فرشته ها و شیاطین همچنان قربانی می گیرند+ عکس :     پسر دانش آموز یزدی برای ...



 

 

علیرضا قربانی , فرشته , فرشته صدرعرفایی پسر دانش آموز یزدی برای دیدن فرشته نجاتش به تقلید از یك سریال، خود را به دار آویخت و جان سپرد.

 

پس از آن که محمدمهدی ۱۲ ساله، نوجوانی که ششم شهریورماه، تحت تاثیر سریال ماه رمضانی «پنج کیلومتر تا بهشت»، جان خود را گرفت، خبر ناگوار و دردناک مرگ نوجوانی دیگر این بار در شهر یزد در منطقه آزادشهر را شنیدیم که قبل از مرگ محمدمهدی و در اواسط مردادماه در کام مرگ فرو رفته بود.

ماجرا از این قرار است که نوجوان ۱۲ ساله یزدی با نام سعید، تحت تاثیر سریال «سی امین روز» و صحنه اعدام نقش اصلی این سریال قرار گرفته است؛ بازیگر مرد این سریال به خاطر مردانگی و رفاقت، قتل برادر دوستش را گردن گرفته و بیگناه تا پای چوبه دار رفته بود، لحظات دلهره آور اعدام «سیاوش» تمام ذهن و وجود پسرك پای صفحه جادویی تلویزیون را منجمد كرده بود.

سعید ۱۲ ساله، به طناب دار خیره شده و پلك هم نمی زد و تمام صحنه های سریال «سی امین روز» را مو به مو در ذهن لطیفش ضبط می كرد و ناگهان طناب دار بی دلیل پاره شد و پسرك مثل میلیون ها بیننده مات و مبهوت دیگر حس كرد بار دیگر زندگی به جریان افتاده است. اما ساعت ها پس از پایان سریال پسرك هنوز صحنه پاره شدن طناب دار را با هزار و یك پرسش در ذهنش مرور می كرد.

امدادگران اورژانس یزد در اواسط مرداده ماه، زمانی که هنوز این سریال در حال پخش از رسانه ملی بود، از حلق آویز شدن این پسر ۱۲ ساله باخبر شدند. آن ها بلافاصله خود را به محل حادثه رسانده و پس از انتقال پیكر نیمه جان پسر دانش آموز به بیمارستان موضوع را به مأموران پلیس اعلام كردند.

ماموران پس از حضور در بیمارستان به تحقیق از خانواده «سعید» پرداختند و در كمال ناباوری دریافتند پسرك به تقلید از بازیگر یکی از سریال های ماه رمضان، خود را با چادر مادر حلق آویز كرده تا «فرشته» به كمكش بیاید و نجاتش دهد. پسرك می خواست به محض بازگشایی مدرسه این معجزه ماندگار تابستانی را بین زنگ های تفریح برای دوستانش تعریف كند اما افسوس كه...

پدر «سعید» كه كارگر یك شركت است درباره مرگ غم انگیز پسرش گفت: شب قبل از حادثه و پس از افطار به همراه همسر و دو فرزندم «سعید» ۱۲ ساله – و «محدثه» ۱۰ ساله – پای تلویزیون به تماشای سریال های ویژه ماه رمضان نشسته بودیم. سریال هایی كه مثل چند سال اخیر شیطان یا فرشته موضوع اصلی شان بود. همان شب در شبكه دوم با صحنه به دار آویختن مرد بیگناهی روبه رو شدیم كه هر بیننده ای را تحت تأثیر قرار می داد. اما در یك لحظه طناب دار پاره شد و مرد اعدامی نجات یافت.

سوال عجیب و مرگ بار نوجوان از پدرش

محو تماشای فیلم بودیم كه پسرم كنجكاوانه در مورد علت و چگونگی این اتفاق سؤال كرد. من كه به هیچ عنوان تصور نمی كردم این صحنه فیلم چه سرنوشت شومی برای فرزندم و خانواده ام به دنبال دارد به آرامی جواب دادم: «ایمان به لطف خدا، پسرم! بی گناه بود و نجات پیدا كرد. از قدیم گفته اند آدم بیگناه تا پای دار می رود اما جان نمی دهد.»

پدر «سعید» در حالی كه اشك می ریخت ادامه داد: سوال های عجیب و تمام نشدنی پسرم آزارم می داد: «آخه بابا مگه طناب محكم به راحتی پاره می شه؟! یعنی هر بیگناهی نجات پیدا می كنه؟! یعنی فرشته ها به همه بیگناهان كمك می كنند. پس فرشته ها اجازه نمی دن آدم های بیگناه بمیرن؟ اصلاً چرا آدم ها را با طناب اعدام می كنن؟ مگر اونها با طناب كسی را كشته اند؟ و...» بالاخره آن شب سكوت سنگین و مرموز شب با سوال های بی جواب پسرم گره خورده بود و نمی دانستم جغد شوم مرگ بر دیوار خانه ام نشسته است. مادر «سعید» نیز گفت: همزمان با اذان ظهر جمعه وضو گرفتم. «سعید» هم گوشه خانه آرام نشسته بود. برای نماز ظهر قامت بستم تا دلم آرام بگیرد. چون دلشوره عجیبی داشتم و خواب دیده بودم كه كنار قبر پدرم گور كوچكی نیز كنده اند. نمازم كه تمام شد از دختر كوچكم خواستم قرآن را برایم از طبقه پائین بیاورد. اما دقایقی بعد فریادهای محدثه آرامش خانه و كوچه را به هم ریخت.

همان موقع من و همسرم هراسان خود را به پائین رساندیم و در كمال ناباوری با پیكر حلق آویز پسرم از لوله گاز روبه رو شدیم. لب های «سعید» كبود شده و قلبش به كندی می زد. وقتی همسایه ها با صدای شیون و فریاد ما رسیدند سعی كردند با تنفس مصنوعی نجاتش دهند اما نفس های پسرم بریده بریده بود و نبضش هم ضعیف می زد.

مادر دلسوخته ادامه داد: «سعید طبق آموزه های تلویزیون، منتظر بریده شدن طناب دار بود و حالا ما چشم انتظار یك معجزه ... و پزشكان پس از معاینات لازم گفتند: مهره های ضعیف گردن پسرمان شكسته و نخاعش قطع شده است و... راستی ای كاش نویسنده و كارگردان این سریال تلویزیونی می دانستند كه شب بعد هنگام پخش قسمت بعدی این سریال پسر كوچولوی ما در گورستان دفن شده بود.»

پزشكی قانونی علت مرگ پسرمان را خفگی اعلام كرد. مأموران پلیس در تحقیقات از ما خواستند اگر از كسی شكایت داریم اعلام كنیم. اما با خود گفتیم چطور می شود از رسانه ملی كه با پول بیت المال تأمین می شود گلایه كرد؟

برنامه های بدون کارشناسی یا تربیت غلط فرزندان!

پدر سعید هم با انتقاد از پخش برخی برنامه های بدون كارشناسی در تلویزیون گفت: متأسفانه این پایان راه نیست. چرا كه نمی دانم اصرار تلویزیون برای پخش صحنه اعدام، اعتراف گیری از متهمان جرایم مختلف و نمایش صحنه های خشن و ماوراءالطبیعه به چه خاطر است؟ ما حتی روز بعد با برنامه خبری ۲۰:۳۰ هم تماس گرفتیم و موضوع مرگ پسرمان را اعلام كردیم. اما متأسفانه سریال ها همچنان ادامه یافت تا اینكه به تازگی خبر مرگ دردناك «محمد مهدی» ۱۲ ساله – را نیز در روزنامه خواندیم كه او هم متأسفانه به خاطر تماشای سریال دیگری به استقبال مرگ رفته بود.

بر اساس این گزارش، دو سال پیش هم در منطقه خیرآباد یزد دو پسر بچه دبستانی به تقلید از برنامه كودك «فتیله» داخل صندوقچه رفتند كه به علت قفل شدن در صندوق خفه شدند.

باید دید و بررسی کرد که چرا اتفاق هایی نظیر این ها، در کشور زیاد می افتد و آن زمان است که تقصیر را به گردن ارگان هایی مثل رسانه ملی انداخت، اما نکته ای که توجه به آن مهم است، چگونگی رفتار والدین با فرزندان و تطابق کودکان و نوجوانان با برنامه هایی است که مناسب سن و سال آن ها در نظر گرفته می شود که در بیشتر موارد از جانب پدرها و مادرها نادیده گرفته می شود...../ برنا


ویدیو : فرشته ها و شیاطین همچنان قربانی می گیرند+ عکس