میثم ابراهیمی: مافیا ندیدهام ولی رابطه بیتاثیر نیست : «کسانی بودهاند که ...
«کسانی بودهاند که تیتراژ بهترین برنامههای تلویزیون را خواندهاند ولی به جایی نرسیدهاند. بعضی وقتها واقعا خدا باید بخواهد کسی به موفقیت برسد. بهشخصه مافیایی در رسانه ندیدهام ولی رابطه در وضعیت کاری خوانندهها بیتاثیر نیست.» خبرگزاری صبا: «کسانی بودهاند که تیتراژ بهترین برنامههای تلویزیون را خواندهاند ولی به جایی نرسیدهاند. بعضی وقتها واقعا خدا باید بخواهد کسی به موفقیت برسد. بهشخصه مافیایی در رسانه ندیدهام ولی رابطه در وضعیت کاری خوانندهها بیتاثیر نیست.»
موسیقی پاپ این روزها اوضاع خوبی ندارد و چرخ اقتصادی آن چندان بهقاعده نمیچرخد اما همچنان چهرههایی به این عرصه اضافه میشوند و با خواندن چند تکآهنگ و انتشار یکی دو آلبوم و البته در صورت خوشاقبالی با خواندن یکی دو ترانه تیتراژ به شهرت میرسند و از آن پس اگر بتوانند خودشان را در سطح استانداردی از پسند مردم نگاه دارند، میتوانند در طی سال از مواهب برگزاری کنسرت برخوردار شوند.
میثم ابراهیمی از خوانندگانی است که چند قطعهای که برای تیتراژ سریالها و برنامههای تلویزیونی همچون «دردسرهای عظیم»، «سربهراه»، «امروز هنوز تموم نشده» خوانده و همچنین با آلبوم منتشر شده «تگرگ» توانسته به شهرت برسد و حالا پس از کنسرت دی ماه سال گذشته، قرار است در خردادماه هم کنسرت دیگری در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی برگزار کند. به بهانه این کنسرت با او درباره مسائل مختلف مبتلابه موسیقی پاپ و شایعه مافیای تیتراژهای تلویزیونی گفتوگو کردهایم.
آقای ابراهیمی لطفا درباره قطعاتی که قرار است در کنسرت خردادماه در سالن میلاد نمایشگاه اجرا کنید توضیح کوتاهی بدهید.
قطعاتی که اجرا میکنم، مربوط هستند به آلبوم «تگرگ» که سال گذشته منتشر شده بود و همچنین بعد از آلبوم، دوازده تکآهنگ منتشر کردهام که این قطعات هم مثل آلبوم «تگرگ» مورد استقبال واقع شد. به تازگی هم دو تکآهنگ منتشر کردهام که آنها هم در کنسرت اجرا میکنم. از آنجایی که کنسرت قبلیام در تهران 16 دیماه در برج میلاد بود و استقبال خیلی خوبی از آن شد، تصمیم گرفتیم هرچه زودتر این کنسرت برگزار شود که همزمان شد با انتخابات اسفندماه و بعد هم شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود. به همین خاطر کنسرت به امسال موکول شد.
در موسیقی پاپ ما معمول است که خوانندگان سعی میکنند آلبوم اولشان خیلی قدرتمند باشد، ملودیها و ترانههایش بهدردبخور باشند اما در آلبوم دوم کیفیت برایشان بیاهمیت میشود و فقط میخواهند آلبوم بدهند تا در کنسرتها آهنگ جدید داشته باشند. شما از این رویه پیروی نمیکنید؟
این حرف درستی است اما به سهم خودم، هیچوقت اجازه نخواهم داد مردم از کارهای میثم ابراهیمی خسته شوند چون آلبوم «تگرگ» انتظار زیادی به وجود آورده است و من بعد از آن آلبوم، دوازده تکآهنگ هم منتشر کردهام.
از این 12 قطعه هیچکدام در آلبومتان قرار نمیگیرد؟
فقط قطعه «خستهام» را در آلبوم میگنجانم چون دوست دارم قطعات جدید در آلبوم استفاده بشود و مردم دوست داشته باشند و برایشان تکراری نباشد. تقریبا میشود گفت به اندازه یک آلبوم در اینترنت آهنگ منتشر کردهام. چون 12 قطعه، تعداد کمی نیست و حتی تعدادش از یک آلبوم نرمال بیشتر است اما اینها را در آلبوم قرار ندادهام. مردم وقتی میبینند به آنها بها میدهم به دلشان مینشیند.
قصد ندارید از نظر سبکی تنوعی به شیوه کارتان بدهید؟ شما فضای آهنگهایتان متنوع است اما سبک آهنگهایتان به نظر یکنواخت است. به عنوان مثال یک قطعه والتس در آلبوم بگنجانید، در قطعه دیگر از رگههای بلوز استفاده کنید؟
نوع صدای من با بلوز همخوانی ندارد.
مثال زدم؛ هر سبک دیگری که همخوانی دارد...
مردم همین فضایی را که کار میکنم، دوست دارند و تغییر دادن سبک در وضعیت حاضر بهنظرم کار درستی نیست. البته من از فضاهای متنوع استفاده میکنم. قطعهای با زندهیاد پاشایی ساخته بودم و نوع تنظیم و شیوهاش تفاوت میکرد. اما از پایه و خط اصلی مسیر حرکتم نمیتوانم خیلی دور شوم. ممکن است شنوندههای اصلی من که مردم هستند به آن نوع صدادهی عادت نداشته باشند. فضایی که تاکنون پیش بردهام، فضایی بوده که مردم دوست داشتهاند. بعضی از کارها را دوستان خوبم در گروه «پازل» میسازند و دیگر کارها را دوستان جدیدم میسازند. فضاهایی را با فکرهای مختلف کار کردم اما مسیرم را تغییر نمیدهم. شاید زمانی اگر احساس کنم مردم از فضای کار من خسته شدهاند و دیگر دوست ندارند، تصمیم دیگری بگیرم ولی آنقدر بازخورد خوب دیدهام که نخواهم تغییر کنم.
از ترانههای چه کسی استفاده میکنید؟ همچنان به همکاری با مهرزاد امیرخانی ادامه میدهید؟
بله اغلب ترانههایم از آثار مهرزاد امیرخانی است و ترانه بعضی از آهنگها را هم حدیث دهقان نوشته است.
با توجه به سبکی که کار میکنید، اکثرا ترانهها عاشقانه است. آیا نمیخواهید در ترانه هم بهلحاظ مضمونی تنوع ایجاد کنید؟
اگر بخواهید نگاه جمعی به آثارم داشته باشید، مشاهده میکنید ترانههایی که تا به حال استفاده کردهام، مردم با مضامینش درگیر بودهاند.
یک جورهایی خاطراتشان است.
بله و خیلی افراد به گفتهاند ما ماجرای فلان ترانه شما را از سر گذراندهایم.
یعنی وصف حالشان است.
بله. ترانه همین آهنگ «ستارهبارون» انگار یک نفر در حال حرف زدن و درد دل کردن است. این درد دلها برای همه اتفاق افتاده است. «خستهام»، «تو و من»، «اونم رفت» و... همه اینها سوژههایی دارد برای اغلب جوانان اتفاق افتاده است و برای همین هم هست که مردم استقبال میکنند. سعی کردهام در هر ترانه یک حرف تازه و یک تلنگر تازه داشته باشد. هنوز به این نتیجه نرسیدهام که تنوع دادن به مضمون میتواند بهتر باشد. شاید در آینده به این نتیجه برسم.
شاید اگر تنوع بدهید، طرفدارانتان بیشتر هم بشوند. دوست ندارید؟
بله ولی مقداری ریسک آن بالاست چون مردم حساسند. خوانندههایی بودهاند که با چند آهنگ کاملا از چشم مردم افتادهاند زیرا مردم در این زمینهها صاحبنظر شدهاند. آنالیز میکنند، نظر میدهند. حتی در ریزترین بخشهای موسیقی نظر میدهند. این خیلی خوب است که مردم درک بالایی از موسیقی دارند چون بارها پیشنهادهایی دادهاند که درست بوده است. کامنتهای صفحه اینستاگرامم را که میخوانم میبینم که نظرات مردم بسیار کارشناسانه شده است و این بسیار کار ما را سخت میکند.
البته شما کمی خطاپوش هم هستید. معمولا کامنتهای اینستاگرام مخصوصا در بخش موسیقی با توهینهای بسیار نسبت به هواداران دیگر خوانندها همراه است.
توهین که برای همه هست. فضای مجازی فضایی است که برای همه خوانندهها این اتفاق میافتد. طرفداران یک خواننده با طرفدران یک خواننده دیگر درگیر میشوند و فحاشیها و تندیهای بسیاری میشود و متاسفانه این تبدیل به رویه معمول شده است و برای همه خوانندگان مارکت موسیقی وجود دارد.
آیا به نظر شما این ناشی از اختلافات خوانندها با یکدیگر نیست؟
به این شکل که شما میفرمایید خیر. کمتر پیش آمده خود خوانندهها با یکدیگر مشکل داشته باشند. خود من که بهشخصه با هیچ خوانندهای مشکل خاصی ندارم. معمولا طرفداران درباره خواننده مورد علاقهشان احساسی برخورد میکنند. به عنوان مثال میآیند در پیج میثم ابراهیمی حرفی میزنند و طرفداران میثم ابراهیمی هم پاسخشان را میدهند یعنی این درگیری میان هواداران پیش میآید و ارتباط چندانی به خود خوانندگان ندارد. به هرحال تعصب ورزیدن نسبت به خواننده مورد علاقه پدیده عجیبی نیست و بیشتر بر میگردد به طرفداران خوانندگان دیگر که ممکن است تندی کنند و احساسات طرفداران یک خواننده را جریحهدار کنند و آنها را به واکنش وادار کنند.
به بحث اصلی برگردیم. از بالا رفتن درک مخاطبان موسیقی میگفتید.
بله... ما موردهایی داشتهایم که طرفداران دوآتشه بعضی خوانندگان با انتشار چند قطعه ضعیف از آن خواننده، از او نفرت پیدا کردهاند و خواننده مورد علاقهشان را کنار گذشاتهاند. خوانندگانی را میشناسم که سال گذشته کنسرت میگذاشتند و یک هفته پیش از کنسرت سولدآوت میشد اما حالا نیمی از سالنشان هم تا روز آخر پر نمیشود. خوانندگانی هم که به جایگاه خودشان رسیدهاند و تثبیت شدهاند اندک اندک نسبت به کیفیت آسانگیر میشوند و این آسانگیری به مرور زمان، ریزش مخاطب را به دنبال خواهد داشت.
یک پرسش همیشه مطرح بوده آن هم اینکه راه رسیدن خوانندگان به اجرای یک تیتراژ تلویزیونی چیست؟ آیا واقعا آنطور که شایعهها میگویند، تیتراژ بیشتر سریالها عرصه انحصاری مافیای تیتراژ سریالهاست و آیا وجود مافیا در سپردن تیتراژها به خوانندگان حقیقت دارد؟
نمیشود گفت مافیا هست. بالاخره همه جای دنیا این اتفاقات میافتد. وقتی هست که شما بنا بر رفاقت و رابطهای که با یک تهیهکننده، کارگردان یا بازیگر دارید، شما را معرفی میکنند و کار خوب ارائه میدهید و از آنجا بیشتر سراغتان را میگیرند. این رابطهها را انکار نمیکنم. شما در هر زمینهای، اگر رابطه داشته باشید، قطعا میتوانید هنرتان را بهتر ارائه کنید.
منظور من رابطه به شکل نرمال و طبیعی نبود. مقصود این است که هر خوانندهای بخواهد تیتراژ یک سریال یا یک برنامه پربیننده را بخواند باید از کانال یک یا چند شخص خاص عبور کند. این موضوع صحت دارد؟
واقعا اینطور نیست، چون خود من سال 86 تیتراژ برنامه «خانه فیروزهای» را که خواندم و خیلی گل کرد و فراگیر شد، آن موقع اصلا معروف نبودم. این کار را برای روز مادر خوانده بودم و خیلی اتفاقی تهیهکننده این کار را گوش کرد، خوشش آمد و آن را برای تیتراژ برنامهاش انتخاب کرد؛ نه مافیایی در کار بود، نه پیشنهاد کسی بود و نه حتی رابطهای در کار بود. تهیهکننده از یک قطعه موسیقی خوشش آمده و آن را برای تیتراژ یک برنامه انتخاب کرده است. آن برنامه سه سال روی آنتن بود و آن قطعه هر روز شنیده میشد. همه چیز به نظرم دست خداست. خدا باید بخواهد یک اتفاق برای شخصی بیفتد. بعضیها میگویند تیتراژ به ما نمیدهند اما بودهاند کسانی که تیتراژ بهترین برنامهها را خواندهاند ولی به جایی نرسیدهاند؛ حتی نتوانستهاند یک کنسرت برگزار کنند. از تیتراژی حرف میزنم که شاید خیلیها آرزوی خواندنش را داشتهاند. خیلیها هم با تکآهنگ آمدهاند که نه در تیتراژی پخش شده و نه تلویزیون رویش مانور خاصی داده اما هیت و مگاهیت شده است.بعضی وقتها در این موارد واقعا خدا باید بخواهد و هیچ رابطهای به هنرمند کمکی نمیکند.
بهشخصه مافیایی در رسانه ندیدهام ولی خب رابطه بیتاثیر نیست در وضعیت کاری خوانندهها. شاید من از طریق شما به یک تهیهکننده متصل شوم و او از صدای من خوشش بیاید و تیتراژ برنامه یا سریالش را به من واگذار کند اما باز بستگی به خود خواننده دارد. اگر ظرفیت و اجرایش به نحوی نباشد که مورد توجه قرار بگیرد، هزار مافیا و پارتی و... باعث اتفاق خاصی برای او نمیشوند چون در ابتدا صدای شما را مردم باید دوست داشته باشند. نهایت کاری که تیتراژ یک برنامه یا سریال در تلویزیون میتواند بکند این است که ویترینی باشد برای اینکه مردم صدای شما را بشنوند اما آیا اگر با پارتی آن را خوانده باشید و صدایتان خوب نباشد، مردم اقبالی به آن نشان میدهند؟ مسلما خیر. همان برنامه «خانه فیروزهای» که به آن اشاره کردم در ساعت 10 صبح یعنی در زمانی کاملا مرده از تلویزیون پخش میشد ولی کار شنیده شد؟ قطعا به خاطر ترانه خوب، آهنگ خوب و احساسی که بر سر کار گذاشته بودم شنیده شد و مورد توجه قرار گرفت.
یا همین سریال «درد سرهای عظیم» کاری بود که برای خدا خوانده بودم. جالب است مردم در هر برنامهای از این کار استقبال میکنند و آن را زمزمه میکنند. اینها لطف خداست که مردم خوششان آمده است. نمیشود به زور اثری را در تیتراژ یک سریال بگذاری و اصرار کنی که مردم دوست داشته باشند. خدا را شاکرم این اتفاق برای کارهای تلویزیونی که اجرا کردهام افتاده است. هم «سربهراه»، هم « دردسرهای عظیم»، «امروز هنوز تموم نشده» و... همه موفق بودهاند و در دهان مردم زمزمه شده است چون در زمان خودشان به دل مردم نشسته بود. با شوق و اشتیاق این کارها را گوش میکنند و امیدوارم که لیاقت این همه لطف و محبت مردم را داشته باشم.
انتقادی که به نظرم میتوان درباره کار شما مطرح کرد، بیان کردن نام و نام خانوادگیتان در ابتدای قطعات است که با لحن ترسناک! به نوعی چندین سال است باب شده و این کار را میکنید. نمیشود این کار را نکنید؟
باز هم به «خانه فیروزهای» اشاره میکنم. سر آن تکآهنگ هیچکس من را نمیشناخت و نمیدانستند که چه کسی آن آهنگ را خوانده است و به اسم یک خواننده دیگر پخش شد و خیلی طول کشید تا همه متوجه بشوند آن قطعه را واقعا من خواندهام. واقعا باید انصاف داشته باشیم؛ خوانندهها در ایران چه امکانی برای مطرح شدن دارند؟ امکان پخش کلیپ که ندارند، هیچ رسانه دیگری هم که در آن دیده بشوند وجود ندارند. مردم ما هم وقتی قطعهای را دانلود میکنند و خیلی گوش میکنند و این گفتن اسم حداقلش این است که در تاکسی، در پارک، در فضاهای بیرونی و باز وقتی کار شما پخش میشود، دست کم وقتی شنونده آهنگ را میشنود، بداند چه کسی آن را خوانده است.
دست کم با لحن دیگری نام را بگویید.
بله روی لحنش میشود کار کرد اما واقعا باید روی مطرح شدن خوانندگان بیشتر زحمت کشید. مدتی میشود شبکه نسیم روزانه چند کلیپ پخش میکند. کمی فضای این کار را برای کسانی که مجاز کار میکنند بازتر کنند. خواننده زحمت میکشد، هزینه میکند و وقت میگذارد اما هیچکس متوجه نمیشود چه کسی این کارها را کرده است. چه شبهایی را ما مینشینیم و کار میکنیم. مردم عادی که گذرا گوش میکنند و شاید اصلا متوجه نشوند اثر کدام هنرمند را هر روز دارند گوش میکنند.
فکر نمیکنید با رواج شبکههای اجتماعی و ارتباطی دیگر هر هنرمند میتواند خود یک رسانه باشد. مثلا یک قطعه با رفتن روی یکی از کانالهای تلگرامی، میتواند بارها و بارها بازنشر شود.
خیر. کانال تلگرام خود من 20 هزار عضو دارد. هر کدام از این اعضا اگر 10 هزار بار هم قطعه را بازنشر کنند میشود 200 هزار بار. بههیچ وجه نمیتواند با تلویزیونی که مخاطب میلیونی دارد رقابت کند.
تا یکی دوسال آینده میتواند رقابت کند.
ما هم امیدواریم این اتفاق بیفتد. ما هم دوست داریم و امیدواریم این اتفاق بیفتد اما هنوز آن رقابت بهوجود نیامده است. خوانندههایی هستند که غیرمجازند و با پخش یک کلیپشان از شبکههای ماهوارهای بهشدت معروف میشوند. آن شبکه خارجی از این خواننده حمایت میکند. روزی 20 بار کلیپ این خواننده پخش میشود. شما روزی 20 بار یک کلیپ را ببینید خواهناخواه روی آن ملودی و تصویر خواننده روی ذهنتان مینشیند و حداقلش این است که خواننده در مقیاس گسترده شنیده میشود. رسانههای دیداری بسیار تاثیر دارد. کاش زمانی برسد شبکهای افتتاح بشود که کلیپهای خوانندگان به صورت مجاز پخش شود.
«شبکوک» و «سهشو» غنیمت هستند
خود من در برنامه «سهشو» به عنوان کارشناس موسیقی حضور دارم. بالاخره فضا باید از مجراهایی باز شود. به نظرم اینها اتفاقهای خوبی است. زمانی که ما کارمان را شروع کرده بودیم اصلا چنین امکانهایی برای دیده شدن وجود نداشت. حداقل این است که این دو برنامه ساخته شدهاند و در آن چند جوان که رویای خواننده شدن داشتهاند، آمدهاند و دیده شدهاند. بدون هیچ رابطه و پارتی، رسانه از آنها حمایت کرده است و به آنها جایزه میدهد؛ اینها خیلی مطلوب است. باید این برنامهها بیشتر و بیشتر بشود. چون خودم این مسیر را طی کردهام، میگویم. خواننده دوست دارد دیده شود و باید موقعیتی در اختیار جوانان باشد تا بتوانند استعدادهایشان را به نمایش بگذارند.
بعضیهایشان واقعا صداهای خوبی هم دارند و واقعا حیف است که این استعدادها پرورش پیدا نکنند و دیده نشوند. حداقل این است که یک بار دیده میشوند و مردم و کارشناسان درباره کارشان نظر میدهند و میفهمند چند مرده حلاج هستند. میفهمند که آیا میتوانند ادامه دهند یا اصلا به درد این کار نمیخورند؟ با این برنامهها فضایی ایجاد میشود که جوانان خودشان را محک بزنند. به نظرم رسانه ملی در این باره رویکرد خوبی داشته است؛ هم در برنامه «شبکوک» و هم در «سهشو». البته «سهشو» اختصاصا به خوانندگی نمیپردازد و بهطور کلی همه استعدادها را در بر میگیرد. به طور کلی در این باره نظرم مثبت است. در دوبله دیدهام این کار را میکنند یا در گزارشگری و اعتقاد دارم همه اینها خوب و پیشبرنده هستند. افراد به این حرفهها علاقه دارند و نمیدانند کجا باید بروند باید بتوانند در این برنامهها خودشان را نشان بدهند.
ریسک نمیکنم تا فراموش نشوم
تعدد دانلود در سایتها نشاندهنده این است که دو تکآهنگ «خستهام» و «ستارهبارون» بسیار مورد استقبال قرار گرفتهاند. آهنگ «خستهام» بازخورد خیلی خوبی داشت. «ستاره بارون» هم چهار روز است که منتشر شده و در همین چند روز واکنشها و کامنتهای بسیار خوشحالکنندهای دریافت کردهام. چه کارهایی که برای تلویزیون میکنم و چه تکآهنگهایی که منتشر میکنم، بسیار روی آنها وقت میگذارم و از قبل رویشان برنامهریزی میکنم تا مردم دوست داشته باشند. سعی میکنم برای ترانه کارها و البته ملودیها کمفروشی نکنم و برای همین هم خدا را شکر مردم دوستشان دارند.
قرار بود قبل از ماه مبارک رمضان آلبوم جدیدم را منتشر کنم ولی خودم خیلی روی آلبوم حساسیت دارم. آلبوم «تگرگ» آلبوم موفقی بود، پس ریسک نمیکنم که آلبومی در بیاید و قطعاتش شنیده نشود. بارها پیش آمده که از آلبومهای منتشر شده خوانندگان تنها یک یا دو قطعه شنیده میشود و بقیه بلافاصله فراموش میشوند. مردم همه قطعات آلبوم «تگرگ» مرا دوست داشتند و هنوز و هر روز بیشتر در حال شنیده شدن است.
ویدیو : میثم ابراهیمی: مافیا ندیدهام ولی رابطه بیتاثیر نیست