عدم اجماع اصلاحطلبان در انتخابات 96 اثر میگذارد : نه تنها كه از انتخابات ...
نه تنها كه از انتخابات سال 92 به عنوان یكی از انتخاباتهای پرشكوه در تاریخ انقلاب اسلامی یاد میشود بلكه انتخابات 92 مبدل به یك الگوی مهم و كارآمد برای همه اصلاحطلبان و اعتدالگراها نیز شده است. در آن دوره از انتخابات باز هم اصلاحطلبان نشان دادند كه حاضرند به خاطر نظام و منافع ملی از قدرت بگذرند. چرا كه هشت سال قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال 92 جامعه با برخی آسیبها مواجه شده بود و مهمترین دشورایهای آن سالها ضربه به اقتصاد كشور، افت سطح معیشت مردم، كنار گذاشته شدن نیروهای كارآمد و قوی بهویژه از میان اصلاحطلبان و چهرههای معتدل كشور بود.
از اینرو برای رهایی كشور از آن وضعیت سخت و دشوار راهی جز ورود چهرههای معتدل و فداكاری عدهای به نفع عدهای دیگر در چرخه قدرت نبود. دكتر عارف در میان اصلاحطلبان پس از نامه رئیس دولت اصلاحات در انتخابات سال 92 به نفع دكتر روحانی كنار رفت و صحنه رقابت را به وی سپرد. از اینرو اصلاحطلبان از این الگوی پراهمیت در انتخابات سال جاری نیز به عنوان یك خط مشی و راهحل نهایی برای مواقع ضرروی یاد میكنند.
احمد خرم میگوید: اگر اعتدالیون از ارائه لیست مشترك با اصلاحطلبان بپرهیزند به یقین شكست جریان معتدل و اصلاحطلب در انتخابات محرز است، چرا كه اكثریت در مجلس به دست اصولگراهای تندرو خواهد افتاد. در نهایت به اصلاحطلبان، اصولگرایان معتدل و مردم آسیب وارد میشود. همه آنچه از نظر میگذرانید گفتوگوی «آرمان» با مهندس احمد خرم وزیر راه دولت اصلاحات پیرامون اجماع اصلاحطلبان و ضرورت ارائه لیست مشترك اصلاحطلبان و اعتدالیون، و تاثیر مجلس دهم بر آینده سیاسی روحانی است.
همواره از انتخابات سال 92 به عنوان یك الگوی موثر برای همه اصلاحطلبان و جریانهای معتدل كشور یاد میشود، در آن زمان چه مسالهای منجر به برد اصلاحطلبان شد؟
نخست آنكه توفیق انتخابات را باید مرهون اجماع اصلاحطلبان دانست چرا كه اگر این اجماع نبود موفقیتی هم در كار نبود. این اجماع توسط لیدر اصلاحطلبان، رئیس دولت اصلاحات، انجام شد. نامه رئیس دولت اصلاحات در پی نظر سنجی و واحد درصد آرا كه در آن دكتر روحانی از دكتر عارف پیشی گرفته بود نوشته شد و از این امر در جهت تغییر نتیجه انتخابات سال 92 به نفع اصلاحطلبان نیز استفاده شد. رئیس دولت اصلاحات یك نامه سه صفحهای به دكتر عارف نوشته و از ایشان خواستند كه از مشاركت در انتخابات به نفع دكتر روحانی انصراف بدهند. بدینترتیب روحانی كه رایاش بیشتر بود در صحنه رقابت باقی ماند تا در نهایت نتیجه انتخابات به نفع اصلاحطلبان و اعتدالیون رقم بخورد چرا كه در غیر این صورت مسیر انتخابات به نفع جلیلی و قالیباف تغییر پیدا میكرد. اگر نتیجه باز هم مساوی میشد انتخابات به مرحله دوم كشیده میشد. میان عارف و روحانی و در مرحله دوم، طبیعتا فرد رای آورنده باید با اصولگراهای تندور به رقابت میپرداخت.
این اقدام نیز در شب سهشنبه انجام شده و اصلا تصور نمیرفت كه در میان اصلاحطلبان یك نفر به نفع دیگری از قدرت كنارهگیری كند. در مقابل تصمیم رئیس دولت اصلاحات اصولگرایان انگشت به دهان ماندند. در نتیجه این تصمیم بود كه اصولگرایان بیدفاع مانده و اصلاحطلبان پیروز میدان شدند، چرا كه منافع كشور نیز بر همین مبنا بوده است. اگر گروه، تشكل و فردی به منافع ملی میاندیشید قطعا به این مساله میرسید كه پس از هشت سال دیگر تندروی، سیاستهای غلط و افراطگونه پاسخ نمیدهد. اگر مسیر هشت ساله دولتهای نهم و دهم ادامه پیدا میكرد امروز شاید به سختی میشد از پس آن آسیبها برآمد. همانطور كه مشاهده شد قطعنامههای سازمان ملل و قطعنامههای یكجانبه و چندجانبه اتحادیه اروپا و كشورهایی نظیر استرالیا، كانادا، آمریكا، كره جنوبی و ژاپن - كه بر اساس قطعنامههای شورای امنیت به تنهایی قطعنامه یك جانبه و چندجانبه به تصویب پارلمان خود رساندند- علیه ایران تصویب شد.
به نظر تحریمهای یكجانبه و چندجانبه برای ما شكنندهتر از تحریمهای سازمان ملل و شورای امنیت بود. تحریمهایی كه در نهایت از خود آثار و نتایج بسیار منفیای حداقل تا 20 سال آینده به جای گذاشت، چرا كه مشكلات بسیار عدیدهای برای كشور به وجود آورده تا آنجا كه در سال جاری مشاهده شد مالیاتهای بانكی چند برابر شد. در آن زمان دولت توان تامین هزینههای جاری خود را هم نداشت. حتی فروش نفت و نیز مالیات و فروش اموال و املاك دولت نیز قادر به تامین هزینههای جاری دولت نبود. در سال 93 قریب به 23 هزار میلیارد تومان جهت بودجه عمرانی پرداخت شد. این مساله به مفهوم ورشكستی تمام و كمال دولت بوده و اكنون دیگر دست دولت یازدهم جهت انجام اقدامات مهم آنطور كه باید و شاید باز نیست. دولت هفت هزار میلیارد دلار از 40 میلیارد دلار بدهی خود پرداخت كرده و به همین منوال اگر پیش برود تنها میتواند بدهیهای خود را پرادخت كند.
اكنون چه مساله و مولفهای میتواند تحقق این امر را امكانپذیر سازد؟ اصلاحطلبان جهت كسب كرسیهای حداكثری مجلس چگونه باید وارد میدان رقابت شوند؟
یكی از مسائلی كه میتواند در برد اصلاحطلبان در انتخابات جاری موثر باشد برخورد منصفانه و به دور از خط و خطوط و جناحبندیهای سیاسی از سوی هیاتهای اجرایی و نظارتی شورای نگهبان است كه در تایید و رد صلاحیتها نیز بروز میكند. نخست اینكه امید میرود شورای نگهبان مانند همیشه منصفانه و عادلانه با جناحها و عقاید سیاسی برخورد كند.
در دور هفتم مجلس شورای اسلامی متاسفانه در 150 حوزه انتخابیه رقابتی وجود نداشت. در حقیقت رقیبی كه میتوانست رای لازم را كسب كند، رد صلاحیت شد. در دور هشتم بنده به شخصه یكی از كاندیداها بودم كه رد صلاحیت شدم. باید به اهمیت و تاثیر رد صلاحیتها بسیار توجه كرد، چرا كه این مسائل در ایجاد اعتماد در مردم و در نهایت مشاركت طیفهای مختلف اجتماعی در انتخابات كشور بسیار موثر است. در دورههای گذشته تلاش زیادی از سوی اصولگراها و در راس آنها تندورها به عمل آمد تا اصلاحطلبان را از بدنه قدرت و نظام حذف كنند. با تلاش رئیس دولت دهم اصلاحطلبان از بدنه قدرت حتی در بخشهای مدیریتی و كارشناسی حذف شدند. در طی هشت سال گذشته احمدینژاد 900هزار نفر به جمعیت دولت اضافه كرد. دولت سه میلیون و 600هزار نفر را به تعداد چهار میلیون و 500هزار نفر حقوقبگیر افزایش داد.
در حالی كه كشور با حداكثر دو ملیون نفر به نحو مطلوب قابل اداره است. هنگامی كه این تعداد به 5/4 میلیون نفر میرسد قطعا همه هزینهها صرف توسعه كشور و زیربناها نمیشود، چرا كه دولت ناگزیر است حقوق كاركنان خود را بپردازد. یكی دیگر از عواملی كه میتواند سبب برد اصلاحطلبان مانند سال 76 و سال 92 شود، پرهیز از حركتی مشابه سال 84 است. در سال 84 یكی از عوامل شكست اصلاحطلبان عدم اجماع اصلاحطلبان بود و در نتیجه منجر به برد احمدینژاد در آن دوره از انتخابات شد. هاشمی، كروبی و مهرعلیزاده كاندیداهای آن دوره از انتخابات بودند كه به یقین 18 میلیون رای داشتند. اگر اصلاحطلبان روی یكی از این سه شخصیت اجماع كرده بودند احمدینژاد بر كرسی ریاستجمهوری نمینشست. این خطایی بود كه در آن زمان از سوی اصلاحطلبان سر زد، امروز باید این جریان روی اجماع خود بسیار دقت نظر داشته باشد. بنابراین امروز باید از این تكتازی جلوگیری به عمل آید، زیرا در غیر این صورت آنها نمیتوانند به اهداف خود دست یابند.
برای اینكه رئیسجمهور به عنوان رئیس قوه مجریه بتواند هشت سال مانند گذشته به كار خود ادامه دهد و در راستای طرح و برنامههای خویش پیش برود باید مجلسی معتدل و همگام با دولت روی كار بیاید. پیوسته و حتی در دورههای گذشته نیز پس از انتخابات ریاستجمهوری، مجلس منتخب همگام با مردم كشور روی كار میآمد. اینبار در صورت برآمدن مجلسی برخلاف انتظار اعتدالیون بیم این میرود كه دولت بعدی نیز در دست روحانی قرار نگیرد.
ورود سید حسن خمینی به انتخابات خبرگان را چگونه ارزیابی میكنید؟ علت مخالفتها نسبت به ایشان چیست؟
ورود سید حسن آقا خمینی، آیت ا... هاشمیرفسنجانی و دكتر روحانی به مجلس خبرگان یك پشتوانه بسیار قوی برای نظام تلقی میشود. مشی این افراد به عنوان چهرههای شاخص نظام پس از پیروزی انقلاب در زمان حیات امام و حتی پس از رحلت ایشان همواره همراهی و حمایت از جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی بوده است. از اینرو جمهوری اسلامی نباید این پشتوانهها را در نظام از دست دهد. ورود آنها بهویژه سید حسن آقا خمینی به انتخابات مجلس خبرگان از منظر محتوایی دارای ارزش و اهمیت بسیار بالایی است. ورود سید حسن آقا به عنوان نوه و یادگار امام (ره) به مجلس خبرگان در حقیقت اهمیت بسیار بالایی دارد. با توجه به اینكه ایشان مجتهد مسلم بوده و حدود چند سال است درس طلبگی میدهند و تعداد این طلبهها قابل ملاحظه باشد - هیچ فردی تاكنون در سن و سال ایشان به این اندازه آموزش طلبگی نداشته است-از این رو باید از كاندیداتوری و تایید صلاحیت ایشان استقبال به عمل آورد.
چرا تندروها با اقدامات منفی و خشونتورزانه خود عملا سعی در دو قطبی ساختن فضای سیاسی دارند؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت كه فضای سیاسی خود دو قطبی است اما سوال اینجاست كه چرا تلاش میشود یك قطب را منحرف و دشمن نشان دهند. دوقطبی بودن از ویژگیهای اجتماعی جامعه ماست. مانند آمریكا كه دو جناح جمهوریخواه و دموكرات در ساختار قدرت خود دارند و خط قرمز هر دو حزب قانون اساسی آنها در ایالات متحده است و این خط قرمز آنها همان منافع ملیشان است تنها با وجود منافع ملی از موضع خود كوتاه خواهند آمد. از این رو دو قطبی بودن در كشور ما نیز یك ایراد شمرده نمیشود اما مهم رعایت خطوط قرمز است.
اما مهمترین موارد موجود در خطوط قرمز قانون اساسی، منافع ملی و اعتقاد به اصل نظام و حاكمیت است. در حقیقت ایرادی در دو قطبی بودن جامعه وجود ندارد اما همان كه افرادی را از حضور در یك همایش و فعالیتهای اجتماعی نیز محروم سازند در حقیقت باید بر آن ایراد وارد دانست. آنچه در فضای سیاسی فعلی وجود دارد جریان دو قطبی در راستای رقابتهای سیاسی نیست، بلكه یك قطب جریان دیگر را دشمن و منحرف میپندارد. اگر رقابت سالم دركشور وجود داشته باشد قطعا این رقابت میتواند به ارتقای كشور بینجامد. انتقاد و راهحل برای نظام توسعهدهنده و برای مردم نیز آگاهیبخش است.
آیا دشمنپنداری جریان رقیب همان تصور حاكم در میان اصولگراها نیست؟ آیا این نگاه در حقیقت زمینه شكست این افراد را در سال 92 فراهم نكرده است؟
سال 76 بهطور روشن و قویتر از سال 92 زمینه شكست اصولگرایان را محقق ساخت؛ به عبارتی مجلسی تحت عنوان مجلس ششم كه همچنان زبانزد جامعه سیاسی كشور است سر کار آمد؛ دولت و مجلسی برخاسته از جریان اصلاحطلب. این تلقی در آن زمان هم بود. اصولگرایان در سال 92 نیز شكست خوردند اما این شكست سبب بازنگری آنها در تفكر و دیدگاهشان نگردید.
بنابراین ما اصلاحطلبان اگر بهطور منطقی بیندیشیم و از افراد صلاحیتدار در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل جهت مدیریت كشور بهره ببریم، كشور با كمبود نیروی كارشناسی و مدیریتی مواجه نخواهد شد. اكنون حدود سههزار مدیر عالی، میانی و عملیاتی اصلاحطلب از گردونه اجرایی و تمام اركان مدیریتی خارج شدهاند. تفكر تمامیتخواهی اصولگرایان اندیشهای منسوخ است چرا كه دیگر نمیتوان با اندیشه تمامیتخواهی در چرخه قدرت بود. كشورهایی موفق بودهاند كه به دموكراسی اعم از دموكراسی وارداتی و دموكراسی موجود در كشور خود گردن نهادند.
این تمامیتخواهی اساس و پایه فضای سیاسی را متزلزل خواهد كرد و در نهایت به جامعه آسیب وارد میسازد. باید همه اقشار، جناحها، احزاب و اقلیتها جذب نظام شوند. اگر هر جریان، تشكل و اقلیتی تحت عناوین منحرف و دشمن از فضا حذف شوند به جای آنها افراد فرصتطلب خواهند آمد. از درون چنین سیستمی بابك زنجانی، امیر خسروی و امثالهم بروز پیدا خواهد كرد. زمانی كه نیروهای سالم و پرتوان از گردونه فعالیت سیاسی خارج میشوند قطعا انسانهای فرصتطلب به این سیستم نفوذ پیدا خواهند كرد و این مسائل را موجب میشوند كه در نهایت سبب بیاعتمادی مردم، دولت و همچنین از دست رفتن سرمایههای اجتماعی خواهند شد.
دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینكه همه جریانهای حزبی در جامعه صرفا یك بازیگرند و نظام به جناح خاصی تعلق ندارد. با توجه به رویدادهای اخیر و هجمههایی كه به اصلاحطلبان طی ماهها و سالهای گذشته از سوی جریان رقیب بهویژه تندروها وارد شد، تقویت و رشد این نگاه تا چه اندازه میتواند در رقابتی ساختن جریانهای حزبی در انتخابات پیش رو موثر واقع شود؟
عدم تعلق نظام جمهوری اسلامی به یك جریان و حزب یكی از اصلهای مهم قانون اساسی بوده و این نگاه باید در جامعه اساسا وجود داشته باشد. اما متاسفانه همان دیدگاه تمامیتخواهی قصد برهم زدن این مساله را دارد. امام (ره) بهشدت با انحصارطلبی و یك طرفه شدن كشور مخالف بود تا حدی كه ایشان بارها به این مساله اشاره فرمودند: «یكدیگر را نقد كنید، ولی تخطئه نكنید.»
خوشبختانه اصلاحطلبان از انسجام خاص و مطلوبی در این دوره از انتخابات مجلس و خبرگان برخوردارند. اگر اصلاحطلبان بتوانند در همه حوزههای انتخاباتی دارای كاندیدا باشند تا چه اندازه در كسب كرسیهای مجلس موفق خواهند شد؟
مجلس آینده مجلسی خواهد بود كه جناح اصلاحطلبی در آن تقویت میشود. این مساله بستگی به رای نهایی شورای نگهبان دارد. در گذشته حوزههایی بدون رقابت بوده و در مكانهایی كه در آن رقابت صورت میگرفت برخی از كاندیداهای راست اصولگرا در آن حذف میشدند تا برای كاندیدای مورد نظر آرای لازم جمع شود یا با توصیه لیدرهای بالای اصولگرایان برخی افراد این جریان در حوزههای انتخابیه استانها انصراف داده تا تعداد بیشتری از نیروهای رایآور به مجلس راه پیدا كنند. البته اجماع اصلاحطلبان بر همه كاندیداهای واحد در تمام حوزههای انتخابیه در رای آوردن اصلاحطلبان و ورود اكثریت اصلاحطلبان به مجلس نهم بسیار مهم است. تفاوت عمده اصلاحطلبان با اصولگرایان این است كه اصولگرایان معتقد به توزیع قدرت نیستند. اما اصلاحطلبان برعكس معتقد به توزیع قدرت هستند و این مساله یك دیدگاه پایهای است، چرا كه این دیدگاه اصولگرایان از همان تفكر تمامیتخواهیشان نشات میگیرد. اصلاحطلبان تاكنون نشان دادهاند كه تنها به كسب بخشی از كرسیهای مجلس و دولت هم رضایت دارند.
این دیدگاه تمامیتخواهی اصولگرایان چه تاثیری بر فضای سیاسی دارد؟
هرگونه اقدام تمامیتخواهانه و انحصارطلبانه سبب افت اعتماد مردم خواهد شد. افرادی كه از همان روزهای نخست بر روی كار آمدن دولت احمدینژاد حامی دولت بودند و پس از چندی به مخالفت سیاستهای رئیس دولت دهم برآمدند. در مجموع حركتهایی كه در جامعه صورت میگیرد باید دانست كه اگر میدان نقد و اعتراض وجود نداشته باشد آن جامعه آسیب میبیند. جامعه به لحاظ روانی و فكری به تدریج نسبت به نقد بیاعتنا شده است. نباید اجازه داد كه كمرنگ شدن مشاركت سیاسی مردم تبدیل به یك ضایع جبرانناپذیری در كشور شود، به همین علت باید میدان نقد و اعتراض در یك كشور مردمسالار برای جامعه باز و هموار باشد.
چنانچه اصلاحطلبان نامی به هر علتی احراز صلاحیت نشوند در آن صورت آنها به سمت اصولگرایان معتدل و نزدیك به خطمشی دولت حركت میكنند یا اینكه از نیروهای جوان خود در انتخابات آینده بهره خواهند برد؟
ائتلاف میان اصولگرایان و اصلاحطلبان نقض غرض است، چرا كه هر كدام از جناحها در قد و قامت خودشان حاضر خواهند شد اما تندروی در هیچ كدام از جناحها نباید وجود داشته باشد. باید با برخوردهای خشن و رادیكال مقابله شود. ولی اگر دو دیدگاه جدا از هم با حفظ هویت خودشان در بدنه جامعه فعالیت داشته باشند برای جامعه مفید و موجب ارتقای آن خواهد بود. گمان میرود كه اصلاحطلبان باید با حفظ هویت اصلاحطلبی در صحنه انتخابات حاضر شوند و از اینرو ائتلاف با اصولگرایان معتدل هیچ مفهومی ندارد. در برخی موارد كه خطر حاكمیت تندرو در مجلس احساس میشود باید تعامل كرد تا تندروهای معتقد به خشونت و خصومت به مجلس راه پیدا نكنند. ائتلاف به نظر منفی اما تعامل در موراد خاص با حفظ هویت اصلاحطلبی و همچنین حفظ هویت اصولگرایی مثبت خواهد بود.
چنانچه اعتدالیون بخواهند به صورت جدا از اصلاحطلبان در انتخابات شركت كنند، در اینصورت چه آسیبی به پیكره دولت و مجلس آینده وارد خواهد شد؟
تصور میرود كه در انتخابات سال 92 اصلاحطلبان هر اقدامی كه برای روی كار آمدن جریان معتدل میتوانستند انجام دهند به نحوی مطلوب انجام دادند. نمونه آن نامه رئیس دولت اصلاحات به دكتر عارف بود چرا كه این نامه به عنوان خط مشیای در میان اصلاحطلبان شیوع پیدا كرده و آنها دریافتند كه باید به نفع كسی كه رای بیشتری در نزد مردم دارد چارهای جز ترك میدان رقابت ندارند. تواضع دكتر عارف نسبت به نامه رئیس دولت اصلاحات و انصراف وی موجب پیروزی اعتدالیون شد. به همین دلیل نباید دولت نقش اصلاحطلبان را در پیروزی انتخابات سال 92 نادیده بگیرد. اگر اعتدالیون از ارائه لیست مشترك با اصلاحطلبان بپرهیزند بهطور قطع شكست جریان معتدل و اصلاحطلب در انتخابات محرز است، چرا كه حاكمیت در مجلس به دست اصولگراهای تندرو خواهد افتاد و درنهایت به اصلاحطلبان، اصولگرایان معتدل و مردم آسیب وارد میشود.
اخبار انتخابات مجلس - آرمان
ویدیو : عدم اجماع اصلاحطلبان در انتخابات 96 اثر میگذارد