قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار :           پسر نوجوان که در انتقامی ...



 

 

 

خودکشی دختر 11 ساله , آتش زدن دختر 13 ساله در فردیس , آتش زدن دختر 16 ساله

 

 

پسر نوجوان که در انتقامی کور خواهر خردسالش را به طرز هولناکی از پا درآورده بود، در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد.

 

عصر ۹ بهمن ۸۹ نگهبان یک کارخانه در گرگ و میش هوا صدای دختر کوچولویی را شنید که با ناله و التماس کمک می خواست. مرد نگهبان بلافاصله با دیدن پسر جوان جنایتکاربه کارخانه آمد و دقایقی بعد با چند تن از همکارانش چوب به دست خود را به محل حادثه رساندند. اما با پیکر خونین و بی جان دختر خردسال روبه رو شدند که به طرز هولناکی از پا درآمده بود. از ضارب هم خبری نبود.

در پی اعلام موضوع به کلانتری مشکین دشت و حضور تیم جنایی و تحقیقات مقدماتی ، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.

در حالی که تحقیقات ویژه برای شناسایی هویت مقتول و کشف راز جنایت آغاز شده بود، زن و مردی آشفته و هراسان به کلانتری رفته و از ربوده شدن دختر ۷ ساله شان خبر دادند. پدر دخترک با ناراحتی گفت: «امروز همسرم همراه دختر ۷ ساله مان – عسل به خانه برادرش در مشکین دشت رفته بود که دقایقی قبل مضطرب و تنها به خانه برگشت و اعلام کرد دخترمان هنگام بازی در کوچه، از سوی یک پسر ناشناس ربوده شده است.

سپس پدر دخترک با ارائه عکس های دخترش به مأموران از آنها کمک خواست. در ادامه نیز جسد «عسل» از سوی خانواده اش شناسایی شد و بدین ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد.

در حالی که هیچ سرنخی از متهم فراری در دست نبود، با کمک نگهبان کارخانه، چهره فرضی قاتل «عسل» طراحی شد. خانواده دخترک پس از مشاهده تصاویر با تعجب و ناباوری اعلام کردند این چهره شباهت زیادی به پسر ۱۷ ساله شان دارد. در همین حال با وجود مخالفت های پدر و مادر، ناصر به عنوان نخستین مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در بازجویی های فنی، تخصصی به قتل خواهرش اعتراف کرد و گفت:

«بارها به پدرم گفته بودم می خواهم برای دختر مورد علاقه ام تلفن همراه بخرم تا هر وقت که دوست دارم بتوانم با او حرف بزنم. اما وقتی به خواسته هایم توجهی نکرد کینه شدیدی از آنها و خواهرم «عسل» به دل گرفتم. چرا که پدر و مادرم بین من و خواهرم فرق می گذاشتند و ...

آن روز هم وقتی مادر و خواهرم به مهمانی رفتند از شدت ناراحتی و کینه تعقیب شان کردم. وقتی «عسل» در کوچه سرگرم بازی با بچه ها شد او را همراه خودم به بیابان های اطراف بردم تا دور از چشم پدر و مادرم طلاهایش را بردارم. اما به دلیل این که نمی خواستم موضوع فاش شود او را با سنگ کشتم. بعد هم طلاهایش را به بازار کرج برده و فروختم. پول ها را نیز در تنه یک درخت پنهان کردم.» پسر جنایتکار در حالی که بشدت اشک می ریخت، با ابراز ندامت و پشیمانی صحنه قتل را بازسازی کرد و سپس با قرار بازداشت موقت به کانون اصلاح و تربیت انتقال یافت.

از سوی دیگر با توجه به ادعای پدر و مادرش مبنی بر ابتلای وی به بیماری روانی، تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی مسئول بررسی وضعیت روانی عامل جنایت شد. ۲ ماه بعد نیز کمیسیون روانپزشکی اعلام کرد: «ناصر» مبتلا به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی است اما هنگام ارتکاب جرم، دارای عقل، اراده و اختیار بوده است. با این وجود اولیای دم با اعلام گذشت، از خونخواهی دختر کوچک شان و مجازات پسر خود صرفنظر کردند. مادر قربانی به بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی کرج گفت:

«ناصر» ۶ ماهه بود که از دستم افتاد و از گوش و بینی پسرم خون آمد به طوری که فکر نمی کردم زنده بماند. پس از این ماجرا، پسرم رفتارهای عصبی داشت و پزشک به من اخطار کرده بود که ممکن است این قبیل بیماران در آینده مرتکب جنایت شوند. او از ۷ تا ۱۲ سالگی هم قرص اعصاب مصرف می کرد و بعد هم نتوانست ادامه تحصیل دهد.

به خاطر فقر مالی نتوانستیم درمان پسرمان را ادامه دهیم، ضمن این که هر وقت دارو مصرف می کرد آرام می شد. حالا هم زندگی مان تباه شده و نمی خواهیم پسرمان مجازات شود.

اواخر هفته گذشته «ناصر» از سوی قاضی هدایت « هدایت رنجبر» و ۴ قاضی مستشار از شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد و با توجه به اعلام رضایت پدر و مادرش، از مجازات مرگ رهایی یافت. اما به سه سال اقامت اجباری در یکی از مراکز بهزیستی و تحت نظر تیم روانپزشکی محکوم شد.../ روزنامه شرق


ویدیو : قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار