تازهترین گفتگوی پوریا پورسرخ درباره مسیر انحرافی و انتقادهای بیرحمانه: نزدیک بود چشمام را از دست بدهم :
باید بگویم تمام کسانی که این ذهنیتهای منفی را نسبت به من ایجاد میکنند به خدا واگذار میکنم، به خاطر آنکه راه رقابت این نیست.
به گزارش شبکه ایران،پوریا پورسرخ بازیگر مجموعه تلویزیونی در حال پخش «مسیر انحرافی» در گفتوگویی ضمن گلایه از نقدهای بیرحمانه و غیرمنطقی از یادداشتی انتقادی درباره سریال «سقوط آزاد» ابراز دلخوری کرده و گفته است نویسنده آن مطلب نه منتقد است ونه نویسنده و مطلب بیشتر به یک فرد روانپریش شبیه است. بخشهلایی از این گفتوگو را به نقل از بانی فیلم در ادامه میخوانید:
اولین سؤالی که کردم این بود اگر «lost» است، خداحافظ شما!
وقتی از من برای کار دعوت شد، با کارگردان صحبت کردم و روراست ما فیلمنامهای نداشتیم. مثل همه کارهای سالهای اخیر طرحی مطرح بود که یک هواپیما در جزیرهای مرموز سقوط کرد. اولین سؤالی که کردم این بود اگر «lost» است، خداحافظ شما! گفتند که هیچ ربطی به lost ندارد.
سریالهای خارجی را زیاد نمیبینم، به خاطر اینکه معتاد آن میشوم
اصولاً سریالهای خارجی را زیاد نمیبینم، چون از کار و زندگی میافتم. به خاطر اینکه معتاد آن میشوم و در مقطعی باید یکباره همه قسمتها را ببینم که وقتم را میگیرد. شنیدهام که مجموعههایی چون lost یا prison break (فرار از زندان) یا 24 که در عین ارزشهایشان، اعتیادآور هستند و دیدهام کسانی را که شبها چند ساعت وقت صرف دیدن آنها میکنند که اعتیاد آور است و پایش نمینشینم.
تمام کسانی که این ذهنیتهای منفی را نسبت به من ایجاد میکنند به خدا واگذار میکنم
مراحل عقد قرارداد کمی طول کشید و من بعدها فهمیدم بهرنگ چندان مایل به حضور من نبوده است! بعد که با هم صمیمی شدیم، اعتراف کرد شنیده بوده من بازیگر بداخلاقی هستم .اینجا باید بگویم تمام کسانی که این ذهنیتهای منفی را نسبت به من ایجاد میکنند به خدا واگذار میکنم، به خاطر آنکه راه رقابت این نیست. حال آنکه من با «هر» پروژه، کارگردان و تهیهکنندهای کار کردم، اعم از آقایان سیروس مقدم و محمد حسین لطیفی، شایسته، غلامرضا موسوی و ... همکاری ما ادامهدار شده و این نشان از رابطه مطلوب ما دارد. افتخارم هم این است در طول دوران بازیگریام، حتی یک ربع، هیچ گروهی را سرصحنه معطل خودم نگذاشتهام و برایم مهم است حتی گروه تدارکات هم که زودتر از من سرصحنه میْآیند، بلاتکلیف نمانند.
کلی ستاره را هم به خدمت میگیرند، از سوپراستار بگیرید تا سوپوراستار (!)
من همیشه افسوس جوانهایی مستعد که کار دستیاری میکنند را خوردهام که چرا وارد عرصه کارگردانی نمیشوند. خبر صدور پروانه ساخت فیلمها را که در روزنامه میخوانم، دلم میسوزد چرا بعضی نامها غریبه هستند و مثلاً این دستیاران قدر وارد عرصه فیلمسازی نمیشوند. به جای آنها برخی افراد با رانت با بودجههای دولتی فیلم میسازند و کلی ستاره را هم به خدمت میگیرند، از سوپراستار بگیرید تا سوپوراستار (!) در نهایتم فیلم نمیفروشد و حتی خرج خودش را در نمیآورد. بماند ...!
فیلمی که آبروی خودم و سایر عوامل را بگذاریم تا یک سری حرفهای سیاسی یا غیرسیاسی را بدون توجه به اصول سینمایی و هنری مطرح کنیم
فکر میکنم شاید از میان همدورهایهای خودم، هیچ بازیگری مثل من به کارگردانان اولی اعتماد نکرده است. خدا را شکر، الان هم که فکر می کنم از نتیجه اعتمادهایم رضایت دارم، فارغ از اینکه فیلم در چه جایگاهی قرار گرفته است. من شاید فیلم بد داشتهام، اما فیلم بیآبرو کار نکردم. فیلمی که آبروی خودم و سایر عوامل را بگذاریم تا یک سری حرفهای سیاسی یا غیرسیاسی را بدون توجه به اصول سینمایی و هنری مطرح کنیم. در واقع هیچگاه وابسته به جریان یا گروهی نبودم. به هرحال هر بازیگری فیلم بد و خوب دارد. آل پاچینو با آن همه عظمت و جایزههای معتبر، در مواردی هم تمشک طلایی گرفته است!
کسی که شاید اگر در ایران بود، مجسمهاش را میساختند و به او میگفتند استاد.
«سقوط آزاد» 10 درصد چیزی که فکر میکردم هم نشد!
حتی 10 درصد چیزی که فکر میکردم هم نشد! ولی کسی را هم در اینباره مقصر نمیدانم. مجموعهای از عوامل مانند فرصت محدود و ... در این ماجرا دخیل بودند. ضمن اینکه فراموش نکنید من بازیگر، موظفم از کارم دفاع کنم، ولی این دفاع هم نباید به قیمت زیر سؤال بردن شعور طرف مقابلم تمام شود. سقوط آزاد به نظرم اگر این قدر بد بود که بعضی از مطبوعات نوشتند، دستکم در نظرسنجی برنامه «سین مثل سریال» تا آنجا که دیدهام، مورد استقبال قرار نمیگرفت. پس اینجا نظر مردم با اهالی رسانه متفاوت بوده است
نه منتقد است ونه نویسنده و مطلب بیشتر به یک فرد روانپریش شبیه است
در کل اهل خطر هم هستم. هرچند دوستان مطبوعاتیای ندارم که این رفتار مرا درشتنمایی و منعکس کنند. ولی معتقدم بین هم نسلیهای من، کسی آنقدر جرأت نداشته تا ژانرها و پروژههای مختلف را تجربه کند. کسی مثل من شاید تن به این ندهد چهرهاش را به گریم سنگین و کریه فیلم آناهیتا بدهد که طی آن بهخاطر ورود اسید به چشم چپم، بیست درصد از بیناییاش از دست برود تا مجبور شوم با عینک رانندگی کنم. یا گریم فیلم «چراغ قرمز» که موهای فرفری مضحک و گریم خندهداری داشت. آن وقت در یک مطلب که نویسنده اش نه منتقد است ونه نویسنده و مطلب بیشتر به یک فرد روانپریش شبیه است که کسی در جایی مینویسد و «بانی فیلم» هم متأسفانه آن را چاپ کرد، نوشته میشود پورسرخ بیشتر فکر قیافهاش است تا بازی. چیزی که مرا خیلی دلخور کرد. اگر من فقط درگیر چهرهام بودم، این گریم و نقش را قبول نمیکردم. البته نمیخواهم بگویم چون گریم سنگین را تحمل میکنم، لزوماً بازیگر خوبیام، بلکه برای کارم احترام قائلم.
این مملکت بزرگتر ندارد که به او بر بخورد
همین تازگی وقتی از شیراز برمیگشتم، یک آقا در فرودگاه با برخورد نامناسبی معترض میشود که چرا در مسیر انحرافی امنیت پرواز را زیر سوال بردهاید! گفتم آقا اول شما؟! دوم اینکه این مملکت بزرگتر ندارد که به او بر بخورد، سوم بگو کجای سریال این طور بوده؟! پارادوکس عجیبی است. متأسفانه هرچقدر هم اقشار، تحصیلکرده و با سوادتر هستند، شکایت و شکایتکشی و اعتراضاتشان هم بیشتر می شود! پس باید طبعاً کاراکترهایی را از فضا بیاوریم و با آنها شوخی کنیم!
اصلاً راه رفتن این آدم مرا غشغش میخنداند!
از نظر شخصیتی من یخم دیر باز میشود، ولی وقتی با جمع صمیمی شوم، بین دوستان، آدم بگو بخندیام.من قراری دارم که هر روز صبح خودم را در آینه خانهام میبینم و درباره نقشی که در آن مقطع بازی میکنم، کلنجار میروم و اتود میزنم. سر مسیر انحرافی به خودم قبولانده بودم نباید کسی را بخندانم. من باید آدمی جدی میبودم که رفتارم در تضاد با کمدی سایرین، موقعیت طنز ایجاد میکند. شاید چیزی شبیه به شیوه بازی سیامک انصاری که خیلی خیلی خودش و بازیاش را میپسندم. شاید کمدی، گونه کم اهمیت و حتی سخیفی باشد و کمتر تن به بازی در آن بدهم، امّا این ژانر را دوست دارم و اکثر فیلمهای این سبک را دنبال میکنم؛ هر چند انتخاب اولم نیست. یا مثلاً رضا عطاران را خیلی دوست دارم و اصلاً راه رفتن این آدم مرا غشغش میخنداند! همینطور سعید آقاخانی، علی صادقی و مهران غفوریان که امیدوارم بازهم پرانرژی کار کند و یا آقای مهران مدیری که چه کسی هست کارهای او را دوست نداشته باشد.
نقش حفض، پسر عمر ابن سعد را دارم
در روز رستاخیز نقش حفض، پسر عمر ابن سعد را دارم که شخصیتی منفی و منفور است. چنان در فیلمنامه این کاراکتر و بقیه پرداخته شدهاند که ضریب خطا خود به خود پایین میآید. از سویی نازنینی مثل آقای درویش هم بالای سر پروژه بود و اتفاق ماندگاری شکل گرفت./کافه سینما
ویدیو : تازهترین گفتگوی پوریا پورسرخ درباره مسیر انحرافی و انتقادهای بیرحمانه: نزدیک بود چشمام را از دست بدهم