سختی های «مینا ساداتی» برای نقش «آمنه» : با فیلمهای روشنفكری یك جور و با فیلمهای ...
با فیلمهای روشنفكری یك جور و با فیلمهای مذهبی هم به گونهای خاص رفتار میشود روزنامه اعتماد: مینا ساداتی بازیگر جوانی است كه با حضور در سریال «تنهایی لیلا» و در نقش لیلا و همچنین حضور در فیلم سینمایی «محمد رسولالله (ص)» و در نقش آمنه توانست مسیر حرفهایاش را به خوبی طی كند.
پیشتر اما اهالی سینما او را به واسطه حضورش در «عیار١٤» ساخته پرویز شهبازی میشناختند و همچنین حضور در «خانه پدری» كیانوش عیاری.
مینا ساداتی این روزها بازیگر اصلی «امكان مینا» به كارگردانی آقای تبریزی است. او تا به امروز با هیچ روزنامهای مصاحبه نكرده است و اكنون فرصتی پیش آمده تا با این بازیگر جوان و خوشآتیه سینمای ایران به گپ و گفت بنشینیم.
از آخرین فیلم مجید مجیدی و همكاریاش با اسكاریها بپرسیم و بشنویم و مسیر حرفهایاش را به تماشا بنشینیم.
چطور شد كه شما به عنوان بازیگر نقش حضرت آمنه برگزیده شدید؟
زمانی كه این نقش به من پیشنهاد شد، تعدادی از گزینهها از میان عكسها انتخاب شدند و تعدادی دیگر از آنها حضوری تست بازیگری دادند.
وقتی از من هم خواستند، در دفتر پیشتولید حاضر شدم و تست گریم دادم. بعد از چند روز آقای مجیدی عكسهای من را دیدند ولی من تاكید داشتم كه به دفتر بروم و من را با تست گریم ببینند.
ایشان گفته بودند كه چهرهاش به نقش نزدیك نیست ولی من تمایل داشتم كه از نزدیك من را ببینند و این گونه حضور من به عنوان بازیگر این نقش میسر شد.
امروز برای مخاطب نام مینا ساداتی با دو نقش، لیلای سریال «تنهایی لیلا» و دیگری حضرت آمنه در فیلم محمد رسولالله (ص) شناخته میشود.
هر دوی این نقشها در ناخودآگاهش تِمی معنوی دارد. این موضوع مسیر حرفهای شما را به عنوان بازیگر سختتر نمیكند؟
هدفگذاریام را در مسیر بازیگری از خیلی وقت پیش تعیین كردهام. از همان زمان كه نخستین كار حرفهایام را با فیلم عیار١٤ به كارگردانی پرویز شهبازی آغاز كردم.
بعد از این دو اثر افراد بیشتری من را میشناسند اما برای خودم همان قدر كه این كارها دوستداشتنی و ارزشمند محسوب میشود، عیار١٤ هم به همان میزان دوستداشتنی است.
فیلم خانه پدری كه مقطع كوتاهی در خدمت آقای عیاری بودم به همان اندازه برایم مهم است، تكتك كارهایی كه انجام دادهام مثل فیلمهای «عصر یخبندان» و «برف» یا نمایشهایی كه روی صحنه اجرا كردم در شكلدهی من در مسیر بازیگری تاثیر داشتهاند.
این طوری نبوده كه كاملا ناآگاه بروم و در سریال «تنهایی لیلا» ایفای نقش كنم یا همین طور ندانسته در فیلم «محمد رسولالله(ص)» نقش حساسی را ایفا كنم. به خودم ثابت شده كه قرار نیست نگاههای مردم من را جوزده كند و مسیر حرفهای بازیگریام را تحت تاثیر قرار دهد.
منظورم این است، سریالی از من پخش شده و خوشبختانه پرمخاطب هم بوده است، من را تحریك نمیكند كه بلافاصله بعد از آن بروم یك سریال دیگری كه صرفا مخاطب زیادی دارد، بازی كنم. یكسری از كارها را از روی علاقه انجام میدهم و الان هم این كار را ادامه خواهم داد.
در سینمای ایران پیشتر این گونه بوده است كه وقتی كسی در یك نقش مذهبی قرار میگیرد ناخودآگاه آن نقش برایش هالهای میسازد كه هم به خاطر مخاطب و هم به خاطر آن نقش، مسیر بازیگری تحت تاثیر قرار میگیرد. حالا شما نقشی را بازی كردهاید كه نه فقط در ایران، در جهان نیز دیده شده است. چه تاثیری حضور شما در نقش حضرت آمنه در فیلم «محمد رسولالله (ص)» در ادامه مسیرتان داشته است؟
مفروضات سوال شما غلط است. متاسفانه میان سینماگران ما، تقسیمبندیهای مختلفی وجود دارد. با فیلمهای روشنفكری یك جور و با فیلمهای مذهبی هم به گونهای خاص رفتار میشود. اما یك نكتهای را نباید فراموش كنیم كه همه ما بازیگران و سینماگرانی هستیم كه در ایران كار میكنیم و همه پایبند به یكسری اصول و چارچوب هستیم.
همه در فیلمهایی كار میكنیم كه با هر نوعی از روایت و مضمون از یك فیلتر عبور میكند، آن هم فیلتر فرهنگی این جغرافیا. من برای كارم خیلی تقسیمبندیهای این شكلی نمیگذارم و نقش برای من مهم است.
در مورد فیلم محمد رسولالله(ص) در واقع چیزی كه در درجه اول من را خیلی تشویق كرد حضور آقای مجیدی بود. مجید مجیدی قبل از آن فیلم «بچههای آسمان» را هم ساخته است و نباید فراموش كنیم. این فیلم یكی از محبوبترین فیلمهای زندگی من است.
امروز وقتی اسم مجید مجیدی میآید، همه میگویند كارگردان فیلم محمد رسولالله (ص)، در حالی كه آقای مجیدی نخستین فردی بودند كه از طرف ایران نماینده اسكار شدند و در جشنوارههای فیلم كن، برلین و... حضور داشته است.
كارگردانی كه فیلمهایی همانند «آواز گنجشكها»، «رنگ خدا»، «بچههای آسمان» را در كارنامه خود دارد، برای من آقای مجیدی آن است. فكر كردم فیلم حضرت محمد(ص) از نگاه آقای مجیدی حتما فیلم متفاوتی خواهد شد.
این كار فاكتورهای دیگری داشت مثل حضور ویتوریو استرارو به عنوان فیلمبردار و تیم حرفهای كه در كنار او قرار داشتند. حضور در كنار تك تك این عوامل برای من ارزشمند بوده است.
فكر نمیكنید كار در این پروژه كمتر از كار در پروژهای به قول خودتان روشنفكری اجازه نقد بازیتان را به منتقدان بدهد؟
گاهی اوقات پیش میآید، دوستان و همكاران شما در بخش سینمایی مطبوعات، فیلمی را ظاهرا نقد میكنند ولی درواقع همهچیز را از بنا نابود میكنند.
در حالی كه كار در این پروژه سختیهای زیادی برای تكتك عوامل به همراه داشت و حتی دوستان حرفهایتر كه به عنوان بازیگر در كنار من حضور داشتند اذعان داشتند كه كار در این فیلم برای آنها مثل خدمت سربازی میماند.
اتفاقا حضور من در این پروژه باعث شد تا تجربه چند ساله بازیگریام را تكمیل كنم اما اینكه بگویم چون دریك فیلم اینچنینی حضور داشتم، پس مسیر حرفهای من از آن به بعد تحت تاثیر قرار خواهد گرفت كه راهم را ادامه بدهم، نه، باید بگویم كه من براساس نقشها، كارم را انتخاب میكنم.
یعنی فیلمنامه را میخوانم و اگر احساس كردم پلهای است برای ادامه كارم در این حرفه جذاب و پرفراز و نشیب، پس انتخابش میكنم.
البته كه شما از ابتدای حضور حرفهایتان هم با كارگردانان خوبی مثل آقایان شهبازی، كیانوش عیاری، مجید مجیدی و لطیفی كار انجام دادهاید.
بله كاركردن با این بزرگان سعادت بوده. دیگر به این جریان خیلی فكر نمیكنم كه این فیلمی كه میخواهم بازی كنم یك اثر مذهبی، جشنوارهای یا روشنفكری است. البته كه كاركردن با همكاران حرفهای و با سابقه درخشان در این حرفه همیشه برایم جذاب بوده و خواهد بود.
به هر حال ایفای نقش حضرت آمنه در فیلم محمد رسولالله(ص)، نقش بسیار ارزشمندی برای من بوده است و خیلی خوشحالم كه بازی كردهام و احساس میكنم یكی از موهبتهای خداوند بوده است.
به گمانم بسیاری از بازیگران سینمای ایران دوست داشتند در چنین چینشی قرار بگیرند.
احتمالا همكاران زیادی دوست داشتند كه در این پروژه كار كنند. خیلی از دوستان، قبل از من به آن دفتر مراجعه كرده و تست گریم داده بودند. زمانی كه من برای این فیلم انتخاب شدم و جلوی دوربین رفتم، جلوی دوربین «استرارو»ای میرفتم كه بازیگران بزرگی در دنیا جلوی دوربین او رفته بودند.
از طرفی تا به حال در تاریخ سینما بازیگری نبوده است كه در قالب حضرت آمنه به ایفای نقش بپردازد. راجع به حضرت مسیح و حضرت مریم فیلمهای بسیاری ساخته شده است اما راجع به مادر حضرت محمد(ص) تصویری وجود نداشته است و این حضور برای من جذابیت داشت.
بله، در سینمای جهان اسلام هم تا به حال تصویری از حضرت آمنه خلق نشده بود.
برای نخستینبار قرار بود كه چهره حضرت آمنه را ببینیم. این كار برای من چالش بازیگری در ژانری كه تاكنون تجربه نكرده بودم را نیز به همراه داشت و كار در این پروژه جزو سختترین كارهایی بود كه تا آن زمان انجام دادم.
پس از انتخاب شدن به عنوان بازیگر نقش حضرت آمنه، مجیدی به عنوان كارگردان برای اینكه این نقش را برای شما تشریح كنند و حضرت آمنه را به شما بشناسانند، جدا از فیلمنامه به چه نكاتی اشاره كرد؟ و نگاهش به اینكه این نقش باید چگونه باشد، چه بود؟
تا آنجایی كه من میدانم در تاریخ چیزهای زیادی راجع به جزییات شخصیت حضرت آمنه وجود ندارد اما یك اصل مشتركی كه در همه جا نوشته شده بود: آرامش شاعرانه این شخصیت بزرگ، پاكدامنی و خصایص والای انسانی ایشان بوده است.
زمانی كه با آقای مجیدی صحبت كردم و تمام مراحل گریم، تست بازیگری و دوربین انجام شد و قرار شد كه من در این نقش بازی كنم، آقای مجیدی از من خواستند كه فقط آرامشی كه مدنظر ایشان بود برای این شخصیت، در تمام طول فیلمبرداری با من همراه باشد و من تمام تلاشم را كردم كه این اتفاق بیفتد.
این تلاش شما چگونه بود؟
نخستین اقدامی كه انجام دادم این بود كه خود را نسبت به دنیای اطرافم ایزوله كردم. از طرفی، تعداد عواملی كه در این فیلم حضور داشتند، از یك پروژه سینمایی معمولی و شهری خیلی بیشتر بود.
بنابراین زمانی كه سر صحنه حاضر میشدم، عوامل محرك بسیاری وجود داشت كه بازیگر را درگیر و ذهن او را مشغول میكرد و من سعی كردم خود را از این فضا جدا كنم.
وقتی دورهم در یك اتاق جمع میشدیم، گوش دادن به موسیقی و كتاب خواندن و كارهایی از این قبیل باعث میشد تا با آرامش عمیقتری جلوی دوربین بروم.
از جمله كارهایی كه برای نزدیك شدن به نقش حضرت آمنه انجام دادم این بود كه تلاش كردم فیلمهای مذهبی مهم و در دسترس را ببینم، بخشی از آن را خودم فراهم كردم و دیدم و تعدادی از آنها را به پیشنهاد آقایان بیژن میرباقری و كامبوزیا پرتوی گرفتم و تماشا كردم.
قبل از فیلمبرداری فیلم محمد رسولالله (ص) سعی كردم تعدادی از كتابهایی را كه راجع به این شخصیت وجود دارد مطالعه كنم و هر مطلبی كه به من معرفی میشد با دقت میخواندم. نكته دیگری كه در این سالها تجربه نكرده بودم و میسر شد، كاركردن با كودكان بود.
برای اینكه بتوانم با آنها ارتباط برقرار كنم و برای نزدیك شدن به نقش و در آمدن احساس مادرانه، تصمیم بر این شد كه به شیرخوارگاه آمنه بروم. بعد از یك ماه و نیم نامهنگاری، سرانجام این اتفاق رقم خورد و این فرصت برای من فراهم شد تا به این مكان عجیب و پرشور بروم. روزهای اول حضورم در شیرخوارگاه آمنه، به سختی گذشت.
آنجا كودكانی نگهداری میشوند كه بهشدت خواستار آغوش هستند. در مدت زمان اندكی به بچهها علاقهمند شدم. این یك اتفاق ویژهای بود در زندگیام، كه آن را مدیون شیرخوارگاه آمنه هستم و البته فیلم محمد رسولالله (ص).
بعد از نمایش فیلم، چه در مونترال و چه در ایران، چه بازخوردی گرفتید؟ آیا آن اتفاقی كه باید میافتاد، افتاد و به آنچه میخواستید رسیدید؟
بازخوردهای اجتماعی در زندگی من در وهله دوم قرار دارند چرا كه نقد در شكل حرفهای هم گاهی دستخوش دلایل شخصی و غیرحرفهای قرار میگیرد. همیشه سعی كردم مسیر درست را در كار حرفهای دنبال كنم و بازیگری برای ذات بازیگری برایم مهم باشد نه جو حاكم.
تعدادی بودند كه خیلی فیلم را دوست داشتند و نظرهای خود را صریح و شفاف اعلام كردند و تعدادی نه. در میان مردم دیدگاههای شفاف و بدون حاشیهای وجود دارد. یك روزی به شیرینیفروشی نزدیك منزل رفته بودم و در آنجا پسربچهای شش، هفت ساله ایستاده بود و من را نگاه میكرد.
مادرش به او میگفت بیا برویم، میگفت نه آمنه است، میخواهم نگاهش كنم. بعد از آن مادرش نگاه كرد و تا آن لحظه اصلا متوجه من نشده بود. اتفاقهای اینچنینی بخشی از كار ما است اما این اتفاقات خیلی برای من ملاك تعیینكنندهای نیست كه به خود بگویم كه دیگر تمام شد، این اتفاقها خاطره میشود و میگذرد.
همان طور كه اشاره كردید هم نقشتان در فیلم مجیدی نقش سختی بوده است و هم اینكه شما با عواملی كار كردهاید كه از دنیای سینمای حرفهای آمدهاند. دنیای سینمای بیگ پروداكشن و صنعت سینما با سلایقی متفاوت از سینمای ایران و به قطع حرفهایتر. همین موضوع هم باید سطح توقع شما را بسیار بالاتر برده باشد.
صددرصد، همكاری در كنار بزرگانی كه تجربه بزرگ دارند برای ما هم در خودآگاه و هم ناخودآگاه پر است از تجربههای نو و قابل اعتنا. البته ما در سینمای ایران به لحاظ تكنیكال، سینمایی بسیار حرفهای داریم اما در یك موردهایی هنوز سستیهایی وجود دارد.
گهگاه یكی از این سستیها در تولید و تداركات است. در پشت صحنه افرادی را داریم كه حرفهای هستند و در حوزه خود مطالعه دارند، امیدوارم كه حضور این افراد در سینما روز به روز پر رنگتر شود. به جرات میتوانم بگویم كه فیلم محمد رسولالله(ص) تاثیرات ناخودآگاهی روی سینمای ایران گذاشت كه ما الان متوجه آن نیستیم.
مثل یك سرمایهگذاری بود كه در مدت طولانی به نتیجه خواهد رسید. یعنی خیلی از كسانی كه در صحنه كار میكردند، در گروه لباس كار میكردند، در گروه فیلمبرداری كار میكردند اینها علاوه بر تجربیات تكنیكالی كه با خودشان در گروههای دیگر آوردهاند یكسری تجربیات رفتاری هم گرفتهاند.
یكسری چیزهایی دیدهاند كه آنها را با خودشان به سینمای ایران آوردهاند و این اتفاق بزرگی است. امیدوارم پروژههای بیشتری پیش بیاید كه ما با سینمای دنیا كار كنیم؛ پروژههای مشترك بیشتر با كشورهایی كه در سینما فعال هستند و كار میكنند.
اگر زمان بازگردد و شما با همین تجربه به عقب بازگردید و بخواهید دوباره نقش آمنه را بازی كنید، در بازیتان چه اضافه میكنید و چه كم میكنید؟
نمیدانم چه چیزی اضافه میكنم، اما آدم باید در موقعیت قرار بگیرد تا بداند. حتی پیشتولید یك فیلم هم با تولید آن متفاوت است. نقش آمنه یك نقش استرلیزهای بود و خیلی با نقشهای دیگر فرق میكرد. با آن لباس و در آن ظاهر، با آن كلمات و با آن تصویری كه به جز بازیگر چیزهای دیگری هم در آن مهم است.
گاهی فكر میكردم برای بیان احساسی بیشتر، قبل یا بعد از بعضی سكانسها یك چیزهایی لازم دارد برای اینكه حس من در این لحظه بهتر نشان داده شود اما آیا شرایطش برای من بازیگر پیش میآید كه در یك چنین پروژهای با آن پروداكشن و آن اضطراب و استرس، خواستههای خودم رابرای ایفای نقش پیاده كنم یا نه؟!این پروژه خیلی چیدمانی است.
ما حتی در مورد دیالوگها هر بحثی میكردیم باید قبل از آن انجام میدادیم كه چگونه گفته شود اما سر پلان هم به همان ترتیب گرفته میشد و با همان حس و حال. من كاری را میكردم كه آقای مجیدی میخواست و با او به یك نقطه نظر مشترك رسیده بودیم.
در فیلمهای دیگر بیشتر میتوان گفت؛ مثلا در فیلم عصر یخبندان در سكانسهای ماشین شاید، كار دیگری میكردم، بهتر بود. من این روزها سر فیلم «امكان مینا» به كارگردانی آقای تبریزی هستم.
در زمان پیشتولید فیلم صحبت میكنیم كه این كار را انجام بدهیم، آن كار را انجام ندهیم، این تصویر را بگیریم. اما زمانی كه برای تولید میرویم متوجه میشویم آن سكانسی كه در موردش ساعتها صحبت میكردیم بنا به یك شرایطی حذف میشود، باید در موقعیتش قرار بگیرید.
گفتید كه مسیر حرفهایتان را بر اساس آن چیز كه پیش میآید انتخاب میكنید. گمانتان این است كه از این پس چه پیش خواهد آمد؟
از اینجا به بعد هیچكس نمیتواند بگوید كه فردای زندگی خود چه كار میكند.
در ذهن خودتان كه قطعا ایدهای برای ادامه مسیر حرفهایتان دارید؟
بله، صددرصد. من از سال ٧٨ وارد دانشگاه هنر شدم و در فضایی آرتیستی نفس كشیدم، نوازندگی كردم، پایاننامهام هم در مقطع كارشناسی و هم كارشناسی ارشد در مورد سینما بوده و قبل از اینكه وارد بازیگری شوم به كلاسهای فیلمسازی میرفتم و فیلم كوتاه میساختم. حضور در وركشاپهای عباس كیارستمی به من كمك كرد كه سینما را به شكل حرفهای شروع كنم.
در دنیای هنر یك آدم ایدهآلیست هستم یعنی فكر میكنم در آینده اگر نقشهایی كه من دوست دارم به من پیشنهاد نشود، حتما كار دیگری را برای انجام دادن خواهم داشت.
اولویت من الان كار بازیگری است و این حرفه بسیار مقدس است و به عنوان بازیگر یك مسوولیت خیلی سنگینی روی دوش ما است كه یك چیزهایی را بتوانیم نشان دهیم و یك دردهایی را بتوانیم حل كنیم، اما اگر فردا ببینم آن فیلمی كه باید به من پیشنهاد شود نمیشود با ویدیوآرت این حرف را میزنم، با پوستر كار كردن این حرف را میزنم، با نوشتن این كار را انجام میدهم.
نقشی كه دوست دارید به شما پیشنهاد شود، چیست؟
خیلی نقشهاست اما نقش معلول را خیلی دوست دارم. نمیگویم دور است ولی خیلی دوست دارم تجربهاش كنم، از سوی دیگر نقش افراد ناشنوا را خیلی دوست دارم. نقشهایی كه مجبور باشم كار فیزیكی انجام دهم و از این ظاهری كه دارم دور شوم.
میشود این گونه استنتاج كرد كه سیرت را بر صورت ترجیح میدهید؟
بازیگران واقعا باید براساس تواناییهایشان انتخاب شوند نه براساس ظاهر فیزیكی. تواناییها با كاركردن شكل میگیرد. شاید چندنفر در سینما باشند كه بگوییم بازیگران غریزی هستند مثل اكبر عبدی كه وقتی به دنیا آمده است انگار بازیگر به دنیا آمده است، بقیه آن سواد و مطالعه و كاركردن است.
به جرات میتوانم بگویم كه من نسبت به چهار یا هشت سال پیش متفاوت هستم و باید باشم اگر غیر از این باشد غلط است. به همین دلیل است كه الان جرات این را دارم كه بگویم میخواهم نقش یك معلول را بازی كنم. به خاطر اینكه احساس میكنم یك وجه دیگر از بازیگری را باید تجربه كرد و یك دنیای دیگر را.
مثلا وقتی مریل استریپ، كه خیلی بازیگر توانمندی است، در یك فیلمی نقش یك معتاد را بازی میكند در واقع، به لحاظ كار بازیگری لحظههایی برایش رقم میخورد كه غیرقابل توصیف است. من جزو آدمهای بهشدت احساسی هستم. هنوز هم كه هنوز است موقع تماشای فیلم گریه میكنم.
لحظههایی كه به لحاظ حسی من را برانگیخته میكند و بازیگر احساس درستی را به من منتقل میكند، تحت تاثیر قرار میگیرم. وقتی نقشهایی شبیه مریل استریپ در فیلم«August: osage county»میبینم همیشه میگویم میشود من این نقش را تجربه
كنم؟ به نظر من باید بازیگری را یك مقدار ورای ظاهر آن نگاه كنیم.
همان طور كه گفتم یك حرفه مقدس است و من وقتی در نقش آمنه بازی میكنم، وقتی در نقش لیلا بازی میكنم، وقتی در نقش ستاره عصر یخبندان بازی میكنم در واقع یك كنش و رفتار را نشان میدهم، كاراكتری را به آدمها معرفی میكنم كه مابهازای بیرونی دارد.
برای همین بازیگری حرفه پراهمیتی است. یعنی اجازه ندارم صرف یك قالب و صورت به آن نگاه كنم و بگویم همین است و تمام شد و رفت یا آدمها چهره من را دوست دارند، لازم نیست كاری انجام دهم.
نه این نیست، یك مقدار مسوولیت را سنگین میكند كه برای دنیا چه داری كه روكنی؟ برای اینكه آدمها را تحت تاثیر قرار بدهی چه داری؟ دستاورد من از آن سریالی كه پخش شد برای خودم شخصا این بود كه توانسته بودم از یك سریال نسبتا معمولی یكسری از آدمها را تحت تاثیر قرار بدهم كه داستان من را باور كنند.
بخش زیادی از سریال سرگرمی است. اگر بتوانی در قالب همین سرگرمی احساسات انسانها را كنترل كنی، یعنی راه درستی را طی كردهای.
ویدیو : سختی های «مینا ساداتی» برای نقش «آمنه»