زیباکلام: فرجیدانا فکر کرد اینجا سوییس است : اخبار سیاسی - زیباکلام: ...
اخبار سیاسی - زیباکلام: فرجیدانا فکر کرد اینجا سوییس است
دولت تاكنون بنا را بر تعامل گذاشته بود و به گفته صادق زیبا كلام همان ابتدای تشكیل كابینه پیمان نانوشتهیی را با مجلس بست كه یك سر آن واگذاری مهمترین پست دولتش به طیف لاریجانی بود. پاسخ از سوی بهارستان اما متفاوت بود. فرجیدانا استیضاح شد، آن هم به دلیل سیاسی. زیباكلام معتقد است دولت باید محكم و جدیتر روی مواضع خودش بایستد و البته تاكید دارد كه نباید رویه وزارت علوم با كنار رفتن فرجیدانا تغییر كند چرا كه مردم سال 92 به روحانی رای دادند كه شاهد تغییر در رویههای سابق باشند. این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران وقتی صحبت از واكنش روحانی پس از استیضاح میشود میگوید كه آنچه از سوی رییسجمهور برای اجرای قانون اساسی مطرح شد، در كوتاهمدت امكان ندارد چرا كه هنوز موانعی در این مسیر وجود دارد. زیباكلام قدرت رییسجمهور در كشور را بسیار پایینتر از آن چیزی میداند كه باید باشد، با این حال برای دستیابی به اختیارات بیشتر برای رییسجمهور با توجه به اقتضائات كشور، راهكاری را ارایه میدهد كه میتوانید در گفتوگوی مفصل با او بخوانید. گفتنی است این گفت و گو همزمان به بحث استیضاح تهیه شده بود كه به دلیل تراكم مطالب امروز منتشر شد.
وزیر علوم استیضاح شد و فكر میكنید پس از كنار رفتن فرجیدانا، دولت چه سیاستی را در مورد این وزارتخانه دنبال خواهد كرد؟
من فكر نمیكنم آقای روحانی نیاز داشته باشد چیزی را تغییر دهد. به هر حال مجموعه سیاستها و رویكرد ایشان در یك سال گذشته، با توجه به امكاناتی كه از نظر ساختار قدرت در ایران وجود دارد، كما و بیش همان چیزی است كه میتوانست باشد، بنابراین فكر میكنم رییسجمهور دستكم در رابطه با وزارت علوم همان سیاستها را ادامه خواهد داد.
به هر حال به خاطر همان سیاستها وزیرش استیضاح شد.
اگر قرار باشد كه دولت آقای روحانی هم كه منتخب اصلاحطلبان است، گامی در جهت رفع محرومیت از تحصیل دانشجویان بر ندارد و همچون دوران احمدینژاد و سالهای 88 تا 92 چشمش را بر این واقعیت ببندد كه هزاران دانشجوی این كشور به دلایل سیاسی از تحصیل محروم شدند و ایشان همان رویه را ادامه بدهد،
این سوال مطرح میشود كه پس 19 میلیون نفر برای چه به آقای روحانی رای دادند؟ اگر میخواستند كه هزاران دانشجو به دلیل گرایشات سیاسیشان از تحصیل محروم شوند، خب به كسی رای میدادند كه همان رویه ادامه یابد. اگر آقای روحانی نخواهد سیاستهای متفاوتی را اعمال كند پس فلسفه انتخابات چیست؟ پس پرسیدن از مردم در مورد عملكرد مسوولان چیست؟ بنابراین من معتقدم كه آقای روحانی به رویه همین یك سال در وزارت علوم ادامه خواهد داد.
در نهایت استیضاح رقم خورد آن هم در شرایطی كه به نظر میرسید لاریجانی موافق آن نیست، این مساله در آرایش سیاسی مجلس چه تاثیری گذاشته است؟
در مورد استیضاح من فكر میكنم كه در برگیرنده دو نكته سیاسی است؛ یكی اینكه شكاف عمیقی را میان اصولگرایان نشان داد و اینكه مشخص شد كه جریان افراطی درون جریان اصولگرا قدرت بیشتری نسبت به جریان معتدل و میانه رو پیدا میكند و این استیضاح و رای 145 نفر به آن باید زنگ خطری برای آقای لاریجانی و جریان معتدل اصولگرا باشد كه اصولگرایان از آنها پیروی نمیكنند و حمایت از آقای رسایی، كوچكزاده و جریان احمدینژاد را دنبال كردهاند.
در عین حال آقای روحانی باید در ارتباط با مجلس جدیتر برخورد كند. آقای روحانی مهمترین پست دولتش را به اصولگرایان داد تا با هم كار كنند. با این اقدام، پیمان نانوشتهیی بین دولت یازدهم و مجلس مقصودم بدنه معتدل و میانه مجلس است- به وجود آمد، اما ظرف این یك سال گذشته فقط آقای روحانی بود كه به تعهداتش عمل كرده است، طرف مقابل كه آقای لاریجانی و فراكسیون رهروان باشد، به نظر نمیرسد كه خیلی به آن پیمان نانوشته پایبند باشند. آنها وزارت كشور را گرفتهاند اما گامهای مهمی برای حمایت از دولت بر نمیدارند.
مثلا در مورد جلسه استیضاح بهتر بود كه وزیر علوم به گونهیی دیگر از خودش دفاع میكرد؟
ببینید آقای فرجیدانا فكر كردند كه اینجا سوییس است و سعی كردند كه خیلی علمی و حقوقی از خودشان دفاع كنند در حالی كه ما دیدیم مخالفان چگونه فضاسازی كردند. به نظر من آقای فرجیدانا باید به شكلی محكم از تریبون علنی مجلس میگفت كه مردم رای دادند كه دیگر فضای دانشگاه، فضایی مرده نباشد. مردم رای دادند كه كمیتههای انضباطی صدای دانشجو را در نطفه خفه نكنند. به نظر من ایشان باید اینگونه مواجه میشد.
و فكر میكنید با چنین رویكردی ممكن بود رای بیاورد؟
آقای فرجیدانا باید بنا را بر این میگذاشت كه تصمیم دارد به مردم بگوید كه چرا استیضاح شده است. ایشان باید به مردم میگفت كه من برای بورسیهها یا برای حضور آقای توفیقی یا میلیمنفرد در وزارت علوم استیضاح نشدم، من به این دلیل استیضاح شدم كه آن فضای دانشگاه را بر طرف كردم. باید به نمایندگان میگفت من صدها دانشجو را كه شما غیرقانونی از حق تحصیل محروم كرده بودید، به دانشگاه بازگرداندم، اینها فرزندان این مملكت هستند. در كجای قانون اساسی نوشته شده است كه حق تحصیل به شرط طرفداری از دولت است. متاسفانه ایشان سعی كرد غیرسیاسی برخورد كند و این نقطه ضعف بود.
در مورد بدنه اجتماعی دولت هم فكر میكنید این نقطه ضعف تاثیر داشت یعنی اینكه بعد از كنار رفتن فرجیدانا آیا ریزشی در بدنه اجتماعی روحانی ایجاد شده است؟
من فكر میكنم كه حداقل این است كه بگوییم استیضاح باعث ریزش آرای دولت نشد یعنی اگر قبل و بعد از استیضاح نظرسنجی میكردیم، فكر نمیكردم تفاوت زیادی ایجاد شده باشد.
بازگردیم به مساله روابط دولت و مجلس، شما اشاره كردید كه روحانی هنگام تشكیل كابینه تا جایی كه توانست پیمان نانوشتهیی با مجلس یا دست كم طیف میانهروی نمایندگان در دستور كار قرار داد و بخشی از بدنه دولتش را مطابق نظر آنها چید، با این حال باز هم با برخورد مجلس مواجه شد، آیا میتوان برای چنین رویهیی خاستگاهی تاریخی در مناسبات سیاسی ایران معاصر یافت؟
آنچه در مجلس امروز اتفاق میافتدكه یك اقلیت صرفا بنا بر ملاحظات سیاسی و نه ملاحظات مبتنی بر منافع ملی استیضاح میكنند، مشابه آن را در گذشته هم داشتیم.
اما به نظر میرسد برخی از همان ملاحظات مورد نظر نمایندگان در دولت برآورده شده است، وزیر كشور حتی برای انتخاب استانداران و فرمانداران با نمایندگان مشورت داشت و به نظر میرسد بالاترین سطح تعامل با مجلس در این دولت اتفاق افتاد.
من در بسیاری از مناطق كه برای سخنرانی دعوت میشوم میبینم بسیاری از استانداران و نمایندگان اصلا بدون اجازه نماینده آن منطقه اقدامی انجام نمیدهند و این مساله برای كشور فاجعه است.
به هر حال بخش زیادی از عمر دولت یازدهم با مجلس نهم همزمان است، فكر میكنید رویكرد آینده حسن روحانی با مجلس باید چگونه باشد؟
از این نظر متاسفم كه این مساله را بگویم، باز هم متاسفم و باز هم متاسفم كه این را مطرح میكنم، شاید دولت یازدهم باید كمی از آقای احمدینژاد درس بگیرد و آن جسارتی را كه او داشت و در مقابل در خواست نمایندگان مجلس میایستاد در پیش بگیرد و آقای روحانی و آقای رحمانیفضلی هم كمی در برابر مجلس بایستند.
البته فقط در مورد وزارت كشور این مساله وجود ندارد، برای مثال در حوزه آموزش و پرورش هم بسیاری از نمایندگان در انتصاب مدیران آموزش و پرورش منطقهیی، ورود پیدا كردهاند و حتی فانی را به همین دلیل به مجلس احضار كردند.
بله همینطور است، من گفتم كه كل دولت باید در برابر زیاده خواهی مجلس محكم بایستد.
به نظر میرسد، دولت هم بعد از استیضاح وزیر علوم تصمیم گرفته رویه متفاوتی را در پیش گیرد، روحانی بعد از استیضاح گفت كه میخواهم اقدام به اجرای قانون اساسی كنم، این مساله در دولت خاتمی هم مطرح شد و ماجراهای خودش را داشت، فكر میكنید این صحبت رییسجمهور چه اندازه جدی است؟
قانون اساسی ما یك ضعف و ایراد بنیادی دارد. البته شاید دلیلش این بودكه بسیاری از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی در ابتدای انقلاب خیلی به حقوق اساسی آشنایی نداشتند. ایراد بنیادی این است كه میگوید رییسجمهور فرد دوم نظام است و تاكید دارد كه رییسجمهور مسوول اجرای قانون اساسی است.
اما دیگر نمیگوید اگر قانون اساسی اجرا نشد، رییسجمهور چه كار باید انجام دهد. مثل اینكه مقررات آموزشی به صادق زیباكلام به عنوان استاد بگوید كه میتوانی در كلاس با دانشجویی كه درس نمی خواند برخورد كنی، اما نمیگویند كه من چه كاری میتوانم انجام دهم، آیا میتوانم دانشجو را اخراج كنم؟ فقط یك مساله كلی را مطرح میكنند. در مورد قانون اساسی، اصل 113 هم به نظر من یك اصل گنگ، مبهم و ناقص است، اصلی است كه «لا اله» را گفته اما «الاالله» را نگفته و ناتمام گذاشته است.
اما خب میتوان با وضع قوانین عادی تا اندازهیی این ابهام را بر طرف كرد، مثلا دولت لایحهیی را به مجلس بدهد و بعد از تصویب حدود اختیارات رییسجمهور مشخص شود.
بله میتوان این كار را كرد اما هیچ مجلسی قبول نمیكند، مجلس هم اگر قبول كند شورای نگهبان قبول نمیكند.
چرا؟
چون شورای نگهبان به هیچ عنوان نمیخواهد قدرت رییسجمهور كه یك فرد انتخابی است، زیاد شود بنابراین تركیب فعلی شورای نگهبان اصلا قبول نمیكنند كه قدرت رییسجمهور سرسوزنی زیاد شود.
قدرت رییسجمهور در حال حاضر با توجه به اقتضائات كشور، چقدر متناسب با آن چیزی است كه باید باشد؟
من فكر میكنم قدرت رییسجمهور به عنوان كسی كه منتخب رای مستقیم مردم است، نسبت به نظامهای پارلمانتاری خیلی كم است.
بنابراین آیا روحانی میتواند برای افزایش قدرت رییسجمهوری اقدامی انجام دهد یا خیر؟
در كوتاهمدت كاری نمیتواند انجام دهد، باید این رویه از طریق مجلس انجام شود، بر فرض محال كه مجلس این مساله را تصویب كند، شورای نگهبان مانع آن خواهد شد.
پس راهكار چیست؟ باید به همین وضع ادامه داد؟
به نظر من باید بین نخبگان كمكم این مساله مطرح شود، مطبوعات و دانشگاهیان و روحانیون در این مساله ورود كنند و به شورای نگهبان گفته شود كه اقدام شما غیردموكراتیك است. باید به آنها گفته شود كه مردمسالاری با هر تعریفی، به این معنا نیست كسانی كه پنج درصد رای مردم را دارند، خواستههایشان را به كسی كه 40 درصد رای مردم را دارد تحمیل كنند. بنابراین باید این بحث كمكم در محافل مختلف مطرح شود.
اخبار سیاسی - روزنامه اعتماد
ویدیو : زیباکلام: فرجیدانا فکر کرد اینجا سوییس است