دو آرزوی اعضای گروه پالت چیست؟ : نوازنده گروه موسیقی «پالت» گفت:اجرای کنسرت ...
نوازنده گروه موسیقی «پالت» گفت:اجرای کنسرت در خیابان و فضاهای باز یکی از آرزوهای ماست. اینکه به بعضی از محلهها برویم و دستهجمعی ساز بزنیم. یک بار توانستیم این تجربه را داشته باشیم. شاید آن روز بهترین روز عمرمان بود. روزنامه صبا: نوازنده گروه موسیقی «پالت» گفت:اجرای کنسرت در خیابان و فضاهای باز یکی از
آرزوهای ماست. اینکه به بعضی از محلهها برویم و دستهجمعی ساز بزنیم. یک
بار توانستیم این تجربه را داشته باشیم. شاید آن روز بهترین روز عمرمان
بود.:
گروه «پالت» که اعضایش عبارتند از روزبه اسفندارمز، نوازنده کلارینت و سرپرست گروه، امید نعمتی، ترانه سرا و خواننده، داریوش آذر، نوازنده ویلن کنترباس و همخوان، مهیار طهماسبی نوازنده ویلنسل و کاوه صالحی نوازنده گیتار، تا به حال دو آلبوم منتشر کرده و این روزها از معدود گروههای موسیقی است که علاوه بر صدادهی مناسب و احترامی که برای گوش مخاطبش قائل است، توانسته طیف مخاطبانش را هم گسترش دهد. این گروه در سال گذشته و همچنین ابتدای امسال توانست کنسرتهای موفقی را در ابعاد بزرگتری نسبت به قبل برگزار کند و در سالنهایی همچون برج میلاد، تالار وحدت و همچنین شهرهای مختلف به اجرای قطعات بپردازد. به بهانه کنسرت امروز این گروه در تالار وحدت، با اعضای پالت درباره موضوعات مختلف گپی صمیمی زدهایم.
اجرا در خیابان و کنسرت مجانی
در آستانه کنسرت شما در تالار وحدت هستیم. بحثی در هنرهای جدید مطرح میشود بهنام هنر تعاملی که معمولا با هنر اجرا (پرفورمنس) همراه میشود و در آن مخاطب هم در خلق اثر هنری با هنرمند همراه میشود. معمولا خوانندگان و بعضی گروهها این روزها این شعار را میدهند که کنسرتهای ما تعاملی است اما وقتی به کنسرتها میرویم، مشاهده میکنیم که عملا هیچ اتفاقی نمیافتد و روال معمول کنسرتها پی گرفته میشود. آیا شما میخواهید به سمت تعاملی شدن کنسرتهایتان بروید؟
امید نعمتی: دوست داریم کنسرتهایمان تعاملی باشد اما هنوز قدمی برایش بر نداشتهایم ولی هرجا رفتهایم، سعی کردهایم این موضوع را هم در نظر بگیریم. برای خود من همیشه خیلی جالب بوده است و بهنظرم خیلی بیشتر باید به آن بپردازیم.
کنسرتهای محیطی و خیابانی چطور؟ علاقه دارید در فضاهای باز کنسرت اجرا کنید؟ (چون این قابلیت راحت بودن در گروه شما وجود دارد، این را میپرسم.)
مهیار طهماسبی: این یکی از آرزوهای ماست. اینکه به بعضی از محلهها برویم و دستهجمعی ساز بزنیم. یک بار توانستیم این تجربه را داشته باشیم. شاید آن روز بهترین روز عمرمان بود.
نعمتی: بله... آن روز که در بازارچه شاپور، ساز زدیم.
طهماسبی: بله... مردم دورمان جمع شده بودند و بسیار فضای خوبی بود. بههرحال بافت جمعیتی آن منطقه با بقیه نقاط کمی تفاوت دارد. خیلی هیجانانگیز و جالب بود. خیلی دوست داریم باز هم این کار را انجام دهیم ولی مشکلاتی سر راهمان وجود دارد. اکنون مدام به دنبال راهی هستیم که بتوانیم در فضاهای باز و خیابانها اجرا داشته باشیم.
نعمتی: دو آرزو داریم. یکی اینکه بتوانیم در خیابانها بزنیم و دیگر اینکه بتوانیم کنسرت مجانی بگذاریم.
مثل پدیده روز ملی سینما نشود که درها را بشکنند؟
نعمتی: نمیدانم چه میشود ولی اگر بشود، خیلی خوب است. باید راهی برای واگذاری بلیتها پیدا کنیم و به سازوکاری برای اولویت بلیتها برسیم. نمیدانم تلفن بزنیم و بگوییم شما به کنسرت ما دعوتید یا چنین چیزی. البته یک بار نفر به نفر تلفن زدیم به آدمها برای کنسرت؛ همان کنسرتی که برای دانشجویان نیمبها شده بود. تعدادی از عزیزان از دست ما عصبانی شده بودند که چرا جا نشده بودند. تالار وحدت ظرفیتش محدود بود. اسمها و شمارههای تلفنشان را گرفتیم و هفته بعدش نشستیم و تکتک به آنها تلفن زدیم و دعوتشان کردیم.
یکسری فعالیتهای عامالمنفعه وجود دارد که گروهها و چهرههای شناختهشده به آنها واکنش نشان میدهند. مسائلی از قبیل حمایت از حیوانات، محیط زیست، کنسرتهای خیریه و فعالیت کردن در مقابل دیگر اتفاقات و ناهنجاریهای اجتماعی. آیا برنامه منظمی برای چنین فعالیتهایی دارید؟
نعمتی: بله؛ همه اینها هستند. انواع موسسات خیریه و گروهها و انجیاو های مختلفی که فعالیت میکنند، به ما پیشنهاد میدهند که همکاری کنیم اما در درجه نخست اینکه خیلی تعدادشان زیاد است و راضی کردن همه آنها تقریبا نشدنی است.
ما یک بار فکر کردیم سالی یکی دو کنسرت بگذاریم که همه عوایدش به چند موسسه خیریه برسد. شاید ادامه حرفم کمی شخصی باشد اما من فکر میکنم در خیل عظیم خیریهها و غیره، بیشترین کاری که میکنیم باید برای کمک به آدمهای معمولی باشد. چون واقعا قبل از همه آدمهایی که بیمار هستند، همه آدمهایی که مشکل دارند و موارد دیگر که قلب همه ما به درد میآید از گرفتاریهای دیگران، آدمهای بسیار زیادی وجود دارند که هرگز نمیتوانند به کنسرت بروند. برای شخص خودم این بسیار اولویت دارد.
چند وقت پیش سوار تاکسی شدم. راننده از توی آینه مرا شناخت و از من پرسید چرا به تلویزیون نمیروید چون بلیت کنسرت شما اگر صد هزار تومان باشد، من و زن و بچهام اگر بخواهیم بیاییم میشود چهارصد هزار تومان و چنین پولی نداریم. فکر میکنم بیشتر از همه آدمهای نیازمند و گرفتار و بیمار، آدمهای معمولی نیاز دارند به کنسرت بیایند و موسیقی بشنوند. فکر میکنم بهتر است در وهله اول همه هم و غم خودمان را روی چنین مسالهای بگذاریم.
واکنشها چطور؟ مثلا هرکدام از شما در اینستاگرام یا دیگر شبکههای اجتماعی بنا بر مناسبتهای مختلف، ممکن است پستهایی بگذارید که تاثیر خودش را هم بههمراه دارد.
داریوش آذر: من بهطور شخصی صفحات شبکههای ارتباطی و اجتماعیام آنقدر پرمخاطب نیست که بخواهم اینگونه واکنشها را نشان دهم ولی امید نعمتی چرا. کاری که امید در صفحاتش میکند تاثیر خودش را میگذارد ولی از نظر گروهی، ما تقریبا به اکثر اتفاقات واکنش نشان میدهیم؛ اساسا ما آدمهای واکنشنشانبدهای هستیم. (خنده دستهجمعی) خوشبختانه از این بابت جسارت لازم را داشتهایم.
طهماسبی: ولی یک نوع دیگر از واکنش هم داریم؛ واکنش موزیکال، اینکه اتفاقات و فجایع دردناک خاورمیانه باعث شود ما یک قطعه موسیقی بسازیم، یک ویدئو بسازیم یا هرچه. شاید واکنش اصیل و مناسب همین باشد.
قائل به این هستید که به سرعت، یک تک آهنگ درباره یک اتفاق خاص بیرون بدهید؟
آذر: خیلی سرعتش مهم نیست اما ایده بعضی کارهایمان از چنین وقایعی میآید. مثلا همین قطعه «نیمی از ما» به خاطر زلزلهای که اتفاق افتاد و ما فرصت نکردیم به آن واکنش نشان بدهیم، ساخته شد. شاید نتوانستیم خیلی سریع واکنش نشان بدهیم ولی تاثیر این کار فکر میکنم بیشتر از آن واکنش سریع باشد. واکنش سریع خیلی هم زود فراموش میشود. اگر همان لحظه که آمریکا به عراق حمله میکند بهسرعت یک چیزی بگویی، یعنی یک کار هیجانی کردهای و همان اتفاقات تاثیرش را میگیرد ولی وقتی بگذارید تهنشین بشود، بهعنوان یک بیانیه میماند.
نعمتی: ما به ذات جنگ واکنش نشان میدهیم و جنگ هم که تا دلتان بخواهد در جهان جریان دارد.
طهماسبی: خیلی افراد، تاثیرگذارتر از ما در سطح جهانی در همان لحظات ابتدایی فجایع واکنش نشان میدهند و ما میگوییم، شاید کار تاثیرگذارتر از طرف ما این باشد که صبر کنیم و یک قطعه که به دل همهمان بچسبد درباره کلیتش بسازیم.
آذر: چند وقت پیش داشتم، اجرای جدید راجر واترز از the wall را نگاه میکردم و فکر میکردم این آلبوم متعلق به 30 سال پیش، چرا هنوز است؟ 50 سال پیش یک نفر پدرش میمیرد و بزرگ که شد درباره جنگ و اینها موسیقی میسازد. جنگ جهانی سالهاست موضوعش کهنه شده است اما ذات جنگ همیشه وجود دارد و انسانها با آن درگیر هستند. به همین دلیل هم هست که the wall همیشه تازه است و کار میکند. یعنی راجر واترز هنوز هم میتواند با همان آلبوم تور بگذارد و سالنهای کنسرت در همه دنیا را فتح کند؛ حرفها سر جایشان است و تاثیرگذاریاش هم همینطور.
موضعگیری صنفی چطور؟ مثلا آیا ماجرای خانه موسیقی را پیگیری میکنید و موضعی نسبت به آن دارید؟
روزبه اسفندارمز: اصولا گروه موسیقی پالت تمایلی ندارد وارد جریانات خانه موسیقی و... شود. همه اعضای گروه، موضعهای خودشان را دارند اما تلاش کردهایم که گروهی وارد این داستانها و ماجراها نشویم مگر اتفاقی، موجب شود همه ما به این نتیجه برسیم که پالت باید وارد ماجرا شود؛ ثلا در مورد همین اتفاقی که چند وقت پیش افتاده بود و خانه موسیقی از ساسان فاطمی شکایت کرده بود، من بهصورت جدی وارد ماجرا شدم و یکی از افرادی بودم که بیانیه را نیز امضا کردم اما شاید این مساله دید تک تک اعضای پالت نباشد چون چنین حرکتی نیاز دارد که تک تک اعضای گروه، اذن این را داشته باشند که میخواهند واکنش نشان دهند.
......
انتقادهایی به خانه موسیقی داشتهایم
روزبه اسفندارمز: درباره تعدادی از سیاستهای خانه موسیقی، خصوصا در چند ماه اخیر، نمیگویم موضع شدید اما انتقادهایی داشتهایم که چرا اینگونه عمل میکنند. بهعنوان مثال در زمان برگزاری جشنواره موسیقی فجر، قرار بود درصدی از دستمزد موزیسینهای حاضر در جشنواره، برای بیمه و مالیات کم شود درحالیکه در تمام قراردادهایی دیگری که ما دیدهایم، شرایط کاملا برعکس است؛ کسی که کنسرت برگزار میکند، باید بیمه را پرداخت کند و... از یکسو دستمزد بسیار کمی دریافت میکنیم و از سویی دیگر از همین مبلغ کم، درصدی را بهعنوان پول بیمه و مالیات کم میکنند درصورتیکه باید ما را بیمه کنند.
همچنین در دوران جشنواره اصلا ما برای شرکت در مراسم اختتامیه دعوت نشدیم. نه سرپرست، نه هیچیک از اعضای گروه و حتی امید، خواننده ما به این مراسم دعوت شده بود و نه حتی تهیهکننده گروه «پالت»!.
امیدوارم این شرایط درست شود. همین که ما در جشنواره شرکت کردیم به این دلیل بود که میخواستیم با آنها همکاری کنیم یا از اینکه دارد اتفاقهای مثبتی در موسیقی ایران رخ میدهد، حمایت کنیم. بهعنوان مثال من این اقدام جشنواره را که برخی گروههای جوانتر و با مخاطب کمتر امسال در فرهنگسرای ارسباران کنسرت برگزار کردند، خیلی دوست داشتم و نکته مثبتی بود و من هم رفتم و همه این اجراها را دیدم اما مساله اینجاست؛ حال که گروههای خارجی برای اجرای کنسرت به ایران آمدهاند، نباید ستاد برگزاری جشنواره به ما بلیت بدهد که بتوانیم این اجراها را ببینیم؟! در همه جای دنیا این اتفاق رخ میدهد و برای گروههای حاضر در جشنوارهها، بلیتهای اجراهای موسیقی خارجی را ارائه میکنند اما این اتفاق برای ما رخ نداد یا مثلا کنسرتها از جمله کنسرت ما، اصلا نظم مناسبی نداشت. مثلا ما تا دو ساعت مانده به برگزاری کنسرت، نمیدانستیم اجرا داریم یا نه!
ویدیو : دو آرزوی اعضای گروه پالت چیست؟