داستان زیبای هزینه عشق واقعی من به تو :     شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش ...




 

داستان های عاشقانه واقعی , داستان های واقعی رابطه نامشروع , داستان واقعی

 

شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد. او با خط بچگانه نوشته بود:


صورتحساب:

کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار
مرتب کردن اتاق خوابم ۱ دلار
مراقبت از برادر کوچکم ۳ دلار
بیرون بردن سطل زباله ۲ دلار
نمره ریاضی خوبی که امروز گرفتم ۶ دلار
جمع بدهی شما به من: ۱۷ دلار

 

مادر که به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب او این عبارات را نوشت:

 

بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی، هیچ
بابت شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم، هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی، هیچ
بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازیهایت، هیچ
و اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هم هیچ است .

 

وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: مامان دوستت دارم.


آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلا به طور کامل پرداخت شده!

 


ویدیو : داستان زیبای هزینه عشق واقعی من به تو