"خشک شدن دریاچه ارومیه" ؛‌ مشکلی که در گذرگاه های امنیتی حل نمی شود :       ماجرای ...



 

 

دوربین امنیتی , حفره امنیتی , خشک شدن دریاچه ارومیه

 

ماجرای دریاچه ارومیه و اعتراضات مردم آذربایجان به کم کاری مسوولان در قبال خشک شدن تدریجی آن و نهایتاً‌ برخوردهای نامناسب صورت گرفته با معترضان نشان می دهد برخی از مسوولان ما تا چه اندازه در تبدیل مسائل عادی به بحران ،‌ خبره اند!

طی هفته های اخیر دستکم در دو روز مشخص ،‌ تعدادی از مردم در برخی شهرهای آذربایجان کوشیده اند تجمعاتی در حمایت از دریاچه ارومیه و نیز برای توجه دادن مسوولان به مشکلات زیست محیطی ناشی از خشک شدن آن شکل دهند.

شاهدان عینی می گویند که در هیچ کدام از این تجمعات شعارهای سیاسی داده نشده و همه شعارها صرفاً‌مربوط به دریاچه بوده است.

با این حال این تجمعات با برخورد تند مواجه و ناآرامی های گسترده ای را باعث شده است.

در این باره نکاتی چند صرفاً‌ از سر دلسوزی و احساس تکلیف قابل ذکر است. شایان ذکر است که این مقاله همزمان با ناآرامی های ارومیه و برخی نقاط دیگر منتشر نشد تا خدای ناکرده شائبه ای پیش نیاید و بتوان موضوع را در فضایی آرام و منطقی مورد بررسی جدی - و نه احساسی - قرار داد:

1 - در این که هیچ کدام از تجمعات مذکور از مبادی قانونی دارای مجوز نبوده اند تردیدی نیست اما این هم گزینه مناسبی نیست که هر تجمعی با برخوردهای خشن مواجه شود چه آن که در چنین فرضی هر روز باید نیروهای یگان ویژه در مقابل ضلع شمالی مجلس شورای اسلامی که محل دائمی تجمع گروه های مختلف مردم - از معلمان حق التدریس تا کارگران بیکار شده - است،‌مستقر شوند و مدام گاز اشک آور شلیک کنند که با چه مجوزی اینجا جمع شده اید و شعار می دهید؟!

تجمع نخست مردم آذربایجان را می شد در قالبی مشابه تجمعات مقابل مجلس دانست و با اجتناب از برخورد پلیسی ،‌ مانع حوادث بعدی و سوء استفاده های تبلیغی رسانه های بیگانه شد که در ماهیگیری از هر آب آلوده ای مهارت تام دارند.

2 - مسوولان محلی می توانستند به جای گزیدن گزینه برخورد ،‌ ابتکار عمل را در دست بگیرند و ضمن استقبال از اصل تجمع زیست محیطی ،‌به آن مجوز دهند و خود نیز در صف نخست راهپیمایی قرار گیرند و در رساندن صدای مردم خود به مسوولان دولت و مجلس همکاری کنند.

اگر چنین می کردند ،‌می شد آنان را تحسین کرد که توانسته اند یک بحران بالقوه را به یک فرصت بالفعل تبدیل کنند و ضمن تقویت همدلی و همگرایی بین مردم و مسوولان ،‌ گامی نیز در جهت نجات دریاچه بردارند.

در چنان حالتی ،‌ جریان های ضدانقلاب ،‌رسانه های بیگانه و گروه های قومیت گرا عملاً‌ خلع سلاح می شدند و نمی توانستند از نمک های زمین خشک شده دریاچه ،‌چماقی زهرآگین بسازند و بر سر نظام بکوبند.

اما همه چیز را پلیسی و امنیتی کردن ، همواره بهترین فرصت را به جریان های فرصت خواه می دهد و این ،‌همان گاف بزرگی است که مسوولان در جریان ماجراهای اخیر مرتبط با دریاچه مرتکب شدند و دو دستی بازی را تقدیم جریان های مذکور کردند که در قامت مدعی دریاچه قد علم کنند و حال آن که مشکل دریاچه ارومیه فقط با همت و تدبیر دستگاه های درون نظام و همکاری مردم حل خواهد شد نه با  هیجانات سیاسی و التهابات خیابانی و امنیتی کردن موضوع.

 

3 - این که مردم به حدی از فرهنگ عمومی رسیده اند که مسائل زیست محیطی برایشان ارزشمند شده و حفظ محیط زیست را مطالبه می کنند ،‌ نشانه ای ارزشمند از ارتقای سطح دانش و بینش مردم است که باید آن را پاس داشت و اگر برخی گروه های سیاسی و حتی اپوزیسیون بخواهند از این امر سوء استفاده ای هم کنند ،‌راهش برخورد با اصل قضیه نیست بلکه همراهی با مردم برای ناکار کردن جریان های سوء استفاده گر و صد البته برای حل مشکل است.

در ماجراهای اخیر نیز هر چند منکر تلاش برخی جریان های فرصت طلب برای برخی سوء استفاده های سیاسی و حتی امنیتی نیستیم ،‌اما باید دانست که حساب آنها با مردم و مطالبه به حقشان جداست. مردم مطالبه ای کاملاً‌زیست محیطی و غیر سیاسی داشتند و آن استمداد از مسوولان دولت و مجلس برای اندیشیدن تدبیری برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه بود زیرا مرگ و زندگی و سرنوشت جمعی آنها به طرز غیرقابل انکاری به حیات و ممات دریاچه بستگی دارد.

بدیهی است مسوولان باید بین مردم و برخی جریان های سیاسی تفکیک قائل شوند و ضمن مقابله اطلاعاتی و امنیتی با جریان های سوء استفاده گر ، با مردم همراهی و همدلی کنند نه این که هر مطالبه منطقی و مسالمت آمیزی را با برخورد پلیسی جواب دهند و زمینه را برای میدانداری کسانی فراهم آورندکه نه دلشان به حال مردم می سوزد و نه از خشک شدن دریاچه ارومیه متأثر می شوند. اتفاقاً آنها آرزویشان است که دریاچه کاملاً‌خشک شود تا زمینه مشکلات و ناامنی های بعدی فراهم آید.

4 - برخی اظهارات خام و نابخردانه در مجلس شورای اسلامی همانند بنزینی بر آتش نگرانی مردم از وضعیت دریاچه بود. روزی که دو فوریت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه در مجلس بررسی می شد ،‌یکی از نمایندگان در مخالفت با طرح سخنی گفت با این مضمون که کشاورزان زیاندیده از که از خشک شدن دریاچه دیگر کشاورزی نکنند و ...‍!

این سخن ،‌ هر چند نظر شخصی نماینده یک شهرستان در مجلس بود ،‌اما تا به گوش مردم عادی در آذربایجان برسد و دهان به دهان در میانشان بچرخد ،‌ به نظر کلیت مجلس و مسوولان تبدیل و تحریف شد!‌

نگارنده که چند روز پیش سفری به ارومیه داشت به کرات از مردم عادی این جمله را می شنید که با خشم و ناراحتی می گفتند:« ما می گوییم فکری به حال دریاچه بکنید ،‌آقایان جواب می دهند کارتان را تعطیل کنید و بروید جای دیگر!» و این در حالی است که واقعاً‌ و انصافاً‌ چنین نگرشی در نظام وجود ندارد و کل ماجرا ،‌تنها سخنان غیرمنطقی و ناپخته نماینده یک شهرستان بوده است و لا غیر.

این ماجرا ، تجربه ای باشد برای مسوولان و نمایندگان که بدانند در محافل رسمی - مانند مجلس - و مخصوصاً‌ در زمان های حساس باید مواظب حرف زدن خود باشند.

متاسفانه این یک مشکل فراگیر است که بسیاری از مسوولان ما با آن درگیرند. مثلاً‌ نماینده ای که تا دیروز کارمندی در فلان شهرستان بوده یا دولتمردی که تا پریروز در دانشگاه تدریس می کرده ، با همان حال و هوای کارمندی و استادی سخن می گوید ،‌غافل از این که موقعیتش فرق کرده و اگر قبلاً‌ برد سخنانش حداکثر در جمع دوستان حاضر در محفل بوده ،‌اینک می تواند تبعات گسترده ملی و حتی بین المللی هم داشته باشد.

5 - کلام آخر این که امنیتی و سیاسی شدن ماجرای دریاچه ارومیه ،‌ نه تنها کمکی به حل مشکل نمی کند،‌بلکه پرداخت کارشناسانه به موضوع را نیز هزینه بر می سازد.

این را مردم منطقه ،‌مخصوصاً‌ در آذربایجان غربی به خوبی می دانند و هرگز به دنبال امنیتی کردن مساله نیستند. آنها هنوز خاطرات ناامنی های اوائل انقلاب که ناشی از تحرکات ضدانقلاب و تجزیه طلبان بود را به یاد دارند و هرگز به دنبال نیستند که شهر و دیارشان بستر ناآرامی و متعاقب آن ورود و سوء استفاده جریان های ضدامنیتی شود.

مردم آذربایجان غربی در طول جنگ تحمیلی 12 هزار شهید داده اند و تقاضای جمعی آنها برای رسیدگی به یک مشکل زیست محیطی هرگز به معنای تقابل با نظام نیست اما دو گروهٍ "دشمنان دانا و فرصت طلب" با تعبیر این درخواست منطقی به مخالفت با کل نظام و انقلاب(!) و "دوستان نادان فرصت سوز"‌با برخورد ناصواب با مردم ،‌ صورت مسأله را چیز دیگری نشان می دهند!

مسوولان نیز که هم از پیش در جریان مشکل دریاچه ارومیه بودند و هم ،‌ اینک با عمق و گستره مطالبه مردم در این خصوص آشنا شده اند ،‌ باید در اسرع وقت اقدامات انجام شده تا کنون و طرح های در دست اجرا یا آتی را اطلاع رسانی کنند و عملاً‌ نیز وارد فاز حل مشکل شوند تا مردم نیز خیال شان از این بابت آسوده شود.

دریاچه ارومیه ،‌ میراثی به جا مانده از دل اعصار و قرون است که باید همان گونه که به دست ما رسیده ، به فرزندانمان بسپاریمش و این امر میسر نمی شود جز با همدلی و همراهی مردم و مسوولان و چنین باد!.../تحلیل:عصرایران


ویدیو : "خشک شدن دریاچه ارومیه" ؛‌ مشکلی که در گذرگاه های امنیتی حل نمی شود