یکتا ناصر: اعتماد کردم، پشیمان شدم : یکتا ناصر: اعتماد کردم، پشیمان شدم خواندن ...



یکتا ناصر: اعتماد کردم، پشیمان شدم

خواندن همه اولین بارهایی كه در زندگی یكتا ناصر اتفاق افتاده برای هوادارانش خالی از لطف نخواهد بود.

گاهی بدجنس و گاهی هم خوش‌جنس، اینها شخصیت‌هایی است كه یك بازیگر در دوران كاری‌اش مجبور می‌شود در قالب آنها فرو برود، هرچند مهم اینجاست كه چه كسی بتواند واقعا چنین كاراكترهایی را برای مخاطب خود زنده كند. یكتا ناصر كه در عنفوان جوانی یعنی 17 سالگی وارد عرصه پرهیاهوی بازیگری شد از همان دست بازیگرانی است كه چه در نقش‌های مثبت و چه منفی خوش درخشید و خیلی زود قابلیت‌هایش را در این حرفه به اثبات رساند.

خانم بازیگر بنا به اذعان خودش زیادی خجالتی است و البته این خصیصه‌اش بعضی اوقات آنقدر شدت می‌گیرد كه دست و پایش را گم می‌كند. البته این اتفاقی است كه در زندگی واقعی‌اش رخ می‌دهد وگرنه در زندگی حرفه‌ای او خجالتی بودن هرگز نتوانسته پتانسیل بالایش را برای ارائه نقش‌های مختلف تحت تاثیر قرار دهد. خواندن همه اولین  بارهایی كه در زندگی یكتا ناصر اتفاق افتاده برای هوادارانش خالی از لطف نخواهد بود.

یکتا ناصر , یکتا ناصر instagram , بارداری یکتا ناصر

یک عکس داشتم، بازیگر شدم

ماجرای بازیگر شدنت چطور بود. مثل خیلی‌ها از بچگی رؤیای بازیگر شدن داشتی یا اتفاقی به این عرصه وارد شدی؟
از سن خیلی پایین به بازیگری علاقه داشتم البته باید اتفاقاتی پیش بیاید تا تو بتوانی به آنچه می‌خواهی برسی. یادم می‌آید 16ساله بودم و تازه پیش‌دانشگاهی را تمام كرده بودم. در واقع در مرحله‌ای از زندگی‌ام بودم  كه هنوز تصمیمی برای آینده‌ام نداشتم. یك روز یكی از دوستانم به من گفت باید خواهر 5 ساله‌اش را به یكی از دفاتر فیلمسازی ببرد و از من خواست كه همراه او بروم. من هم به قصد همراهی با او به آن دفتر رفتم. آنجا به من گفتند حالا كه تا اینجا آمده‌ای شما هم یك فرم پر كن، یك عكس پرسنلی در كیفم بود که آن عكسم را روی فرم گذاشتم.چند وقت بعد برای بازی در یك سریال با من تماس گرفتند و من برای بازی در سریال 6 قسمتی گل‌های كاغذی جلوی دوربین رفتم. بعد از بازی در آن كار برای بازی در سریال «عید آن سال‌ها»ی آقای سعید ابراهیم‌فر انتخاب شدم. بعد از آن هم در رشته مهندسی دانشگاه قبول شدم.

در مقابل دوربین هیچ حسی نداشتم

یادت می‌آید اولین‌بار كه روبه‌روی دوربین قرار گرفتی چه حسی داشتی؟

واقعیت این است كه اصلا فكر نمی‌كردم كه یك روز به طور حرفه‌ای بازیگری را دنبال كنم. خب، دنیای بازیگری برایم ناشناس بود. اصلا نمی‌دانستم باید چه كاری انجام دهم یا این حرفه آینده خوبی دارد یا نه. شاید به همین دلیل رشته دانشگاهی هنر را انتخاب نكردم. همیشه فكر می‌كردم كارهای هنری نمی‌تواند به عنوان یك شغل ثابت برایم باشد. اصلا به ذهنم خطور نمی‌كرد روزی به بازیگری بخواهم به عنوان یك شغل نگاه كنم. صادقانه بگویم الان بعد از گذشت این همه سال روبه‌روی دوربین قرار گرفتن استرس و نگرانی‌ام بیشتر از روزهای اول بازیگری‌ام شده است. آن موقع بازیگری برایم جدی نبود به همین دلیل اضطرابی حس نمی‌كردم. خب، هم سنم پایین بود و هم اینكه دانش بازیگری را نداشتم بنابراین وقتی برای اولین‌بار بازی كردم هیچ حس خاصی نداشتم.

واكنش افراد گروه در مقابل اولین بازی تو چه بود؟
قبل از شروع فیلمبرداری از من تست بازی گرفته شد و بعد شروع به كار كردم. اما چیزی كه در ذهنم مانده است انرژی‌های مثبت اطرافیانم بود. من همیشه عاشق مطالعه بودم اما بعد از اینكه كار بازیگری را شروع كردم سراغ كتاب‌های تخصصی، كارگردانی، فیلمنامه‌نویسی، بازیگری و دوربین رفتم. از آن به بعد شروع كردم به طور حرفه‌ای فیلم دیدن و از تجربیات اطرافیانم استفاده كردم.

یکتا ناصر و منوچهر هادی , اینستاگرام یکتا ناصر , کلیپ بی شرمانه یکتا ناصر

سختگیر شدم

از چه زمانی احساس كردی حرفه بازیگری برایت جدی‌تر شده؟
بعد از نقشی که در سریال «با من بمان» بازی كردم. فكر می‌‌كنم نقطه عطف زندگی من كار كردن با آقای لبخنده بود. من هم بازیگری و هم خیلی چیزهای دیگر را از او یاد گرفتم. تصویربرداری «با من بمان» یك‌سال طول كشید و یك‌سال زمانی است كه می‌توان در آن خیلی چیزها آموخت به‌خصوص كه نقش من در آن سریال نقش اصلی بود، آنجا بود كه احساس كردم دوست دارم بازیگری را جدی‌تر دنبال كنم. بعد از «با من بمان» تقریبا برای تمام سریال‌ها به من پیشنهاد بازی دادند اما فكر می‌كردم باید كار بهتری را انتخاب كنم. نكته عجیب  این بود كه خیلی‌ها فكر می‌كردند «با من بمان» اولین بازی من بوده است.

حال مادرم را می‌پرسند!

واكنش خانواده‌ات وقتی به تو پیشنهاد بازی داده شد، چطور بود؟
خانواده‌ام مرا تشویق می‌كردند ولی نگرانی‌های خودشان را داشتند. مادرم طفلك خیلی اذیت می‌شد. آن زمان كه شروع به بازیگری كردم موبایل خیلی رایج نبود و هر كسی موبایل نداشت. خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آمد كه شب‌كار باشم. آن وقت بود كه مادرم تا 5 صبح بیدار می‌ماند تا به خانه بازگردم حتی بیشتر اوقات با من به لوكیشن می‌آمد و منتظر می‌ماند تا كارم تمام شود. هنوز هم كسانی كه آن زمان با آنها كار كرده‌ام حال مادرم را می‌پرسند(می‌خندد).

اعتماد کردم و پشیمان شدم

هیچ‌وقت سعی نكردی به طور آكادمیك رشته بازیگری را دنبال كنی؟
زمانی كه كلاس‌های بازیگری رایج شد موقعی بود كه من شناخته شده بودم، شاید اگر در كار آقای لبخنده «با من بمان» بازی نمی‌كردم، حتما باید در این دوره‌ها شركت می‌كردم. در «با من بمان» آقای لبخنده آنقدر به من راهنمایی دادند و آنقدر با صبر و حوصله یك سكانس را تكرار می‌کردند تا خوب از آب دربیاید كه دیگر بعد از آن هیچ وقت فكر نكردم باید در كلاس بازیگری ثبت‌نام كنم ضمن اینكه چون در دانشگاه مهندسی خواندم همیشه فكر می‌كردم از بقیه كسانی كه تحصیلات‌شان بازیگری است عقب هستم، بنابراین سعی كردم با مطالعه این خلاء را پر كنم. به نظرم فقط بازی بازیگر نیست كه او را موفق می‌كند، خیلی فاكتورهای دیگر برای رسیدن به موفقیت وجود دارد مثل اینكه تو بدانی چطور با خبرنگارها صحبت كنی، روابط  عمومی‌ات باید به چه شكل باشد، با هر آدمی چطور مراوده داشته باشی، با یك كارگردان چطور صحبت كنی، با دستیار كارگردان چطور حرف بزنی و... .

كسی كه در محیط سینما و تلویزیون نبوده و می‌خواهد از نقطه صفر شروع كند باید خیلی به این نكات توجه داشته باشد. خیلی وقت‌ها برایم پیش آمد كه حرف‌هایم را به دستیار كارگردان می‌زدم اما بعدها كم‌كم متوجه شدم این اطمینان من درست نیست چون ممكن است آدم‌ها آنطور كه خودشان را نشان می‌دهند، نباشند. همه این نكات برای ادامه كار مهم هستند و تا تو بخواهی كشف كنی در موقعیت‌های مختلف چطور باید رفتار كنی، زمان زیادی را از دست داده‌ای.

اگر بازیگری بلد نیستی، انسان باش

اولین كار جدی‌ات كدام فیلم بود؟
زمانی كه برای فیلم «ساقی» انتخاب شدم وقتی بود كه كم‌كم داشت یك موجی شروع می‌شد كه از بازیگرهای جوان‌تر برای نقش‌ها استفاده كنند. تا آن موقع برای بیشتر كارها انتخاب نمی‌شدم چون فكر می‌كردند سنم كم است. سال 79 كه ساقی را بازی كردم 21 ساله بودم. خب، آن زمان حداقل سن باید 25 تا 30 سال بود تا به تو نقش جدی داده می‌شد و تا آن سن باید در كارهای نوجوان و كودك بازی می‌كردی تا قبل از «من ترانه 15 سال دارم» رسما هیچ بازیگر جوانی نمی‌توانست نقش اول فیلم را داشته باشد. فكر می‌كنم اولین كار جدی سینمایی كه بازی كردم همان ساقی بود كه نقش مقابلم را بهرام رادان داشت. او آن موقع فقط «شور عشق» و «آبی» را بازی كرده بود. بعد از بازی در ساقی سطح توقعم بالا رفت. فكر می‌كردم دیگر در هر كاری نباید بازی كنم و باید منتظر باشم تا یك كار خوب به من پیشنهاد شود. البته بعدها كم‌كم متوجه شدم در سینما هیچ ملاك و معیاری وجود ندارد كه تو بتوانی تصمیم بگیری كار بعدی تو چه كاری و چه زمانی خواهد بود. فكر می‌كنم بیشتر شرایط غیراخلاقی است تا اینكه تو بخواهی یك چیز یاد بگیری و آموزش ببینی. من از ابتدا فكر می‌كردم نباید پایم را در هر راهی بگذارم. منظورم از غیراخلاقی یك بعد نیست منظورم این است كه نباید وارد هر بازی و سیاستی شوی كه فقط بخواهی به یك جایگاه برسی. به نظرم اگر می‌خواهی اسم هنرمند روی تو گذاشته شود باید تقدس واژه هنر را حفظ كنی، اگر فیلم خوبی نتوانستی بازی كنی حداقل می‌توانی انسان خوبی باشی. نمی‌خواهم  فكر كنید خودم را قبول دارم و از خودم تعریف می‌‌كنم اما حقیقتا دوست دارم آدم خوبی باشم. خلاصه بعد از ساقی یك‌سالی بیكار ماندم. آن موقع تولید فیلم خیلی بیشتر از الان بود، انواع و اقسام فیلم ساخته می‌شد پس یك‌سال بیكاری زمان كمی نبود.

ازدواج یکتا ناصر , همسر سابق یکتا ناصر , همسر اول یکتا ناصر

نمی‌دانم من باید سلام کنم یا آنها

بعد از معروف شدنت و اینكه مردم در خیابان تو را ‌شناختند روند زندگی‌ات چه تغییری كرد؟
اینكه مردم در خیابان تو را می‌بینند و به تو  محبت می‌كنند، حس لذتبخشی است. البته من یك مشكل بزرگ دارم و آن خجالتی بودنم است. آن روزهای اول نمی‌دانستم وقتی مردم مرا می‌‌شناسند و به من نگاه می‌كنند باید چه كار كنم، باید من به آنها سلام كنم یا آنها به من (می‌خندد).

گاهی برایم پیش می‌آید كه حال و روز خوبی ندارم و دوست ندارم شناخته شده باشم اما مجبورم با لبخند به مردم جواب دهم. بعضی وقت‌‌ها شهرت باعث دردسر هم می‌شود.

فرصت‌هایی که از دست دادم

هنوز هم بازیگری مثل روزهای اول برایت رؤیایی است یا با واقعیت‌های دیگری مواجه شده‌ای؟
شاید خیلی بیشتر از قبل به بازیگری علاقه دارم اما واقعا به دلیل شرایط بد سینما و تلویزیون خیلی وقت‌ها احساس پشیمانی می‌كنم و احساس می‌كنم این حرفه در خیلی مواقع به من صدمه زده است. بعضی وقت‌ها دچار یك دوگانگی می‌شوم شاید چون بیشتر روزهای زندگی را بازیگر بوده‌ام تا خود واقعی‌ام. خیلی از فرصت‌هایی كه می‌توانستم داشته باشم را از دست داده‌ام و با اتفاقاتی در زندگی مواجه شده‌ام كه خیلی خوشایند نیست و متاسفانه هرچه بیشتر پیش می‌روم احساس بهتری نسبت به شغلم به من دست نمی‌دهد.

به‌خاطر شغلم زودرنج شدم

شیرین‌ترین اتفاقی كه از دوران بازیگری‌ات در ذهنت باقی مانده چیست؟
دیدن مردمی كه دائم به من حس خوب و مثبت می‌دهند خیلی حس شیرینی است، ضمن اینكه بازیگری می‌تواند به آدم انعطاف‌ بیشتری بدهد و تو می‌توانی خودت را با شرایط مختلف وفق دهی. فكر می‌كنم حرفه آدم به خصوص بازیگری می‌تواند روی نحوه زندگی و شخصیت او تاثیر بگذارد. این شغل خواه ناخواه آدم را حساس‌تر و نكته‌سنج‌تر می‌كند. فكر می‌كنم این زودرنجی را هم از شغلم وام گرفته‌ام.

یک نفر افسرده می‌شود، یک نفر معتاد

و تلخ‌ترین اتفاق؟
در حال حاضر به جز فوت عسل بدیعی چیزی به ذهنم نمی‌رسد به این دلیل كه احساس می‌كنم آدم‌هایی كه می‌توانند در حرفه‌شان موفق‌تر باشند زود می‌روند بدون اینكه آن بازدهی كه توانش را داشتند را از آنها ببینیم. این شرایط كاری بد سینما همه ما را درگیر مسائل مختلف كرده، یك نفر افسرده می‌شود و فرد دیگر معتاد. امیدوارم هرچه زودتر قبل از اینكه دل بسوزانیم به فكر آدم‌های این حرفه بیفتیم كه وقتی هر كدام از ما به دلایلی از دنیا رفتیم حسرتی باقی نماند. به هر حال مرگ سراغ همه ما می‌آید اما بهتر است همان جمعیتی كه برای مراسم ختم و تشییع جنازه تو می‌آیند وقتی زنده‌ای حضور داشته باشند و از تو حمایت كنند و تو احساس تنهایی كمتری داشته باشی. من نمی‌فهمم چرا عسل بدیعی باید یك‌سال بیكار باشد و حالا كه فوت كرده است همه بیانیه می‌دهند به‌به چقدر بازیگر خوبی بود و... این اتفاق واقعا دلم را ‌سوزاند.
منبع:bartarinha.ir


ویدیو : یکتا ناصر: اعتماد کردم، پشیمان شدم