با دلار و سکه، آجیل نمی‌دهند برادر! :   اخبار ورزشی - برای بازیکنان پرسپولیس ...



قیمت دلار , دلار , نرخ دلار

 

اخبار ورزشی - برای بازیکنان پرسپولیس که جایگاهشان را نمی‌شناسند

با دلار و سکه، آجیل نمی‌دهند برادر!

حالا حتی اگر به شوخی به هر بازیکنی از پرسپولیس بگویی «وضع فوتبالیست‌ها که خوب است» اگر به خاطر نیمچه دوستی یا اصالت خانوادگی احترامت را نگه دارد و چیزی نگوید چنان چشم غره‌ای برایت می‌رود که مطمئن می‌شوی هیچ بازیکنی در این تیم واقعا پول خرید شیرینی و آجیل شب عید را ندارد و در این روزهای پر جنب و جوش آخر سال وضع مالی کارمند و کارگر و بقال و نجار و نانوا و راننده تاکسی از بازیکن پرسپولیس بهتر است!

در این یک هفته و قبل از آن آنقدر از زبان بازیکن پرسپولیس ناله شنیده‌ایم که اگر قاسم دهنوی را با جنسیس مشکی رنگش در خیابان ببینیم فکر می‌کنیم او این خودروی لوکس را برای ساعتی کرایه کرده یا از دوستش قرض گرفته تا برای هم تیمی‌هایش کلاس بگذارد وگرنه برای او خریدن یک پراید هم آرزوست!

یا اگر پیام صادقیان را دیدیم که با آپشن‌های یک تویوتای 2013 ور می‌رود حتما به این فکر می‌کنیم که چون ماشین برای خودش نیست چیزی از آپشن‌هایش سر در نمی‌آورد. اصلا هر روز که پارکینگ درفشی فر پر می‌شود از لندکروز و پورشه و ب‌ام و نباید بد به دلمان راه بدهیم که «نگاه کن فرق فوتبالیست جماعت با مردم عادی را» اینها همه قرضی است وگرنه چطور می‌شود بازیکنی که اتومبیل 300-200 میلیونی سوار می‌شود لنگ 400-300 هزار تومان خرید آجیل و شیرینی و میوه باشد؟

 

اینها را می‌دانیم و آنقدر به مظلومیت فوتبالیست جماعت مهر تایید زده اند- یا در رسانه هایمان زده‌ایم - که واقعا باورمان شده اگر مثلا چند ماه از وعده باشگاه برای پرداخت درصدی از مطالبات بازیکنان عقب بیفتد ایشان به شدت به مشکل بر می‌خورند و آنهایی که متاهل هستند شرمنده زن و بچه شان می‌شوند!

اینها را می‌دانیم اما از بد روزگار دزد به خانه یکی از همین بازیکنان پرسپولیس می‌زند و بازیکن مزبور فقط برای اینکه بگوید بدشانسی آورده و در این آخر سالی با مظلوم نمایی، کمی بیشتر از هم دسته‌هایش در کانون توجه باشد، به اقلام سرقت شده از منزلش اشاره می‌کند. بایکن مزبور از دلارها، سکه‌ها و چک 100 میلیونی و لباس‌های ورزشی می‌گوید و اینکه شب عیدی فقط همین را کم داشت.

البته که ما هم برای این اتفاق ناراحتیم و مثل میثم حسینی دعا می‌کنیم هر چه سریعتر سارق دستگیر و مالباخته دلارها، سکه‌ها، لباس‌ها و چک 100 میلیونی‌اش را باز پس بگیرد اما چطور باید باور کنیم بازیکنی که در خانه‌اش دلار و سکه نگه می‌دارد و یک چک 100 میلیونی را جایی گذاشته که جلوی دست دزد باشد برای خرید آجیل شب عید و گذران زندگی روزمره مشکل دارد؟

شاید این بازیکن و همقطارانش نمی‌دانند برای خرید آجیل و میوه و شیرینی نمی‌توانند دلار و سکه بدهند و باید دارایی‌های‌شان را به پول نقد تبدیل کنند، شاید هم حجم سکه‌ها و دلارهای مسروقه آنقدری نبوده که واقعا برای خرید مقداری آجیل و شیرینی کافی باشد اما فوتبالیست‌های عزیز با این اعتراف دیگر به ما اجازه بدهند به آنها بقبولانیم حداقل از 70-60 درصد جامعه شهری متمول‌ترند و شاید اگر با تمام چند صدمیلیون یا دو سه میلیاردی که در سال‌های اخیر به دست آورده‌اند خانه، ملک، مغازه، پنت هاوس، ویلا، ماشین لوکس و... نمی‌خریدند الان آنقدر در حساب شان پول بود که برای خرید ارزاق شب عید اینقدر مضطرب و نگران نباشند!

اصلا فرض می‌کنیم بازیکن پرسپولیس چند ماه است هیچ پولی نگرفته و پول‌های اول فصل را هم جایی سرمایه گذاری کرده و هیچ سودی از بابت آن پول‌ها نصیبش نمی‌شود تا جیبش پر شود اما یک قلم پاداش آنها به اندازه حقوق چند ماه کارمند یا کارگری است که بازیکن پرسپولیس به گوشت و آجیل دریافتی‌اش در روزهای آخر سال رشک می‌ورزد!واقعا یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد بازیکن پرسپولیس برای دو برد مقابل سپاهان و صبا 5/6 میلیون تومان پول گرفته. حالا از قاسم دهنوی می‌پرسیم 5/6 میلیون تومان حقوق چند ماه کارگر یا کارمندی است که شما برای 180 دقیقه دویدن یا حتی ندویدن در زمین فوتبال به آن رسیده اید؟

 فکر نکنید فوتبالیست‌ها را به مسلسل بسته‌ایم و از مشقت‌های فوتبال و حساسیت‌های حضور در یک تیم بزرگ هیچ چیز نمی‌دانیم. درد دندان شکسته در برخورد با استوک بازیکن حریف، سوزش لب پاره شده از شدت ضربه مشت دروازه‌بان تیم مقابل، درد رباط پاره شده بعد از چرخش ناگهانی زانو و رفت و آمد چند ماهه بین خانه، فیزیوتراپی و خانه، درد کش آمدن همسترینگ و مچی که خم نمی‌شود، درد هو شدن در خانه خودی بعد از باخت، درد انگ بی غیرتی وقتی تاکتیک تیم مشکل دارد، درد فحش ناموس شنیدن در استادیوم تیم حریف، درد از خانواده زدن و حضور چندین روزه در اردوهای شبانه روزی، درد تمرینات صبحگاهی در سوز زمستان روی زمین پوشیده از برف، درد تمرین بدنسازی در چله تابستان، درد...

 

درد فوتبالیست شدن، به جایی رسیدن و در همان جا ماندن زیاد است و چشیدن طعم موفقیت آسان نیست. از این دردها خبر داریم و سختی‌هایش را می‌شناسیم. می‌دانیم عمر قهرمانی طولانی نیست و نمی‌شود تا آخر عمر پول پارو کرد اما انصاف هم چیز بدی نیست. انصافی که اجازه نمی‌دهد دستمزدهای میلیاردی را با چاشنی تمام دردهای پیش گفته، برابر و همسان با بخش کوچکی از دردهای کارمند یا کارگر متاهلی ببینیم که شاید برای خوشحال کردن اعضای خانواده‌اش سالی یک بار، فقط یک بار به همان گوشت و آجیلی که از محل کارش گرفته راضی است.

 اینها را برای بازیکن تیم بزرگ پرسپولیس یادآوری می‌کنیم و انصاف را در نقش دادستان به محکمه دادگاه وجدان فرا می‌خوانیم تا از آنها بپرسیم: «مگر شما در این شهر و بین این مردم زندگی نمی‌کنید که کلمه مشکل از زبان تان نمی‌افتد؟»

 

اینها را برای بازیکن پرسپولیس می‌نویسیم که باید با موفقیتی که به آن رسیده‌اند حداقل بیشتر از سایر بازیکنان تیم‌ها بزرگ منش باشند و کمتر از نداری‌ها ناله و مویه کنند. البته که پوشیدن پیراهن پرسپولیس همان موفقیتی است که هنوز آرزوی خیلی از نوجوان‌های عشق فوتبال است ؛بدون اینکه نگران این مشقات متعدد باشند یا حتی برق شیرینی‌های مصاحبه تلویزیونی، چاپ پوستر رنگی شان در فلان روزنامه و مجله، عکس و امضا گرفتن هوادار در کوچه و خیابان، سوار شدن به ماشین چند صد میلیونی و اجاره خانه در بالای شهر و هزار آپشن رفاهی دیگر برق از سر آنها بپراند اما چرا این موفقیت برای بازیکن امروز پرسپولیس اینقدر بی رنگ و رو شده که هیچ اشاره‌ای به آن ندارد؟ چرا هیچ بازیکنی به موقعیتش اشاره‌ای ندارد و شان جایگاهی که در آن ایستاده را درک نمی‌کند؟

بازیکن 22 ساله‌ای که تازه فوتبالش در حال شکل گرفتن است چند روزی است به صراحت می‌گوید «اگر پول نباشد فصل بعد می‌روم» و البته مدیر و سرپرست و سرمربی حق را به او می‌دهند چون برای زندگی‌اش سرمایه گذاری کرده است. راستی چرا پرسپولیس دیگر خود زندگی نیست؟ چرا پیراهن تیم از قیمت افتاده؟

 

چرا فلان بازیکن که به لحاظ فنی هم کیفیت فوق‌العاده‌ای ندارد هزار بار از بی پولی می‌نالد اما یک بار از ته دل نمی‌گوید که پیراهن پرسپولیس برایم میلیاردها تومان ارزش دارد و به خاطر این پیراهن هم که شده در این چند وقته دندان روی جگر می‌گذارد و با همان دلارها و سکه‌های داخل کشویش روزگار بگذراند؟ چرا صبر و طاقت‌ها همه ظاهری است؟ چرا بازیکنی که گفته دیگر از بی پولی نمی‌گوید و اعتصاب و ناله و غر زدن را کنار گذاشته خیلی زود حرف‌هایش را فراموش می‌کند و روی واقعی‌اش را نشان‌مان می‌دهد؟

اینها درد ندانستن جایگاه هاست. درد ناآگاهی. درد کم دانشی، درد بی ذوقی، درد روزمرگی. دردی که بزرگان پرسپولیس هم نسخه‌ای برای درمانش در جیب ندارند و مثل من نوعی فقط می‌گویند: «زمونه خراب شده!»
اخبار ورزشی - ایران ورزشی
 


ویدیو : با دلار و سکه، آجیل نمی‌دهند برادر!