حکایت مصیبت :     بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد .   پسر را گفت نباید ...



 

حکایت , حکایت کوتاه , حکایت دولت و فرزانگی

 


بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد .

 

پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی.

 

گفت: ای پدر فرمان تراست، نگویم و لیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟

 

گفت: تا مصیبت دو نشود، یکی نقصان مایه و دیگری شماتت همسایه.

 

گلستان سعدی

 


ویدیو : حکایت مصیبت