نفیسه روشن: زندگی را در سفر دوست دارم : نفیسه روشن یکی از همان افرادی است که ...
نفیسه روشن یکی از همان افرادی است که هنر سفر را بلدند و خود را اسیر زندگی در شهرهای دودزده و آلوده و شلوغ و پرترافیک نمی کنند. روشن از هر فرصتی برای حضور در طبیعت و آشناشدن با فرهنگ ها و مردمان و مناطق گوناگون استقبال کرده و از کسب تجربه های جدید و کشف جاذبه های گردشگری کمتر شناخته شده لذت می برد.
همه مان می دانیم سفر در زندگی تنوعی دلپذیر و لذت بخش محسوب می شود و اغلب مان از پیشنهاد سفر استقبال می کنیم و گاهی ماه ها برنامه می چینیم که به سفری دسته جمعی، خانوادگی یا دوستانه برویم و خیلی وقت ها این پیشنهادات و برنامه ریزی ها بخاطر مشکلات زندگی شهری و دغدغه های بیشمار این روزها به مرحله عملی شدن نمی رسند اما در این بین عده ای وجود دارند که هنر سفر رفتن و لذت بردن از آن را بلدند و این استعداد در وجودشان آن ها را ترغیب به خروج از زندگی ماشینی و شهری و گشت و گذار در طبیعت و مناطق دیدنی می کند.
نفیسه روشن یکی از همان افرادی است که هنر سفر را بلدند و خود را اسیر زندگی در شهرهای دودزده و آلوده و شلوغ و پرترافیک نمی کنند.
روشن از هر فرصتی برای حضور در طبیعت و آشناشدن با فرهنگ ها و مردمان و مناطق گوناگون استقبال کرده و از کسب تجربه های جدید و کشف جاذبه های گردشگری کمتر شناخته شده لذت می برد.
در این گفتگو پای صحبت های این بازیگر جوان و اهل سفر کشورمان نشسته ایم و از او درباره سفرها و خاطرات و تجربیاتش از این سفرها سوال کرده ایم.
چرا سفر و مسافرت را دوست دارید؟
- از بچگی اهل سفر بودم و از همان کودکی به مسافرت علاقه داشتم. فکر می کنم سفر همان تنوع و تغییری است که نیازش در ذات بشر وجود دارد. ما در سفر با تغییر منطقه جغرافیایی، آب و هوا و حتی فرهنگ و مردم روبرو می شویم و این تغییرات باعث می شوند حال و هوای آدم عوض شده و روحیه اش شاداب شود.
بخصوص اگر ذهن جستجوگر و کنجکاوی داشته باشید سفر و تغییرات آن می تواند بسیار برایتان جذاب و دوست داشتنی باشد. بسته به اینکه شما چه نوع سفری اعم از کاری، زیارتی، تفریحی و... می روید خواهید دید هرنوع سفری تاثیر خاص خود را بر روحیات و حالات شما دارد.
برای اشخاص مختلف ابعاد متفاوتی از سفر دارای جدابیت است مثلا عده ای سفر را مساوی با هیجان می دانند و عده ای اصلا برای استراحت و آرامش به سفر می روند. برای شما چطور است؟
- اگر جایی غیر از تهران زندگی می کردم هرگز به این شهر سفر نمی کردم چون از شلوغی و ترافیک این شهر گریزانم و چنین محیط هایی برای من هیچ هیجانی ندارند. من فکر می کنم حتی تعریف هیجان و آرامش هم در افراد مختلف فرق دارد.
مثلا سفرهای من به جنوب بخاطر دریا، سواحل شنی فوق العاده، دیدن ماهی های زیبا و تفریحات دریایی مانند غواصی است که همه شان برایم هیجان فوق العاده ای دارند.
همین چیزها ممکن است برای عده ای آرامش بخش نباشند اما من را به وجد و هیجان می آورند یا مثلا وقتی به شمال کشور سفر می کنم رفتن به جنگل مخصوصا جنگل های زیبای نور و رویان برایم بسیار مهیج است.
به همین خاطر می کنم هیجان و آرامش بستگی به روحیات افراد دارد.شخصا عاشق سفر با هواپیما هستم چون صبر کمی برای رسیدن به مقصد دارم و سفر با هواپیما برایم آرامش بخش است که ممکن است برای عده ای حتی استرس زا باشد.
حتی وقتی کارهایی در شهرهای مختلف به من پیشنهاد می شوند ابتدا به این فکر می کنم که آیا می توانم با هواپیما به آنجا بروم یا نه و اگر نتوانم معمولا این نوع سفرهای کاری را نمی پذیرم.
سفر چه جور تغییری در روحیات تان و حال و هوایتان ایجاد می کند؟
- پس از بازگشت از هر سفری خیلی خوب و خوشحال و پرانرژی هستم. سفر مرا شارژ روحی می کند اما همین که هواپیما روی آسمان تهران می رسد دچار استرس می شوم. از شلوغی و ترافیک بیش از اندازه این شهر هیچ دل خوشی ندارم و وقتی خارج از تهران هستم حال بهتری دارم و حس می کنم در کنار طبیعت و آرامش اش و نیروی کائنات روزهای خوبی دارم. چند سالی است که به شدت به این موضوع فکر می کنم که شهر دیگری را برای سکونت انتخاب کنم ولی فعلا بخاطر شرایط شغلی امکانش وجود ندارد.
سفر آدم ها را از عادات شان جدا می کند و تحمل سختی در برابر شرایط را در انسان افزایش می دهد. برای شما هم همینطور بوده؟
- دقیقا همینطور است. مخصوصا وقتی شما به سفری طولانی یا کاری بروید که در شغل ما زیاد پیش می آید طبعا باید از یک سری عادات تان دل بکنید مثلا دیگر نمی توانید ساعت ده صبح از خواب بیدار شوید یا نمی توانید همیشه غذایی را که باب میل تان است بخورید و یا باید در جایی سکونت کنید که راحتی منزل تان را ندارد.
همه این موارد همانطور که به درستی اشاره کردید باعث می شوند شما آستانه تحمل تان را بالا ببرید و از وابستگی بیش از حد به عادات تان رها شوید.
دوست دارید گران و لوکس سفر کنید؟ مثلا برایتان مهم است در هتلی گرانقیمت اقامت کنید؟
- نه اینطور نیست. اتفاقا اصلا به این موضوع که حتما باید هتل ام لوکس و گران قیمت باشد یا در جایی عالی اقامت کنم و بهترین غذاها را بخورم فکر نمی کنم. من در سفر هتل را محلی برای استراحت می دانم و همین که تمیز باشد برایم کافی است چون در سفرهایم همیشه به این فکر می کنم جاهای جدید و بکر را کشف کنم و از دیدن آن ها لذت ببرم و نهایت استفاده از وقتم را بکنم به همین خاطر زیاد در هتل نمی مانم و تعداد ستاره هایش چندان برایم مهم نیست.
با این حساب اهل سفرهای طبیعت گردی هم هستید.
- بله، اگر برایم موقعیتش پیش بیاید و دوستانم همراهی کنند خیلی مشتاقم. مثلا من همه نقاط چابهار که جاذبه های بی نظیر طبیعت گردی دارد را گشته ام. در این منطقه زیبا از کوه های مریخی تا دریای صورتی و دریای بزرگ کلا هرجایی که جاذبه طبیعی داشته را دیده ام و وقتی از شگفتی های طبیعی این منطقه برای عده ای تعرف می کنم تعجب می کنند.
مثلا وقتی صبح خیلی زود از جزیره قشم به سمت جزیره هنگام بروید در مسیر دسته های ماهی و دلفین ها را می بینید که واقعا زیبا و خیره کننده هستند و جزو جذاب ترین جاذبه های توریستی ایران هستند که شاید خیلی ها نداند و تابحال حتی نشنیده باشند.
شخصا به مکان های بکر و طبعی بسیار علاقه دارم و این موضوع نیز در سفر های اکوتوریستی و طبیعت گردی میسر می شوند.
تابحال شده سفری را با یک کوله پشتی آغاز کنید و به دل جاده بزنید یا شب را در چادر و در طبیعت سپری کرده باشید؟
- بخاطر شرایط شغلی ام تابحال پیش نیامده در چادر بمانم اما سبک و با کوله بسیار سفر کرده ام. من عاشق جنوب ایران و خلیج فارس و جزایر جنوبی هستم و هروقت هم بخواهم سفر کنم با یک کوله به سمت این مناطق می روم. البته به دل جاده های هوایی می زنم (می خندد)
معمولا سفرهای خلوت و دونفره با همسرتان را دوست دارید یا سفرهای شلوغ و با جمع های خانوادگی و دوستانه را ترجیح می دهید؟
- یک وقت هایی دوست دارم تنها سفر کنم چون گاهی نیاز به آرامش و ریلکسیشن و خلوت با خودم دارم. جایی دور از دغدغه های کاری و روزمره که بتوانم به راحتی فکر کنم.
هرازگاهی چنین سفرهایی را برای خودم تدارک می بینم و برایم جذابیت خاص خودش را دارد. اما اگر بخواهم سفری خاطره انگیز داشته باشم قطعا بودن در کنار خانواده اولویت اولم است و کلا سفرهای دسته جمعی را خیلی دوست دارم.
همچنین سفرهای دوستانه نیز مورد علاقه ام هستند بخصوص اینکه وقتی شما با دوستان تان به سفر می روید همه تقریبا هم سن و سال هستید و ملاحظاتی که در سفرهای خانوادگی بخاطر سن و سال برخی از افراد و راحتی و آرامش و عادتشان وجود دارد اینجا دیگر نیست و همه به قول معروف پایه هستند. وقتی با دوستان تان سفر می کنید شیطنت ها و علایق تان مشترک است و می توانید به راحتی پا در مسیرهای سخت و نقاط بکر بگذارید و کلا راحت تر هستید.
همسر شما خلبان هواپیماهای مسافربری هستند. این موضوع در علاقه تان به سفر یا زیاد سفر رفتن تان چقدر تاثیر داشته؟
- معمولا امکان اینکه در سفرها بتوانم ایشان را همراهی کنم وجود ندارد اما وقتی در منزل هستند همیشه اسم سفر شنیده می شود که بسیار برای من خوشایند است و حس خوبی در من ایجاد می کند که در ساکن بودن وجود ندارد.
مثلا می گویند من امروز پرواز به کیش دارم یا امروز پرواز به ترکیه دارم و... همین که اسم شهر یا کشوری دور می آید و می دانم رفت و برگشتی در آن وجود دارد به من انرژی می دهد و اینکه همسرم برایم از خاطرات شان در سفرهای شان می گویند حال و هوای خوبی به منزل ما می دهد.
عده ای معتقدند سفررفتن یک هنر است و باید مستعد سفر و مسافر بودن باشیم تا سفر خوبی را تجربه کنیم. نظر شما چیست؟
- به شدت با این نظر موافقم. اینکه شما در یک سفر از علایق و عادات تان دست بردارید و با یک سری دردسرها و یا سختی های سفر روبرو بشد و از آن لذت ببرید و تجربه کسب کنید خودش یک هنر بزرگ است که هر کسی استعدادش را ندارد. مثلا افرادی وجود دارند که در تابستان تهران از زیر کولر یا اسپیلت تکان نمی خورند و از جاهای گرم فراری اند.
اما همین افراد اگر موقعیتی برایشان پیش بیاید که در همان تابستان به مناطق گرمی مانند خارک و عسلویه و... سفر کنند خودشان را با شرایط آن منطقه به سرعت وفق می دهند و اتفاقا کلی هم بهشان خوش می گذرد.
این افراد هنر سفر را بلد هستند و از هر تجربه سفری در جهت لذت بردن و کسب تجربه های تازه استفاده می کنند. ممکن است افرادی درست در همین شرایط قرار گیرند به جای لذت بردن مدام غر بزنند که«واه واه چقدر گرم است» یا «من دیگر به این جا نمی آیم» و یا اینکه مدام به همسفرهای شان می گویند «کی این سفر تمام می شود برگردیم خانه؟» خب مشخصا این دسته لذتی از سفر نمی برند چرا که از هنر سفرکردن بی بهره اند.
برخی با کلی برنامه ریزی سفر می کنند اما عده ای همیشه آماده به سفر هستند و تا پیشنهاد سفر مطرح می شود حاضر به یراقند. شما از کدام دسته اید؟
- کاملا از دسته دوم هستم (می خندد) بارها پیش آمده دوستانم گفته اند «امشب برویم شمال؟» و من هم جواب داده ام «آره حتما». معمولا خیلی سبک سفر می کنم بستن ساک و کوله وقت چندانی از من نمی گیرد.
البته برای مسافرت های خارج از کشور اینقدرها دل گنده نیستم (می خندد) برای این سفرها از قبل برنامه ریزی می کنم و با درنظر گرفتن همه جوانب به خارج از کشور سفر می کنم چون بالاخره شما از کشور خودتان دور می شید و به جایی غربیه می روید با زبان و فرهنگ و قوانین منحصر به خودش.
اما در سفرهای داخلی به جز یک کوله و یک کارت عابر بانک به چیز دیگری نیاز ندارم و همه جای ایران سرای من است (می خندد)
به کدام کشورهای خارجی سفر کرده اید و کدام برایتان جذاب تر بوده اند؟
- به مکه و مدینه سفر کرده ام. همچنین به برخی از کشورهای آسیایی مانند امارات و مالزی و.. سفرهای داشته ام. اما هیچ جا برای من ایران نمی شود. و ایران گردی برایم لطف دیگری دارد.
مثلا در سفری که به دبی داشتم متوجه شدم این شهر به جز برج العرب و مراکز خرید هیچ جاذبه دیگری ندارد و نه تنها از شهرهای جنوبی ما قشنگ تر نیست که حتی یک هزارم جاذبه های گردشگری جزیره قشم ما یا بوشهر را ندارد.
شما به شدت اهل ورزش هم هستید و جالب اینکه تمام ورزش هایی که انتخاب کرده اید مانند غواصی، سوارکاری و اسکی به طبیعت مرتبط هستند. آیا علاقه تان به طبیعت و سفر دلیل اصلی انتخاب این رشته ها بوده؟
- بله دقیقا همینطور است. مثلا من مدتی فوتبال داخل سالن و تنیس نیز بازی کردم ام اما حضور در یک سالن سرپوشیده یا سروکار داشتن با یک دسته تنیس بی روح برایم جذابیتی نداشت. ما با سوارکاری به حیوانات و طبیعت نزدیک می شوم همینطور با اسکی که در دل کوهستان است و غواصی که در قلب دریاست. قطعا سفرهایم و انسی که به طبعیت دارم باعث شده اند این ورزش ها را انتخاب کنم.
این روزها شاهد هستیم مردم و بخصوص جوانان به شدت درگیر تبلت و لپ تاپ و گوشی های هوشمند هستند و آفلاین بودن برایشان غیرممکن است. آیا شما هم از آن دسته افراد هستید که در سفرها هم دل از تکنولوژی جدید نمی کنند؟
- فکر نمی کنم از آن دسته باشم. البته من اصلا فیسبوک ندارم اما یک صفحه در اینستاگرام دارم که باید مدام چک کنم چون عده ای ممکن است کامنت های نامطلوبی بگذارند که باید پاک کنم به همین علت آنلاین بودن تاحدی برایم مهم است اما اینکه نتوانم دل از تکنولوژی جدید بکنم و به آن وابستگی داشته باشم، نه اینطور نیستم.
در ابتدای صحبت تان اشاره کردید سفرهای هوایی را دوست دارید ولی خب سفر جاده ای هم لطف خودش را دارد آیا جاده زیبایی در ایران دیده اید که آن را توصیه کنید؟
- در مورد جاده ها به همان دلیلی که گفتم و ترس فوق العاده ام از تصادف چندان اطلاعی نداردم اما یکبار که به اتفاق دوستان مان به ابیانه رفتیم که سفر بسیار خوب و لذت بخشی هم بود متوجه شدم جاده این روستا بسیار زیباست. این روستا جاده ای کویری و بیابانی دارد که مناظر زیبایی می توان در آن دید.
خاطره جالب و بیادماندنی از سفرهایتان دارید؟
آنقدر سفر را دوست دارم که سعی می کنم همه سفرهایم خاطره انگیز شوند. در یکی از سفرهایم از جزیره قشم به جزیره هنگام یک ظرف بسیار بزرگ از میوه و نان و خوراکی را با خودم همراه بردم و متوجه شدم هم سفرهایم در کشتی مرتب با دیده تعجب به من نگاه می کند که مگر مسیر چقدر است که این خانم اینهمه با خود خوراکی آورده؟ مدتی که از سفر گذشت و مسیری طی شد ما با دلفین های زیبا و دوست داشتنی خلیج فارس روبرو شدیم و من یک به یک این نان ها و میوه ها را برای دلفین ها روی آب دریا می انداختم و آنها با شور و حال میوه ها و نان ها را می خوردند و همسفرهایم نیز به وجد آمده بودند و بهم می گفتند ما تازه متوجه شدیم چرا شما اینقدر با خود خوراکی حمل کرده اید.
ترجیح می دهید با تورهای گردشگری سفر کنید یا خودتان به سفر بروید؟
- ترجیح می دهم خودم به سفر بروم البته تور مزایای خاص خودش را دارد اما این مزایا شاید بیشتر به درد افرادی با سن و سال بالاتر بخورد که زمان دقیق خواب و غذایشان و رفت و آمد مرتب برایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است و دوست دارند در سفرهایشان نیز نظم وجود داشته باشد.
اما برای جوانان و بخصوص افرادی که مشتاق به سفر هستند این موارد خیلی مهم نیست مثلا ما اگر ناهار هم نخوریم بالاخره عصرانه یک چیزی می خوریم و بهم ریختن نظم خوابمان آنقدرها اذیت مان نمی کند.
اخبار فرهنگی - آهنگ ایده آل
ویدیو : نفیسه روشن: زندگی را در سفر دوست دارم