محمود پاک نیت و همسرش، زوج هنرمند شیرازی : سال های سال است که این زوج هنرمند ...
سال های سال است که این زوج هنرمند را می شناسیم و کارهای زیادی را هم از آنها درعرصه های مختلف شاهد بوده ایم که شاید محبوب ترین آنها سریال پس از باران بوده باشد که در آن، مهوش صبر کن (همسر محمود پاک نیت) نقش مادرزن را ایفا می کرد. در این گفت و گو پای صحبت های شیرین این زوج هنرمند شیرازی نشسته ایم.
لطفا از آشنایی تان با همسرتان برایمان بگویید.
پاک نیت: سال 56 در تئاتری به نام شاتره با خانمم آشنا شدم. شاتره گیاهی است که برای بیماران گرمازده بسیار مفید است و دمای بدن آنها را پایین می آورد. من و همسرم آنجا با هم، همبازی بودیم.
من نقش پسر کارگر را بازی می کردم و همسرم نقش شازده خانم را بازی می کرد که یکدل، نه صددل عاشقش شدم و بعد از 2 سال هم ایشان جواب مثبت به من دادند و ما زندگی مشترک مان را شروع کردیم. من آن موقع 27 ساله بودم و در حال حاضر هم 36 بهار از زندگی مشترکمان می گذرد و صاحب 2 فرزند پسر و نوه هستیم.
صبرکن: در زمان ازدواجمان من 18 سال بیشتر نداشتم اما به عشق آقای پاک نیست نسبت به خودم ایمان داشتم.
مراسم ازدواجتان را چگونه برگزار کردید؟
پاک نیت: شهریور سال1358 جشن عروسی مان را در خانه فرهنگ شماره یک شیراز برگزار کردیم. اقوام و بچه های تئاتر همه دعوت بودند. معمولا بچه های تئاتر شیراز در این مکان فرهنگی عروسی شان را برگزار می کردند. مراسم خوبی برگزار شد و همه بچه های تئاتر کمکمان کردند. مراسم عقدمان را در منزل مادر همسرم برپا کردیم و همان شب هم عروسی مان را گرفتیم.
صبرکن: من با دخترهای همسن و سالم فرق می کردم. به مادیات اهمیت نمی دادم. با اینکه در خانواده مرفهی بزرگ شده بودم، ساده فکر می کردم. همان زمان هم منزل پدری ام شیک و بزرگ بود. خیلی از اقوام در منزل ما مراسم عروسی شان را برگزار می کردند، اما ما فقط مراسم عقدمان را در منزل پدری گرفتیم.
و بعدش از شیراز به تهران مهاجرت کردید؟
پاک نیت: بله، آن زمان مشکلات زیادی در فرهنگ و هنر شیراز برای ما پیش آمد و کسی بود که مانع کار ما می شد. از طرفی، هم من و هم همسرم دوست داشتیم کنار تئاتر در کارهای سینمایی و تلویزیونی هم بازی کنیم. به همین دلیل از سال 1374 در تهران مستقر شدیم و شیراز را ترک کردیم. البته گاهی اوقات برای دیدن پسر، عروس و نوه ام به شیراز می رویم.
صبرکن: من 7 تا خواهر دارم. مادرم ما را طوری تربیت کرد که احترام هم را نگه داریم و پسوند آقای یا خانم را کنار اسم هم به کار ببریم. مادرم گذشت را هم به ما آموخت.
بعد از ترک شیراز و مهاجرت به تهران، حدود 2 سال خانه نشین بودم و فرصتی برای کار کردن پیش نیامد. به جایش تا دلتان بخواهد محمود من و بچه ها را رها می کرد و برای بازی به شهرستان می رفت. تا اینکه بعد از 2 سال، بازی در «کهنه سوار» را شروع کردم و بعد از آن هم در«فالگیر» و «پس از باران» بازی کردم.
شما جزو آن گروه از هنرمندانی هستید که زندگی مشترکتان سال های سال ادامه پیدا کرده است. رمز خوشبختی تان را در چه چیزی می دانید؟
پاک نیت: من به این معتقدم که اگر در زندگی راستی، درستی و صداقت وجود داشته باشد زندگی هم دوام زیادی دارد و روز به روز مستحکم تر هم خواهدشد اما اگر بی صداقتی و دروغ وارد زندگی شد زندگی دوامی نخواهدداشت.
صبرکن: همین که زن و شوهر صبور و باگذشت باشند، ناخودآگاه تفاهم هم به وجودمی آید. تفاهم یعنی خوش بودن هم. اگر من در شرایط سختی که محمود ما را رها کرده بود و برای کار به شهرستان می رفت، از سر لج و لج بازی بچه ها را رها می کردم و دنبال علاقه های خودم یا تمرین تئاتر و سینما می رفتم، نمی توانستم از پس زندگی بربیایم.
تفاوت دنیای قبل و بعد از ازدواج تان در چیست؟
من قبل از ازدواج به خیلی چیزها اهمیت نمی دادم و شاید در زندگی نظم نداشت. یعنی آدم ها در دوران نوجوانی و جوانی نظم خاصی در زندگی شان ندارند و وقتی که تشکیل خانواده می دهند، کم کم قانونمند می شوند اما بعد از ازدواج فرد احساس می کند مسئولیتی در قبال یک خانواده دارد که او را قانونمند می کند.
زندگی یک زوج بازیگر چه مشکلاتی دارد:
پاک نیت: ما مشکلی با هم نداریم و خیلی راحت با هم کنار آمده ایم. مثلا من از انجام کار خانه و کمک به همسرم هیچ ابایی ندارم.
اوقات فراغت را کنار یکدیگر چطور می گذرانید؟
پاک نیت: سفر می رویم، کتاب می خوانیم، فیلم می بینیم. من عاشق سفر هستم و هر فرصتی که پیش بیاید به شهرهایی سفر می کنیم که تاکنون نرفته ایم. من اهل هواپیما نیستم و با خودروی خود سفر می کنم تا رانندگی کنم و از جاده لذت ببرم.
بهترین نقشی که تا به حال داشتید کدام نقش بوده است؟
صبرکن: من نقش هایی که در تئاتر ایفا کردم را به مراتب بیشتر از نقش های تلویزیونی ام دوست دارم چرا که در تئاتر با نقش یک بازیگر زندگی می کنم.
پاک نیت: من هم نقش هایی که تا به حال بازی کردم را واقعا دوست دارم و مثل بچه هایم برایم عزیز هستند اما گاهی وقت ها، بعضی از نقش ها شیرینی ویژه ای دارند و بیشتر در یاد آدم می ماند. مانند نقشی که روزی روزگاری، خانه ای در تاریکی، پس از باران و سریال حضرت یوسف (ع) داشتم.
اصلا چه شد که بازیگر شدید؟
پاک نیت: صدای گرم آقای اکبر مشکین که گوینده رادیو بودند بزرگ ترین انگیزه من برای ورودم به این عرصه بود. من خیلی صدای ایشان را دوست داشتم و همیشه آرزو می کردم بازیگر رادیو شوم ولی این اتفاق در نهایت نیفتاد و بازیگر تئاتر شدم.
الان پشیمان هستید؟
پاک نیت: به هیچ وجه، به خاطر دارم زمانی با یکی از دوستانم به نام محمود چوگانی راجع به این مساله که هرکسی می خواهد در آینده چه کاره شود بحث می کردیم نوبت که به من رسید، رسیده بودیم به یک سینما. وقتی محمود از من پرسید می خواهی چه کاری شوی؟ گفتم بازیگر. او شروع کرد به خندیدن اما پس از سال ها یک روز برای تماشای یکی از تئاترهایم به سالن تئاتر شهر آمد و شروع کرد به گریه کردن. متاسفانه دیگر ایشان را ندیدم. به هر حال از اینکه به آرزویم رسیده بودم خیلی خوشحال بودم و هستم.
می شود گفت امروز به جایگاهی که می خواستید رسیده اید؟
پاک نیت: نه، خیلی با جایگاهی که در ذهنم است فاصله دارم. می گویند هنر مانند یک اقیانوس است که هر چه به طرف ساحل حرکت کنی به آن نخواهید رسید و اگر روزی ادعا کنی که به ساحل رسیدی آن روز، روز مرگ هنری است.
به سلامت روان در خانواده تان چقدر اهمیت می دهید؟
پاک نیت: خیلی زیاد. اگر سلامت روان در خانه و خانواده وجود نداشته باشد آرامشی هم وجود ندارد. بنابراین سلامت روان مهم تر از هر چیز دیگری است.
صبرکن: من معتقدم اگر سلامت روان وجود نداشته باشد سلامت جسم هم وجود ندارد بنابراین من به عنوان یک زن و مادر همیشه سعی کرده ام آرامش و امنیت روانی را در خانه ام برقرار کنم.
آقای پاک نیت! تا چه حد به تغذیه تان اهمیت می دهید؟
پاک نیت: خیلی زیاد. من اصلا با خوردن غذاهای چرب و فست فود موافق نیستم و معتقدم هیچ غذایی نمی تواند جایگزین غذاهای ایرانی باشد.
معمولا برای عزیزترین مهمانتان چه غذایی درست می کنید؟
صبرکن: همه مهمان ها برای من عزیزند، تفاوتی نمی کند. اگر تازه با آنها آشنا شده باشم، معمولا غذای خاص شیرازی مثل کلم پلو درست می کنم یا ماهی های جنوب به صورت شکم پر یا شکرپلوی شیرازی تهیه می کنم. تا به حال یاد ندارم که برای مهمانم قورمه سبزی یا غذاهایی که در اغلب خانه ها پخته می شود تهیه کرده باشم. در قدیم رسم بود که در مجالس عروسی حتما شکرپلو سرو می شد و هنوز این رسم در خیلی از خانواده ها ادامه دارد.
پاک نیت: معمولا شیرازی ها لوبیاپلو یا همان «شوید لوبیا با مرغ یاماهی» درست می کنند.
درست کردن این غذاهایی که گفتید باید خیلی سخت باشد. فکر می کنید هر کسی می تواند با آموزش آن را درست کند یا بایدآشپزی در خون آدم باشد؟
صبرکن: مسلما آشپزی امری آموختنی است. ژن در امر آشپزی هیچ تاثیری ندارد. آشپزی استعداد و علاقه است. بچه ها از سن کم، بزرگ ترها خصوصا مادر را در حال آشپزی می بینند و می آموزند. همان طور که ما این تجربه را در خانواده داریم. پسرهای من چون همیشه در این مسائل دخیل بودند، خیلی خوب از پس آشپزی بر می آیند و حتی بعضی وقت ها غذاها را بهتر از خانم هایشان درست می کنند.
پاک نیت: به نظر من هم، همه جوره می تواند باشد. یکی آشپزی را دوست دارد. یکی آشپزی را با ظرافت انجام می دهد و یکی دیگر به صورت درهم هر کاری که بخواهد انجام می دهد و یکی هم به صورت آموزشی کار می کند. به هر حال هر 3 نوع آن در آشپزی موثر است و روی آشپزی تاثیر می گذارد.
چقدر در مورد تربیت فرزندانتان از نظر فکری با یکدیگر همسو بودید؟
پاک نیت: خیلی زیاد، همیشه در این مورد با هم صحبت می کردیم و اگر مشکلی پیش می آمد سعی می کردیم با مشورت با یکدیگر و هم چنین کمک از اهالی فن مشکل را برطرف کنیم.
چرا آدم های امروز احساس تنهایی بیشتری نسبت به گذشته دارند؟
پاک نیت: چون زندگی ها دیگر مانند گذشته نیست و با ورود تکنولوژی خیلی چیزها عوض شده است.
صبرکن: دقیقا همین طور است. مثلا آدم ها امروزه به جای اینکه با هم رو در رو حرف بزنند پشت تلفن همراه و شبکه های اجتماعی خودشان را معرفی می کنند. به هر حال زندگی های امروز خیلی گرم و صمیمانه نیستند.
اخبار فرهنگی - هفته نامه سلامت
ویدیو : محمود پاک نیت و همسرش، زوج هنرمند شیرازی