تعریف رسانه های غربی از قدرت ایران ؛ خوشحال باشیم یا نگران!؟ :           با ...



 

 

 

 

قدرت نظامی ایران , چگونه قدرت ماورایی داشته باشیم , مقایسه ی قدرت نظامی ایران و عربستان

 

با وقوع تحولات دو ماه گذشته در منطقه و آغاز و تداوم قیام مردمی در كشورهای عربی علیه دولت هایشان در خاورمیانه و شمال آفریقا ، رسانه ها و برخی محافل سیاسی غربی ، عموما ضمن ابراز نگرانی از تحولات منطقه ، بر یك موضوع بیش از همه نكته ها و پیامدهای انقلاب های مردمی در منطقه تاكید می كنند و آن مساله  "نگرانی از نفوذ روز به گسترش ایران در منطقه در پی سقوط  "دومینو وار " دولت های عرب متحد غرب" است.رسانه های خارجی

بسیاری از رسانه های غربی با ابراز نگرانی از نفوذ - به قول خودشان - " رو به گسترش " ایران عموما در تحلیل های خود سقوط دولت های متحد غرب در منطقه را سبب افزایش قدرت منطقه ای ایران می دانند و بر این نكته تاكید می كنند كه توازن قوا در منطقه به گونه ای بی سابقه به نفع ایران و علیه آمریكا به هم خورده و باید " فكری برای این نگرانی كرد كه دولت های آینده در كشورهای عرب ناآرام به دامان ایران نیفتد ".

برای نمونه روزنامه اسراییلی " ها آرتص " می نویسد كه عبور دوكشتی جنگی ایران از كانال سوئز پس از 32 سال نشانه جشن پیروزی ایران پس از سقوط دولت مبارك در مصر است یا روزنامه فایننشال تایمز در مقاله ای به قلم " سوزان مالونی " – عضو موسسه محافظه كار آمریكایی بروكینز – می نویسد كه ایران بزرگ ترین برنده تحولات اخیر در منطقه است.

همچنین "مایكل اسلاكمن " در روزنامه نیویورك تایمز می نویسد كه تحولات جاری در منطقه كاملا منطبق با منافع ملی ایران بوده و با ضعیف شدن محور قدرت های متحد آمریكا -همچون عربستان – به قوی تر كردن موضع ایران می انجامد . این مطلب می افزاید : در حالی كه زلزله ای جهان عرب را فراگرفته، نفوذ ایران رو به گسترش است ".

در هفته های اخیر می توان دهها مقاله و مطلب و موضعگیری از این دست در رسانه های غربی پیدا كرد كه فحوای كلی آنها این است : نفوذ ایران با توجه به تحولات اخیر در منطقه رو به گسترش بوده و بزرگ ترین برنده تحولات اخیر در منطقه جمهوری اسلامی ایران است.

به طور خلاصه رسانه های غربی و برخی رسانه های عربی آن قدر در القای این مساله زیاده روی می كنند كه گویی منافعی از قِبل " اعتراف به نفوذ رو به گسترش ایران می برند " و البته برخی رسانه ها و مسوولان داخلی ما هم خوشحال از این كه چنین تحلیل هایی در غرب ارایه می شود.

تا اینجای كار اگر واقعیات جاری در منطقه به نفع منافع ملی كشورمان باشد هیچ جای بحث و تردید نیست و همه از اینكه منافع ایران در سرتاسر جهان تامین شود و كشورمان روز به روز به قدرت منطقه ای و جهانی خود بیفزاید به خود می بالیم، اما نكته دراینجا است كه باید دید چه محافلی در غرب بیش از دیگران در بزرگنمایی آنچه كه " تهدید روز افزون قدرت یابی ایران در منطقه می نامند " پیشتاز هستند؟

برای روشن شدن موضوع می توان به ذكر مثالی بسنده كرد . تقریبا در سطح محافل رسانه ای و سیاسی در آمریكا و اسراییل گروه ها و افرادی كه مواضع تندتری نسبت به ایران دارند و مثلا خواهان حمله نظامی به ایران یا تغییر ر‍ژیم هستند ، همواره درباره تهدیدات ناشی از ایران بسیار بزرگنمایی می كنند . مثلا این گروه ها و لابی ها سال هاست كه از دست یابی ایران به سلاح هسته ای ظرف شش ماه یا یك سال آینده سخن می گویند و اگر حرف آنها ملاك بود هم اكنون ایران می بایست از سال ها پیش زرادخانه ای هسته ای با صدها كلاهك اتمی داشت! یا این گروه ها آن قدر درباره خطرات ناشی از نفوذ رو به گسترش ایران در منطقه خاورمیانه ،آفریقا ، آمریكای لاتین و.. می گویند تو گویی ایران یك ابرقدرت جهانی است كه پا به پای آمریكا در همه مناطق جهان حضور و نفوذ دارد و می خواهد در تمامی نقاط جهان برای آمریكا دردسر درست كند وقس علی هذا...!

البته تا اینجای كار هم بحثی نیست بلكه نكته در اینجا است كه محافل دست راستی با ذكر توانمندی ایران در مقدمه ، نتیجه ای می گیرند كه خوشایند هیچ آدم عاقلی نیست . این افراد با بزرگ نمایی تهدید و قدرت ایران در مقدمه ، نتیجه می گیرند كه باید با این كشور برخورد شود یا به صورت حمله نظامی و یا به صورت بایكوت سیاسی و اقتصادی و... .

مثلا افرادی مثل " جان بولتون " نزدیك ترین روابط را با گروهك منافقین برقرار می كند و در میتینگ های این گروهك شركت می كند و در عین حال در سخنرانی های خود با بزرگ نمایی خطر ایران ، خواستار حمله فوری آمریكا یا اسراییل به ایران می شود.

حال باید دید كه این بزرگنمایی ها در نهایت چه هدفی را دنبال می كند ؟

در داخل ایران و در رقابت جناح بندی های داخلی اتفاقا این قبیل موضعگیری ها به كار برخی می آید : دشمنان هم به قدرت ما اعتراف می كنند.

اما در نگاهی واقع بینانه - بنا به فرمایش امیر مومنان علی (ع) كه در پاسخ به مدح خود از سوی یك فرد چاپلوس بیان فرمودند :" من كمتراز آنم كه می گویی و بیشتر از آنم كه می اندیشی" باید  اذعان كرد كه قدرت ملی ایران نه آن گونه زیاد است كه بدخواهان و تندروهای دست راستی  در آمریكا یا اسراییل می گویند و نه آن گونه كم است كه واقعا در دل می اندیشند.

در نگاهی واقع بینانه ما به عنوان یك كشور در حال توسعه در هرم قدرت جهانی یك قدرت متوسط و یا یك قدرت منطقه ای هستیم كه در پنج رده از تقسیم بندی قدرت ها در ساختار نظام بین الملل در رده میانی ( ابرقدرت ، قدرت بزرگ ، قدرت متوسط ، قدرت كوچك ، ریز قدرت ) قرار می گیریم.

حال باید دید كه در حالی كه كشورهایی چون چین و روسیه تهدید استراتژیك بسیار بزرگ تری از ما در قبال غرب هستند ، آیا تا آنجایی كه درباره ما در رسانه های آنها بزرگ نمایی می شود درباره این دو كشور و یا كشورهای مشابه هم به اندازه و شدت ما  قلم فرسایی می شود ؟

آیا چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا و نخستین صادر كننده كالا در جهان و نیز به عنوان یكی از 5 عضو دایم شورای امنیت و دارای صدها كلاهك اتمی و یك نیروی نظامی چند میلیونی تهدید بزرگ تری برای آمریكا است ، یا كشور ما كه یك كشور تك محصولی وابسته به صادرات نفت است و سهمش در اقتصاد جهانی كمتر از 40 صدم درصد است؟

باید دید كه آیا كشور ما تهدید بزرگ تری برای آمریكا است یا روسیه كه دارای هزاران كلاهك هسته ای و یك نیروی عظیم نظامی است و بزرگ ترین دارنده گاز در جهان است ؟ آیا ما برای آمریكا خطرناك تریم یا پاكستانی كه با دارا بودن دهها كلاهك هسته ای این روزها مامن فعالیت افراط گرایانی شده كه اگر كنترل زراد خانه این كشور را به دست بگیرد دیگر نه نشانی از تاك می ماند و نه نشانی از تاك نشان ؟

با جمع بندی مجموعه رفتار رسانه ای غرب در قبال ایران و مقایسه نحوه رفتار همین رسانه ها در قبال رژیم صدام حسین قبل از حمله به عراق ( در مارس 2003) باید به یك نكته ظریف و مشترك اشاره كرد و آن "بزرگنمایی در تهدید " است.

محافل غربی طبق یك برنامه  عملیات روانی آن قدر در بزرگنمایی تهدید صدام افراط كردند كه وی را صاحب یكی از خطرناك ترین زرادخانه های هسته ای در جهان دانستند و اسناد افشا شده پس از سقوط صدام نشان داد كه دولت صدام نیز به دلیل اینكه می خواست ایران را بترساند بدش نمی آمد كه این تهدیدها بزرگ نمایی شود تا مگر" دل مقامات ایرانی از دولت صدام به رعب بیفتد " در حالی كه در نهایت این دل ایران نبود كه به رعب افتاد بلكه تخت صدام بود كه به تابوت او تبدیل شد.

بنابراین در جمع بندی موضوع باید گفت كه چهره ای كه از كشورما و توان آن درسطح محافل سیاسی و رسانه ای تندروهای دست راستی در آمریكا و اسراییل ترسیم می شود، در جهت یك بازی هماهنگ برای بزرگ نمایی آنچه كه  "تهدید ایران " می خوانند است و صد البته این به معنای نادیده گرفتن قابلیت های ملی خودمان به عنوان یك قدرت منطقه ای نیست .

ایران به لحاظ تاریخی یك قدرت منطقه ای است و پتانسیل ها و توان كشور ما در این زمینه غیر قابل تردید است ، اما باید توجه داشت كه بزرگ نمایی صورت گرفته از سوی رسانه ها و محافل سیاسی دست راستی در آمریكا و اسراییل " اعتراف " نیست بلكه یك بازی استراتژیك پیچیده در چارچوب عملیات روانی برای آماده كردن افكار عمومی جهان برای سناریوی برخورد با ایران است، كه البته امید است در پیشبرد این هدف شومشان ناكام بمانند....../تحلیل:عصرایران


ویدیو : تعریف رسانه های غربی از قدرت ایران ؛ خوشحال باشیم یا نگران!؟