محب اهری: با سرطانم میتوانم کنار بیایم؛ اما با بیپولی نه! : اخبار فرهنگی ...
اخبار فرهنگی - محب اهری: با سرطانم میتوانم کنار بیایم؛ اما با بیپولی نه!
«به من بگو ببینم هر آدمی تو دستاش چند تا دونه انگشت داره؟» - «آقا اجازه هولم نکن دست و پاهامو گم نکن، آقا اجازه جواب میدم زود، تند، سریع جواب میدم».«به من بگو ببینم هر آدمی تو دستاش چند تا دونه انگشت داره؟» - «آقا اجازه هولم نکن دست و پاهامو گم نکن، آقا اجازه جواب میدم زود، تند، سریع جواب میدم». به طور حتم بینندگان و کودکان نسل دیروز ترانه تیتراژ برنامه «مبصر پنج ساله کلاس» را با بازی زیبای حسین محب اهری به خاطر دارند.
او متولد هفتمین ماه از سال است و با وجود داشتن بیماری سرطان همچنان با روحیه و با انرژی زندگی می کند. به بهانه احوال پرسی با این هنرمند توانا گفت و گویی با وی انجام دادیم که از نظر می گذرانید.
قبل از هر سخنی از حال و احوال تان بگویید؟
زیاد حالم خوش نیست. بیماری سرطانم دوباره بازگشته است و یک سری آزمایش هایی انجام داده ام تا وضعیتم برای ادامه درمان روشن شود. مرحله شیمی درمانی ام به پایان رسیده است و با مشخص شدن آزمایش ها تصور می کنم پزشکم پرتو درمانی و چیزهای دیگر را تجویز کند. اگرچه در گذشته غدد لنفاوی گردنم درگیر بود اما اکنون مهمان های ناخوانده پیشرفت کرده اند(میخندد) ولی من هیچ زمان روحیه ام را از دست نمی دهم. البته هم زمان، مشکل دیگری نیز دارم و مهره های کمرم به دلیل افتادن سر صحنه 2 فیلم در سال های گذشته آسیب دید و اکنون دچار مشکل شده است. (می خندد) البته با این بیماری ها می توان کنار آمد اما با مشکل بی پولی، خیر.
شغل دیگری جز بازیگری دارید؟
خیر. شغل دیگری ندارم. یکی دیگر از فشارهایی که با آن درگیر هستم پرداخت نکردن دستمزدهاست که خیلی دیر پرداخت می شود به طور مثال در یک سریال بازی کردم؛ اما تاکنون که 8 ماه گذشته است هنوز دستمزدمان را پرداخت نکرده اند.
اگر مایل هستید فلاش بکی به گذشته بزنیم؛ زمانی که فقط 2 شبکه داشتیم و برنامههای خوبی همچون «محله برو بیا» ، «محله بهداشت» و مبصر پنج ساله کلاس روانه آنتن می شد و شما با تیم خوبی از بازیگران نقش آفرینی می کردید و استقبال بسیار زیادی از این برنامه ها می شد. چرا دیگر از این دست برنامه های موفق، تولید نمی شود؟
یادش بخیر. بعضی از دوستانم دست شان از دنیا کوتاه است. این را هم بگویم که به دلیل محدود بودن شبکه ها در دهه 60 بیننده گزینه کمتری برای انتخاب داشت ولی اکنون با وجود تعدد شبکه ها گزینه های زیادی برای پر کردن اوقات فراغت خود دارد. دلیل موفقیت آن برنامه ها حساسیت عوامل نسبت به کار بود و با دقت کار می کردند. یکی از اشکال های برنامه های کنونی نبود جذابیت است البته برنامه های جذاب هم زیاد تولید می شود ولی یا از تخصص لازم برخوردار نیستند و یا اعتقادی به کار خود ندارند، خیلی از مسائل هم سبب می شود در برنامه ها جذابیت وجود نداشته باشد و باید این مسائل ریشه یابی شوند. اکنون اگر برنامه ای تولید می شود مسیرش با گذشته فرق دارد. مسیر سابق خیلی کوتاه بود و طرح را ارائه می دادیم و تصویب می شد و همه مراحل خیلی سریع اتفاق می افتاد اما اکنون به دلیل پیچیدگی و طولانی شدن مراحل خیلی اوقات دوستان از تولید یک اثر منصرف می شوند و اکنون واسطه ها زیاد شده اند.
خود شما هم در مقطعی برنامه هایی نظیر«ق مثل قلقلک»، «هزار برگ و هزار رنگ»، «صد سال به این سال ها»، «ماجراهای آقای نوبر» و «نابغه قرن بیست و یکم» را نویسندگی و کارگردانی و بازی کردید؛ چرا به این کارتان ادامه ندادید؟
البته به دلیل بیماری ام فاصله ای افتاد ولی مسئله اصلی این است که آن موقع مراحل را به آسانی برای تولید اثر طی می کردم. من طرحم را به گروه کودک ارائه می دادم و راحت کار می کردم اما اکنون کجا باید بروم و با چه فردی باید صحبت کنم؟ ده ها مرتبه باید تماس بگیری و وقت بگیری تا بروی طرحت را ارائه دهی.
«چاق و لاغر» یکی از سریال های پر طرفدار تلویزیونی بود. به خاطر دارید این سریال به یاد ماندنی چگونه شکل گرفت؟
امیر حسین قهرایی تهیه کننده این برنامه و فرد بسیار فعالی بود و اکنون خبری از او نیست و دیده ام تنها دوربین مخفی برای شبکه نمایش خانگی کار می کند. چرا به چنین فرد موفقی پیشنهاد کار نمی دهند؟ معتقدم قطع ارتباط سالم در تلویزیون وجود دارد.
از چاق و لاغر نگفتید؟
من نقش رئیس بزرگ را بازی می کردم و حالت تیپیکال گانگسترهای را روی شخصیتم طراحی کردند. به یاد دارم که خیلی سریال جذابی بود و بچه ها آن را تماشا می کردند. البته چند سال پیش تهیه کننده چاق و لاغر به من گفت که در فکر ساخت سری جدید این سریال است، منتها همان مسائلی که اشاره کردم به طور حتم سبب شد تا او پا پیش نگذارد.
برنامه های کودک اکنون در 2 شبکه پویا و دوم سیما متمرکز شده اند. آیا برنامه های تولیدی توانسته اند نیازهای کودکان و نوجوانان را برآورده کنند؟
نمی دانم. بچه هایی که با آن ها ارتباط داشته ام تاثیری از برنامه های کودک نگرفته اند منظورم این است که برنامه ای نیست که بچه ها را جذب کرده باشد تا درباره اش صحبت کنند و یا فکر کنند، در حالی که به یاد دارم در گذشته همان برنامه «ق مثل قلقلک» خیلی پرطرفدار بود و در تمام مدارس بچه ها درباره اش صحبت می کردند و یکی دیگر را مبصرپنج ساله صدا می کردند.
چرا برنامه های کودک امروزی نمی توانند در خاطره ها بمانند؟
چون بچه ها گزینه های مختلفی دارند. یکی از چیزهایی که از فرهنگ غرب بر ما غالب شده است همین بازی با دستگاه هاست و ساعت ها با بازی های مختلف سرگرم هستیم. اکنون منزل فامیل خود که می روی می بینی فرزند آن ها دستگاهی به دست گرفته و مشغول بازی است. به نظرم این مسئله فاجعه ای است که افراد بعدها اثراتش را متوجه می شوند و همین پارازیت هایی که دستگاه ها دارند از نظر سلامت مثل گرفتن آرتروز، ضعیفی چشم و اعصاب روی بچه ها تاثیر می گذارند و متاسفانه فردی هم درباره این ماجرا نمی آید بگوید چه باید کرد. اکنون بچه ها نسبت به والدین و خاله و دایی و عمه و عمو بی تفاوت هستند که فاجعه است و بعدها عوارض منفی اش مشخص می شود و نمی دانم در سال های آینده باید چه مقدار دارو برای درمان آن ها وارد کشور کرد. من اعلام خطر می کنم. این آسیب ها به گونه ای می شود که ترمیم شان سال ها طول می کشد. یکی از وظایف تلویزیون یا شهرداری ها این است که بچه ها را وارد بازی های دسته جمعی همچون عمو زنجیر باف یا الک دولک کنند و محیطی مناسب و پر انرژی برای شان به وجود آورند.
اخبار فرهنگی - خراسان
ویدیو : محب اهری: با سرطانم میتوانم کنار بیایم؛ اما با بیپولی نه!