موسوی بجنوردی: دلواپس دلواپسان هستم : آیت الله موسوی بجنوردی گفت: من دلواپسِ ...


آیت الله موسوی بجنوردی گفت: من دلواپسِ دلواپسان هستم. دعا می‌كنم خدا ایمان كاملی به آنها بدهند، یك مسئولیت به آنها بدهند تا كاری نكنند كه كشور دچار مشكل شود، ما باید در فكر باشیم كه برای ملت آسایش درست كنیم، این ملت شریفی كه اینقدر وفادار است، چقدر مردم شهید دادند در این جنگ تحمیلی، این ملت ایران در دنیا نظیر ندارد، ملت صبور، مقاوم، باشرف، وطن‌خواه و مسلمان، این ملت ارزش دارد، واقعا امروز عبادت، خدمت به ملت است. فرارو: «سیدحسن خمینی خاری در چشم بدخواهان است.» این جمله را آیت‌ا... موسوی بجنوردی می‌گوید كه از نزدیكترین افراد به امام راحل و پس از رحلت ایشان با بیت امام است.

روزنامه آرمان نوشت: او به خوبی آرمان‌های امام را می‌شناسد و درباره هر مولفه‌ای بطور كامل به تشریح دیدگاه‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی می‌پردازد. موسوی بجنوردی گلایه دارد از هجمه‌هایی كه بعضا از سوی عده قلیلی به بیت امام و به ویژه سیدحسن خمینی می‌شود اما تاكید دارد كه آنها انگشت شمار هستند و هدفشان نه بیت امام بلكه آرمان‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی است كه مانع بهره‌برداری‌های جناحی آنها شده است.

در آستانه سالگرد رحلت امام(ره) به سراغ آیت‌ا... سیدمحمد موسوی بجنوردی رفتیم كه متن گفت‌وگو با وی را در ادامه می‌خوانید.

اندیشه‌ها و دیدگاه سیاسی امام خمینی(ره) را چگونه برای نسل امروز تعریف می‌كنید؟

امام(ره) همواره یك ایده‌ و موضع داشت و آن هم در این راستا بود كه هیچگاه نباید سیاست را از دین جدا كرد. اگر ما وارد فقه شویم، كثیری از مباحث فقهی جزو سیاست محسوب می‌شوند، یعنی اكنون در تالیفاتی كه فقها دارند، شاید به حدود 15، 16 كتاب فقهی با ابواب مختلفش در سیاست مواجه می‌شویم كه همین امر لزوم همراهی سیاست با دیانت را نشان می‌دهد.

سیاست حسن اداره امور است، این حسن اداره امور در ابعاد مختلفی باید باشد تا جامعه به یك شكوفایی و پیشرفت برسد كه هدف حضرت امام(ره) هم موضوعی غیر از سربلندی ملت و كشور نبود. نظر امام در سیاست هم این بود كه باید عدالت اجتماعی در راس امور سیاسی باشد و عدم تبعیض در راس مسائل سیاسی قرار گیرد؛ یعنی طبق قانون امتیازات به اشخاص، مقامات و افرادی كه دارای پست و مقام هستند، به نحو صحیح تعلق گیرد و موجب نشود كه شائبه برای مسئولان كشور اسلامی پدید‌ آید.

اگر خوب دقت كنیم، می‌بینیم همین سیاست را امیرالمومنین(ع) داشت، یعنی هیچ‌گونه تمایزی میان بزرگ‌ترین شخصیت با یك فرد عادی قائل نمی‌شد. مكتب ما، مكتب شخص اول جهان اسلام است، وقتی چنین شخصیتی در حالی که در راس نظام است، در بعد معنوی و سیاسی طوری معامله می‌كند كه خودش را با پایین‌ترین فرد جامعه یكی می‌بیند، باید درس‌های زیادی از آن آموخت. امام خمینی هم همین سیاست را داشت، عقیده‌اش این بود كه امام مسلمین باید خودش را با پایین‌ترین فرد جامعه یكی بداند.

می‌بینید وقتی وارد بهشت‌ زهرا شد، گفت: من خادم ملت هستم. ایشان از كلمه خادم استفاده كرد و هیچ‌وقت برای خودش اصالت قائل نشد. امام خمینی(ره) گفت: «من به پشتوانه این مردم دولت تعیین می‌كنم، من به پشتوانه این ملت در دهن دولت قبل می‌زنم.» این موارد نشان می‌دهد برای امام خمینی، مردم در صدر هر موضوع دیگری بود.

ایشان مردم را اساس جامعه می‌دانستند و برای خودشان به تنهایی اصالتی قائل نبود. امام(ره) در حالی خودش را به عنوان نماینده ملت می‌دانست كه مردم از او تقلید می‌كردند. ایشان مرجع تقلید بودند و مردم او را مقتدای خودشان می‌دانستند، مردم او را رهبر خودشان می‌دانستند، اما در مقام عمل مثل یك شهروند عادی رفتار می‌كرد.

خاطره ناگفته‌ای از توجه امام(ره) به مردم و خواست آنها دارید؟

خاطرات در این موضوع زیاد است كه من به یكی از آنها اشاره می‌كنم. اوایل سال61 بود كه من در شورای عالی قضایی فعالیت می‌كردم. مرحوم حاج‌ احمدآقا با ما تماس گرفت كه احضاریه‌ای از دادگستری برای امام آمده و در انتهای آن هم نوشته شده «اگر نیایید، دستگیرتان می‌كنیم»، من برای چند لحظه شوكه شدم كه این احضاریه چیست؟ به جلسه آمدم و گفتم جریان چیست؟ آقای موسوی‌اردیبلی گفت زنگ بزنیم دادستان تهران را احضار كنیم كه سریعا بیاید، آن زمان آقای دادگر دادستانی عمومی تهران بود، از او پرسیدیم موضوع چیست كه گفت نمی‌دانم، باید كار یكی از بازپرس‌ها باشد. او زنگ زد و بازپرس را پیدا كرد؛ به بازپرس گفتیم سریعا به اینجا بیاید، بازپرس آمد و گفتیم این چه كاری است كه انجام دادید و برای امام احضاریه فرستادید؟ پاسخ داد كه یك نفر از خرمشهر كه صدام خانه‌اش را خراب كرده، 700هزار تومان پول از امام(ره) می‌خواهد، گفتم آیا به واقع این شكایت قابل طرح است كه صدام آنجا را بمباران كرده و این فرد هم از امام شكایت كرده و پول می‌خواهد؟ تصمیم بر این شد تا بازپرس را بر‌كنار كنند كه من مخالفت كردم، به حاج احمد آقا زنگ زدم و گفتم می‌خواهیم بازپرس را بركنار كنیم، چون آنجا طبق قانون اساسی اگر یك قاضی را می‌خواستند اخراج كنند باید به اتفاق آرا باشد یعنی باید هر 5نفر برای اخراجش رای دهند تا اخراج شود.

چرا؟

بگذارید كامل تعریف كنم تا مشخص شود. موضوع را به حاج احمدآقا گفتم كه گفت گوشی را نگه دارید. ایشان موضوع را به اطلاع امام رساند و دو یا سه دقیقه بعد گفت: امام می‌گویند: «یك پولی به فردی بدهید كه شكایت كرده و راضی‌اش كنید اما به او بگویید به مردم نگوید چون اگر بگوید، همه مردم خرمشهر می‌آیند. حاج احمد آقا این را هم گفت كه امام فرمودند حق ندارید آن قاضی را بركنار كنید و او باید باشد.

آمدم به جلسه و گفتم كه امام(ره) گفتند كه یك پولی به شاكی بدهید تا از شكایتش منصرف شود و به كسی هم نگوید وگرنه تمام مردم خرمشهر راه می‌افتد و پول می‌خواهند. 700 هزار تومان به آن مرد خرمشهری دادیم، قاضی هم سرجایش ماند.

مصلحت‌سنجی امام در امور حكومتداری به چه نحوی بود. خاطره‌ای از آن هم به یاد دارید؟

یك مورد بود كه هیچگاه فراموش نمی‌كنم. آیت‌ا... صانعی دادستان كل كشور بود كه استعفا داد و حضرت امام(ره)، آیت‌ا... موسوی‌خوئینی‌ را برای این منصب تایید كردند.

شورای عالی قضایی اینطور بود كه دو نفر را امام(ره) تعیین می‌كرد، سه نفر را قاضی كل كشور تعیین می‌كرد. دو نفری كه امام(ره) تعیین می‌كند از سوی دیوان قضات عالی كشور معرفی می‌شدند و امام یكی از آنها را قبول می‌كرد و حكمش را می‌زد. معمولا قضات دیوان عالی كشور خدمت امام می‌رفتند و می‌گفتند ما این افراد را معرفی می‌كنیم، امام بدون اینكه با قضات مشورت ‌كند، آقای موسوی‌خوئینی‌ها را به عنوان دادستان كل معرفی كرد.

در طبقه چهارم دادگستری تالار بزرگی وجود دارد كه در آنجا، آقای موسوی اردبیلی پشت تریبون رفت تا آقای موسوی‌خوئینی‌ها را به عنوان دادستان كل معرفی كند اما ناگهان یك قاضی بلند شد و گفت كه ایشان غیرقانونی است چون امام با قضات عالی كل كشور مشورت نكرده است. جلسه به هم خورد و سر و صدا بلند شد كه بعد متوجه شدم می‌خواهند این قاضی معترض را بركنار كنند. از امام در این باره سوال كردیم و ایشان پاسخ داد «برای مشورت با قضات دیوان عالی كشور من طریقیت قائل هستم نه موضوعیت یعنی اگر كسی را می‌شناسیم، برای چه باید با قضات مشورت كنیم، من از آقای موسوی‌خوئینی‌ها شناخت دارم پس مشورت نمی‌كنم.» ما همین موضوع را به قضات گفتیم، همان كسی كه اشكال گرفته بود، قبول كرد و گفت وقتی كه مشورت با قضات دیوان عالی كشور جنبه طریقیت دارد نه موضوعیت بنابراین این دست خود امام است و می‌تواند مشورت كند یا مشورت نكند.

دو خاطره تعریف كردید كه یكی نشان از توجه ویژه امام به مردم داشت و دیگری به لحاظ كردن رای مسئولان در تصمیم‌گیری‌ها مربوط بود. این رفتارها چه درسی برای امروز كشور و مسئولان دارد؟

این دو موضوعی كه عنوان كردم پایبندی امام به قانون، آزادی و احترام به مقام قضات، آزادی در اندیشه قضات و آرای قضات را می‌رساند كه در همه دوره‌ها باید لحاظ و در دستور كار مسئولان قرار بگیرد.

آسیب‌هایی که به اندیشه امام(ره) در شرایط فعلی می‌رسد را چه می‌دانید؟

مردم‌سالاری اندیشه امام بود، اندیشه امام عدالت اجتماعی بود، اندیشه امام دین‌سالاری بود، اندیشه امام، آزادی و حرمت به مردم بود و انقلابش هم بر اساس اسلام بود بنابراین ما انقلاب را می‌گوییم «جمهوری اسلامی ایران»، جمهوریت به اعتبار رای ملت، اتفاق آرای ملت، اسلامی یعنی با احكام و قوانین نظام جمهوری اسلامی باید براساس كتاب سنت و براساس اسلام باشد، مردم هم باید در اندیشه‌هایشان در حدود قانونی كه تعیین كرده است، آزاد باشند.

این واقعیت خواسته امام بود و لذا وقتی مردم شعار می‌دادند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی؛ یعنی تمام راهپیمایی‌هایی كه قبل از پیروزی انقلاب انجام می‌شد و تمام شعارهایی كه داده می‌شد، در همین «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» خلاصه می‌شد؛ اندیشه امام هم همین بود، بنابراین نظام ما بر این سه اصل استوار است.

نظر امام(ره) درباره آزادی چه بود؟

باید به ملت در حدودی كه قانون مشخص كرده، آزادی داده شود، آزادی معنی‌اش این نیست كه بیاییم علیه مقدسات اسلام چیزهایی بنویسم، سخنرانی كنیم، اهانت و آبروی كسی را ببریم. این آزادی كه می‌گوییم در حدود چارچوبی كه عقلای جامعه می‌گویند است ولی اگر بنا باشد در هر جامعه‌‌ای آزادی مُخلِ جامعه شود یعنی شروع كنیم آبروی افراد را بریزیم، یا علیه اسلام و علیه نظام اسلامی حرف بزنیم، برخلاف آزادی است، آزادی در عمل، آزادی در اندیشه، آزادی در انتخاب مدنظر امام و شعار انقلاب است.

جمهوری اسلامی در نگاه امام به چه معنا بود؟

جمهوری اسلامی هم یعنی جمهوریت همان رای ملت، ‌اسلامی هم یعنی براساس احكام اسلام و قوانین اسلام باشد، این ایده امام بود و برای همیشه تا ابد انشاءا... این ایده در نظام ما وجود خواهد داشت. سعدی یك بیت زیبایی دارد که: سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل/ بیرون نمی‌توان كرد الا به روزگاران؛ قبلا در ایران، نظام‌های دیكتاتوری و تك‌فردی حاكم بود، نظام‌هایی كه پادشاهان حكومت می‌كردند و پادشاهی مثل ارث به بچه‌هایشان می‌رسید، حالا وقتی یك مرتبه نظام عوض می‌شود و مردم‌سالاری در جامعه حاكم می‌شود، اوضاع دیگر نمی‌تواند مانند قبل باشد.

الان برای هر نهادی انتخابات برگزار می‌شود، از اول پیروزی انقلاب تا الان چند انتخابات برگزار شده است؟ برای هر موضوعی، مردم رای می‌دهند، در هر مساله‌ای باید ملت رای دهد، این یك واقعیتی است نظام‌ ما بر آن استوار است بنابراین ما از حیث آزادی و مشاركت مردم در نظام سیاسی خودمان نمونه و الگو هستیم و این واقعیت را باید قبول بكنیم.

بعضا شاهد گلایه‌هایی درباره فعالیت‌های سیاسی هستیم كه با تعریف شما از آزادی در جامعه همراستا نیست.

منكر برخی اشكالات نمی‌شوم چون در هر جا ممكن است اشتباهاتی رخ دهد اما اصل سیستم ما این نیست، سیستم نظام مبتنی بر استقلال و آزادی است، حالا اگر یك جایی تخلفی صورت گیرد یا برخی بازی‌هایی كنند، آن را نباید پای نظام بگذاریم بلكه پای آن دسته‌جاتی است كه این كار را می‌كنند. باز هم تاكید می‌كنم سیستم نظام ما بر استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ایران استقرار داد و قدمی از این اصل عقب نخواهیم گذاشت.

با توجه به اینكه تقریبا یك سال از عمر دولت یازدهم می‌گذرد، عملكرد آن را چگونه ارزیابی می‌كنید؟

عملكرد دولت تاحدودی بد نبود، شما نباید توقع داشته باشید تمام وعده‌هایی كه دكتر حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی‌اش داد به سرعت عملی شود. انشاءا... 50‌درصد آن وعده‌ها عملی شود كه در آن صورت ما باز خوشحال می‌شویم.

هنوز عملكرد دولت قبلی در ذهن‌ها هست. اكنون وضعیت متفاوت و فعالیت روزنامه‌ها بهتر شده است، بویژه با آمدن وزیر ارشاد جدید انتظار می‌رود اوضاع بهتر شود. آقای جنتی را از 45سال قبل می‌شناسم او یك انقلابی اصیل و صددرصد در خط امام است.

ایشان، عمرش را در كشورهای پاكستان، افغانستان و لبنان گذراند و همیشه در كارهای انقلابی سهیم بود و اكنون شاهد هستیم شرایط مطبوعات، شرایط فرهنگ و... خیلی با قبل فرق كرده است. قبول دارم همه آن وعده‌هایی كه در تبلیغات انتخاباتی داده می‌شد، تحقق پیدا نكرده، اما مقدار زیادی تحقق پیدا كرده است.

تغییراتی كه اشاره كردید در فضای سیاسی كشور هم ملموس است؟

مسلما فضای سیاسی نیز بهبود یافته؛ روزنامه‌ها حرف‌هایشان را می‌زنند، در ادارات شرایطی که كارمندان دولت داشتند، الان نیست یا حتی در حوزه روابط بین‌الملل، یك عده در این فكر بودند كه با همه دنیا قطع رابطه كنیم و... اینها برای ما ضرر داشت، الان می‌بینیم مذاكرات به جاهای خوبی رسیده و یكسری تحریم‌ها برداشته شده است.

در آینده هم امید داریم وضعیت بهتر شده و تحریم‌ها کلا برداشته شود. این امیدواری در بسیاری از مردم و دلسوزان انقلاب وجود دارد كه اوضاع بهبود پیدا كند. من وزیر خارجه را خوب می‌شناسم، آدم بسیار مثبت و یك سیاستمدار به تمام معناست.

وزرای دولت را چگونه ارزیابی می‌كنید؟

كثیری از وزرا را می‌شناسم، مثلا وزیر آموزش عالی بسیار انسان باارزش و باسوادی است، واقعا فرهنگ‌دوستی‌ است كه به علم علاقه خاصی دارد و برای شخصیت‌های علمی ارزش قائل است، شرایطی كه قبلا در دانشگاه‌ها بود، خیلی كم شده است، وزیر ارشاد، وزیر آموزش عالی، وزیر خارجه، وزیر اقتصاد بسیار خوب هستند، وزیر نفت بسیار بسیار خوب است. اینها وزرای كلیدی كشور هستند، الحمدلله اینها را خوب می‌شناسم، افراد باارزش و قدرتمند و دلسوز ملت هستند، وقتی اینها دلسوز هستند، انسان امیدوار می‌شود كه یك افرادی در مصدر امور هستند كه دلسوز ملت و ایران و اسلام هستند و الحمدلله كه اینها آمدند سركار. با حضور این افراد بسیار به آینده امیدواریم.

پس شما دلواپس نیستید؟

من دلواپسِ دلواپسان هستم. دعا می‌كنم خدا ایمان كاملی به آنها بدهند، یك مسئولیت به آنها بدهند تا كاری نكنند كه كشور دچار مشكل شود، ما باید در فكر باشیم كه برای ملت آسایش درست كنیم، این ملت شریفی كه اینقدر وفادار است، چقدر مردم شهید دادند در این جنگ تحمیلی، این ملت ایران در دنیا نظیر ندارد، ملت صبور، مقاوم، باشرف، وطن‌خواه و مسلمان، این ملت ارزش دارد، واقعا امروز عبادت، خدمت به ملت است.

وزرا بدانند كه باید بیشتر به مردم خدمت كنند، این را باید امروز عبادت فرض كنند، چون به خدا قسم ملتی به شرافت ملت ایران نیست كه اینقدر باشرف، باغیرت و غیور هستند. ما باید این ملت را روی سرمان بگذاریم. هر فرد هر مقدار توان دارد باید به این ملت خدمت كند و این را عبادت فرض كنند، باید قصد قربت كنند، این وزرا باید بدانند، خدمت‌شان به ملت شریف ایران عبادت است.

اخیرا شاهد برخی هجمه‌ها به یادگار امام هستیم كه نمونه آن حادثه بروجرد است. این رفتارها از كجا نشات می‌گیرد؟

حاج حسن‌آقا یك فرد مجتهد، فقیه، اصولی و فیلسوف است، ایشان برای عده‌ای به مثابه خار در چشم‌ است، چون حسن آقا یكی از افرادی است كه مایه آبروی بیت امام و چراغ بیت امام است. اینها با خود امام مشكل دارند، این عده بازیچه دست یك عده دیگری هستند، بازیچه عده نادانی كه با خود امام مشكل دارند.

امروز ملت ایران به سیدحسن خمینی عشق می‌ورزد، شما نبینید یك عده قلیلی كه اینها جزو عقلای جامعه هم حساب نمی‌شوند با حاج آقا حسن آقا یا بیت امام بد هستند، روی این افراد كه سرانگشتی هم هستند نباید حساب كرد والا ملت عاشق امام است، عاشق بیت امام و عاشق حاج حسن‌آقا خمینی است.


ویدیو : موسوی بجنوردی: دلواپس دلواپسان هستم