از نظر بهداشت روان كودك سالم كیست؟ : - متناسب با سن خود حرف میزند و اصلا از ...
- متناسب با سن خود حرف میزند و اصلا از لحاظ شاخصهای تكاملی مشكلی نداشته و ندارد.
- در هر سنی خود را به اندازه مطرح میكند. انتظار دارد دیگران به او توجه كنند، ولی هرگز اجازه نیافته توقع داشته باشد همه فقط به او نگاه كنند.
- میتواند به مدت متناسب با سن دور از پدر و مادر به سر برده و از بازی و تعامل با سایر اطفال و بزرگترها لذت ببرد.
- به فكر دیگران (از جمله پدر و مادر) است، ولی نه در حدی كه خود را فدای دیگران كند. شراكت را بر انزوا ترجیح میدهد.
- از موفقیت در درس، ورزش، موسیقی و... لذت میبرد، ولی نه آنكه فكر كند تمام هدف وی شاگرد اول شدن است و اگر نشد دنیا به پایان رسیده است. از شكست عبرت میگیرد و به یك موجود افسرده و سرخورده تبدیل نمیشود.
- فرق رقابت را با احساسات درك میكند. وقتی به حوالی بلوغ برسد گروه هم سن و سال را بر دایره خانواده ترجیح میدهد، جوك میگوید، تیم ملی و قهرمانان معروف ورزشی را میشناسد، از سیاست، دین و پیشرفتهای علمی دنیا باخبر است و خود را با علم جدید وفق میدهد، به سر و وضع ظاهر خود به اندازه معقول میرسد و از مدهای جدید و هنرپیشگان كشور خود بیخبر نیست.
- در اواسط تا اواخر نوجوانی، شغل احتمالی آینده خود را برگزیده است.
والدین برای داشتن كودكی سالم به چه نكاتی باید توجه داشته باشند؟
1- والدین باید واقعگرا بوده، نقاط ضعف كودك خود را درك و باور نمایند: آیا حرف زدن او دیر شده است؟ (مثلا در پایان 3-2 سالگی هنوز كلمه حرف میزند) آیا بیش از حد میدود و از مبل و اثاثیه بالا و پایین میرود، به نحوی كه در یك مهمانی یا مهدكودك شاخص و انگشت نما میگردد؟ آیا بیش از حد خجالتی است و از خواندن اشعاری كه از تلویزیون یا مهد یاد گرفته در میهمانیها امتناع میكند و یا بیش از حد به مادر خود چسبیده، به نحوی كه در پایان 3 سالگی نمیتواند 4-3 ساعت را دور از خانه و مادر به سر ببرد و خوشحال باشد؟ آیا میتواند از خود دفاع كند، به نحوی كه اگر كودكی هم سن و سال مداد یا اسباببازی را از دستش بیرون بكشد خودش بتواند آن را پس بگیرد؟ آیا خواندن، نوشتن و محاسبات ریاضی را در حد سن خود میداند؟
2- افراد مسئول مانند معلمین و پزشكان متخصص اطفال، باید نقاط ضعف وی را یادآوری نمایند و دنبال كار را بگیرند، نه آنكه انكار و حذف صورت مسئله را چاره كار بدانند (مثلا بگویند كودك من بیش فعال نیست، معلم بیحوصله است یا حرف زدن وی دیر نشده، همه افراد فامیل ما دیر شروع به حرف زدن میكنند و یا دور سر او كوچك نیست، طبیب جوان و بیتجربه است).
3- والدین باید بتوانند جلوی حملات خشم خود را بگیرند و چاره همه رفتارها و خطاهای طفل (مثل دویدن، جیغ كشیدن و درس نخواندن) را در كتك و تنبیه جسمانی جستجو نكنند.
4- والدین نباید انتظار داشته باشند كه تمام اجتماع (از معلم گرفته تا اقوام و دوستان)، خود را با طفل ایشان منطبق نمایند، بلكه برعكس باید بدانند كه هر انسانی وظیفه دارد خود را با اجتماع منطبق كند (مثلا بگویند: بچهها صبر كنید، وقتی فریبرزجان از بازی خسته شود، همه اسباببازیها را به شما خواهد داد).
5- والدین باید علایم اختلالات روانپزشكی را تا حد لازم در كودك خود درك كنند (افسردگی، تهاجم، كمبود اعتماد به نفس، ضعف تحصیلی، بیشفعالی و...) و در صورت لزوم از رجوع به منابع علمی غفلت ننمایند.
6- والدین باید تا حد امكان وقتی به بحث و مجادله بپردازند كه طفل یا اطفال حضور نداشته و یا درخواب باشند.
منبع:دنیای سلامت
ویدیو : از نظر بهداشت روان كودك سالم كیست؟