درگیر قصه شد و چهره بازیگر برای مخاطب عادی گشت، دوست دارد توانایی او را در حوزه بازیگری ببیند و اگر آن بازیگر، چنین توانایی نداشته باشد، خیلی زود جایگاهش را نزد مخاطب از دست می دهد، در ایران هم بازیگرانی توانستند به موفقیت و ماندگاری برسند که فارغ از چهره زیبا از توانایی بازیگری برخوردار بودند
بخشی از اعتبار به «نه» گفتن است
رسیدن به ماندگاری در عرصه بازیگری کار ساده ای نیست و فرد برای رسیدن به آن باید تلاش زیادی را انجام دهد، فراموش نکنید، بازیگرانی نظیر استاد عزت ا... انتظامی جایگاهی را که در عرصه بازیگری به دست آوردند، صرفا به خاطر نقش هایی نیست که بازی کردند، بلکه به خاطر نقش هایی است که بازی نکردند. یک بازیگر در انتخاب هایش باید حساب شده و دقیق عمل کند.
برعکس تصور خیلی ها...
بعضی ها، تصورشان بر این است، افرادی که وارد عرصه بازیگری می شوند، از طبقه مرفه جامعه هستند، در حالی که این موضوع صحت ندارد، اگر شما نام افراد موفق در عرصه بازیگری را مرور کنید، متوجه خواهید شد که بسیاری از آنها اهل شهرستان های مختلف و حتی دورافتاده هستند و اگر هم در تهران به دنیا آمده باشند در محل های جنوب شهر زندگی کردند.
چرا که آنها به دلیل شرایط و نوع زندگی شان تلاش بیشتری کرده اند، تا بتوانند به رویاهای شان دست پیدا کنند. به همین جهت به نظرم افرادی که از شرایط نامناسب مالی برخوردار هستند و یا این که در خارج از تهران زندگی کنند، نباید این موضوع را نوعی تهدید برای رسیدن به آرزوهای شان بدانند، بلکه این موقعیت را باید تبدیل به فرصتی برای رسیدن به موفقیت های شان کنند. این موضوع تنها به ایران باز نمی گردد، بسیاری از اسطوره های بازیگری نظیر چارلی چاپلین و یا آلفرد هیچکاک از شرایط مالی خوبی برخوردار نبودند.
گذران دوران کودکی در کنار عقرب و مار
من در شیراز به دنیا آمدم و اصالتم هم، به این شهر باز می گردد، اما به دلیل شرایط کاری پدرم، کوکی ام را در شهر زابل سپری کردم. در آن مقطع، زابل در محرومیت کامل به سر می برد و با آن آب و هوای نامناسب و جبر جغرافیایی که در آن قرار داشت، افراد به سختی گذران زندگی می کردند، کودکی من مثل اغلب بچه های زابل، زیر نور داغ آفتاب سپری شد و مار و عقرب به همبازی های مان تبدیل شده بودند، اما من در دل آن محرومیت به دنبال آرزوهایم بودم.
چطور بازیگر شدم
یادم است در دوران دبیرستان که دیگر به شیراز هم بازگشته بودیم، یک روز به تماشای نمایشی در مدرسه نشستم، به قدری آن نمایش برایم جذاب آمد، که ناخودآگاه حس کردم، من هم جزوی از آن اثرم و خودم را روی صحنه بردند، خواستم که اگر از این به بعد برنامه ای دارند، روی من هم حساب باز کنند. خیلی زود من هم به این جمع اضافه شدم و توانستم به عنوان بهترین بازیگر تئاتر در استان هم انتخاب شوم.
اما در سال ششم دبیرستان حس کردم علاقه ام به بازیگری جدی تر از این حرف هاست. به همین خاطر تصمیم گرفتم آن را آکادمیک دنبال کنم، به همین خاطر به دوستان تئاتری ام گفتم که امسال قصد ندارم در هیچ اثری حضور پیدا کنم. می خواهم صرفا برای کنکور درس بخوانم و بدون تجدیدی قبول شوم و این اتفاق هم افتاد و برخلاف سال های قبل که چند تجدید می آوردم، یک ضرب قبول شدم.
خانواده ام حامی من بودند
مادر و برادر بزرگم، به شدت حامی من در حوزه بازیگری بودند و دوست داشتند در این عرصه موفق شوم. یادم است وقتی برای کنکور درس می خواندم، برادرم گفت؛ چرا پیشنهادهای تئاترت را رد می کنی و زمانی که ماجرا را توضیح دادم گفت: «من این مسائل را نمی دانم درست را ول کردی ایرادی ندارد، اما تئاتر را رها نکن!!»
همه پسران من
جو خانوادگی ما با هنر آمیخته است، همسرم «منصوره شادمنش» از بازیگران قدیمی است، هرچند که الان در قیاس با گذشته کم کارتر شده است، مادر همسرم «پری امیرحمزه» هم در حوزه بازیگری فعالیت می کند، به همین خاطر فرزندانم هم به این رشته علاقه مند هستند، من سه پسر به نام های «نیما، مانی و نامی» دارم، دو فرزند اول من به بازیگری علاقه مند بودند و فعالیت هایی من در این حوزه داشتند، اما پس از مدتی به سمت کارگردانی کشیده شدند، اما پسر کوچکم «نامی» به موسیقی علاقه دارد و در این حوزه فعالیت می کند.
«نیما» پسر اولم در حوزه بازیگری به ویژه عرصه طنز فعالیت داشته و اتفاقا بازیگر خوبی هم بود، اما بعد به کارگردانی روی آورد و یک فیلم کوتاه هم ساخت که توانست جایزه های بین المللی و داخلی بسیاری را کسب کند.
معلمی به شیوه تارخ
بیش از بیست سال است که آموزشگاه بازیگری دارم و در طول این سال ها، بازیگران زیادی از آموزشگاه من وارد عرصه بازیگری شدند و این موضوع برای من جای افتخار دارد. حس شیرینی است وقتی شما در استعداد بازیگران تان تکثیر می شوید و موفقیت شان را می بینید...
• در سال 1373 اولین مدرسه بازیگری را به نام کارگاه آزاد بازیگری در تهران تاسیس کرد و فارغ التحصیلان زیادی را به جامعه هنری ایران معرفی کرد... او در سال 1379 اقدام به برقراری ارتباط با سایر مدارس بین المللی آموزش بازیگری کرد و به همین خاطر امین تارخ به مرکز فیلیندرز درامای استرالیای جنوبی دعوت شد و او دو سال با عنوان مدرس در این دانشگاه تدریس کرد.
• امین تارخ 20 مردادماه سال 1332 به دنیا آمد، در سال 1356 از دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خود را در سال 1363 با کسب مدرک فوق لیسانس به پایان برد.
ویدیو : امین تارخ چطور بازیگر شد؟