محمود پاک نیت، طرفدار سبك زندگی شیرازی‌ ها : محمود پاك‌نیت، بازیگر مطرح سینما ...



محمود پاك‌نیت، بازیگر مطرح سینما و تلویزیون اصالتا اهل شیراز است. او مثل هر شیراز دیگری گرایش به هنر را به ارث برده و می‌گوید هیچ چیز به اندازه زندگی در این شهر به او آرامش نمی‌دهد.

محمود پاك‌نیت، بازیگر مطرح سینما و تلویزیون اصالتا اهل شیراز است؛ او می‌گوید تا سال 74 برای آمدن به تهران مقاومت كرده وترجیحش این بوده كه برای كار بین شیراز و تهران در رفت و آمد باشد اما تصمیم یكی از مدیرانش باعث شد او برای زندگی به تهران بیاید ولی با گذشت نزدیك به 20 سال از زندگی در تهران هنوز قلبش برای شیراز می‌تپد و معتقد است در هوای این شهر چیز عجیبی وجود دارد كه آدم را سر به هوا می‌كند و باعث علاقه‌اش به هنر می‌شود. او مثل هر شیراز دیگری گرایش به هنر را به ارث برده و می‌گوید هیچ چیز به اندازه زندگی در این شهر به او آرامش نمی‌دهد. با محمود پاك‌نیت در مورد زندگی در شیراز و تفاوت‌هایش با تهران صحبت كردیم و او برای ما از علت جوك ساختن پیرامون شیرازی‌ها رمزگشایی كرد و گفت: «این موضوع به دلیل عدم آگاهی و شناخت مردم نسبت به سبك زندگی شیرازی‌هاست.» با ما همراه شوید.

زندگی نامه حافظ شیرازی , زندگی نامه سعدی شیرازی , 3 شعر درباره زندگی از حافظ شیرازی

 

آقای پاك‌نیت، شما اصالتا شیرازی هستید، چه شد كه تصمیم گرفتید به تهران بیایید و در این شهر اقامت كنید؟
حكایت آمدن من به تهران حكایت طولانی است. من از سال 50 به استخدام وزارت ارشاد شهر شیراز درآمدم و به موازت فعالیتم در این اداره، كارهایم را در حیطه بازیگری دنبال می‌كردم و حضور پررنگی را در عرصه تئاتر داشتم. در سال 67 ، امرالله احمدجو بازی‌ام را در یك تئاتر دید و از من دعوت كرد تا در فیلم سینمایی او به نام «شاخه‌های بید» بازی كنم. بعد از مطالعه فیلمنامه از آن خوشم آمد و بازی در آن را پذیرفتم. به همین خاطر دو ماه مرخصی گرفتم و چون بازی‌ام در این اثر به درازا كشید، مجبور شدم یك ماه مرخصی بدون حقوق بگیرم. وقتی بازی‌ام در این اثر به پایان رسید، دوباره به شیراز و سر كارم بازگشتم تا اینكه مدتی بعد پیشنهاد بازی در سریال «روزی روزگاری» مطرح شد.

این بار هم مرخصی گرفتید؟
نه؛ این بار طی صحبت‌هایی كه با مسوولان وزارت ارشاد شیراز داشتم، قرار بر این شد كه به شبكه یك مامور به خدمت شوم. بعد از بازی در این كار تازه به سركارم بازگشته بودم كه بازی در سریال «پدرسالار» به من پیشنهاد شد. این بار هم به شبكه دو مامور به خدمت شدم و در این سریال پرمخاطب بازی كردم. این رویه تا سال 74 ادامه داشت تا اینكه برای بازی در فیلم سینمایی «غزال» به كارگردانی مجتبی راعی، بار دیگر راهی تهران شدم.

 این بار هم بعد از گذشت دو ماه فیلمبرداری كار به اتمام نرسید  تا اینكه رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شیراز به همسرم پیغام داد این روند كاری پاك‌نیت مورد قبول ما نیست؛ به همین خاطر ما با ادامه مرخصی ایشان موافق نیستم. به همسرتان بگویید از بین بازیگری و كار در اداره تئاتر یكی را انتخاب كند. وقتی همسرم این موضوع را با من در میان گذاشت به‌شدت از این رفتار ناراحت شدم چرا كه فكر می‌كردم كار بازیگری با كار من در وزارت ارشاد تداخلی ندارد و در هر حوزه می‌توانم انجام وظیفه ‌كنم. تا سال 74 كه در وزارت ارشاد شیراز بودم، هر ساله در جشنواره‌های تئاتر شیراز شركت می‌كردم و آثار مختلفی را روی صحنه‌ می‌بردم اما این صحبت‌ها باعث شد من یك تصمیم ناگهانی بگیرم.

چه تصمیمی؟
به همسرم كه در آن مقطع با من در اداره كار می‌كرد، پیغام دادم كه به اداره برود و هر دوی ما را باز خرید كند. یادم هست استاد كشاورز كه شاهد مكالمه من و همسرم بود، خیلی ناراحت شد و سعی كرد من را از تصمیم برای بازخرید كردن منصرف كند. اما من تصمیم خودم را گرفته بودم. بعد از اتمام بازی‌ام در فیلم «غزال» راهی شیراز شدم و به اتفاق همسر و فرزندانم برای همیشه به تهران آمدیم.

پس به نوعی تصمیم رئیس اداره‌تان شما را واداشت كه به تهران بیاید وگرنه همچنان در شیراز زندگی می‌كردید؟
بله؛ این تصمیم به نظرم هضم ناشدنی بود. من 23 سال در آن اداره كار كرده بودم و جزو فعال‌ترین نیروهای آن مركز بودم. از طرفی كاری كه انجام می‌دادم در راستای كارم در اداره بود اما وقتی با این بی‌مهری مواجه شدم، تصمیم گرفتم به تهران بیایم تا دیگر با چنین مشكلی مواجه نشوم؛ در حالی كه تا پیش از این من در فیلم و سریال‌های بسیار مطرحی بازی كرده بودم و همچنان در شهر شیراز و اداره فرهنگ و ارشاد كار می‌كردم و مشكلی از آن بابت نداشتم.

وقتی به تهران، برای زندگی آمدید، زندگی در پایتخت چه تفاوتی برای شما با شیراز داشت؟
طی مدتی كه من و همسرم به تهران رفت و آمد داشتیم، به نوعی خودمان را با شرایط زندگی در این شهر وقف داده بودیم اما نكته‌ای كه بیش از هر چیز در بدو ورود به تهران ما را اذیت ‌كرد، آلودگی هوا و از آن مهم‌تر دوری از قوم و خویش و خانواده‌ها بود چون شیرازی‌ها به شدت افراد خانواده‌دوستی هستند و دوست دارند بیشتر وقت‌شان را در كنار خانواده و فامیل بگذرانند.

چه جالب؛ غیر از خانواده دوستی، شیرازی‌ها چه خصوصیاتی دارند؟
آنها به‌شدت از زندگی‌شان لذت می‌برند و در لحظه زندگی می‌كنند؛ به همین خاطر از هر فرصتی كه برایشان رخ می‌دهد، برای گردش و تفریح بهره می‌گیرند اما متاسفانه در جوك‌‌هایی كه این روزها به واسطه تلفن‌های همراه دست به دست می‌شود، شیرازی‌ها را فردی تنبل معرفی می‌كنند.

ریشه این موضوع را در چه می‌دانید؟
ریشه این موضوع در عدم آگاهی است. متاسفانه چون برخی‌ها نسبت به این خصوصیات اخلاقی شیرازی‌ها آگاهی ندارند، آن را پای تنبلی‌شان می‌گذارند. در حالی كه شیرازی‌ها یک فرهنگ غنی در خانواده دوستی و لذت بردن از زندگی دارند. اگر آنها موقع ظهر مغازه‌شان را تعطیل می‌كنند برای این نیست كه آنها افراد تنبلی هستند و می‌خواهند از زیر كار در بروند بلكه این موضوع به این خاطر است كه آنها تاكید دارند ناهار را حتما در كنار خانواده صرف كنند، در حالی كه ما نمونه این موضوع را كمتر در تهران  می‌بینیم.

این طور كه به نظر می‌رسد اهل سفرهای داخلی و البته زمینی هستید؟
 بله؛ كشور ما پر است از جاذبه‌های زیبای گردشگری. به همین خاطر كسانی كه اهل سفر هستند باید اول كشور خودمان را حسابی بگردند و به شهرهای و روستاهای مختلف بروند و بعد سفرهای خارجی را آغاز كنند چرا كه فكر می‌كنم كسی كه كشورش را خوب نگشته و با فرهنگ سایر شهرهای سرزمینش آشنا نیست، سفر رفتن به سایر كشورها چندان معنایی پیدا نمی‌كند.

چه شد كه پسرتان زندگی در شیراز را به زندگی در تهران ترجیح داد؟
او به‌شدت عاشق شیراز و فرهنگ این شهر است؛ به همین خاطر همسری را كه انتخاب كرد اهل شیراز است و ترجیح داد بعد از ازدواج در این شهر زندگی كند. او از آلودگی و ترافیك تهران گریزان است و اعتقاد دارد كه هوای شیراز او را سرمست می‌كند. گاهی كه دوری از او و نوه‌مان باعث دلتنگی‌مان می‌شود، من و همسرم پیشنهاد می‌دهیم كه به تهران بیاید اما او می‌گوید حاضر نیست كه زندگی در شیراز را با تهران عوض كند. 

زندگی نامه کوتاه سعدی شیرازی , زندگی نامه محمود فرشچیان , زندگی نامه شیخ محمود شبستری

  پر واضح است كه شما آنها را طوری تربیت كردید كه نسبت به شهر پدری‌شان علاقه‌مند باشند؟
شهر پدری و البته مادری (باخنده). من و همسرم هر دو روی این موضوع تاكید زیادی داشتیم و دل‌مان می‌خواست بچه‌های‌مان نسبت به شیراز آگاهی داشته باشند. از طرفی ما ارتباط‌مان را با این شهر قطع نكردیم و مرتب در رفت و آمد بودیم. دور از ذهن نبود، در چنین شرایطی آنها هم به فرهنگ شیرازی و زندگی در این شهر علاقه‌مند شوند.

می‌گویند در آب و هوای شیراز چیز عجیبی وجود دارد كه باعث می‌شود افراد هنرمند شوند؟
من هم فكر می‌كنم یك چیزی وجود دارد (چند لحظه‌ای با صدای بلند می‌خندد). جنس زندگی در شیراز به گونه‌ای است كه مردم به سمت هنر جذب می‌شوند و بستر برای رشد آنها فراهم است.

اما شما با وجود فراهم بودن این بستر باز هم مجبور شدید به تهران بیایید؟
همان‌طور كه خودتان هم اشاره كردید، مجبور شدم وگرنه دوست داشتم با وجود همه مشكلات و سختی‌ها باز هم در شیراز بمانم اما خب نمی‌توان این نكته را هم نادیده گرفت كه شرایط حضور در سینما و تلویزیون با سایر هنرها تا حدی متفاوت است و برای آنكه در این وادی فعالیت گسترده‌تری داشته باشید، ناچار می‌شوید به تهران بیایید. چرا كه امكانات كار در این حوزه در پایتخت متمركز شده و به ناچار افرادی كه در این حوزه كار می‌كنند بعد از مدتی مجبور می‌شوند برای ادامه كار به تهران بیایند.

با این اوصاف در شیراز بستر برای حضور در عرصه بازیگری، كارگردانی و. . . فراهم نیست؟
فراهم هست ولی این امكانات تا یك جایی شما را تامین می‌كند و بعد از گذشت مدتی مجبور  می‌شوید كه برای فعالیت در عرصه حرفه‌ای به تهران بیایید، چرا كه همه امكانات از نویسنده حرفه‌ای گرفته تا كارگردان، فیلمبردار، صدابردار، بازیگر و. . . در تهران زندگی می‌كنند و اگر شما بخواهید در یك گروه حرفه‌ای كار كنید، به ناچار به سمت زندگی در تهران سمت سوق پیدا می‌كنید.

تصمیم ندارید بعد از بازنشستگی برای زندگی به شیراز باز گردید؟
 شغل ما بازنشستگی ندارد و افراد در هر سن و شرایطی به بازیگری ادامه می‌دهند؛ به همین خاطر نمی‌توانم برای زندگی در شیراز زمان خاصی را تعیین كنم.

شما خودتان چه فصلی یا ماهی را در شیراز دوست دارید؟
بر كسی پوشیده نیست كه فصل بهار به ویژه ماه اردیبهشت در این شهر زیبایی خیره كننده‌ای دارد به همین خاطر گذران این ماه در شهر شیراز حال وصف ناشدنی را منتقل می‌كند. وقتی عطر نرگس در كوچه پس‌كوچه‌های شیراز می‌پیچد، هوش از سر هر كسی می‌پرد و هوای شاعری به سرش می‌زند.

حرف از شعر و شاعری به میان آمد. اهل خواندن دیوان حافظ و اشعار سعدی هستید؟
مگر می‌شود شیرازی باشید و اهل شعر و شاعری و خواندن اشعار حافظ و سعدی نباشید. برای ما این دو بزرگوار فرای جایگاهی كه در ادبیات دارند، عزیز هستند چرا كه حضور آنها به این شهر اعتبار و بركت  می‌دهد. به همین خاطر از هر فرصتی كه دست می‌دهد برای مطالعه اشعار آنها استفاده می‌كنم و به سر مزارشان در شیراز می‌روم و روحم را التیام می‌بخشم.

علاوه بر مقبره حافظ و سعدی، به مكان‌های تاریخی شیراز هم سر می‌زنید؟
بله؛ شیراز پر است ازبناهای تاریخی. قدم زدن در این بناها به ویژه در مكان‌هایی نظیر «تخت جمشید» حس فخر توام با قدمت را منتقل می‌كند؛ به همین خاطر به بهانه‌های مختلف به آنجا سر می‌زنم. هر وقت هم میزبان ‌مهمان ویژه‌ای در شیراز باشم، با عشق و علاقه خاص آنها را به تماشای این بناها می‌برم و سعی می‌كنم آنها را با مكان‌های جدیدی آشنا كنم.

هر شهری آداب خاص خودش را در طبخ غذاهای مختلف دارد. در شیراز چه غذاهایی مرسوم است؟
شیرازی‌ها از فرهنگ غنی در طبخ غذا برخوردارند به همین خاطر غذاهای لذید و خوش طعمی دارند كه خاص این منطقه است و در مراسم‌های رسمی غذاهایی نظیر كلم‌پلو، ماهی‌ شكم‌گرفته، مرغ شكم‌گرفته، شكرپلو، لوبیاپلو مخصوص كه تركیبی از لوبیا چشم بلبلی و با مرغ یا ماهی است را درست می‌كنند.

این غذاها ویژه مراسم‌های رسمی است؟
ویژه مراسم‌ صرفا نیست و در برنامه غذایی روزانه شیرازی‌ها قرار دارد اما اگر ‌مهمان داشته باشند، كم پیش می‌آید غذایی نظیر قورمه سبزی و. . . درست كنند و حتما غذاهای اصیل شیرازی را طبخ می‌كنند. در مراسم‌ عروسی هم حتما شكر پلو به خاطر شگونش سرو می‌شود. البته شیرازی‌ها شیرینی‌ها خاص را هم می‌پزند.

چه شیرینی‌هایی؟
كلوچه مسقطی كه بسیار لذیذ است و در شیراز نزدیك عید به سختی گیر می‌آید. نان «یوخه» و «مسقطی زرد» و «حلوای زرد» كه مخصوص شیراز است و قدیمی‌ها به آن «حلوا كاسه» می‌گفتند چون در آن زمان‌ها رسم بود كه در همه سفره‌های نذری یا غیره جلوی هر شخص یك كاسه از آن می‌گذاشتند.

 «رنگینك» و «كلوچه نخود» هم از شیرینی‌های معروف شیراز است كه معمولا خانم‌ها در خانه درست می‌كنند و جایگاه ویژه‌ای را در سفره شیرازی‌ها دارد. در شهر ما، خانواده‌های سنتی بعضی مواقع شیرینی‌های عروسی بچه‌های‌شان را در منزل می‌پزند. آنها معتقدند با این روش احترام بیشتری به ‌مهمان‌های‌شان می‌گذارند. 

محمود صادقی , محمود کریمی , محمود عباس

 به نظر شما فرهنگ غذایی یك شهر را هم می‌توان صادر كرد؟
در بعضی موارد بله؛ اما نمی‌توان این نكته را هم فراموش كرد كه چون هر غذا در هر شهرستان، روستا، یا هر استان یا كشور به فرهنگ آن كشور بستگی دارد. به عنوان مثال در شیراز غذاهایی هست كه در تهران طبخ نمی‌شود مثل كلم‌پلو كه ممكن هست در تهران هم باشد ولی سبزیجاتی كه در شیراز از آن استفاده می‌كنند. در تهران استفاده نمی‌شود. بنابراین این كلم‌پلو تهرانی‌ها مزه كلم‌پلو شیرازی‌ها را ندارد.

حتی عرقی‌جاتی كه در شیراز هست، در تهران نیست و اگر باشد از جاهای مختلف می‌آورند. مثل بهار نارنج، نسترن، گلاب، بیدمشك كه از جاهای مختلف مثل شیراز یا كاشان به تهران می‌آید. طبیعی است كه این غذاها معمولا در زادگاه‌شان بهتر طبخ می‌شود اما با همه این حرف‌ها من موافق صادر كردن فرهنگ غذاهایی شهرهای مختلف هستم. این موضوع در تمام دنیا جا افتاده است و كشورهای مختلف روی معرفی غذاهای‌شان كار می‌كنند.

ممنون كه در این مصاحبه شركت كردید؟
من از شما متشكرم كه باعث شدید خاطرات خوش زادگاهم شیراز را دوباره مرور كنم، فكر كردن پیرامون این شهر همیشه برایم جذاب است و به نوعی من را سر ذوق می‌آورد. امیدوارم سهمی هر چند كوچك در معرفی این شهر داشته باشم.

‌یعنی تهرانی‌ها خانواده‌دوست نیستند؟
حتما هستند اما در شهر تهران بسیاری از مردها وقتی صبح از خانه بیرون می‌روند تا ساعت 10 شب به خانه باز نمی‌گردند خب این زمان برای دوری از خانواده بسیار طولانی است و باعث می‌شود محبت و تعامل بین اعضای خانواده كمتر شود در حالی كه شما در شیراز چنین چیزی را كمتر می‌بینید و همه افراد وقت زیادی را صرف كنار خانواده بودن می‌كنند و حاضر نیستند به خاطر كسب درآمد بیشتر قید لذت حضور در كنار خانواده را بزنند.

پس علاوه بر خانواده‌دوستی، شیرازی‌ها چندان حرص پول را نمی‌زنند؟
دقیقا همین طور است. شما جمله درستی را انتخاب كردید. شیرازی‌ها اهل حرص زدن برای درآمد بیشتر نیستند. آنها مردم بسیار قانعی هستند و دست و دلبازانه پولی را كه دارند صرف رفاه خود و  خانواده‌شان می‌كنند و همه عمرشان را صرف به دست آوردن پول بیشتر نمی‌كنند.

با این اوصاف باید به جای جوك ساختن، این فرهنگ شیرازی را به سایر شهرها صادر كرد؟
دقیقا همین‌طور است، آن هم در شرایطی كه آدم‌ها به‌شدت غرق در زندگی شهری شده‌اند و خوشبختی را در تجملات می‌بینند و برای به دست آوردن پول بیشتر از نعمت حضور در خانواده خودشان را محروم می‌كنند. بسیاری از كشورهای مطرح دنیا این روزها به این نتیجه رسیدند كه با كتاب‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی مردم را به سمت زندگی‌های ساده و لذت بردن از اتفاق‌های ساده تشویق كنند؛ موضوعی كه ما در سایر شهرها به آن بی‌توجه هستیم اما شیرازی‌ها همچنان از آن تبعیت می‌كنند. باید این سبك زندگی را صادر كرد.

شما خودتان چقدر از این خصوصیات اخلاقی تبعیت  می‌كنید؟
بسیار زیاد؛ آنهایی كه من را از نزدیك می‌شناسند، می‌دانند تا چه حد به خانواده‌ام وابسته هستم. از طرفی از دوران جوانی سعی كردم به گونه‌ای زندگی كنم كه از هر لحظه‌اش به بهترین شكل ممكن لذت ببرم به همین خاطر از گذشته هر وقت فرصتی دست می‌دهد و از كار فارغ می‌شوم به اتفاق خانواده، چمدان‌مان را در ماشین می‌گذاریم و به سفر می‌رویم.

هر چند وقت یكبار به شیراز می‌روید؟
بسیار زیاد؛ ما مرتبط در حال رفت و آمد بین تهران و شیراز هستیم. از طرفی یكی از پسرانم در شیراز ازدواج كرده و همان‌جا ماندگار شده است، حالا دیدار با او، عروس و نوه‌ام بهترین بهانه است كه من و همسرم مدام شال و كلاه كنیم و به دیدار آنها برویم.

 

اخبار فرهنگی - مجله زندگی ایده آل / برترین ها


ویدیو : محمود پاک نیت، طرفدار سبك زندگی شیرازی‌ ها