گفتگوی ویژه با عادل فردوسیپور درباره یورو2012 : هنوز هم عشق انگلستان است، ...
هنوز هم عشق انگلستان است، حتی اگر تیم محبوبش –لیورپول- دیگر جایگاهی در فوتبال جزیره نداشته باشد یا انگلستان تبدیل به بحرانیترین تیم جام شود. او هنوز هم به فوتبال انگلستان عشق میورزد و در عین ناباوری این تیم را شانس قهرمانی میداند. گفتوگو با عادل فردوسیپور همیشه جذاب است، برای اینكه حرفهایش «بامزه» است حتی اگر بخواهد جدیترین آدم روی زمین باشد. ترجمه كتاب «فوتبال علیه دشمن» سایمون كوپر، موجب شده تحلیلهای فردوسیپور از فوتبال خارجی بسیار دقیقتر و مدونتر باشد. با او در روزهایی که تب جام ملتهای اروپا همه فوتبالی ها را گرفته است به گفتوگو نشستیم.
به نظرت جام ملتهای اروپا چه تاثیری میتواند در توسعه تیمها داشته باشد؟
بدون شك خیلی مهم است، این میزبانیهایی كه به كشورهای مختلف میدهند و آن را میان كشورهای متفاوت پخش میكنند تا فوتبال میان اقشار مختلف ملتها رخنه كند. اوكراین و لهستان خیلی در فوتبال اروپا جایگاهی ندارند و این میزبانیها بسیار برایشان مهم و تاثیرگذار است. حتی این میزبانیها از لحاظ سیاسی هم خیلی برای توسعه آنها نقش دارد و فوتبال باعث میشود كه مسائل غیرسیاسی هم تحت تاثیر قرار گیرد و آنها سمت فرهنگسازی و توسعه سوق داده شوند و فوتبال نقش كاتالیزور را برای آنها بازی كند.
میزبانی مسابقات بزرگی چون جام ملتهای اروپا میتواند در بعد سختافزاری و نرمافزاری به كشورها كمكهای شایانی كند، در این دو بعد چه تاثیری میتواند در دو كشور داشته باشد؟
فكر میكنم از لحاظ سختافزاری خیلی كمك میكند. به نظرم كمكهایی كه یوفا به این كشورها میكند و درآمدزایی كه برای آنها شكل میگیرد به هر حال میتواند به تجهیز زیرساختها و ورزشگاههای آنها تسری پیدا كند. همان اتفاقی كه برای بلژیك و هلند رخ داد و حالا هم برای اوكراین و لهستان شكل میگیرد. همین كه ورزشگاههای بزرگ و استاندارد در كشورها ساخته میشود خیلی در پیشرفت فوتبال كشورها نقش دارد و از لحاظ سختافزاری آنها را بیمه میكند. از لحاظ نرمافزاری مطمئنا نقش دارد. حالا اینكه مثلا لهستان كشوری است كه از لحاظ ساختار سیاسی و فرهنگی مشكلات بسیاری دارد و موضوع استفاده از بازیكنان رنگینپوست برایشان تبعات اجتماعی بسیاری داشت و اتفاقات و ماجراهای نژادپرستانه در این كشورها نقش اساسی داشتند و حالا با برگزاری این مسابقات بسیاری از مشكلات فرهنگی حل خواهد شد. از لحاظ فوتبال هم آنها میتوانند با بسیاری از كشورهای صاحب سبك در فوتبال تنه به تنه بزنند و موجب پیشرفت فوتبال آنها در بعد فنی شود و با قیاس بدون واسطه به زورآزمایی با مدعیان فوتبال اروپا بپردازند چراكه در حال عادی شاید آنها نمیتوانستند در این سطح از بازیها حضور داشته باشند و این میزبانی موجب میشود آنها در این دوره از مسابقات حضور داشته باشند و سنجش خوبی برای فوتبالشان باشد. به هرحال برای اینكه فوتبال هر كشوری پیشرفت كند باید با بهترینها مبارزه كنند و از آنها الگو بگیرند و این دوره از مسابقات فرصت بسیار خوبی برای آشنایی و زورآزمایی با بالاترین سطح فوتبال جهان است.
به نظرت این دوره از مسابقات جنگ میان ستارهها است یا اندیشه مربیان در آن تاثیرگذار است؟
(آه بلندی میكشد كه مخصوص خودش است) نمیشود تاكید كرد به نظر من. نمیشود گفت كه این مسابقات جنگ مربیان است یا جنگ ستارهها. به نظرم تركیبی از این دوتاست. . . (صدا قطع میشود)
(چند ثانیه بعد) صدایت قطع شد!
آره! من این موبایلم یكدفعه به صورت خودجوش قطع میشود (با صدای بلند میخندد) درباره آلمان میخواستم بگویم كه نمیشود تاكید كرد كه فقط ستاره دارد یا مربیانش تنها عامل موفقیتشان است. اسپانیا هم به همین شكل. ولی با این وجود من خودم احساسم این است كه ستارهها چربش بیشتری بر اندیشه مربیان دارند چرا كه همیشه در لحظات حساس این ستارهها بودند كه نتیجه بازیها را تعیین كردند.
به نظرت كشوری در این دوره از رقابتها خواهد آمد كه سبك بازیاش همانند بارسلونا باشد؟
نه به آن شكل! من الان احساس میكنم بارسلونا الگویی برای سایر تیمها شده است. اسپانیا هم مقیاس كوچكتری از بارسلوناست. بقیه تیمها هم اصلا تصور نمیشود كه سبك بازی بارسلونا را بخواهند انجام دهند. تنها نمونه همین اسپانیاست كه تحت تاثیر این تیم قرار میگیرد .
فكر میكنی اسپانیا زیر فشار جایگاه بارسلونا قرار دارد؟
بههرحال همه نگاهها به سمت این تیم است تا تیكی تاكای آنها را دوباره در این جام ببینند و تیم ملی اسپانیا مطمئنا زیر سایه سنگین بارسلونا قرار خواهد گرفت و انتظارات از این تیم بسیار بالاست.
شانس كدام تیم برای قهرمانی بیشتر است؟
من خودم فكر میكنم روی كاغذ كشورهایی مثل آلمان، هلند و اسپانیا شانس بیشتری برای قهرمانی دارند اما یك حسی به من میگوید كه انگلستان میتواند در این تورنمنت كار بزرگی كند و قهرمان شود. هر چند اعتقاد دارم كه میتوانستند از مربی بهتری برای تیمشان سود ببرند.
خودت طرفدار انگلستان هستی و این حرف را میزنی؟
نه خیلی به آن شكل! اما ترجیح میدهم انگلیس قهرمان شود. تیمی كه بعد از چهل و پنج، شش سال كه هیچ جامی را نبردند شاید تصادفا اتفاقاتی بیفتد و بالاخره جامی ببرند.
ستاره احتمالی یا پدیده این دوره از مسابقات كیست؟
(مكث طولانی) خیلی سخته كه از كسی بتوانم نام ببرم اما ژیرو بازیكن فرانسه و مونپلیه فكر كنم بتواند پدیده این جام شود اگر به او بازی برسد. حتی جو هارت دروازهبان انگلیس هم میتواند نقش تاثیرگذاری در این تورنمنت داشته باشد.
به یادماندنیترین بازی جام ملتها كه همیشه در ذهنت مانده چیست؟
من خودم بیشتر آلمان- هلندهای جام ملتهای اروپا را دوست داشتم. همان هلندی كه در جام ملتهای 1988 و در اوج منازعات دو كشور و در حالی كه با هم اختلافات سیاسی و فرهنگی بسیاری داشتند روبهروی هم قرار میگرفتند و بازیهای حساسی را به نمایش میگذاشتند. همان بازیهایی كه یكی از بازیكنان هلند لباس یكی از بازیكنان آلمان را گرفت و به عنوان دستمال كاغذی از آن در دستشویی استفاده كرد. این اوج دشمنی دو كشور را پس از جنگهای جهانی نشان میداد و حتی در این كتابی كه ترجمه كردم نوشته شده كه این روزها اگرچه كمرنگتر شده اما من همیشه بازیهای آلمان- هلند را بازیهای خاص میدانستم و برایم جذابیت داشت.
آموزههای جام ملتهای اروپا برای فوتبال آسیا چه میتواند باشد و چه برداشتهایی برای ما خواهد داشت؟
به نظرم قیاس این دو قاره قیاس معالفارق است. شما به همین مسابقات خندهدار لیگ قهرمانان آسیا نگاه كنید، مثلا همین سپاهان كه صعود كرده برای دور بعد میتواند كل تیمش را تغییر دهد و اگر چنین موضوعی را در اروپا مطرح كنید بسیار خندهدار است و همه به شما میخندند. یا مثلا انتخاب بهترین بازیكن آسیا را با اروپا مقایسه كنید، آنجا واقعا بهترین بازیكن اروپا است اما اینجا حتما باید در آسیا باشد یا حتما باید در مراسم شركت كند. برای همین جواد نكونام نتوانسته این عنوان را به دست بیاورد یا پارك جی سونگ به این مراسم نتوانسته برود چراكه حتما باید در آسیا حضور داشته باشند و به نظرم نمیتوان اصلا این دو قاره را با هم مقایسه كرد و ما نمیتوانیم به استانداردهای آنها حتی نزدیك شویم..../پارس فوتبال
ویدیو : گفتگوی ویژه با عادل فردوسیپور درباره یورو2012