تقی پور: منتظرند بعد از مرگم با دسته گل بیایند! : می خواهم مثل ناصرخان باشم ...
می خواهم مثل ناصرخان باشم و تا می توانم بجنگم
تقی پور: منتظرند بعد از مرگم با دسته گل بیایند!
رسانه ای شدن خبر بیماری ابراهیم تقی پور مدافع سابق تیم ملی کشورمان باعث شد تا پس از مدت ها نام وی بر سر زبان ها بیفتد و خیلی از کسانی که چند سالی فراموشش کرده بودند سراغش بروند و جویای حالش شوند.
روز گذشته شهاب گردان سنگربان سپاهان به همراه برخی از پیشکسوتان فوتبال مازندران و محمد کاظمی رییس منطقه یک هیئت فوتبال این استان، به عیادت تقی پور رفتند. حین این عیادت خبرنگار «گل» گفتگویی را با مدافع سابق تیم ملی کشورمان انجام داد که در ادامه از حضورتان می گذرد.
خیلی ها با شنیدن خبر بیماریتان ناراحت و شوکه شدند. دقیقا از چه زمانی متوجه این قضیه شدید؟
- چهار ماه پیش سردرد و گوش دردهای بدی سراغم آمد و تصمیم گرفتم به پزشک مراجعه کنم. البته با آن دردهای شدیدی که داشتم خودم احتمال تومور مغزی را می دادم. پس از آزمایشاتی که انجام دادم، پزشکان وجود ضایعه در سرم را تایید کردند و از آ« زمان درگیر انجام مراحل درمانی و آزمایشات لازم هستم.
در حال حاضر وضعیت تان به چه شکل است؟
- ضایعه ای که در سرم است را نمی توان با جراحی خارج کرد چرا که در یک نقطه بد و حساس قرار دارد اما با اشعه گاما می توان از رشدش جلوگیری کرد. در این مدت هم پزشکان با اشعه گاما مانع از رشد آن شدند و در کل شرایط نسبت به قبل خیلی بهتر است و خدا را شکر دیگر خبری از آن سردرد و گوش دردهای بد و کذایی نیست. خیلی سعی کردم که بیماری رسانه ای نشود اما خب نشد.
چرا؟
- چون دوست ندارم که اطرافیانم به من ترحم کنند. از آن زمان که از فوتبال خداحافظی کردم کمتر کسی سراغم را گرفت. در آن روزها به لحاظ روحی خیلی تحت فشار بودم و فکر می کنم فشار عصبی که آن روزها داشتم به نوعی زمینه ساز بیماری ام شد.
یعنی پس از اینکه از فوتبال خداحافظی کردید، خانه نشین شدید؟
- مدتی خانه نشین شدم و آن روزها خیلی برایم سخت گذاشت. پس از آن پا به عرصه مربیگری گذاشتم و تا همین چند وقت پیش هم سرمربی استقلال ساری بودم که پس از دچار شدن به این بیماری دیگر نتوانستم ادامه بدهم.
در این مدت که بیماری تان رسانه ای شد، از اهالی فوتبال چه کسانی سراغتان را گرفتند و پیگیر وضعیت تان شدند؟
- آقای حبیب کاشانی خیلی پیگیر وضعیتم بودندو هنوز هم هستندن و واقعا ممنونشان هستم. محمد تقوی از آلمان تماس گرفت و جویای حالم شد. خیلی ها سراغم را گرفتند. آقای دایی و قلعه نویی بارها به عیادتم آمدند و تلفنی جویای حالم شدند. رسانه ها هم سنگ تمام گذاشتند و از تمام کسانی که در این مدت به فکرم بودند ممنون هستم.
از مسئولان فدراسیون چطور؟ چون به هر حال زمانی بازیکن تیم ملی کشورمان بودید.
- نه، جز آقای بهروان که همشهری مان هستند، یک نفر هم حالم را نپرسید که ببینند زنده ام یا مرده ام. به خاطر اینکه احتمال مواجه شدن با یک چنین بی توجهی ها را می دادم، دوست نداشتم جریان بیماری ام رسانه ای شود. آقایان در این مدت به خودشان زحمت ندادند یک زنگ بزنند اما همین که حالت بدتر شود یا از دنیا بروی با دسته گل سراغت می آیند تا در عکس ها و جلوی دوربین ها باشند و نشان بدهند به فکر ورزشکارانشان هستند.
آیا کسی پیشضنهاد تقبل هزینه های درمانی تان را به شما داده است؟
- اگر پیشنهاد هم بدهند قبول نمی کنم. به اندازه ای دارم که نیاز به حمایت مالی کسی نداشته باشم. همینکه به فکرم بودند و سراغم را گرفتند برایم کافی است.
اما این حق طبیعی شماست که از سوی صندوق حمایت از پیشکسوتان و قهرمانان مورد توجه و حمایت قرار بگیرید.
- به حمایتشان نیاز ندارم. بهتر است مسئولان این سازمان، به جای اینکه در سختی ها فکر ورزشکاران بیفتد، به فکر این باشند تا آنها را پس از پایان دوران بازیگریشان بیمه کنند تا آخر عاقبتشان مثل من نشود.
باور کنید در این دو، سه سالی که در فوتبال نیستم، چیزی حدود 60 میلیون تومان هزینه های درمانی خودم و خانواده ام شده است. خدا را شکر در آن مدتی که در فوتبال بودم به اندازه ای جمع کرده ام که دستم را جلوی کسی دراز نکنم.
قطعا در این مدتی که از فوتبال دور بودید، خیلی خاطراتتان را مرور کرده اید. می خواهیم بدانیم که با فکر کردن به چه روزهایی از فوتبالتان به آرامش می رسید؟
- خاطرات و روزهای خوب زیاد داشتم اما دورانی که در ذوب آهن سپری کردم بهتر از تمامی روزهای ورزشی ام بود. در تیم به اوج و شهرت رسیدم و همیشه خودم را مدیون این تیم اصفهانی می دانم.
وقتی که نام شما در محافل ورزشی به میان می آید، خیلی ها یاد دیدار با تیم ملی چین و جام ملت های چین می افتند. همان بازی که طی آن بی هوش شدید و غش کردید. در این خصوص چه صحبتی دارید؟
- از آۀن اتفاق هم یاد می کنند و هم اینکه برخی ها به حالت تمسخر از آن قضیه صحبت می کنند. می گویند که الکی خودم را زدم به غش کردن اما به خدا 20 دقیقه بی هوش بودم و خبر از این دنیا نداشتم.
در ورزش جهان، خیلی از ورزشکاران بودند که با سرطان دست و پنجه نرم کردند و توانستند بر بیماریشان چیره شوند. آیا اطلاع از این قضایا باعث نمی شود تا روحیه بگیرید؟
- چرا. آن اوایل خیلی ترس داشتم اما رفته رفته روحیه گرفتم و وقتی هم از آمار ورزشکارانی که مبتلا به سرطان بودند و به بهبودی رسیده بودند مطلع شدم بیشتر روحیه گرفتم. چرا راه دور برویم، مرحوم ناصرخان حجازی، اسطوره فوتبالمان خیلی خوب توانست روحیه اش را حفظ کند و بجنگد. می خواهم مثل مرحوم ناصرخان باشم و تا می توانم بجنگم و روحیه ام را از دست ندهم.
/گل
ویدیو : تقی پور: منتظرند بعد از مرگم با دسته گل بیایند!