تلقین

تکنیک های تلقین برای تمرکزوتقویت حافظه


تکنیک های تلقین برای تمرکزوتقویت حافظهانسان موجودی تلقین پذیر میباشد و تلقین پذیری یکی از ویژگیهای انسان است تلقین تاثیر فوق العاده ای بر انسان دارد. شاید یکی از دلایلی که اسلام زندگی را با گفتن اذان در گوش نوزاد آغاز میکند و با تلقین به میت تمام میکند اهمیت تلقین باشد. بنظر میرسد یک بعد از ابعاد اذکار و عبادات هم بعد تلقینی آنها میباشد.   همه انسانها با درجات مختلف تلقین پذیرند و این تلقین پذیری در خلسه بسیار افزایش مییابد. دانشمندان به دفعات نشان داده اند هر نوع تلقین مورد پذیرش ضمیر ناخودآگاه قرار میگیرد امروزه دانشمندان اثبات کرده اند که بخشی از اثرات داروها اثرات تلقینی آنها است لذا در پزشکی امروز استفاده از شبه داروها مطرح شده است که فاقد اثرات خاص دارویی و شیمیایی میباشند.   در تمام اعصار تلقین نقش مهمی در زندگی انسان بازی کرده است. از تلقین میتوان برای منظبط کردن و تحت کنترل در آوردن نفس خود استفاده کرد. تلقینِ سازنده، نیروی شگفت انگیزی میباشد. یادتان باشد تلقین فی نفسه قدرتی ندارد مگر اینکه ما قبولش کنیم. بنابراین با آگاهی از اثرات تلقین از آن در جهت مثبت استفاده کنید و خود را از تلقینات منفی دیگران و محیط در امان نگه دارید.     انواع تلقین: ۱- تلقین کلامی ۲- تلقین فکری ۳- تلقین شنیداری ۴- تلقین دیداری ۵- تلقین نوشتاری   شما می توانید از هر یک از انواع تلقین که تمایل داشتید استفاده کنید. یاد آوری می نماییم که جملات تلقینی باید مثبت و کوتاه باشد و از قبل ... تلقین

طنز؛ زشت‌ها، عامل تلقین احساس زیبایی!


طنز؛ زشت‌ها، عامل تلقین احساس زیبایی!وقتی می‌بینیم یکی از آشنایان ظرف 2-3 سال مال و منالی به‌هم زده که نگو و نپرس؛ اتفاقا در این‌گونه موارد، هم خیلی چیزها می‌گوییم و هم خیلی چیزها می پرسیم! مثلا می‌پرسیم: «طرف از کجا آورده که تونسته اینقدر بارش رو ببنده؟» فرزین پورمحبی در ایسنا نوشت: وقتی می‌بینیم یکی از آشنایان ظرف 2-3 سال مال و منالی به‌هم زده که نگو و نپرس؛ اتفاقا در این‌گونه موارد، هم خیلی چیزها می‌گوییم و هم خیلی چیزها می پرسیم! مثلا می‌پرسیم: «طرف از کجا آورده که تونسته اینقدر بارش رو ببنده؟» بعد هم می‌گوییم: «لابد بخوربخور می‌کنه؛ با نون حلال که نمی‌شه به اینجاها رسید»! علی‌رغم این‌ها، در گوشه‌ی دلمان یک حس بی‌عرضگی و احساس حماقت شعله‌ور می‌شود. از این‌که او توانسته یک شبه ره صدساله طی کند و ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم، دچار نوعی یاس فلسفی و تحقیر نفس می‌شویم. از این‌که زمانه غدار این‌همه بی‌وفا بوده و خدمات و تلاش‌های صادقانه و وجدان کاری‌مان را نادیده گرفته و با بی‌انصافی هر چه تمام‌تر ما را در جایگاهی نشانده که با جایگاه نان به نرخ روز خورهای چاپلوس و سالوس فاصله بسیاری دارد، زانوی غم به بغل می‌گیریم.برای این‌که دلمان را تا حدی خنک کنیم، به خودمان دلداری می‌دهیم که: «قسمت کمی از این جریان به عرضه و جربزه‌ی طرف مربوط، مربوط می‌شود؛ اما قسمت بیشترش برمی‌گردد به اوضاع اقتصادی شلم شوربایی که قرار بود جهان را هم مدیریت کند». اما همچنان دلمان خنک نمی‌شود! بازهم ...