موسوی با اینستاگرام از تیم ملی بازماند! : یکی از والیبالیست هایی که این روزها ...
یکی از والیبالیست هایی که این روزها بسیار محبوب شده است و مورد توجه قرار می گیرد، محمد موسوی، دفاع وسط تیم ملی است که با درخشش در لیگ جهانی برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرده است.
روزنامه تماشا: قهرمانی در آسیا، درخشش در جام جهانی، راهیابی به لیگ جهانی و شاهکار در لیگ جهانی دلایلی شد تا والیبال و ستاره های این رشته بیش از قبل در جامعه جلب نظر کنند تا دیگر محبوبیت و شهرت در قرق فوتبالیست ها و هنرمندان نباشد.
در این شرایط ستاره های والیبال زندگی جدیدی را آغاز کرده اند و با جو تازه ای در اجتماع روبرو شده اند. آنها در طول روز باید جوابگوی بسیاری از سوالات مردم چه در کوچه و خیابان چه در دنیای مجازی باشند.
یکی از والیبالیست هایی که این روزها بسیار محبوب شده است و مورد توجه قرار می گیرد، محمد موسوی، دفاع وسط تیم ملی است که با درخشش در لیگ جهانی برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرده است. او تا قبل از لیگ جهانی کمتر در محافل اجتماعی ظاهر می شد و سعی می کرد از رسانه ها به دور باشد اما حالا بیشتر دوست دارد دیده شود و به نظر می رسد تصمیمات جدیدی برای ارتباط با دور و بر خودش گرفته است. حالا اینکه درخشش در لیگ جهانی، محبوبیت، شهرت و بسیاری دیگر از این مسائل با حضور او در جامعه ارتباط مستقیم دارد را موسوی در گفتگو با تماشا پاسخ می دهد:
«انتقادپذیر نیستم و دوست دارم از من تعریف شود، نشانه یک مردادی اصیل هستم.»
لیگ جهانی چه تاثیری بر زندگی تو داشت؟
- اولین تاثیر را فکر می کنم روی والیبال داشت. بعد از لیگ جهانی 70 درصد به طرفداران والیبال اضافه شد. معیار من برای تشخیص طرفداران والیبال، رفتاری است که در مکان های عمومی نسبت به من دارند. تا قبل از لیگ جهانی بعضی از مردم من را می شناختند، برای بعضی آشنا بودم و خیلی ها را هم نمی شناختم. آن زمان کسی از کنار ما رد می شد، اگر می شناخت، فوقش یک سری هم برای سلام علیک تکان می داد اما حالا وقتی به بانک، رستوران و جاهای عمومی دیگر می روم اکثرا من را می شناسند، جلو می آیند و کلی سوال می کنند و احترام می گذارند. واقعا بعضی وقت ها دوستانی که با من بیرون می آیند کلافه می شوند ولی شرایط اینطور شده دیگر ...
مثل فوتبالیست ها؟
- اتفاقا چند وقت پیش با یکی از دوستانم در ترافیک بودیم که کنارمان اتوبوسی ایستاده بود. اتفاقا چند خانمی که در اتوبوس بودند، من را دیدند و شروع کردندن به جیغ زدن و بالا و پایین پریدن. برای خودم هم جالب بود اما دوستم آنقدر آن روز از با من بودن کلافه شده بود که می گفت: «مگر علی کریمی رو دیده اند که اینجوری می کنند؟» فکر کنم فوتبالیست ها کمی مشهورتر هستند ولی والیبالیست ها هم کم زحمت نکشیدند.
حالا این شرایط خوب است یا بد؟
- واقعا محبوبیت لذت خاص خودش را دارد. محبوبیتی را می گویم که هم مشهور باشی هم دوستت داشته باشند. کمتر جریمه می شوی، جا پارک بهتری گیرت می آید، در رستوران جای خوبی می نشینی و مزایای دیگری که واقعا لذت دارد اما روزهایی می رسد که کلافه، عصبی و خسته ای یا داستان های دیگری داری، تعداد کسانی هم کهس راغت می آیند، زیاد می شود و نمی توانی پاسخگوی همه آنها باشی، آن وقت است که این شرایط آزارت می دهد و پیش خودم می گویم این فوتبالیست ها یا هنرمندان مطرح چه می کشند اما در کل خوب است.
حالا با این همه طرفدار می خواهی چکار کنی؟ دوری کنی یا در ارتباط باشی؟
- راستش من تا قبل از این دوست نداشتم زیاد با رسانه ها در ارتباط باشم. اصلا مصاحبه نمی کردم، شاید ماهی یک بار و آن هم اگر چیز خاصی می شد ولی الان تصمیم گرفته ام بیشتر با طرفدارانم در ارتباط باشم. یعنی وقتی درخواست ها زیاد شد، لازم دیدم صفحه ای مثل اینستاگرام باز کنم و با طرفدارانم آنجا در ارتباط باشم. هر شب بعد از تمرین اینستاگرام را چک می کنم و بعضی وقت ها پست یا عکس هم می گذارم.
مثلا چه چیزهایی می گذاری؟
- مثلا در جایی که باید خصوصیات خودم را بگویم نوشتم: «انتقاد پذیر نیستم و دوست دارم ازم تعریف شود، نشانه یک مردادی اصیل هستم.»
مگر مردادی ها چه نشانه هایی دارند؟
- خیلی زود رنج، زود از کوره در می روند و زود هم فروکش می کنند، احساساتی نمی شوند ولی اگر بشوند خیلی احساسی هستند، دوست ندارند از آنها انتقاد شود و همیشه دوست دارند از آنها تعریف شود. اصلا نماد این ماه شیر است، یعنی دوست دارند فرمانروا باشند. من اول به این چیزها اعتقادی نداشتم ولی وقتی این چیزها را با خصوصیات خودم تطبیق دادم، خیلی شبیه بودند و دیدم دقیقا همان است.
تا حالا شده عکس یا پستی بگذاری که پشیمان شوی؟
- آره، شده. بعضی وقت ها یکسری عکس ها را برای خودم و جمع دوستانم می گذارم اما چون صفحه من عمومی است همه نوع آدم آن را می بیند و بعضی وقت ها حرف های نامربوطی می زنند. اتفاقا چند وقت پیش یک پست در اینستاگرام گذاشتم ولی پشیمان شدم چون نظر شخصی ام بود و فکر کردم شاید بعضی ها خوششان نیاید. حدودا 400 نفر صحبت های من را تایید کردند اما 3 یا 4 نفر مقابل حرف های من موضع گرفتند و به خاطر همان سه چهار نفر، کلا پست را پاک کردم.
در مورد چه موضوعی بود؟
- درباره نفوذ فرهنگ عرب به زبان پارسی که خودم این را نمی پسندم ولی تعدادی آن را رد کردند. موضوعی هم که است الان من واقعا متعلق به خودم نیستم و هر حرفی را نمی توانم بزنم. 95 درصد از آنهایی که پست من را خواندند با این نظر موافق بودند اما باید به همه احترام گذاشت.
شده کامنتی یا اظهارنظری خوشحال یا ناراحتت کند؟
- معمولا شب ها قبل از خواب یک عکس یا پست می گذارم و صبح قبل از تمرین و شب بعد از تمرین کامنت ها را چک می کنم. خیلی وقت زیادی برای چک کردن کامنت ها ندارم و معمولا اولین و آخرین آنها را می خوانم اما روزهایی که بیکارم یا حوصله ام سر می رود می نشینم و کامل چک می کنم. متاسفانه چون تعداد افراد در اینجا زیاد است بعضی ها برای دیده شدن می آیند و خیلی حرف های نامربوط می زنند. عصبانی می شوم و آن کامنت ها را پاک می کنم ولی یاد گرفته ام نه زیاد از تعریف ها خوشحال شوم و نه از بد و بیراه گفتن ها ناراحت.
این ارتباط با رسانه ها چه تاثیری بر زندگی ات داشت؟
- راستش را بگویم؟
هر طور راحتی.
- راستش فکر می کنم ذهنم از اصل کار بیرون آمده، یعنی صددرصد ذهنم دیگر برای والیبال نیست. نه زیاد ولی مثلا اگر حرف یک آدمی یک دهم درصد روی من تاثیر بگذارد، حرف 10 نفر می شود یک درصد، پس دیگر صددرصد ذهن من معطوف والیبال نیست. کمی تمرکزم را از دست داده ام و فکر می کنم یکی از دلایلی که ولاسکو برای مسابقات انتخابی قهرمانی جهان به من استراحت داد، همین موضوع است.
خودش هم بهم گفت که مشکلم بدنی نیست اما از نظر ذهنی تمرکز سابق را ندارم. آدم باید ذهن خیلی قوی داشته باشد که بتواند در کنار حرفه اش این مسائل را هم هماهنگ کند به طوری که به اصل کار خدشه ای وارد نشود. فکر می کنم بسیاری از هنرمندان و ورزشکارانی که مطرح هستند کار خیلی سختی دارند که همه این مسائل را با هم هماهنگ کنند. به نظرم چون اولین بار است که عضو این صفحات می شوم، کمی برایم مشکل ایجاد شده.
حالا قصد داری چه کار کنی؟ بگذاری کنار یا ...؟
- نه، باید حرفه ای با این قضیه رفتار کنم. قصد دارم وب سایت رسمی خودم را افتتاح کنم تا با کمک یکی از دوستانم کمی این بار را سبک کنم تا طرفدارانم به آنجا بیایند و کار رسمی تر شود. کلا قصددارم ذهنم را قوی تر کنم. مثلا اگر خبرنگاری به من زنگ زد و سوالی کرد که باعث ناراحتی ام شد،از کوره در نروم و با پختگی جوابش را بدهم یا حرف های آنها تا چند روز فکرم را مشغول نکند. همان لحظه همه چیز را تمام کنم.
این شهرت فقط 50 میلیون تومان داشت
به غیر از اینستاگرام جایی دیگر مثل kik، we chat یا اینجور جاها هم فعالیت داری؟
- آره ولی ترجیح می دهم آی دی ام را علنی نکنم تا زیاد آنجا هم شلوغ نشود.
فعالیتت در فیسبوک چطور است؟
- یکسری آدم های نامرد که نمی دانم می خواهند به کجا برسند جای من صفحه درست کرده اند و اطلاعات دقیقی هم از من دارند. از این بابت خیلی لطمه خوردم. در فرودگاه چند نفر تا من را دیدند، گفتند: «سلام ممد جون، منم فلانی ...» گفتم ممد جون کیه؟ شما من را دیده اید و صدایم را شنیده اید چرا فکر می کنید من همانی هستم که در فیسبوک بودم. الان ماهی یک بار، آن هم چه اتفاقی بیفتد به فیسبوک می روم. می خواهم صفحه ام را فن پیج کنم تا فقط لایک بخورد.
حالا این همه شهرت جنبه مالی هم برایت داشته؟
- یک 50 میلیون دادند، آن را هم اینقدر گفتند که مردم حفظ شدند ما 50 میلیون پاداش گرفته ایم. یک حواله ورود خودرو هم دادند که برخلاف تصور همه، ما باید مثل بقیه گمرک و تمام هزینه ها را بدهیم، فقط دوندگی جواز را نداریم.
قرارداد باشگاهی چطور؟
- به خدا 10 درصد به قرارداد سال گذشته ام اضافه شد و این درصد افزایش، نسبت به سال های گذشته بسیار کم بود. این لیگ جهانی از نظر مالی فواید چشمگیری واقعا نداشت.
ویدیو : موسوی با اینستاگرام از تیم ملی بازماند!