ژیلا صادقی: مخالف واژه ممنوع التصویری هستم : «من در آن سه سالی که از تلویزیون ...



ممنوع‌الکاری ژیلا صادقی عکس‌های غواصی , ژیلا صادقی مجری تلویزیون نه توبیخ شده ام نه ممنوع الکار , ژیلا صادقی نه توبیخ شده ام نه ممنوع الکار

«من در آن سه سالی که از تلویزیون فاصله گرفتم ممنوع‌الکار و ممنوع‌التصویر نشده بودم زیرا حکمی دال بر این موضوع دریافت نکرده بودم. دستخوش غرض شخصی یکی از مدیران سابق قرار گرفتم و اجرای من با ذائقه ایشان خوش نیامده بود.»

به گزارش صبا،ژیلا صادقی در ۲۲ شهریور ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. او دانش‌آموخته رشته گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی است. وی قبل از آغاز گویندگی در واحد دوبلاژ در آموزش و پرورش تدریس می‌کرد و در سال ۱۳۷۰ در تست تلویزیون قبول شد اما پس از وقفه‌ای، از سال ۱۳۷۸ به عنوان مجری مقابل دوربین رفت و در طول این سال‌ها بازی در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم را هم تجربه کرده ‌است.

ژیلا صادقی ورزش سوارکاری را دوست دارد و علاوه بر گذراندن دوره‌های تیر و کمان کلاس‌های غواصی را هم گذرانده ‌است. او به‌غیر از بهره‌مندی از هنر هفتم از هنرهای تجسمی نیز بی‌بهره نیست و دوره فوق ممتاز خطاطی را گذرانده و در زمینه تذهیب هم فعالیت‌هایی داشته است. مدتی هم هست که در حوزه اجرا و گویندگی مشغول تدریس است.

ژیلا صادقی سال تحویل امسال را مثل سال 94 با اجرای ویژه‌برنامه شبکه پنج شروع کرد و در حال حاضر مشغول بررسی پیشنهادهایی است که از شبکه‌های مختلف به او شده است. خودش می‌گوید به زودی با یک برنامه روتین به تلویزیون برمی‌گردد و حالا با او درباره شرایط فعلی تلویزیون ، بازگشت ممنوع‌التصویری‌ها و رفتن احتمالی دکتر سرافراز و... صحبت کردیم و پاسخ‌های متفاوتی از او شنیدم که در ادامه می‌خوانید.

حال ژیلا صادقی در اواسط اردیبهشت 95 چه رنگی است؟
سبز مثل رنگ بهار چون من عاشق فصل بهار هستم ،حالم خیلی خوب است.

حالا که از برنامه تحویل سالتان مدتی گذشته و می‌توان درباره‌اش حرف زد، چطور بود و از کلیت آن راضی بودید؟
همیشه دوست دارم راحت و ساده و صادقانه صحبت کنم. من برنامه سال تحویل را دوست دارم زیرا یک برنامه فاخر است. اجرای خودم را نمی‌گویم بلکه اجرای سال تحویل را دوست دارم و این قداست و بزرگی برای من جذاب و دوست داشتنی است اما سختی‌های خودش را هم دارد و همه چیز مثل زمانی که برنامه‌ریزی می کنی پیش نمی‌رود. این شامل برنامه ما هم شد که البته این اتفاق در برنامه‌های زنده طبیعی است.

 

آقای قنبری از تهیه‌کننده‌های خوش ذوق تلویزیون هستند و در این زمینه تمام تلاششان را کرده بودند اما ما محدودیت‌هایی داشتیم که کمی به وادی هنر ما آسیب وارد می‌کرد و نمی‌گذاشت با خوش ذوقی و با تمام انرژی هنرمندانه تهیه‌کننده و تیمشان مطابق با کنداکتور پیش برود. معمولا همه دوستان در همه شبکه‌های دیگر هم دستخوش این اتفاق تلخ هستند اما ما همه تلاشمان را کردیم. نگاه من رقابتی نیست اما دلم می‌خواست به واسطه این‌که نوروز یک مراسم سنتی است مردم ما پای تلویزیون کشور خودشان وقت بگذارند و این همیشه دغدغه من بوده و سعی می‌کردم طبق ذائقه مخاطبانم لحظه‌های سال تحویل را اجرا کنم. این موضوع سختی‌های خودش را هم داشت و با توجه به سه اتفاق تلخی که برایم افتاد برنامه اجرا شد.

چه اتفاقاتی؟
دو بار سرم محکم به میله‌های داربست خورد و چون دید کافی نداشت برای من حادثه‌ساز شد. مجبور بودم با حالت سرگیجه ودرد روی آنتن حرف بزنم و حتی تایک ماه برجستگی روی سرم بود. در لحظه تحویل سال موقعیتی را طراحی کرده بودند تا روی آن بایستم که این اتفاق آن‌جا برای من افتاد. زمانی که از سقف فشفشه‌ها روشن شد و بعد ازسال تحویل باید اعلام می‌کردم که به پیام‌های رهبری گوش بدهید سه جای سر من سوخت و این اتفاقات حال من را دگرگون کرد که برایم خوب نبود اما درنهایت مراسم انجام شد و تلاشمان را کردیم. البته ناگفته نماند که دکور ما فوق‌العاده بود که پیمان قانع تدارک دیده بود و دکور بسیار سرزنده و متفاوت از سال‌های قبل شد. در کل جزو افتخاراتم است که در لحظه تحویل سال می‌توانم اجرا کنم و بسیار بزرگی این مراسم را دوست دارم.

فرصت کردید ویژه برنامه‌های تحویل سال شبکه‌های دیگر را ببینید؟
چون آیتم‌های برنامه 30 ثانیه‌ای بود مجال رفتن و تماشا کردن برنامه‌های دیگر را نداشتم گرچه دوست داشتم فرصتی پیدا می‌کردم تا می‌دیدم اما تکرار برنامه‌ها را دیدم. به نظر من مثل همیشه احسان علیخانی درخشید و مثل همیشه همه اتفاقات برنامه‌اش حساب شده است. یکی ازاتفاقات خوب برنامه احسان علیخانی این است که تهیه‌کننده برنامه‌های خودش است. هیچ وقت دلم نمی‌خواهد تهیه‌کننده باشم زیرا تخصصم این کار نیست من مجری مولف هستم اما این اتفاق خوبی است که یک مجری تهیه‌کننده برنامه‌هایش باشد زیرا خودش می داند که چطور سفره‌اش را پهن کند و دستخوش سلیقه‌های مختلف نمی‌شود.

چرا شما به فکر تهیه یک برنامه نیفتادید؟
همیشه ترجیح می دهم به جای این‌که خودم تهیه‌کننده باشم تهیه‌کننده من یک مجری باشد و من برای او اجرا کنم. مجری‌ها باید جای تمام عوامل گروه باشند و آنها را درک کنند اما کسی مجری‌ها را درک نمی‌کند. مثلا اگر آقای قنبری تهیه‌کننده‌ای بودند که در کنارش سابقه اجرا هم داشتند متوجه می‌شدند که چقدر سخت است بعد از یک هفته ضبط فشرده برنامه‌های 13 روز شبکه و بعد از لحظه سخت قبل ازسال تحویل به مجری بگویند به خاطر حضور آقای فلانی حضور نداشته باشید. گرچه این اتفاق با درایت خودشان و آقای زین العابدین حل شد و دو دقیقه مانده به لحظه تحویل سال را به من دادند اما به دلیل تنشی که برایم ایجاد شد خیلی تاثیر منفی روی من گذاشت.

خانم صادقی این روزها مشغول چه کاری هستید؟ برنامه جدید شما چیست؟
پیشنهادهای زیادی دارم. از شبکه‌های یک، دو و پنج پیشنهادهایی دارم که مشغول تامل روی آن‌ها هستم و فکر می‌کنم که کدام با تخصص و اطلاعات من هماهنگ است. بعضا پیشنهاد برنامه‌هایی به من می‌شود که به لحاظ مالی به نفع من است و جایگاه دیده شدن دررسانه هم مقبول است اما شاید متناسب با دغدغه و تخصص من نباشد و دوست دارم در رسانه کاری را بکنم که خودم با آن ارتباط برقرار می کنم و در آن تخصص و تجربه دارم. برای همین هنوز انتخاب نکردم اما می‌توام بگویم که در مورد یکی از این برنامه‌ها تا حدی پیش رفتیم که مربوط به شبکه دو است.

این روزها برخی از همکاران شما که مدتی از تلویزیون دور بوده‌اند و ممنوع‌التصویر شده بودند به قاب تلویزیون برگشته‌اند. نظر شما درباره این اتفاق چیست؟
در کل با واژه ممنوع‌التصویر و ممنوع‌الکار مخالف هستم زیرا حس بدی به شنونده می‌دهد چه برسد به فردی که این اتفاق برایش می افتد.

این اتفاق برای خودتان هم در مقطعی افتاد.
من در آن سه سالی که از تلویزیون فاصله گرفتم ممنوع‌الکار و ممنوع‌التصویر نشده بودم زیرا حکمی دال بر این موضوع دریافت نکرده بودم. دستخوش غرض شخصی یکی از مدیران سابق قرار گرفتم و اجرای من با ذائقه ایشان خوش نیامده بود بنابراین در آن زمان تصمیم گرفتم سکوت کنم تااتفاقات بهتری بیفتد کمااینکه افتاد و من با تحویل سال 94 به تلویزیون برگشتم. اگر یک مجری درست تربیت و برای او سرمایه‌گذاری شده است، اگر شما پذیرفتید که او سال‌ها روی آنتن باشد پس خیلی از استانداردهای او درست بوده اما درعین حال آدمی جایز الخطاست ، گاهی اشتباه می‌کند اما حذف یک آدم هنرمند فاجعه است.

 

چقدر ما چهره‌هایی داشتیم که ممنوع‌التصویر و بعد بیمار شدند و فوت کردند یا در زندگی به خطر افتادند. در دین ما سفارش شده است که مراقب آبروی یک مومن باشید برای یک هنرمند خیلی بد است که در جامعه زندگی کند و از او بپرسند چرا نیستی؟ من به هیچ وجه خطایی نداشتم فقط در یک نشست خصوصی بین مسئولان جریان نقدی به یکی از مجریان تازه کار خانم جوان کردم و گفتم مسائلی که مطرح می‌کنید دغدغه ما نیست و استاندارد نیست آن بانوی نازنین گفتند که من درسم را پس می‌دهم،من گفتم که درستان اشتباه است. در آن زمان 13 سال سابقه کار داشتم به همراه خانم ژاله صادقیان با سابقه بالای 20 سال داشتند نمی‌دانستیم که ایشان چه سابقه‌ای دارند و از کجا آمده‌اند ، من فقط کاملا تخصصی نقد کردم. بعد از آن نتوانستم فعالیت کنم مثل این بود که متخصص قلب یک نکته‌ای را به متخصص دیگر قلب بگوید و سازمان نظام پزشکی بگوید چون این نقد را کردی فعلا ممنوع‌الکار شو!

بگذریم؛ حالا چقدر برنامه‌های فعلی فرزاد حسنی و رضا رشیدپور را دنبال می‌کنید؟
برنامه‌های فرزاد حسنی را دیدم و برنامه رضارشیدپور را شبی که با آقای جمشید مشایخی گفت‌وگو کردند تماشا کردم.

بازگشت این مجری‌ها چقدر به جذب مخاطب در تلویزیون کمک می‌کند؟
نمی‌توانیم منکر این نکته باشیم که این افراد آرم و برند سازمان ما هستند. نمی‌توانیم منکر این باشیم که این افراد محبوب ما هستند و در دوره‌ای چقدر به جذب مخاطب کمک کردند. نمی‌توانیم منکر این شویم که جوانان ما عاشق فرزاد حسنی و رشیدپور هستند. اگر بخواهیم به زور این افراد را از ذهن مردم حذف کنیم ریزش مخاطب خواهیم داشت. مسئولان بالادست همیشه گفتند که مشارکت صددرصد مردمی داشته باشیم این یعنی چه ؟ یعنی به خواسته مردم احترام گذاشتن. مردم ما خوش ذوق و خوش سلیقه هستند و این را ثابت کردند. آنها افراد محبوبشان را در فضای مجازی دنبال می‌کنند و با حذف کسی کاری درست نمی‌شود که خراب‌تر هم می شود. فکر می‌کنم نشست‌های مجریان با مسئولان باید بیشتر باشد ، مراوده‌ها و مکالمه‌ها باید بیشتر شود.

 

این خیلی بد است که ما یا در بهشت زهرا یا در اکران یک فیلم همدیگر را می بینیم و هیچ وقت در نشستی با هم صحبت نمی‌کنیم تا همدیگر را راهنمایی کنیم. ما فقط منتظر نشستیم یک مراسمی شود تا هنرمندان همدیگر را ببینند. خداراشکر سیاست‌های بعضی از مدیران سابق با آمدن آقای پورمحمدی و سرافراز تغییر کرده است .قبلا سازمان ملک شخصی شده بود و غرض‌های شخصی بر بودن یا نبودن یک نفر حاکم بود. تنها چیزی که مشهود بود این بود که یک نفر ممنوع‌الکار شود تا بقیه ذوق کنند. می‌گویند محبت به چشم و دیدن است در مورد ما مصداق دارد هرچقدر فاصله ها از هم بیشتر باشد این اتفاق می‌افتد که انگارکسی باید بیفتد تا من بایستم. ما اگر آموزش درست ببینیم و فرهنگ‌سازی شود این اتفاقات نمی افتد . من از بعضی از دوستان شنیده بودم که نگران هستند من به برنامه «به خانه برمی‌گردیم» بیایم در صورتی که امکان ندارد این اتفاق بیفتد. مردم ما این برنامه را با راحله امینیان و ژیلا امیرشاهی می‌خواهند. این دلگی خیلی بد است و چیزی که باعث می‌شود مجری دله شود این است کسانی که در جایگاه مدیریتی غرض شخصی و سلیقه خودشان را اعمال و کسی رادر اوج نامردی حذف می‌کنند، فکر می‌کنند با این کارها رقابت ایجاد می‌کنند و این کار ، کار غلطی است چون در آینده او را دله می‌کنند و از دغدغه‌هایش دور!

در دوره سه ساله‌ای که از تلویزیون دور بودید چقدر از اهدافتان دور شدید؟
در این دوره که از تلویزیون دور بودم پیشنهادهای زیادی برای تهیه‌کنندگی و اجرا داشتم حتی پیشنهادات بازی از کارگردان‌های بزرگ هم داشتم اما چون همیشه احترام خاصی برای زحمتی که کشیدم قائل هستم قبول نکردم. ذهن من تربیت شده قلم زهرا یساقی،خانم دکترجلالی، مریم چوپانی،مهدی فرشچی و آقای سعید فروتن است. به خودم اجازه سرک کشیدن به هر حرفه‌ای را نمی‌دهم به صرف این‌که فقط در چشم باشم. راستش زیاد دغدغه دیده و شنیده شدن را نداشتم و این را ثابت هم کردم کما این‌که شاهد هستیم فضای مجازی جولانگاهی برای بعضی از هنرمندان شده است. من اصلا نگران نیستم که در این فضای کاذب نیستم . من در آرامش کارم را می‌کنم و رضایت قلبی از فعالیت‌هایم دارم و پیشرفت هم می‌کنم اما این‌قدر روحم آزرده شده بود زیرا به ناحق این اتفاق افتاده بود که در زندگی شخصی‌ام تاثیراتی را گذاشت. چندین بار پیش مشاور رفتم و انرژی من گرفته شده بود، احساس می‌کردم که یک پای زندگی من لنگ می‌زند زیرا ما قبل از این‌که معروف باشیم یک هنرمند هستیم با روحی لطیف برای همین وارد این وادی شدیم و در دل مردم جا پیدا کردیم. تنها حسن این سه سال این بود که توانستم کارهای عقب افتاده زندگی‌ام را انجام بدهم. سفر بروم و بیشتر وقتم را با مردم بگذرانم. مطالعه و تخصصم را کامل‌تر کردم که کلاس‌هایی برگزارکنم و آموزش بدهم. در حال حاضر هم کلاس‌هایی دارم که بسیار موفق است و از آن استقبال می‌شود. کلاس‌های اجرا و گویندگی فن بیان و آیین سخنوری را تدریس می‌کنم.

از روند اجرای خود تا به حال راضی هستید؟
از مسیرم راضی هستم گرچه در این مسیر فقط 10 درصد سهم داشتم اما 90 درصد اتفاقات علی رغم میل باطنی شماست اما من مسیری که آمدم را دوست داشتم.

شما در این مرحله که ایستادید چقدر به آرزوهای دوره نوجوانی‌تان نزدیک شدید؟
با آن آرزوها دارم زندگی می‌کنم. هوش هیجانی بالایی دارم. ببینید مادر من خانم با سلیقه‌ای هستند و عکس‌ها را با تاریخ در آلبوم نگه داشتند با توجه به آن عکس‌ها می‌دانم که از سن چهارسالگی کلی سوال داشتم و خیره به اطرافم نگاه می‌کردم و هر آرزویی که کردم و هرسوالی که داشتم تا به این‌جا که 42 سال دارم به آن رسیدم.

خانم صادقی وضعیت الان تلویزیون را چطور می‌بینید؟
چه سوال سختی! الان مثل مادری هستم که باید با صداقت تمام موقعیت خانه را تعریف کند زیرا پای یک تربیت و فرهنگ درمیان است. فقط می‌توانم بگویم که به اوضاع پیش‌رو خوشبین هستم.

مدیریت آقای سرافراز را در این 18 ماه چطور می بینید؟
هر مدیر جدیدی که می آید و بر کرسی مدیریت می‌نشیند آدم‌ها امیدوار می‌شوند و احساس می‌کنند که اتفاق خوبی قرار است بیفتد. این جمله من منوط به این نیست که مدیران قبلی ضعف داشتند؛ در هر سری یک ایده و فکر نو وجود دارد و آدم احساس می‌کند با یک نیروی نو می‌تواند اتفاقات خوشی را رقم بزند.

این تغییر و رفتن احتمالی آقای سرافراز را چطور ارزیابی می‌کنید؟
چون بیزینس می‌کنم و جایگاه مدیریتی را تجربه کردم به نظرم می‌آید که این تغییرات خوب نیست. وقتی شما وارد شرکت یا کمپانی‌ای می‌شوید که بیشتر پرسنل آنجا سوابق زیادی دارند متوجه می‌شوید که آن شرکت کارش را درست انجام داده است اما شاید صلاح این‌طور دیده شده و امیدوار هستم که با هر تغییری هنر و هنرمند فراموش نشود.

کمی راجع به بیزینس و کاری که انجام می دهید به ما توضیح می‌دهید؟
یک شرکت خصوصی دارم که در آن سرمایه‌گذار هستم. مخاطبان با فعالیت من در این شرکت آشنا هستند زیرا در سایت شخصی من می‌پرسند و به آنها توضیح می‌دهم. پانزده سال است که در کنار هنر احساس کردم که باید فعالیت دیگری داشته باشم درنتیجه این شد که استارت این کار را زدم. تا الان هم نه از جایی وامی دریافت کردم و نه ازعنوان خودم استفاده کردم.

در حال حاضر تلویزیون ما به لحاظ داشتن مجری خانم فقیر شده و مهره‌های مهمی در میان همکاران شما نمی‌توان پیدا کرد. فکر می‌کنید چرا این اتفاق افتاده است؟
ما سه نسل از مجریان را در حال حاضر داریم و اما در نسل جدید کم‌کاری کرده‌ایم. در نسل اول مجریان محترمی با سبک و سیاق خودشان اجرا می‌کردند مثل خانم صادقیان ، خانم ژیلا امیرشاهی ، خانم قهرمانی، خانم رضایی ، خانم‌ها خامنه و مهرافزا و... من به خودم اجازه نمی‌دهم که در مقابل این‌ها اظهار فضل کنم ، چون آنچه که الان دارم به دلیل بودن آنها و مشق کردن از آنهاست. در نسل دومی ها من بودم و فرزاد حسنی و رضا رشیدپور و خانم دیگری نبود. در نسل سوم هم که مژده لواسانی حضور دارد که بسیار باسواد است. فقری که وجود دارد برای این است که آدم‌ها کم طاقت هستند و می‌خواهند یک شبه به همه چیز برسند؛ این بسیار ضربه می‌زند و فرد را به نقطه‌ای نمی‌رساند و به فقری که شما اشاره کردید می‌رسیم.

یعنی به نوع مدیریت مربوط نمی‌شود؟
مدیران درها را باز گذاشتند و ما مجری زیاد داریم اما مجری باسواد زیاد نداریم.

درحال حاضر بهترین مجری صداوسیما را چه کسی می دانید؟
هنوز هم فرزاد حسنی را موفق‌ترین مجری می‌دانم.

نظر شما راجع به حاشیه‌های اخیر اجرای فرزاد حسنی در برنامه اکسیر چیست؟
در سفر بودم و نتوانستم این اتفاق و تبعاتش را دنبال کنم. فرزاد حسنی در اجرایش فضای طنز را رعایت می‌کند و من به عنوان مجری وقتی برنامه او را می‌بینم به طنازی او می خندم و از بداهه‌گویی و طنازی‌اش لذت می‌برم. این را به مخاطبان می‌گویم که فرزاد حسنی آدم طنازی است و اگر مردم خوب دقت کنند متوجه می شوند که او می‌خواهد آنها شاد باشند. ما که همکارانش هستیم گاهی به شدت به حرف‌های او می‌خندیم و لذت می‌بریم. البته این را هم نباید یادمان برود احترام به مهمان شرط لازم رسانه است اما چون این بخش را ندیدم نمی‌توانم قضاوت کنم.

 

فقط این را می‌توانم بگویم که او عاشق مردم است و زمانی که در تلویزیون نبود واقعا حالش بد بود. او شهرت دارد و نیازی به باز دیده شدن ندارد ، او عاشق این است که با مردم باشد. به واسطه این‌که سال‌ها او را می‌شناسم می‌دانم که عاشق مردم است و در این زمینه جسارت نمی‌کند. شما وقتی با او در یک چهارراه و از یک خیابان عبور کنید خسته می‌شوید از بس مردم به او سلام می‌کنند و عکس و امضا می‌گیرند این نشان می‌دهد که جای خودش را پیدا کرده و مردم دوستش دارند. آن اتفاقات تلخی هم که در زندگی شخصی‌اش افتاد خدارا شکر به محبوبیت او صدمه نزد زیرا مردم او را می شناختند. از مردم می‌خواهم در این‌باره اغماض کنند زیرا او خواسته طنازی کند.

به عنوان آخرین سوال دوست دارم بدانم چقدر برنامه‌های تلویزیون را دنبال می‌کنید؟
به واسطه این‌که سفر زیاد می‌روم و ماموریت دارم نمی‌توانم مستمر برنامه‌ها را دنبال کنم اما برنامه دوستانم که روی آنتن بیاید می‌بینم. مثل برنامه دوستم مژده لواسانی که به تازگی آغاز شده و حتما تماشا می‌کنم. در ایام عید هم چون اوقات فراغت بیشتری داشتم برنامه‌های اکسیر و رضا رشیدپور را دیدم.


ویدیو : ژیلا صادقی: مخالف واژه ممنوع التصویری هستم