مجید خراطها: من کوچه بازاری نیستم! : لقب مجید خراطها «سلطان احساس» است و همیشه ...
لقب مجید خراطها «سلطان احساس» است و همیشه خدا هم دربارهاش حرف و حدیثهای فراوانی در مجامع موسیقی گفته میشود.
طرفداران تیفوسی و دو آتشهای دارد. كافی است در كنسرتهای تهرانش، به سالن محل برگزاری بروید تا بفهمید مفهوم طرفدار تیفوسی یعنی چه. «جیمی جامپ»های وطنی همیشه در كنسرت او درحال رفت و آمدند و امكان ندارد در كنسرتی كه او خوانندهاش است، كسی روی صحنه نپرد و بغلش نكند و. . . او نماد دوستداران موسیقی در «پایین شهر» است.
لقباش «سلطان احساس» است و همیشه خدا هم دربارهاش حرف و حدیثهای فراوانی در مجامع موسیقی گفته میشود. یكبار یكی از نشریات به او لقب «جواد یساری این نسل» را داد. یك بار هم به دلیل تحریم اقتصادی ایران اعلام كرد كه تا لغو تحریمها و پایین آمدن قیمت كنسرتها، حاضر نیست در تهران روی صحنه برود تا مبادا به مخاطبش فشار مالی بیاید و پدر خانواده در برابر فرزندانش شرمنده شود كه نمیتواند هزینه حضور در كنسرت او را تامین كند. او گزینه مناسبی برای گفتوگوی این پرونده بود؛ با جوابها و استراتژیهایی كه حتما متحیرتان خواهد كرد.
شما اجراهای خیابانی زیادی داشتهاید؛ دلیل این اجراهای خیابانی چیست؟
اجرای خیابانی لزوما به معنای كوچهبازاری بودن موسیقی آن نیست. اجراهای خیابانی از ایدههای برادرم دكتر سعید خراطها، مدیر برنامههایم است كه مقصود از اجرای آنها جلبتوجه عموم مردم به موسیقی و محتوای آن است. در این دیدگاه هنرمند باید از اسب غرور پیاده شود و خاكی و در خدمت مردم. این اجراها با قصد و شعارهای انساندوستانه همراه است و در مناسبتهای خاص و در مكانهای خاصی اجرا میشود و در ضمن چون این رخدادها توسط هواداران و دوستان دنبال میشوند، تا حدی توانستهایم فرهنگ همیاری و تمركز بر پیامهای اجراهای خیابانی و خیریه را فراگیر كنیم.
مجید خراطها: من کوچه بازاری نیستم !
دوستان و هواداران ما در شهرهای مختلف كشور و حتی خارج از كشور از جمله در اربیل و سلیمانیه كردستان عراق هم اقدامات انساندوستانه (دیدار از خانه سالمندان، دیدار از معلولان و جانبازان، اهدای خون و سلول بنیادی و. . . ) را ساماندهی كردند. از جمله موضوعاتی كه در قالب اجراهای خیابانی مورد توجه قرار دادیم شامل: تكریم مادران و توجه به مسائل سالمندان، ایتام، كودكان كار و خیابان، نوروز زیبا برای همه و توجه به مستمندان و بیماران لاعلاج، اهدای خون و سلولهای بنیادی، خلیج فارس (در بندرعباس)، تقبیح اسیدپاشی و... بوده است.
البته این ایده همچنان صورتهای جدیدتری هم به خودش خواهد گرفت و رویكردهای جدیدتری هم وارد خواهد شد. لازم میدانم اشاره كنم به رویكرد جدید و گسترده هنرمندان نقاش غربی كه هنر خودشان را به خیابان آورده و فضای جدیدی را برای این هنر و البته برای انتقال پیامهای مورد نظرشان ایجاد كردهاند.
با توجه به نگاهی كه به این نوع اجراها دارید، قطعا تعریف جالبی از موسیقی خیابانی از سوی شما باید ارائه شود. تعریف «مجید خراطها» از موسیقی كوچه بازاری چیست؟
تعاریفی كه عمدتا درباره موسیقی كوچه بازاری همیشه شنیده و خوانده ایم تعاریف ثابت و همیشگی هستند. اصولا به موسیقی غیركلاسیك (به غیر از جز) موسیقی «پاپ» گفته میشود. در ایران اصطلاح موسیقی كوچه بازاری به گونهای از موسیقی پاپ گفته میشود كه به امور روزمره و فرهنگ سطحی كوچه و بازار میپردازد و اغلب از المانهای جغرافیایی و لحن و لهجه ویژه آن محدوده تبعیت میكند. تعریف ما اصولا كمی با اینگونه موضوعات تفاوت دارد و البته بسته به زمان، مكان و نوع ارائه موسیقی، این نوع تغییرات میتواند متغیر نیز باشد.
در این موسیقی لزوما به مسائل اجتماعی و نقد اوضاع و شرایط جامعه كلان پرداخته نمیشود و البته این به معنای بیمحتوی بودن این نوع موسیقی نیست. پرداختن به دغدغههای روزمره مردم، توجه به شادیهای مورد نیاز برای نشاط اجتماعی، رونق بخشی به مراسم و جشنها، انتقال فرهنگی نسلی به نسل دیگر از طریق بهكارگیری واژگان، اصطلاحات و نمادهای یك نسل از جمله كاركردهای این موسیقی است.
با این تعریف و تعبیر فیلسوفانه، جایگاه «مجید خراطها» در موسیقی امروز را چگونه تحلیل و بیان میكنید؟
رعایت اصول و قواعد موسیقی یك اصل است كه حتما باید در سطح بسیار بالایی به آن پرداخته شود و یكی از شاخصههای تشخیص جایگاه هنری یك هنرمند، میزان تسلط او بر قواعد موسیقی است. اما فراتر از این قواعد یك مسوولیت اجتماعی و انسانی هم میتوان برای هنرمند و آثار هنریاش قائل شد؛ هنر تعالی بخش و راهگشا دارای یك ویژگی بارز است و آن توجه داشتن به مسائل و مشكلات عمومی و حضور داشتن در بطن و متن جامعه است.
از این طریق هنر، هنرمند و اثر هنری قابلیت مانایی پیدا میكنند؛ البته فارغ از میزان موفقیتم در این راه، همواره سعی كردهام در آثارم از ترانهها و حس نهفته در آن و اغلب از تجربیات اجتماعی و مطالعاتم در این زمینه استفاده کنم و همچنین به مسائل اجتماعی مردم و خاصه مسائل مشتركی كه درون كشور همچنین خارج از كشور مصداق دارد بپردازم؛ موضوعاتی مانند اعتیاد، طلاق، مسائل عاطفی و ارتباطی، خودكشی، فقر و كارتن خوابی و حتی موضوعاتی مثل كما و مرگ از جمله موضوعاتی بوده است كه به آنها پرداختهام.
البته ممكن است هضم این مسائل و حتی پرداختن و شنیدن این موضوعات برای بعضی از افراد دشوار باشد، اما این موضوعات واقعیتهایی هستند كه با نگاه دقیقتر و مسوولانهتر میشود در جوامع دید و تشخیص داد. اساسا بیتوجهی به این موضوعات یك فضیلت نیست، بلكه توجه و تعمق و فهم این موضوعات است كه نیاز به یك حس برتر دارد و علم و فضیلت محسوب میشود.
پس با این اوصاف مشخصات یك طرفدار مجید خراطها از نگاه شما قطعا انسانی وارسته و فرهیخته است. درباره «مخاطب شناسی تان» كمی بگویید.
شاید بتوانم برای طرفداران خاص آثارم ویژگیهایی را بیان كنم. از جمله اینكه انسانهای با احساستری هستند، تجربیات و یا علم اجتماعی دارند و در مورد آنها احساس مسوولیت میکنند. میدانم كه شنیدن و تعمق در بعضی آثارم كار دشواری است؛ مانند آهنگ «دیگه میرم». بنابراین علاقهمندان به این گونه آثارم انسانهای توانمندی هستند. البته همه آنها نسبت به من محبت بیدریغ دارند و ارتباط و علاقه دوسویهای هم بین ما وجود دارد.
راستش به سختی میتوان علاقهمندان به آثارم را در یك تعریف خاص قرار داد، این حس قلبی من است كه هر یک از آنها مانند یك كتاب خواندنی و خاص است و ضمن برخورداری از اشتراكاتی در زندگی، گاهی تفاوتهای آشكاری هم با هم دارند و این باعث شده كه مانند یك خانواده باشیم. من به خوبی میدانم كه هواداران خاص و دوست داشتنیای دارم. خیلی از آثارم مربوط به زندگی هوادارانم میشود و بخش گستردهای از غمها و شادیهایم مربوط و مرتبط با آنهاست.
میگویند مجید خراطها از وقتی كه مجوز گرفت دیگر آثارش آن روح زمان زیرزمینی بودنش را ندارد. شما در این باره چه نظری دارید؟
خب در واقع با دریافت مجوز كسی ضعیف نمیشود اما شاید كمی محدودیتها برای اجرای شعرهای بداهه یا تغییرات دقیقه نودی باعث میشوند كار با یك سری اصول جلو برود. البته آلبوم قبلی من چهار سال پس از ساخت مجوز پخش گرفت و كمی فضای موسیقی كشور در این چهارسال دچار تغییر و تحول شده بود. اما تلاش كردم تا بعد از آلبوم با ارائه تك آهنگهایی قویتر رضایت مخاطبانم را جلب كنم؛ آهنگهای عطر تلخ – شاید – توفان – ۲۴ ماه و. . . . همگی به روز بودند و بر اساس سلیقه به روز جامعه تولید و منتشر شدند.
خوانندههای زیادی از چرخه موسیقی زیر زمینی به بازار رسمی بازار موسیقی كشور ملحق شدهاند. محسن یگانه، محسن چاووشی، رضا صادقی، بنیامین و... ولی خیلیها اعتقاد دارند كه رسمی شدن و مجاز شدن آنها به نوعی باعث پاستوریزه شدن آثارشان شده است. سوالم از شما این است كه اولا این موضوع را قبول دارید و ثانیا شما هم قرار است رویه كاریتان به همین شكل تغییر كند؟
قطعا اینطور نیست و من به صرف مجوز گرفتن هرگز حاضر نشدم كه از فضاهایی كه تا به حال در آنها بودهام بیرون بیایم و خط قرمزی را در كارهایم وارد كنم. من سبك خودم را دارم و به آن وفادار خواهم ماند. در مورد بقیه دوستان هم هیچ نظری ندارم!
موسیقی پاپ ایران درصد بالایی از موفقیت و شور و هیجان این روزها را مدیون محصولات زیرزمینی است كه خوانندگان آنها حالا ستارههای بازار رسمی موسیقی ایران هستند. هریک از این ستارههای كنونی هم مسیری را برای خود انتخاب كردند و با آن پیش رفتند. چاووشی برای همیشه مخفی ماند، یگانه با حاشیهسازی و جنجال پیش رفت، صادقی خوشاخلاق ماند و با معرفتش جلو رفت و بنیامین هم با هوش ذاتیاش. شما پیرو مسلك كدامیك از این چهرهها خواهید شد؟ شاید هم مسیر جدایی دارید؟
شك نكنید به اینكه من پیرو كسی نبوده و نخواهم بود. این آقایانی كه میگویید همه طرز فكر و ایدههای خودشان را دارند من هم برایشان احترام قائلم. اما من مجید خراطها هستم با سبك، ایدهها و سیاست كاری خودم. قرار نیست پیرو كس خاصی باشم.
حرفی مانده؟
در حال انجام آخرین مراحل تولید آلبومم هستم؛ این آلبوم بیش از آلبوم قبلی بر اساس سلیقه مخاطب ساخته شده است و امیدوارم در فصل بهار به مرحله انتشار برسد. انشالله امسال هم مثل سال گذشته در كنار مردم كشور در قالب كنسرت و اجرای خیابانی و. . . خواهم بود. در پایان سپاس فراوان دارم از شما و خوانندگان این مجله هنری.
اخبار فرهنگی - مجله زندگی ایده آل/برترین ها
ویدیو : مجید خراطها: من کوچه بازاری نیستم!