مهتاب کرامتی آرایش نمی کند،جراحی هرگز! : بانوی سینمای ایران از بازیگری، خوش ...





بانوی سینمای ایران از بازیگری، خوش پوشی، زیبایی و صلح سخن می گوید

خانم بازیگر رأس ساعت آمد. قرارمان  ساعت یك بعدازظهر بود كه صدای زنگ  که  به ما یادآوری كرد (همان‌طور كه همه قبل از این گفته بودند)، او رأس ساعت در تمام قرارهایش حاضر می‌شود. مهتاب كرامتی با ظاهر آراسته‌ای كه در تمام این سال‌ها از او در ذهن‌مان ثبت شده، آمد و مقابل‌مان نشست. ما با بانوی سینمای ایران صحبت می‌كردیم؛‌ متولد ماه مهر. در طالع آنها قبل از هرچیز نوشته شده: «مهرماهی‌های صلح‌طلب» و ما یكی از آنها را در جریان گفت‌و‌گو از نزدیك دیدیم؛ كسی كه هم بازیگر است،‌ هم طراحی لباس و دكوراسیون می‌كند و مهم‌تر از همه اینكه سال‌ها‌ست سفیر صلح یونیسف در ایران است. اسم بچه‌ها را كه می‌شنود چشم‌هایش برق می‌زند، انگار تمام انرژی‌های خوب دنیا در او جمع شده تا همه آنها را صرف یاری مردمان سرزمینش كند. صحبت‌های ما با خانم كرامتی البته به شاخه‌های مختلفی كشیده شد. از نقش‌آفرینی‌هایش در سینما تا مفهوم زیبایی از زبان كسی كه زیبایی چهره‌اش درست مثل قلب مهربانش به دل می‌نشیند، هرچه باشد او سفیر مهربانی و صلح یونیسف است؛ یك مهرماهی صلح‌طلب.

مهتاب کرامتی , مهتاب کرامتی و همسرش , بیوگرافی مهتاب کرامتی
سعی می‌كنم كارم را به بهترین نحو انجام دهم
لقب شما در مطبوعات، بانوی سینمای ایران است. خود شما چقدر این تعریف را برای خودتان قائل هستید؟
باعث افتخارم است كه این لقب به من داده شده. همیشه تمام تلاشم را كرده‌ام كه شایستگی محبتی كه دوستان، تماشاچی‌ها و علاقه‌مندان به سینما به من دارند را داشته باشم.

این لقب چه حسی را در شما برمی‌انگیزد؟
شنیدن لقب «بانوی سینمای ایران» برای من لذتبخش است. اتفاقی كه می‌‌افتد وظیفه من را دشوارتر می‌كند. من باید در قدم‌های بعدی كه برمی‌دارم كمتر اشتباه داشته باشم. سعی می‌كنم كارم را به نحو بهتری انجام دهم؛ چه در مقوله سینما و چه در زمینه‌های دیگر كاری‌ام. در نهایت فكر می‌كنم گرفتن این لقب مسیر مرا مشكل‌تر می‌كند.

زكات شهرت ما كمك كردن به دیگران است
خیلی از هنرمندان كه از كارهای خیریه فرار می‌كنند معتقدند اگر بخواهند در این ان‌جی‌اوها شركت كنند كارشان «ریا» به حساب می‌آید، درعین حال خیلی از هنرمندان با بچه‌های نیازمند كمك، عكس یادگاری هم گرفته‌اند و خانواده كودك را چشم‌انتظار كمك گذاشته‌اند اما كاری انجام نداده‌اند. شما خودتان  كسی را دعوت به امور خیریه می‌كنید؟

خیلی زیاد. همیشه هم جواب مثبت گرفته‌ام. من با نظر شما موافق نیستم كه هنرمندان در این  ان جی اوها حضور ندارند؛ شاید دلشان نمی‌خواهد كه حضورشان تبلیغاتی شود. برای اینكه امكان ندارد من به مراسمی  رفته باشم - مثل جشن نفس یا گروه عصای سفید كه به نابینایان ما كمك می‌كند یا خیلی كنسرت‌ها و مراسم خیریه- چهره شاخص ورزشكار و هنرمندی را ندیده باشم. همیشه دوستان هنرمند ما در این مجالس حضور دارند. البته شاید باید حضورشان سازماندهی شود كه بتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند. شاید باید پیگیری بیشتری صورت بگیرد و ان جی اوها هم باید با این دوستان طوری برخورد كنند كه حضورشان مداوم شود. خود من هر زمان از دوستان كمك خواسته‌ام حضور داشته‌اند. در مورد جشن هفته كودك كه امسال در مهرماه برگزار كردیم همین اتفاق افتاد البته من برای هماهنگی‌ها حضور داشتم اما متاسفانه در روز برگزاری جشن در قاره آفریقا بودم و چون كار فیلمبرداری‌مان طول كشید، نتوانستم خودم را به مراسم برسانم. مدیر برنامه من همه كارها را برعهده گرفت. شاید باورتان نشود خیلی از دوستان و سازمان‌ها با ما همكاری كردند؛ از مركز هنرهای نمایشی و كانون پرورش فكری كودكان گرفته تا رودكی و سازمان میراث فرهنگی همه بودند. تمام دوستان به بهترین شكل به ما كمك كردند خب این اتفاق برای من بسیار مثبت و با ارزش است.

همسر مهتاب کرامتی , اینستاگرام مهتاب کرامتی , عکس های مهتاب کرامتی
یونیسف به شما میگوید،  چطورپولتان را خرج كنید
یونیسف سابقه خوبی دارد و این ویژگی را دارد كه اگر شما بخواهید كمك مالی كنید می‌توانید کاملا دقیق ببینید این كمك‌ها به كجا می‌رود و چه اتفاقی برای آن می‌افتد. شما می‌توانید به‌عنوان یك شخص از یونیسف بخواهید پروژه‌های خود را برای شما تعریف كند تا در آنچه می‌خواهید همكاری و مشاركت داشته باشید. اگر یادتان باشد آب معدنی دماوند این كار را مدت‌ها برای ما انجام می‌داد؛ روی بطری آب نوشته می‌شد كه با خرید یك بطری آب، هزینه خرید آن صرف تحصیل بچه‌ها می‌شود. یعنی شما كاملا می‌توانید انتخاب كنید كه پولتان را كجا خرج می‌كنید.

حالا مردم باید كمك كنند
آیا تحریمهای غرب ایران تاثیری منفی روی كمپین‌های یونیسف داشته است؟
به لحاظ آموزشی خیر. البته ما به مشكلاتی در زمینه جابه‌جایی‌ها برخورد كرده‌ایم. خیلی از كمك‌هایی كه از كشورهای اروپایی جمع می‌شود وارد ایران نمیشود. اتفاقا الان زمانی است كه خود هموطنان می‌توانند خیلی به ما كمك كنند كه این  نهاد بین‌المللی بتواند مثل همیشه به كودكان ایران در زمینه آموزش یاری رساند.

کمک برای مصدومان مدرسه« شین آباد»
متاسفانه ما اتفاقی به گوشمان رسید كه خیلی تلخ بود؛ تعداد زیادی از بچه‌های مدرسه «شین‌آباد» براثر آتش‌سوزی بخاری جان‌شان را از دست دادند. این اتفاق سال‌های پیش در ده دیگری نزدیك شیراز افتاده بود. یك نفر به من مراجعه كرد و گفت من و تیم جراحی پلاستیك، آمادگی این را داریم كه این كودكان را جراحی كنیم. من این افراد را با هم آشنا كردم چون خودم دیگر فرصت انجام همه این كارها را ندارم. اما حرفم این است؛ اگر مردم تمرکز كنند و بدانند كجا می‌خواهند كمك كنند، كارها خیلی آسان‌تر پیش می‌رود.

توجه به ایدز، دغدغه من بود
انتخاب شما برای عنوان سفیر «یونیسف» چطور اتفاق افتاد؟ چقدر به روابط شما و توانایی‌تان در عرصه بازیگری مربوط بود؟
این اتفاق برمی‌گردد به رشته تحصیلی من كه «میكروبیولوژی» است و مقوله ایدز. یونیسف در ایران برای 5 سال برنامه‌ریزی برای این بیماری قراردادی را امضا كرد. بیماری ایدز همیشه دغدغه من بوده و فكر می‌كنم باید دغدغه همه باشد. به نظرم موضوعی است كه باید بیشتر به آن پرداخت و معتقدم اگر بخواهیم به سادگی از این مسئله بگذریم و فقط به هفته  مبارزه با ایدز یا روز جهانی ایدز بسنده كنیم خیلی متضرر می‌شویم؛ در واقع آشنایی من با یونیسف برمی‌گردد به كمپینی كه با آنها همكاری كردم. من نمی‌دانستم چیزی به اسم «سفیر صلح» در ایران وجود دارد، اما خوشبختانه خوش‌‌شانسی من بود كه این آشنایی اتفاق افتاد و دغدغه‌ام دیده شد. واقعیت این است من برای این كمپین و موارد اینچنینی زمان می‌گذاشتم؛ یعنی فقط به عنوان یك نماد و دوستدار به این همكاری نگاه نكردم. ما برای كار وقت می‌گذاریم، خیلی بیشتر از روزهای اول. بعد از آن، كار من جدی‌تر شد و تبدیل شدم به سفیر حسن‌‌نیت یونیسف كه در شاخه‌های مختلف كار می‌كند و HIV(ایدز) یكی از آنهاست.
خیلی‌ها فكر می‌كنند لقب سفیر یونیسف یك پز اجتماعی است كه مهتاب كرامتی هم درگیر آن شده است. می‌خواهیم بدانیم سفیر صلح در ایران چه مسئولیت‌هایی بر عهده دارد؟
سفیر صلح می‌تواند فقط به عنوان یك سمت باشد اما این عنوان هیچ‌وقت برای من ارضاكننده نبوده. واقعیت این است كه من خودم را كاملا با یونیسف درگیر كرده‌ام و یكی از اصلی‌ترین دغدغه‌های من است. ما برنامه‌ها و جلسات هفتگی داریم كه در مورد پروژه‌های مختلفی مثل آموزش،‌ تغذیه، حقوق كودك، توانمند‌سازی زنان و HIV (ایدز) صحبت می‌كنیم. امسال ناتوانی كودكان هم به این پروژه‌ها اضافه شد. در تك‌تك این پروژه‌هایی كه فكر كنم حضور من می‌تواند مثمرثمر باشد، قطعا شركت خواهم كرد و تمام تلاشم را می‌كنم كه ارتباط یونیسف با بقیه هنرمندان را نیز در عین‌حال برقرار كنم.   فكر می‌كنم یكی از دلایل حضور من این است كه مردم بدانند یونیسف هم از نیروهای ایرانی استفاده می‌كند و می‌تواند جایی باشد كه خیلی از دوستان كمك‌های خود را به آنجا ارائه دهند و بتوانند این كمك‌ها را پیگیری كنند؛ كمك‌های ما بیشتر در زمینه آموزش است .

در یونیسف هم كه به صورت داوطلبانه كار می‌كنم. دستمزد من یك دلار در سال است همیشه می‌گویم آن یك دلار هنوز هم به من پرداخت نشده (می‌خندد.) به هر حال درآمد من برای زندگی ارتزاق از سینماست.

مهتاب کرامتی instagram , عکس مهتاب کرامتی , مهتاب کرامتی و خواهرش
هرچه بگویم ممکن است به ضررم تمام شود
شما بازیگر مطرحی هستید؛ آیا در كنار این مطرح بودن، خودتان را بازیگر خوبی هم می‌دانید؟

خیلی سؤال سختی پرسیدید. نمی‌دانم چه جوابی بدهم. هرچه بگویم ممكن است به ضررم تمام شود. فقط می‌توانم بگویم یك مسیر را تا الان آمده‌ام؛ یك مسیر طولانی هم پیش‌رو دارم. قطعا در هر فیلمی كه كار می‌كنم یك چیزی یاد می‌گیرم. هر مسئولیتی كه به من واگذار شود، باعث می‌شود كه یك قدم رشد كنم؛ پس به این نتیجه می‌رسیم به جایی نرسیده‌ام كه بخواهم ثابت بمانم و باید هنوز به جلو بروم. امیدوارم بتوانم به قدری پیش بروم كه وقتی كسی كارنامه‌ام را بررسی می‌كند، بتواند بگوید مهتاب كرامتی روند رو به‌ رشدی داشته.

دستمزد من،سالانه یک دلار
آیا بازیگر پولسازی هستید؟

قطعا برای خودم پولساز هستم. زندگی من از راه بازیگری سپری می‌شود؛ كارهای جانبی مثل طراحی لباس را كه داشتم هم كنار گذاشته‌ام.در یونیسف هم كه به صورت داوطلبانه كار می‌كنم. دستمزد من یك دلار در سال است همیشه می‌گویم آن یك دلار هنوز هم به من پرداخت نشده (می‌خندد.) به هر حال درآمد من برای زندگی ارتزاق از سینماست.

پیام مهتاب کرامتی در خصوص اچ آی وی , مهتاب کرامتی و بابک ریاحی پور , فرزند مهتاب کرامتی
حبیب رضایی مسیر زندگی‌ام را تغییر داد

علاقه من به بازیگری خیلی زیاد بود. همیشه فكر می‌كردم چه راهی را می‌شود، پیدا كرد كه راه درست باشد. من برای دیدن تئاتر
«عشق آباد» آقای میرباقری رفته بودم آقای حبیب رضایی را دیدم كه از دوستان خانوادگی ما بودند و مدت‌ها از او بی‌خبر بودم. از او پرسیدم چه كار می‌كنی؟ گفت به كلاس‌های بازیگری می‌روم، از او خواستم كه من را به آن كلاس معرفی كند. آنجا بود كه مسیر زندگی‌ام عوض شد. خوشبختانه همسرم هم با من همراهی كرد و به كلاس‌ها رفتم و بعد از آن برای بازی انتخاب شدم تا به امروز.
  طبیعی است به دلیل چهره ای كه دارید خیلی‌ها به شما توصیه كنند كه بروید بازیگر شوید، فكر می‌كنید این توصیه‌ها در ایجاد انگیزه شما برای رفتن به سمت سینما موثر بود؟
تا حدی بله. با خودم فكر می‌كردم دلم می‌خواهد بروم و سینما را تجربه كنم. البته اصلا فكر نمی‌كردم اگر آكادمیك این رشته را دنبال كنم و به من كار پیشنهاد ‌شود. قطعا من شانس بالایی داشتم كه این اتفاق برایم افتاد چون می‌توانستم آن دوره‌ها را بگذرانم، اما شانس بازی نداشته باشم. همان‌طور كه برای خیلی از همدوره‌ای‌های من این اتفاق نیفتاد. من  فقط با این ایده‌ كه بروم و شروع كنم به خواندن و یادگرفتن این راه را شروع كردم و تمام تلاشم را برای یادگیری به كار بردم ولی شانس هم آوردم و اتفاق‌های خوب پشت‌سر هم برای من ایجاد شد.

سلیقه من در انتخاب فیلم
دوست دارید  در دسته  بازیگران تجاری هم قرار بگیرید؟ منظورمان رسیدن به جایی است که  حضور شما بتواند فروش  فیلم را تضمین كند.
به این موضوع فكر نمی‌كنم. اگر قرار باشد فیلمی را انتخاب كنم قطعا سلیقه من فیلم‌هایی است مثل «چیزهایی است كه نمی‌دانی»، «آدم» و... . دغدغه من این سبك فیلم‌هاست كه متاسفانه بیشتر آنها شاید اجازه اكران هم نمی‌گیرد؛ مثلا فیلم «آدم» با اینكه فیلم خیلی خوبی بود و در جشنواره‌‌های خارجی چندین جایزه گرفت اما اصلا اكران نشد.
 من این شکل از کار را میپسندم اما  همیشه گوشه‌چشمی به سینمای بدنه هم داشته‌ام. مثلا فیلم «زن‌ها فرشته‌اند» را كار كردم كه خب خیلی از مردم كه من را در كوچه و خیابان می‌بینند، ممكن است فیلم‌های دیگرم را ندیده باشند اما «زن‌ها فرشته‌اند» را بارها دیده‌اند.ولی اگر به من باشد  كارهایی مثل «آقا و خانم میم» و «اسب حیوان نجیبی است» را می‌پسندم كه دغدغه اجتماعی دارند.

ایده‌آلی كه كمتر اتفاق می‌افتد

 دوست دارید بازیگری باشید كه سرمایه‌گذاری روی شما جواب می‌دهد یا نه؛ می‌خواهید كسی باشید كه در محافل هنری مورد ستایش قرار بگیرد؟
زمانی كه در یك فیلم بازی می‌كنم دلم می‌خواهد نظر منتقدان را جلب كنم، البته به هیچ عنوان نمی‌شود نگاه تماشاچی را هم در نظر نگرفت. به این دلیل كه اگر تماشاچی وجود نداشته باشد كار ما مفهوم پیدا نمی‌‌كند. من زمانی موفق خواهم بود كه بتوانم این دو نگاه را با هم داشته باشم.

روزی که ورق زندگی من برگشت

   آن موقع كه دوست داشتید بازیگر شوید ستاره سینمای ایران چه كسی بود؟

آن زمان فیلم‌ هامون خیلی مطرح شده بود، خانم ها بیتا فرهی، افسانه بایگان، نیكی كریمی و معتمدآریا ستاره‌های سینما بودند. آن روزها دغدغه سینما داشتم، به سینما می‌رفتم و فیلم‌ها را می‌دیدم. اما بازیگری برایم یك آرزوی دور بود. فكر می‌كردم می‌روم دوره كلاس‌ها را می‌گذرانم. دوست داشتم یك تجربه به دست بیاورم و دوباره بر‌گردم به زندگی سابقم- فكر می‌كردم- اما به طور كلی ورق زندگی من برگشت.

دختر مهتاب کرامتی , اسم دختر مهتاب کرامتی , مهسا و مهتاب کرامتی
نگاه اول برای انتخاب بازیگر مهم است

   درحال حاضر در مقوله سینما و هنر نمونه‌های موفقی مثل هدیه تهرانی هستند كه در خیابان به آنها پیشنهاد بازی داده شده است و ماندگار هم شده‌اند. با این حال شما معتقدید از طریق این پیشنهادها كسی بازیگر نمی‌شود؟

خانم هدیه تهرانی دوست خوب من می‌توانست فقط یك فیلم بازی كند و ماندگار نباشد. این نشان‌دهنده این بوده كه آن جنم را داشته كه تبدیل به یك بازیگر موفق و سوپراستار شود، اما یك در چند میلیون این اتفاق ممكن است پیش بیاید. بچه‌ها باید این موضوع را درنظر بگیرند. به عنوان مثال برای تست ورودی كلاس‌های بازیگری كارنامه وقتی كه بچه‌ها می‌آیند همان نگاه اول‌شان برایمان مهم است، یعنی وقتی آنها را تماشا و با آنها مصاحبه می‌كنیم از همان ابتدا متوجه می‌شویم با چه دید و توقعی می‌آیند.

هر زمان میتوانید منتظر یک شخصیت و یک اجرای متفاوت از من باشید

در فیلم «بیست» كه آقای كاهانی به من پیشنهاد تغییر چهره را دادند حسابی تعجب كردم چون احساس می‌كردم این شخصیت خیلی از من دور است و قبول این نقش را در ابتدا منوط كردم به تست گریم و اینكه این گریم بتواند باورپذیر باشد به این دلیل كه حضور با آن چهره جدید می‌توانست در عین جذابیت باعث نابودی فیلم هم شود اما این اتفاق نیفتاد. این مسئله تبدیل شد به قدم اول برای من. اینكه مهتاب كرامتی می‌تواند به چهره اش هم توجه نكند. خب در خاك سرخ هم این اتفاق افتاده بود اما مدیوم تلویزیون قابل مقایسه با سینما نیست. بازگشت سرمایه و اكران  فیلم و... مقوله متفاوت از تلویزیون است، بنابراین كارگردان‌ها كمتر ریسك می‌كنند. اما آقای كاهانی و من هر دو این ریسك را كردیم و به نتیجه مثبت هم رسیدیم. این تغییر چهره ادامه پیدا كرد اما نه به آن شكل بلكه در قالب‌های دیگری مثل نقش زن معتاد، نه یك زن معتادی كه فقط چشم‌هایش را خمار می‌كند و زیر چشمانش گود می‌افتاد. زنی كه كاملا داغان شده بود. این گریم متفاوت هم برای من تجربه خیلی زیبایی بود. در «اسب حیوان نجیبی است» با اینكه نقش خیلی كوتاهی داشتم اما بابت اینكه آن كاراكتر معتاد را بازی كنم از قبل شروع كردم به كار كردن و حضور در انجیاوهای مختلف و ارتباط با آدم‌های مختلف و به مراكز ترك اعتیاد سر زدن، با خانم‌هایی كه دچار اعتیاد شده بودند اما بعد ترك كرده بودند (كه تعداد این خانم‌ها متاسفانه خیلی كم بود.) بیشتر آنها توانایی ترك موادمخدر را ندارند و بعد تمرین با آقای كاهانی همه اینها برای من بازیگر راضی‌كننده بود. در واقع احساس می‌كردم دارم كار بسیار متفاوتی انجام می‌دهم. می‌دانم بیشتر تماشاچی‌ها دوست دارند مهتاب كرامتی با ظاهر همیشگی‌اش را ببینند اما حالا به مخاطبانم فهمانده‌‌ام كه هر زمان یك فیلم از مهتاب كرامتی اكران می‌شود شما می‌توانید منتظر یك شخصیت و یك اجرای متفاوت باشید.

چگونه هنرپیشه شدم!

 من كلاس‌های بازیگری آقای تارخ را رفتم. قبل از پایان دوره به من كار اصحاب كهف كه سریال تلویزیونی بود پیشنهاد داده شد، البته بعد از اتمام كار اصحاب كهف دوباره برای اتمام دوره به كلاس‌ها برگشتم.

   تا قبل از بازیگری به چه كاری مشغول بودید؟

درسم تمام شده بود. در رشته میكروبیولوژی درس خوانده بودم. اما دلم می‌خواست وارد عرصه هنر شوم ولی از طریق آكادمیك‌. آن موقع بود كه كلاس‌های بازیگری آقای تارخ به من پیشنهاد داده شد كه به نظرم دوره‌‌های بسیار عالی‌ای بود. هنوز هم از آموخته‌هایم، استفاده می‌كنم.

سال 75 بود كه به كلاس‌های بازیگری رفتم و یك سال بعد هم بازیگری را شروع كردم. ما اتود می‌زدیم از ما فیلمبرداری می‌شد و آرشیو تمرینات‌مان باقی می ماند. دوستانی كه می‌خواستند برای نقش‌هایشان بازیگر انتخاب كنند، می‌آمدند و به آن آرشیو مراجعه می‌كردند. خب آنها تمریناتم را دیدند و من انتخاب شدم.  در عین حال قبل از پخش سریال اصحاب كهف مشغول بازی در فیلم سینمایی مردی از جنس بلور كار آقای سهیلی بودم. در همان سال در 4 فیلم كار كردم و یك تئاتر هم بازی كردم. منظورم این است كه برای من همه چیز همزمان اتفاق افتاد. آن سال یكی از شلوغ‌ترین سال‌های كاری‌ام بود. از آن به بعد از این اتفاق پرهیز كردم به این دلیل كه پیشنهاد خیلی زیاد بود اما فكر می‌كردم بازیگر باید تمام تلاشش را بكند كه چهره‌‌اش تكراری نشود و یك نقش را تكرار نكند. باید سعی كند همیشه دیده نشود و شاید عدم حضور در تلویزیون به طور دائم به همین دلیل بود. به این دلیل كه دیگر سریال‌هایی مثل خاك سرخ كه خیلی شاخص باشند به ندرت اتفاق می‌افتند. درواقع من از تكرار شدن پرهیز كردم.

  این پرهیز از بازی در نقش‌های مختلف را كسی به شما توصیه كرد یا تصمیم خودتان بود؟

من همیشه برای انتخاب نقش‌هایم با تعدادی از دوستانم مشورت می‌كنم. تعداد این مشاوره‌ها خیلی زیاد نیست اما چند نفری هستند كه نظرشان را قبول دارم.

خانوادهام دوست نداشتند بازیگر شوم

 برای كسانی كه می‌خواهند وارد دنیای بازیگری شوند چه توصیه‌‌ای دارید؟

همیشه این نكته را به كسانی كه به من مراجعه می‌كنند، گفته‌ام،  اگر قرار است وارد دنیای هنر شوید و بازیگر شوید حتما درس بازیگری  بخوانید، یعنی از طریق آكادمیك این هنر را دنبال كنید؛ تحصیلات آكادمیك هم می‌تواند دانشگاهی باشد هم كلاس‌های آزاد بازیگری كه حداقل مطمئن هستیم كلاس‌های خوب و موثری هستند.

 آن موقع كه من كار را شروع كردم تعداد كلاس‌ها خیلی محدود بود، آن زمان كلاس‌های امین تارخ بود و كلاس‌های مرحوم استاد سمندریان. برای آن دسته از كسانی كه می‌خواهند وارد سینما شوند بی‌نهایت صحبت دارم. آن زمان كه ما می‌خواستیم به كلاس بازیگری برویم باید با خانواده‌هایمان می‌جنگیدیم تا به ما اجازه رفتن به این دوره‌ها را بدهند. خانواده خود من به هیچ عنوان راضی نبودند من بازیگر شوم. نگاه خانواده‌ها به سینما طور دیگری بود. الان علاوه بر تغییر نوع نگرش تعداد كلاس‌های بازیگری هم زیاد شده و مقوله بازی راحت و در دسترس است. در آن دوره ما باید كلی تست می‌دادیم و هر كسی را هم قبول نمی‌كردند كه حتی به‌راحتی تست دهد. الان دوستان عزیزی كه می‌خواهند وارد عرصه بازیگری شوند خیلی قدر آن را نمی‌دانند یا شاید خیلی برای آن تلاش نمی‌كنند.

نسبت مهسا کرامتی و مهتاب کرامتی , مهسا و مهتاب کرامتی خواهر , مهتاب کرامتی و دخترش
مادرم از ما درسخوانتر بود

معمولا دختری كه تحصیلش را به اتمام رسانده، شغلش را دارد، ازدواج هم كرده است دیگر جرات تغییر مسیر ندارد. آن هم تغییر مسیری كه شما از رشته میكروبیولوژی به سمت دنیای هنر داشتید چه اتفاقی افتاد كه شما این جسارت را پیدا كردید؟

من درسم را تا پایان خواندم. خانواده من علم را ترجیح می‌دهند. مادرم همزمان با من فوق‌لیسانس می‌خواند، خواهرم داروسازی می‌خواند و ما هر سه با هم دانشجو بودیم البته مادرم همیشه شاگرد اول بود. حتما یادتان هست آن موقع نمی‌شد همزمان در دو رشته تحصیل كرد. یكی از دوستانم كه هم‌‌دانشگاهی‌ام بود در نیمه كار رشته میكروبیولوژی را ول كرد و كلاس‌های سوره را ادامه داد و از آن طریق وارد عرصه هنر شد. او جسارتش از من بیشتر بود. اما من درسم را تمام كردم. بعد از آن هم فكر ‌كردم خب دیگر امیدی نیست چون فكر می‌كردم بدترین حالت شروع بازیگری از طریق آشنایی‌هایی است كه در خیابان به تو پیشنهاد بازی دهند.

جزوه‌های مرتب مادر

آن‌موقع كه من، مادر و خواهرم هر سه همزمان با هم دانشجو بودیم درشب امتحان من و خواهرم دربه‌در دنبال كسی می‌گشتیم كه جزوه كامل داشته باشد. اما درمورد مادرم این اتفاق برعكس بود تمام هم دانشكده‌ای‌های مادرم می‌آمدند و جزوه‌های مادرم را كه همیشه مرتب بود، قرض می‌گرفتند. پدر من ارتشی و بازنشسته شده است و حضورش كمك مهمی بود به مادرم تا بتواند همزمان با بزرگ كردن بچه‌ها درس هم بخواند.

من از زمانی كه به یاد دارم، كار كرده‌‌ام؛ وقتی دانشجو بودم، تدریس خصوصی می‌كردم، در آزمایشگاه دانشگاه نیز مشغول به كار بودم. همیشه یاد گرفتم كه باید كار كنم. پول تو جیبی‌ام را از پدرم می‌گرفتم ولی همیشه كارم را هم انجام می‌دادم.

با آرایش بازیگر نخواهید شد

بعضی از خانم‌ها می‌آیند هفت قلم آرایش كرده‌اند ما آنها را حتی راه هم نمی‌دهیم كه وارد ساختمان شوند. ما می‌گوییم باید ظاهرتان از ابتدا ظاهر یك دانشجو و دانش‌آموز باشد كه ما بدانیم برای شما چه چیزهایی اهمیت دارد و بعد از آن وارد مراحل آشنایی آنها با هنر و سطح مطالعات و آشنایی آنها با ادبیات و شعر و سینما و تئاتر می‌شویم. بعضی‌ها از ابتدا هدف‌شان این است كه با چهره، فیزیك و نوع آرایش و برخوردشان به شما بگویند كه من باید انتخاب شوم، در فیلم بازی كنم و تبدیل به یك سوپراستار شوم.اما اصلا چنین اتفاقی قرار نیست پیش بیاید.

در دنیا زیبا بودن یك بازیگر امتیاز منفی برای او نیست. مثلا كری گرانت هیچ‌وقت حاضر نبود بدون كت و شلوار حاضر شود. این اتفاق در ایران خیلی  برای یک بازیگر امتیاز خوبی نمیشود مثلا شما در اسب حیوان نجیبی است سعی داشتید با ظاهر متفاوت دیده شوید. چرا باید یك بازیگر خوش‌چهره اصرار به شكستن ظاهرش داشته باشد؟

من مسیر تغییر چهره را از خاك سرخ در تلویزیون و در مدیوم سینما از فیلم بیست شروع كردم. برای خود من این كارها تجربه لذتبخشی بود چون می‌‌دانستم در آن حیطه تعداد نقش‌هایی كه به من فكر می‌شود و من می‌توانم در آنها ایفای نقش كنم بیشتر است. این برای یك بازیگر ایده‌آل است كه بتواند در نقش‌های متفاوت بازی كند و فقط یك استایل را تكرار نكند. البته آن هم روشی است كه شاید خیلی از دوستان به آن توجه نكنند. ولی من احساس كردم یا حداقل سعی كرده‌ام روش متفاوت‌تری داشته باشم. همچنین دوست دارم با كارگردان‌های جوان و جسور كار كنم كه ایده متفاوت‌تری برای حضور در سینما دارند. آشنایی من با كاهانی باعث شد كه یكی از این تجربه‌ها شكل بگیرد. البته این تجربه دلیل بر آن نیست كه تا ابد بخواهم چهره‌ام را بشكنم. اما این ترس را هم ندارم كه اگر قرار شد این اتفاق بیفتد پا پس بكشم. اما از آنجایی كه باید تلاش كرد كه این موضوع تكرار نشود و به كلیشه تبدیل نشود فیلم‌هایی را هم بازی می‌كنم كه چهره خود واقعی من است. مثلا در كارهایی مثل چیزهایی هست كه نمی‌دانی، گریمور به من می‌گفت خب چه كار كنیم. گفتم همان كاری كه خودم همیشه می‌كنم. همان بودم و در فیلم همان اتفاق افتاد. آن نوع ظاهر برای خودم ایده‌آل است ولی نمی‌‌شود این دو مسیر جایگزین هم شوند، دوست دارم هر دو راه را با هم ادامه دهم و جلو بروم.

از كارگردان‌های جوان دستمزد بالا نمی‌گیرم

 آیا دستمزد بازی با گریم متفاوت بالاتر است؟

نه. من خیلی مواقع با كارگردان‌هایی كار كرده‌ام كه بیشتر دوستان جوانی هستند و تازه می‌خواهند شروع به كار كنند و تمام تلاش‌شان را كرده‌اند كه بتوانند تهیه‌كننده را راضی به همكاری كنند. در بیشتر مواقع من و همكارانم دستمزدمان را كامل نمی‌گیریم، كمك می‌كنیم كه  فیلم ساخته شود. البته زمانی كه مطمئن باشیم كارگردان آن تیزهوشی، انگیزه و مهارت را برای ارائه یك فیلم متفاوت دارد. احساسم این است كه كارگردان‌های جوان ما ایده‌‌های بكرتری به سینما ارائه می‌دهند. ما كارگردان‌های جوان خیلی خوبی داریم و واقعا خوشحال هستم كه در سینما حضور دارند. آقای كاهانی، آقای صاحب‌زمانی، كیوان علی‌محمدی و امید بنكدار و روح‌ا... حجازی همه جزو این دسته از كارگردان‌هایی هستند كه آمده‌اند كه  چیزی به سینمای ایران اضافه كرده‌اند. اینطور نیست كه بگویم من در آن فیلم‌ها بازی می‌كنم كه بتوانم حرفم را بزنم و آن چیزی كه من می‌خواهم در آن اتفاق بیفتد به‌هیچ عنوان اینطور فكر نمی‌كنم. من در این دست‌ فیلم‌ها یاد می‌گیرم كه چگونه می‌توانم بازی متفاوتی را ارائه دهم.

زود بخواب، صبحانه را کامل بخور و...

  چطور  جوانی خود را حفظ میكنید؟ آیا مراقبت‌‌های خاصی برای انجام ظاهر لازم است؟

من سعی می‌كنم شب‌ها خیلی زود بخوابم، به تغذیه‌ام می‌رسم و پرخوری نمی‌كنم. به دلیل اینكه مادرم متخصص تغذیه است و در خانواده‌ای بزرگ شده‌‌ام كه خیلی به نوع خورد و خوراك توجه می‌شود.  صبح‌ها ساعت
 8- 03/7 بیدار می‌شوم. حتما 8 ساعت در روز را می‌‌خوابم. شب‌ها زود شام می‌خورم و معتقدم نباید لحظه‌ای كه می‌خواهی بخوابی شام بخوری. چون اگر این كار را انجام دهی كابوس می‌بینی. (یعنی من می‌بینم) صبح‌ها كه بیدار می‌شوم حتما آب می‌‌خورم. ولی آب خیلی یخ نمی‌خورم. آب خوردن جزو جدایی‌ناپذیر زندگی من است و آب را با درجه حرارت اتاق یكنواخت می‌كنم. زیرا آب خیلی یخ می‌تواند اذیت‌تان كرده و ایجاد اسپاسم معده كند. صبحانه را حتما كامل می‌خورم. زیرا این موضوع می‌تواند كمك كند كه اندامم ثابت بماند. برنج را محدود می‌خورم و اگر قرار باشد همراه با غذایم برنج بخورم حتما شام كمتری می‌خورم، من با خانواده‌ام زندگی می‌كنم طبیعی است كه غذای ایرانی در خانه جایگاه همیشگی را دارد. اما شام در خانه ما همیشه سبك سرو می‌شود اكثرا یا سبزیجات پخته می‌خوریم یاسالاد یا حتی نان و پنیر..... / bartarinha.ir


ویدیو : مهتاب کرامتی آرایش نمی کند،جراحی هرگز!