لقمان

زندگینامه ی لقمان حکیم


زندگینامه ی لقمان حکیم        لقمان حکیم، غلام سیاهی بود که در سرزمین سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره ای سیاه و نازیبا داشت،ولی از دلی روشن، فکری باز و ایمانی استوار برخوردار بود.     او که در آغاز جوانی برده ای مملوک بود، به دلیل نبوغ عجیب و حکمت وسیعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ی آفاق شد. او مردی امین بود، چشم از حرام فرو می بست، از ادای حرف ناسزا و بی مورد پرهیز می کرد و هیچگاه دامن خود را به گناه نیالود و همواره در امور زندگی شرط عفت و اخلاص را رعایت می کرد. اوقات فراغت خود را به سکوت و تفکر در امور جهان و معرفت حق تعالی می گذراند و برای گذراندن امور زندگی به حرفه خیاطی و یا درودگری مشغول بود. (بعضی گویند لقمان بنده ای بود حبشی که از راه شبانی معیشت خود را می گذراند.) لقمان از خنده بی مورد و استهزاء دیگران پرهیز می کرد و هیچگاه اراده خود را تسلیم خشم و هوای نفس نمی کرد. از کامیابی در دنیا مغرور و از ناکامی اندوهگین نمی شد و صبر و شکیبایی او به حدی بود که با از دست دادن چند فرزند، از سر زبونی دیدگان خود را به سرشک غم نیالود. در اصلاح امور مردم و حل نزاع و مرافعه آنها سعی وافر داشت و هرگز به دو کس که با یکدیگر مخاصمه و منازعه یا مقاتله داشتند نگذشت، مگر آن که در میان ایشان اصلاح کرد. بیشتر وقت خود را در همنشینی با فقها و دانشمندان و پادشاهان می گذراند و مسئولیت خطیر آنها را گوشزد می کرد و آنها را از کبر و غرور برحذر می داشت و خود نیز ... لقمان

پند های لقمان به پسرش


پند های لقمان به پسرش      روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی: اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!   دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی! و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟   لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.   اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.   و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.  

داستانک : پند حکیمانه لقمان به پسرش


داستانک : پند حکیمانه لقمان به پسرشامروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.           راز:      روزی لقمان به پسرش گفت: «امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.»پسر لقمان گفت: «ای پدر، ما خانواده ای بسیار فقیر هستیم. من چگونه می توانم این کارها را انجام دهم؟»لقمان جواب داد: «اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی، در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است؛ و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری، آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.                     

حکایت لقمان و میوه ها


حکایت لقمان و میوه هازندگینامه لقمان حکیم   روزگاری، لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود. خواجه، غلام های بسیار داشت. لقمان بسیار دانا همواره مورد توجّه خواجه بود. غلامان دیگر بر او حسد می ورزیدند و همواره پی بهانه ای می گشتند برای بدنام کردن لقمان پیش خواجه.   روزی از روزها، خواجه به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد تا برای چیدن میوه به باغ بروند. غلام ها و لقمان، میوه ها را چیدند و به سوی خانه حرکت کردند. در بین راه غلام ها میوه ها را یک به یک خوردند و تا به خانه برسند، همه میوه ها تمام شد و سبد خالی به خانه رسید. خواجه وقتی درباره میوه ها پرسید، غلام ها که میانه خوشی با لقمان نداشتند. گفتند: میوه ها را لقمان خورده است.   خواجه از دست لقمان عصبانی شد.   خواجه پرسید: «ای لقمان، چرا میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دارم؟ اصلاً به من بگو ببینم، چگونه توانستی آن همه میوه را به تنهایی بخوری؟!»   لقمان گفت: من لب به میوه ها نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»   خواجه گفت: «چگونه می توانی ثابت کنی که تو میوه ها را نخورده ای؟ در حالی که همه غلام ها شهادت می دهند که تو میوه ها را خورده ای!»   لقمان گفت: «ای خواجه، ما را آزمایش کن، تا بفهمی که میوه ها را چه کسی خورده است!»   خواجه برآشفت: «ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که میوه ها را چه کسی خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده است، میوه ها در شکمش است. برای این کار باید شکم همه شما ...

ویدیو مرتبط

دو نکته لقمان حکیم برای اهل آخرت شدن


دو نکته لقمان حکیم برای اهل آخرت شدن  لقمان حکیم، آن مرد الهی نکته‌ای را به فرزند خودش تبیین می‌کند و می‌فرماید: فرزندم! دو چیز را در دنیا رعایت کن تا اهل آخرت شوی:اول اینکه همنشین خوب پیدا کن، تا تو را اهل آخرت کند. چون اگر همنشین شر پیدا کردی، نشستن با او، تو را اهل جهنم می‌کند. یعنی اصلاً نفس او، اثرگذار خواهد بود.دوم این که در دنیا به آنچه که به تو می‌رسد، قناعت کن، تا سالم زندگی کنی. ای کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتمیَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا (28)لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا (29)«اى واى، كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم.»(28) او [بود كه‏] مرا به گمراهى كشانید پس از آنكه قرآن به من رسیده بود.» و شیطان همواره فروگذارنده انسان است. (29) (سوره مبارکه فرقان)بدون شک عامل سازنده شخصیت انسان- بعد از اراده و خواست و تصمیم او- امور مختلفی است که از اهم آن‌ها همنشین و دوست و معاشر است، چرا که انسان خواه و ناخواه تأثیر پذیر است، و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش می گیرد.این حقیقت هم از نظر علمی و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسی به ثبوت رسیده است. معیارهای دوستان حقیقیمعیارهایی که می‌توان در سایه آن‌ها، دوستان حقیقی و معاشران واقعی را شناخت عبارتند از:ایمان به خدا و قیامت، عمل صالح، آگاهی و معرفت دینی، خلوص و اخلاص، مهربانی و مهرورزی، وقار و آرامش، دگر دوستی ...

احادیثی از لقمان حکیم (ع)


احادیثی از لقمان حکیم (ع)سخنان لقمان حکیم   احادیثی از لقمان حکیم علیه السلاملقمان علیه السلام :یا بُنَیَّ ... لا تَستَقرِض مِن جَدیدِ الكیسِ ، ولا تُؤاخِ حدیث مَعَ الشُّرطِیِّ أبَداً . لقمان علیه السلام : پسرم! ... از نوكیسه قرض نگیر، و هرگز با داروغه برادرى نكن.   ---------------------------------------- لقمان حكیم علیه السلام : یا بُنَىَّ اجْعَلْ غِناكَ فى قَلْبِكَ وَ اِذَا افْتَقَرْتَ فَلاتُحَدِّثِ النّاسَ بِفَقْرِكَفَتَهُونَ عَلَیْهِمْ وَ لكِنِ اسْأَلِ اللّه َ مِنْ فَضْلِهِ؛فرزندم! بى نیازى را در دل و جانت قرار ده و چون محتاج شدى به مردم مگو كه درنزد آنان حقیر مى شوى، بلكه از فضل خداوند بخواه.   ---------------------------------------- لقمان حكیم علیه السلام: یَا بُنَىَّ اِذَا امتَلأََتِ المَعِدَةُ نَامَتِ الفِكْرَةُ وَ خَرِسَتِ الحِكْمَةُ وَ قَعَدَتِالاَعضَاءُ عَنِ العِبادَةِ؛فرزندم هرگاه شكم پر شود، فكر به خواب مى رود و حكمت، از كار مى افتد و اعضاىبدن از عبادت باز مى مانند. ---------------------------------------- لقمان حكیم علیه السلام: یا بُنَىَّ اِذا دَعَتْكَ القُدْرَةُ عَلى ظُلْمِ مَنْ هُوَ دونَكَ فَاذْكُرْ قُدْرَةَاللّه ِ عَلَیْكَ؛فرزندم هرگاه قدرت، تو را به ظلم بر زیردستت فرا خواند، قدرت خدا را بر خودتبه یادآور.   ----------------------------------------لقمان حكیم علیه السلام: عَلَیْكَ بِقَبُولِ الْمَوْعِظَةِ وَالْعَمَلِ بِها فَإِنَّها عِندَ الْمُؤْمِنِ ...

ضرب المثل لقمان را حکمت آموختن


ضرب المثل لقمان را حکمت آموختن  ضرب المثل لقمان را حکمت آموختن هر گاه کسی در مقام موعظه و نصیحت نسبت به افراد بزرگتر و داناتر از خود برآید قبل از تمهید مقدمه و بیان سخن از باب تواضع و فروتنی گوید:«اگر چه لقمان را حکمت آموختن شرط ادب نیست» و با این عبارت:«پند و دلالت من، حکمت به لقمان آموختن نیست» و مشابه جملات بالا که همه و همه دلالت بر حکمت سرشار لقمان می کند.اکنون ببینیم این حکیم عالیقدر کیست و میزان حکمتش تا چه پایه بوده که نام نامیش ورد زبان خاص و عام گردیده است. لقمان حکیم بنابر روایات اصلش حبشی و به روایتی غلامی سیاه از مردم سودان بود و در زمان داود پیغمبر می زیست. چهره ای سیاه و نازیبا ولی دل روشن و روحی آرام و مغزی متفکر داشت. در سنین جوانی اسیر شد و در سلک غلامان یکی از افراد بنی اسراییل درآمد. مالک و صاحبش مردی تندخود و عصبی مزاج بود و با او به سختی رفتار می کرد ولی لقمان در همان عنفوان شباب و جوانی در مقابل مشکلات و مصائب زندگی صبر و بردباری نشان می داد.گویند روزی مالک لقمان گوسفندی ذبح کرد و به لقمان دستور داد بهترین و شریفترین اعضای گوسفند ذبح شده را نزد وی بیاورد.لقمان دل و زبان گوسفند را برید و نزد صاحبش آورد. روزی دیگر که گوسفند کشته بود از لقمان خواست که بدترین و پست ترین اعضای گوسفند را حاضر کند. آن حکیم بزرگوار مجدداً همان دل و زبان گوسفند را نزد مولایش برد. چون سر این حکمت از لقمان سؤال شد جواب داد:«هر گاه که زبان از اقوال ناشایست بری و پاک ...

فضیلت و خواص سوره لقمان


فضیلت و خواص سوره لقمانلقمان، سی و یكمین سوره قرآن است كه مكی و 34 آیه دارد.در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده: هر كه این سوره را قرائت كند در روز قیامت لقمان رفیق و همراه او خواهد بود و ده برابر تعداد كسانی كه امر به معروف و نهی از منكر كرده اند به او حسنه داده می شود(1)امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر كس كه هر شب سوره لقمان را قرائت نماید خداوند سی فرشته را مأمور حفظ و نگهداری او از ابلیس و سپاهیان او می كند و اگر صبحگاه نیز این سوره را قرائت كند، تا شب در امان و حفظ الهی خواهد بود(2) آثار و بركات سوره1) درمان بیماری های داخلیاز پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنویسند و پس از شستن نوشته، از آب آن بنوشد هر گونه بیماری درونی داشته باشند، از بین خواهد رفت و هر مرد و زنی كه خونریزی در یكی از اندام خود دارد اگر نوشته سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونریزی قطع می شود(3)از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره لقمان را بنویسند و سپس شسته و از آب آن به مرد و زنی كه در درون درد و ناراحتی دارد بنوشانند. عافیت می یابد و از تب ها و هر گونه آزار دهنده و بیماری از او برطرف می شود(4)2) عزل كردن حاكم ستمگرهر كس این سوره را در منزل حاكمی بگذارد در همان سال معزول می شود و هر كه آن را بنویسد و با خود دارد از درد شقیقه و تب ایمن شود(5)  منبع : anhar.ir

به روز رسانی وصیت های لقمان به پسرش!


به روز رسانی وصیت های لقمان به پسرش!          پادشا:پسـرم!اگر توانستـی استخـدام شوی، در اداره با دو کس رفیـق شـو:آنچنـان که دانـی آبدارچـی، و یکی از بچـه های حراست..********فـرزندم!اینقدر SMS بازی نکن،با اینکار فقط درآمد مخابرات را زیاد می کنی.********هـان ای پسـر!اگر دکتر یا مهندس شدی، موقع معرفی خود، از این پیشوندها قبل از اسم خود استفاده نکن، زیرا آن نشانه کمبود شخصیت توست.********پسـرم!اخبار را از منابع مختلف بگیر.. جمع بندی اش با خودت.مخاطب دائمی یک رسانه بودن، آدم را به حماقت می کشاند.********پسـرم!می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری.یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان.********هـان ای پسـر!خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان..خواستی فرنگ بروی برو...اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت بد نگو !********پسـرم!در تاکسـی با تلفـن همـراه بلنـدبلنـد صحبـت نکـن.********پسـرم!گروهـی هستنـد که اگـر احترامشـان کنـی تـو را نـادان می داننـدو اگـر بی محلیشـان کنـی از گـزندشان بی امانـی.. پس در احتـرام ، انـدازه نگهـدار.********پسـرم!اگر هواپیمای خطوط ایران را سوار شدی،آیت الکرسی بخوان،سه بار موقع بلند شدن، و سه بار موقع نشستن.********پسـرم!سخت تریـن کـار عالـم فهماندن یک احمـق است.خـون خـودت را کثیـف نکـن.نمی توانی...خدا از احمق ها دست کشید پس تو هم....********پسـرم!با کسـی که شکمش را بیشتـر از کتـاب هایش دوست دارد ، دوستـی ...