گفتگوی خواندنی با آناهیتا همتی+عکس : تلویزیون مرا انتخاب کرد / تئاتر مظلوم ...
تلویزیون مرا انتخاب کرد / تئاتر مظلوم است
آناهیتا همتی میگوید هیچگاه به کوتاه و بلندی نقش توجه نداشته و همیشه با تمام انرژی و توان بازی کرده است.
آناهیتا همتی متولد 1352 است. هنوز 20 سال نداشت که به کلاسهای بازیگری اداره تئاتر رفت و زیر نظر هادی مرزبان آموزش دید.
نخستین بار با نمایش «تنبور نوازان» (1372) با کارگردانی هادی مرزبان روی صحنه تئاتر رفت؛ عرصهای که در سالهای بعد در آن پرکار نماند.
سال 1374 با نقش آفرینی در سریال «دبیرستان خضراء» از ساختههای اکبرخواجویی، خیلی زود به چهرهای تلویزیونی تبدیل شد که تا امروز همچنان مورد علاقه کارگردانان و تماشاگران این رسانه باقی مانده است.
بازی در سینما را سال 1375 با فیلم «افسانه پوپک طلایی» با کارگردانی خسرو شجاعی آغاز کرد و البته در این عرصه هیچگاه نتوانست چون تلویزیون کارنامه موفقی از خود به جا بگذارد.
فیلمهای «عشق کافی نیست» (1377) از مهدی صباغزاده، «دختری به نام تندر» (1379) با کارگردانی حمیدرضا آشتیانیپور، «قلبهای ناآرام» (1380) ساخته مجید مظفری، «چند میگیری گریه کنی» (1384) با کارگردانی شاهد احمدلو و «یک جیب پر پول» (1388) از قدرت الله صلح میرزایی از جمله آثار سینمایی او به شمار میآیند که تعدادشان به انگشتان دو دست نمیرسد.
آناهیتا همتی با وجود کم کاری و حضور کم رنگش در سینما و تئاتر، به مدد بازی روان و دلچسب خود، در 17 سال گذشته به یکی از بازیگران پرکار تلویزیون تبدیل شده است.
سریالهای «بهشت گمشده» (1375) از کامران قدکچیان، «کهنه سوار» (1376) کار اکبر خواجویی، «خانه آرزوها» (1380) با کارگردانی سیامک سهیلیزاده، «کلانتر» (1381) ساخته محسن شاه محمدی و «توطئه فامیلی» (1390) کار رامبد جوان تنها گوشهای از کارنامه پر و پیمان تلویزیونی این بازیگر به شمار میآید. بازی و بازیگری در تلویزیون، سینما و تئاتر موضوع گفتگوی ما با آناهیتا همتی است.
از اینکه بیشتر به عنوان بازیگر سریالهای تلویزیونی شناخته میشوید، چه احساسی دارید؟
بیشتر در سریالها بازی کردهام و برای همین طبیعی است که نزد تماشاگران تلویزیون شناخته شدهتر باشم. از این بابت احساس خوبی دارم، چون مردم به من ابراز لطف میکنند که این برایم خیلی ارزش دارد. در واقع هرچه دارم از لطف و علاقه مردم است.
آیا دوست نداشتید در تئاتر و به ویژه سینما هم پرکار میبودید و کارنامهتان مثل تلویزیون پر و پیمان میشد؟
یک بازیگر بر اساس پیشنهادهایی که به او میشود، کار را قبول میکند. وقتی در یک عرصه بیشتر به سراغت بیایند، آنجا بیشتر دیده میشوی. در واقع تلویزیون مرا انتخاب کرد که من هم از آن استقبال کردم.
سریال «توطئه فامیلی» با کارگردانی رامبد جوان
یعنی پیشنهاد کار در سینما به شما کم میشود؟
به نسبت تلویزیون هم کم پیشنهاد میشود و هم اینکه تعداد بیشتری از آنها را رد میکنم.
چه چیزی معیار اصلی شما برای قبول یک کار سینمایی است؟
متن و گروه سازنده فیلم. ما بازیگران چون آخرین افرادی هستیم که به گروه فیلمبرداری میپیوندیم، برای همین تنها این اختیار را داریم تا یک کار را قبول یا یک کار را رد کنیم.
مشکل پیشنهادهای سینمایی که به شما میشود و آنها را رد میکنید، بیشتر چیست؟
خیلی راحت بگویم چون 7 یا 8 کار سینمایی بیشتر بازی نکردهام که برجسته هم نبودهاند، برای همین ترجیح میدهم در این عرصه صحبت و اظهار نظر نکنم.
فیلم سینمایی «یک جیب پر پول» با کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی
در تئاتر هم کارهای زیادی را رد میکنید که این قدر کم کار هستید؟
نه. در تمام این سالها که بازی میکنم، تنها دو پیشنهاد تئاتری داشتهام که رد کردهام. داستان کم کاری من در تئاتر با قصه حضور کم رنگم در سینما فرق میکند.
خب داستان کم کاریتان در تئاتر چیست؟
متاسفانه دیواری نامرئی بین من و هنرهای نمایشی کشور کشیده شده است و با وجود اینکه خاستگاه من تئاتر است، پیشنهاد بازی روی صحنه کمتر به من ارائه میشود.
شاید یک دلیلش این باشد که خودتان سالهاست از اهالی تئاتر فاصله گرفتهاید و با گروههای فعال در این عرصه ارتباطی ندارید. نمیخواهید بعد از این جذب یکی از گروههای نمایشی شوید؟
در مورد عضویت در گروههای تئاتری احساس دوگانهای دارم. از طرفی عضویت در یک گروه نمایشی برای هر بازیگری خوب و لازم است، زیرا باعث میشود تا اعضای آن به یک نگاه و زبان مشترک برسند. اما از سوی دیگر عضویت در یک گروه، تعهداتی را ایجاد میکند که شاید فرصت تجربه با سایر کارگردانها را از بازیگر سلب میکند.
به نظر شما سینما، تلویزیون و تئاتر از یک منظر کلی چه ارمغانهایی برای یک بازیگر دارند؟
تلویزیون شهرت و سینما بیشتر ماندگاری به ارمغان میآورد.
تئاتر چی؟
بحث تئاتر جداست. صحنه آزمون اصلی محک خوردن تواناییهای یک بازیگر است. تئاتر اصل و پایه بازیگری است. اینجا هنر اصالت بیشتری دارد.
وقتی به کارنامه تلویزیونی شما نگاه میاندازیم، با فهرستی بلند و بالا روبرو میشویم. تا به حال در چند سریال بازی کردهاید؟
تا امروز در 33 مجموعه تلویزیونی بازی کردهام.
در این سالها با کارگردانهای زیادی در تلویزیون همکاری داشتهاید که تعدادشان از 20 نفر هم بیشتر میشود. این تنوع چه تاثیری در کارتان داشته است؟
فعالیت با کارگردانهای مختلف باعث آشنایی هر چه بیشتر بازیگر با نگاهها و روشهای مختلف میشود. از این نگاه یک حسن است. این تجربیات متنوع و متفاوت باعث شده تا همیشه در معرض آموزش و تجربه قرار داشته باشم.
در قبول بازی در آثار تصویری یا صحنهای مثل آنکه چندان در بند کوتاه یا طولانی بودن نقش نیستید؟
نه این مسئله برایم چندان مهم نیست. اینکه نقش چقدر عمق، پیچیدگی و پختگی داشته باشد، اهمیت بیشتری دارد. هیچگاه به کوتاه و بلندی نقش در انتخابهایم توجه نداشتم و همیشه نقش خود را با تمام انرژی و توان بازی کردم.
نمایش «پس از سقوط» با کارگردانی منیژه محامدی
تا دو سه هفته پیش در نمایش «پس از سقوط» بازی داشتید که بر اساس نمایشنامه قوی آرتور میلر و با کارگردانی منیژه محامدی در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. این اجرا با آنکه کاری خوب بود، چندان از سوی تماشاگران مورد استقبال قرار نگرفت. فکر میکنید دلیلش چه بود؟
تبلیغات بسیار اندک. این کار نه تبلیغات محیطی در سطح شهر داشت، نه از تلویزیون معرفی شد و نه از راههای مرسوم و موثر دیگر. خود هنرمندان گروه نمایشی بدون هیچ چشم داشتی وظیفه تبلیغ نمایش «پس از سقوط» را هم انجام دادند.
چه جوری؟
برای مثال، بیش از 100 پوستر این نمایش را در سوپر مارکتها، گل فروشیها، کتاب فروشیها و موسسات تایپ و تکثیر چسباندم. یا اینکه روز سیزده بدر که در خانه هنرمندان تمرین داشتیم و مردم به باغ هنرمندان آمده بودند، به میانشان رفتم و از آنها خواستم تا به دیدن نمایش بیایند.
اما این تبلیغات محدود نتیجه نداد.
کار از نداشتن تبلیغات فراگیر رسانهای و در سطح شهر ضربه خورد. البته نباید از نظر دور داشت که اصولاً هنر تئاتر در ایران چندان شناخته شده نیست و جایش را باز نکرده است.
خب همه جای دنیا تئاتر هنر تودهها نیست.
تو کشور ما هنوز هنر طبقات خاص هم نیست. این همه دانشجو، دانشگاهی و هنرمند که در تهران داریم، اگر حتی یک درصدشان به دیدن یک تئاتر بیایند، سالنهای اجرا همیشه باید پر باشند.
و چرا نمیآیند؟
چون هنوز تعادل تو زندگی شهر نشینی ما برقرار نشده و تئاتر هنوز تو زندگی ما جای خود را باز نکرده است. هنوز دانشجوی ما برایش مهمتر است تا وقت و پولش را در کافی شاپ هزینه کند تا در سالن تئاتر.
حتی اهالی هنر هم زیاد به تئاتر نمیآیند. من برای همین نمایش «پس از سقوط» تعداد زیادی از هنرمندان را دعوت کردم تا این کار را به صورت رایگان ببینند که نیامدند. یعنی حتی حاضر نشدند زحمت سوار ماشین شدن و به تماشاخانه ایرانشهر آمدن را بکشند.
واقعاً؟
بله باور کردنی نیست، اما واقعیت دارد. وقتی هنرمندان ساکن تهران هم هنوز تئاتر را نمیشناسد، آن وقت چه انتظاری از دیگر مردم است. به دلیل همین بیتوجهی مسئولان و خواص جامعه است که باید تئاتر را هنری مظلوم دانست./خبرآنلاین
ویدیو : گفتگوی خواندنی با آناهیتا همتی+عکس