دل نوشته
نوشته هایی با دل شکسته
سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟چته؟چی سخته؟نترس من هستمسخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی . سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .رفتخیلی راحت رفتصدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشوشایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنیدشاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو شاید چون.......شاید.......تو بگو دلیلشودلیلی داری برای گفتن؟برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت.....شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه شاید اگه بدونم دیگه منتظر نمونم که عقربه های ساعت بودنمو محکوم کننمنم میرمهمونطور که از یادت رفتممیرم تا دیگه سنگینیه بغضامو تو گلوم تحمل نکنمتا اون همه خاطره رو به دوش نکشم . شکستم زیر این خاطره ها میرم تا با بستن پلکام اون صورت پاکت بهم لبخند نزنهمیرم تا تو سکوتم صدات تو گوشم نپیچهمیرم تا انبوه گلای رز تو گلدون اتاقم لمس دستاتو برام یاد اوری نکننخداحافظبرای همیشهتا ابد چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی ... دل نوشته
دل نوشته شهادت امام حسن (ع)
28 ماه صفر مصادف با شهادت امام حسن (ع) کوچه های فاصله گرفته از آسماناز کجای این مدینه سراغ تو را نگیرم که هر کوچه، شمیم نفس تو را گرفته؟از کدام کوچه بگذرم که هوای غربت تو، هواییاش نکرده باشد؟!به کدام حادثه بگریزم که از مرثیه مظلومی تو، زمزمه آشفته و داغدار نداشته باشد؟!با اینکه هُرِم کرامت دستهای تو هنوز در این کوچهها، دل آدم را گرم میکند، اما باز حکایت تو برای این مردم پر از نشانه و آیاست؛ پر از انگاره های تردید و دو دلی است. این را هم به حتم، مثل خیلی چیزهای دیگر از پدرت ـ ابوتراب ـ به ارث بردهای.انگار در این بیغوله های تاریک تاریخ نشینْ، کسی حرفی از آفتاب برای این جماعت نزده است.انگار کسی برای اوج، بالی به آسمان نگشوده و جرعهای برای رفعِ عطشِ دیرینه اش، سراغ سرچشمه ها را نگرفته است. انگار اینجا جواب سؤال هر اقاقی، چیدن است.چگونه است اینجا که هر که باشکوه تر است، خانه خاکی تری دارد و نام باشکوهش را نمیشود با صدای بلند، آواز داد و نمیشود از او بی واهمه حرف زد و گفته های نابش را میان دایره حقیقت، به رخِ دروغ های ابن ابی سفیانی کشید؟!و چرا نمیشود اینجا، میان حق و باطل را ـ که چه قدر دست بر گردن هم، به هم شبیه شدهاند ـ فاصله انداخت، تا کسی صَلاح را برای اِصلاح، ننگ نداند و مبارزه مغلوبه و بی ثمر را، نشانه ترس؛ که صلح و جنگ در مرام آفتاب، جز برای اعتلای رسم خورشید، معنای دیگری ندارد. حالا هر که، هر چه میخواهد ...
دل نوشته هایی به مناسبت 12بهمن، ورود امام به میهن
متن روز 12 بهمن،ورود امام به ایران عطیه ی الهیوقتی بهمن پنجاه و هفت رسید، روزها به شتاب از پی آمدند و فرصتی برای تیرگی باقی نگذاشتند؛ چنان که شب ها فانوس فریادهای «الله اکبر» بر بام سرنوشت این ملت، درخششی دو چندان یافت. هنوز بهمن به نیمه ی خود نرسیده بود که فرشته ی موعود انقلاب در آسان خدایی کشور بال گشود و عطر کلامش جان فرزندان ملت را حیات دوباره ای بخشید. امام آمد و انقلاب به لبخند پیروزی دل سپرد و دهه ی فجر، شکوه جاودانه اش به رخ طاغوتیان کشید. خداوند متعال با دست های روح اللهی خود به یاری ما آمد. خورشید در جشنی بی غروب بربام روشن جهان ایستاده بود و تولد جمهوری گل محمدی را، نظاره می کرد. هلهله ی پیروزی در گوش خانه ها و خیابان ها پیچید و عطر گلاب و صلوات، جان عاشقان را سرمست کرد و صمیمی ترین فصل زندگی ما در بهمن آغاز شد و در سایه سار خورشیدی ترین مرد قرن با بارگاه تفضل و رحمت الهی راه یافتیم و جشن روشن آزادی را به برکت این عطیه ی الهی، به تماشا ایستادیم. خوش آمدى «روح الله»!مىآید؛ بر بام بلند آرزو و به جستوجوى شهیدانى كه مسیرش را با خون خویش مطهر كردند.خانههاى قلبمان، شانههاى مهربان او را مىجویند تا در سایه خورشیدىاش، طعم خوش آزادى را بچشند.اگرچه سیه مستان شب، با خنجر ظلم، سپیداران باغ را سر بریدهاند، دست نوازش باغبانى چون روح خدا، نگاهى سبز را به درختان آرزوهاىمان باز مىگرداند.خوش آمدى به وطن؛ پرسوختگان منتظرت، چشمانتظار ...
دل نوشته شهادت امام موسی کاظم (ع)
بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) است بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان جهان در سال 183 هجری است. خلخال آزادمردان تاریک نشینانِ تاریک اندیش، توان نظاره بر نور را نداشتند. افکار سیاه و کردار ظلمانی آنان، جامعه را تنها برای خدمت به خود می خواست. حاکمان جور و ستم، همواره خود را با شمشیر و سرنیزه بر مردم تحمیل می کردند. در این میان، مردی بود که بر وسعت انسانیت حکومت می کرد؛ حکومت بر قلب ها.اربابان نادانی، می پنداشتند اگر پیشوای هفتم شیعیان را زندانی کنند، مشکل خود را حل می کنند؛ ولی نمی دانستند آنانی که به موجب شرافت ذاتی و بزرگواری و حق گویی زندانی می شوند، بر شرفشان افزوده می شود.مرا ملامت کردند که تو زندانی شدی. گفتم که این عیب نیست؛ کدام شمشیرِ کاری هست که او را در نیام قرار ندهند؟مگر نمی بینی شیر را که به بیشه خود خو می گیرد و از آن خارج نمی شود؛ ولی درندگانِ پست و ضعیف، آزادند و همواره در حرکت به هر سوی؟!اگر پاهای او را در بند و زنجیر بسته می بینی، اندوهگین نباش و بی تابی نکن؛ خلخال و زینت آزادمردان، همین چیزهاست. هفتمین پنجره ی رو به دریا«ای برآورنده درخت از میان ریگ و گل و آب و برآرنده شیر از میان سرگین و خون و ای برآرنده فرزند از میان پرده، ای برآرنده آتش از میان آهن و سنگ و ای... ! خلاصم کن از دست هارون».این صدای زمزمه هفتمین برگزیده خداوند است که فضای وهم آلود زندان هارون ...
دل نوشته های میلاد امام رضا علیه السلام
یازدهم ذیقعده مصادف با میلام امام رضا علیه السلام رستاخیز عشقبوی خوش کدام بهار است که شامه زمین را مینوازد؟ هوای پیراهن کدام یوسف است، که دنیا رابه سرمستی فرا خوانده است؟ این همه پروانه شناور در هوای عشق، زاده کدام لبخند است؟آری! رستاخیز عشق است. زمین، به مهمانی آسمان میرود. اهالی ملکوت، کجاوه هدایت را به دوش گرفتهاند. دسته دسته ستاره، پشت در خانه موسی بن جعفر علیهالسلام صف کشیدهاند تا رضای الهی را در رضای تو بجویند.خورشیدی از دامان «نجمه» طلوع کرده است تا سرنوشت تاریک دنیا را به روشنایی و روز برساند.خوش آمدی ای هشتمین خورشید!تو آمدی تا پرندگان خوش الحان، آشیان گزیده بر شاخسار نگاهت، دنیا را زیر پر و بال سعادت بگیرند. تا در تاریکنای دنیا، آفتاب لبخندت، «شمس الشموس» لحظههای بیکسی انسان باشد. تو در ادامه مهربانی خدا در مقدسترین دقایق موعود، زاده شدی، تا خواب تمام باغستانهای عقیم، از عطر نفسهای تو، به شکوفایی و رویش برسد.شور آمدنت، چه رستاخیزی بر انگیخته در چهار گوشه عالم! درختان صف به صف، شکوه جاودانه آمدنت را به تماشا ایستادهاند و آبشارها، قد کشیدهاند زلالی و سرفرازی نگاهت را. جادهها، شوق رسیدنت را، سراسیمه دویدهاند. بوی تو وزیدن گرفت و تمام گردنهها به سمت مدینه چرخیدند. تمام دشتها پیراهن گل به تن کردند.نزول جاودانه مهربانیات، بر شورهزار غربت و تنهایی زمین، خجسته باد. دل نوشته های میلاد امام رضا علیه السلام هلهله ...
دل نوشته بهاره رهنما برای زنده یاد هما روستا
بهاره رهنما بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر در نوشتهی کوتاهی دگذشت هما روستا بازیگر تئاتر و سینما را تسلیت گفت و از نقشی یاد کرد که این بازیگر فقید سالها پیش روی صحنهی تئاتر ایفاء کرده است. تسلیت بهاره رهنماهما روستا در سن 69 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان در یکی از بیمارستانهای شهر نیویورک زندگی را بدرود گفت.بهاره رهنما در صفحهی اینستاگرامش نوشته:«اومدم بی دلیل و با دلیل بنویسم: سپیده که سر بزند/ اولین روز از روزهای بیتو آغازمیشود..گمانم شعری است از منوچهر آتشی که ناگهان خبرعجیب سفرابدی بانو هما روستا رو شنیدم.» او با اشاره به این مطلب که امشب کلا طعم گس خرمالوهای پاییز رو داشت، طعم رفتن و بی خود نبود بیتتوته این شعر در ذهنم، اضافه کرد:«تسلیت میگم به جامعه هنری و مردم ایران اگرچه شک ندارم مرگ فقط آغاز یک سفره و این روزا گاهی خودمم دلتنگ این سفرم.»او از نقش آفرینی هما روستا در نمایش «باغ آلبالو» هم یاد کرده و نوشته: «من تو نمایش باغ آلبالو افتخار دارم نقشی رو بازی کنم که سالها پیش خانم روستا بازی کردند، رانووسکایای شکوهمند باغ آلبالو بی شک بانو بود و بس...»اخبار فرهنگی - صفحه شخصی بهاره رهنما
دل نوشته های حضرت رقیه (س)
دل نوشته های حضرت رقیه (س) گل نازدانه پدررقیه ...رقیه نجیب ! ای مهتاب شب های الفت حسین ! ای مظلوم ترین فریاد خسته ! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه !رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.رقیه... رقیه صبور ! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. شهادت حضرت رقیه زیر تازیانه در خرابه های شامکه دیده است که جوجه کبوتری توفان زده را تیر و کمان حواله کنند؟آه، رقیه ! بالهای سوخته را طاقت سنگ نیست. لبهای تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند.خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن میتواند کرد؟فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه های شام مویه میکنم و وسعت رنجت را با کوهها در میان میگذارم. غبار اندوهت را هیچ بارانی نمیتوانده شست. متن ادبی شهادت حضرت رقیه تو را چه بناممتو را چه بنامم، که ناب تر از شبنم های صبح گاه بر گلبرگ تاریخ نشسته ای. تو را چه بسرایم که آوازه برکت و کرامتت، موج وار، همه دل ها را به تلاطم در آورده است. تو را چه بنامم که بیش از سر بهار در آغوش بابا، طعم زندگی را نچشیدی و مانند او، غریبانه از غربت ...
دل نوشته های صادق هدایت
جملات زیبا و دل نوشته های صادق هدایت صادق هدایت در سال 1281 شمسی در تهران، در خانواده اعتضاد الملک هدایت، به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در 1303 به پایان برد و یک سال بعد به قصد ادامه تحصیل به بلژیک رفت اما ذوق ادبی صادق هدایت را از ادامه تحصیل در رشته مهندسی بازداشت. سال بعد به فرانسه رفت و تا 1308 در آنجا ماند. در همین سالهای جوانی به قصد خودکشی خود را به رود "سن" انداخت اما ماهیگیری نجاتش داد و هدایت بعداً شرح این واقعه را در داستان "زنده به گور" نوشت و آن را "یادداشت های یک دیوانه" نام نهاد. سال بعد از این رویداد به تهران بازگشت و به تالیف و تصنیف آثارش، که در فرانسه آغاز کرده بود، ادامه داد. در ضمن نویسندگی، اگر چه علاقه ای به شغل دولتی نداشت، به استخدام دولت در آمد. نخست در بانک ملی و بعد در اداره اقتصاد و مدتی بعد در اداره موسیقی کشور مشغول به کار شد. صادق هدایت در این سالها سفری هم به هند کرد و زبان "فارسی میانه" را آموخت. در 1318 به عضویت هیات تحریریه مجله موسیقی درآمد و سرانجام در سال 1320 با سمت مترجمی در هنرکده هنرهای زیبا مشغول شد و تا سال 1329 که به فرانسه رفت و دیگر باز نگشت، در این شغل باقی ماند. دل نوشته های صادق هدایت نوشته های زیبای صادق هدایت مرگ، مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش می کند و می خواباند. **** دل نوشته های صادق هدایت **** مرگ، همه هستی ها را به یک ...
دل نوشته سالار عقیلی درباره "من و تو"
سالار عقیلی در یادداشتی برای اولین بار نسبت به حواشی حضورش در یک شبکه ماهوارهای واکنش نشان داده است. سالار عقیلی در یادداشتی برای اولین بار نسبت به حواشی حضورش در یک شبکه ماهوارهای واکنش نشان داده است. سالار عقیلی خواننده موسیقی سنتی کشورمان بعد از حضور در شبکه ماهوارهای معاند در تاریخ سوم بهمنماه و در پی ایجاد موجی از اعتراضات و انتقادات مردمی توضیحاتی را درباره این اتفاق ارایه نموده است. عقیلی در متنی، ضمن اشاره به این که نیتی بغیر از ترویج موسیقی فاخر ایرانی نداشته است، ابراز امیدواری کرده که سوتفاهمات پیش آمده هر چه زودتر مرتفع شود. متن کامل این یادداشت بدین شرح است: «با خبر شدم که مصاحبه چند شب گذشتهام با شبکه ماهوارهای باعث برانگیختن احساسات وطنپرستانه برخی از افراد گردیده است. به اطلاع کلیه هموطنان عزیز میرسانم که تا جان در بدن دارم، هواداریِ میهن عزیز و مردم نازنین ایران را گرامی خواهم داشت. تا آنجا که باور قلبیام میگوید در مصاحبهام بهشدت از کشور عزیز و برگزاری کنسرت در داخل مملکت، بهخصوص در شهرستانها دفاع نموده که به جرأت میتوانم بگویم اغراق نگفته و همه عین واقعیت بود. از آنجائیکه فرد سیاسی نیستم و با گرایشهای سیاسی شبکههای ماهوارهای اصولاً آشنایی نداشته و ندارم و هدفم صرفاً ترویج و شناساندن هنرم بوده و هرگز غیر از راه هنر و تلمذ هنر موسیقی اصیل، راه دیگری نپیمودهام، سعیام بر این بود که همواره در کشورهای ...
توضیح پرستویی درباره دل نوشته هایش
بازیگر «بادیگارد» درباره نوشتههایی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر میکند، توضیحاتی ارائه کرد. پرستویی یکی از هنرمندانی است که مطالب زیادی را در این شبکه اجتماعی به اشتراک میگذارد.او درباره مطالبی که در این شبکه اجتماعی به اشتراک میگذارد، توضیح داد : «سلام وعرض ادب خدمت همه عزیزانم. قابل توجه شما مهربانان بایستی عرض کنم اکثر متن هایی که بنده به عنوان پست میگذارم ،نوشته خودم نیست و انتخابی است و بعضا متنها فاقد نام صاحب اثر هستند وآن متن هایی که نام نویسنده درج شده وظیفه دارم که نام نویسنده رو قید کنم .این مطلب رو به این جهت نوشتم که خدای ناکرده احساس نشود که قصد سوء استفاده ازنام یا اثر کسی رادارم .روز و روزگار بر شما خوش.»بازیگر «آژانس شیشهای» سال گذشته برای بازی در «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد. اخبار فرهنگی و هنری - خبرآنلاین