در توحید الهی : در توحید الهیخداشناسی سپاس خداوندی را سزاست که آفریننده بندگان، ...
در توحید الهی خداشناسی سپاس خداوندی را سزاست که آفریننده بندگان، و گستراننده زمین، و جاریکننده آب در زمینهای پست، و رویاننده گیاه در کوهها و تپههای بلند میباشد، نه اول او را آغازی و نه ازلی بودن او را پایانی است، آغاز هر چیزی و جاویدان است، و پایدار و ماندگار بدون مدت و زمان است، پیشانی بندگان برابر عظمت او به خاک افتاده، و لبها در اعتراف به یگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرینش، برای هر پدیدهای حد و مرزی قرار داد، تا برای وجود بینهایت او همانندی نباشد، گمانها خدا را به اندازهها و حرکتها و اندامها و آلتها نمیتوانند اندازهگیری نمایند. نمیتوان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمیتوان پرسید: از چیست؟ و حقیقت پنهانی است که نمیتوان پرسید؟ در کجاست؟ نه جسم است که او را نهایتی باشد، و نه پوشیدهای که چیزی او را در بر گرفته باشد، به موجودات آنقدر نزدیک نیست که به آنها چسبیده، و آنقدر دور نیست که جدا و بریده باشد. بر خداوند، خیره نگریستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان، نزدیک شدن به تپهای، گام برداشتن در تاریکی شب، راه رفتن در مهتاب که نور میافشاند، و درخشش خورشیدی که پس ماه طلوع میکند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان میگردد و تاریخ ورق میخورد، همه و همه پنهان نیست خدا پیش از هر نهایت و مدت، و فراتر از هرگونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه میباشد که عقلهای عاجز تشبیهکنندگان تصور میکند، از صفات پدیدهها و اندازهها و قطرها که برای موجودات مادی پندارند، و جایگاههایی که برای آن در نظر میگیرند، زیرا حد و مرز و اندازه، شایسته پدیدههاست و به غیر خدا تعلق دارد. وصف آفرینش پدیدهها را از موادی ازلی و ابدی نیافرید، بلکه آنها را از نیستی به هستی آورد، و برای هر پدیدهای حد و مرزی تعیین فرمود، و آنها را به نیکوترین صورت زیبا، صورتگری نمود، چیزی از فرمان او سرپیچی نمیکند، و خدا از اطاعت چیزی سود نمیبرد، علم او به مردگانی که رفتند. چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند، و علم او به آسمانهای بالا چونان علم او به زمینهای زیرین است. شگفتی آفرینش انسان ای انسان! ای آفریده راست قامت، ای پدیده نگاهداریشده در تاریکیهای رحمهای مادران، قرار دادهشده در پردههای تو در تو، آغاز آفرینش تو از گل و لای بود، و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخص و سرآمدی تعیینشده و آنگاه که در شکم مادرت حرکت میکردی، نه دعوتی را میتوانستی پاسخ گویی، و نه صدایی را میشنیدی. سپس از قرارگاهت بیرون کردند و به خانهای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمیدانستی، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد؟ و به هنگام نیاز جایگاههای طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟ هرگز، آن کس که در توصیف پدیدهای با شکل و اندازه و ابزار مشخص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پروردگارش ناتوانتر، و از شناخت خدا با حد و مرز پدیدهها دورتر است. |
( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ: ) الْحَمْدُ لِلَّهِ خالِقِ الْعِبادِ، وَ ساطِحِ الْمِهادِ، وَ مُسِیلِ الْوِهادِ، وَ مُخْصِبِ النِّجادِ، لَیْسَ لِأَوَّلِیَّتِهِ ابْتِداءٌ، وَ لا لِأَزَلِیَّتِهِ، انقِضاءٌ، هُوَ الْأَوَّلُ لَمْ یَزَلْ، وَ الْباقِى بِلا أَجَلٍ، خَرَّتْ لَهُ الْجِباهُ، وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفاهُ، حَدَّ الْأَشْیاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَها إِبانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِها، لا تُقَدِّرُهُ الْأَوْهامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَکاتِ، وَ لا بِالْجَوارِحِ وَ الْأَدَواتِ. لا یُقالُ لَهُ: مَتى؟ وَ لا یُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتّى، الظّاهِرُ لا یُقالُ: مِمَّا، وَ الْباطِنُ لا یُقالُ: فِیما، لا شَبَحٌ فَیُتَقَصّى، وَ لا مَحْجُوبٌ فَیُحْوى، لَمْ یَقْرُبْ مِنَ الْأَشْیاءِ بِالْتِصاقٍ، وَ لَمْ یَبْعُدْ عَنْها بِافْتِراقٍ، وَ لا یَخْفى عَلَیْهِ مِنْ عِبادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لا کُرُورُ لَفْظَةٍ، وَ لَا ازْدِلافُ رَبْوَةٍ، وَ لَا انْبِساطُ خُطْوَةٍ فِى لَیْلٍ داجٍ، وَ لا غَسَقٍ ساجٍ. یَتَفَیَّأُ عَلَیْهِ الْقَمَرُ الْمُنِیرُ، وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذاتُ النُّورِ فِى الْأُفُولِ وَ الْکُرُورِ، وَ تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ، مِنْ إِقْبالِ لَیْلٍ مُقْبِلٍ، وَ إِدْبارِ نَهارٍ مُدْبِرٍ، قَبْلَ کُلِّ غایَةٍ وَ مُدَّةٍ، وَ کُلِّ إِحْصاءٍ وَ عِدَّةٍ، تَعالى عَمّا یَنْحَلُهُ الْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفاتِ الْأَقْدارِ، وَ نِهایاتِ الْأَقْطارِ، وَ تَأَثُّلِ الْمَساکِنِ، وَ تَمَکُّنِ الْأَماکِنِ. فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ، وَ إِلى غَیْرِهِ مَنسُوبٌ. لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّةٍ، وَ لا مِنْ أَوائِلَ أَبَدِیَّةٍ، بَلْ خَلَقَ ما خَلَقَ فَأَقامَ حَدَّهُ، وَ صَوَّرَ ما صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ، لَیْسَ لِشَىْءٍ مِنْهُ امْتِناعٌ، وَ لا لَهُ بِطاعَةِ شَىْءٍ انْتِفاعٌ، عِلْمُهُ بِالْأَمْواتِ الْماضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیاءِ الْباقِینَ، وَ عِلْمُهُ بِما فِى السَّمواتِ الْعُلى کَعِلْمِهِ بِما فِى الْأَرَضِینَ السُّفْلى. مِنْها: أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِىّ، وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِىّ فِى ظُلُماتِ الاَرْحامِ وَ مُضاعَفاتِ الاَسْتارِ، بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ، وَ وُضِعْتَ فِى قَرارٍ مَکِینٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ، وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ، تَمُورُ فِى بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً، لا تُحِیرُ دُعاءً، وَ لا تَسْمَعُ نِداءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلى دارٍ لَمْ تَشْهَدْها، وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنافِعِها. فَمَنْ هَداکَ لِاجْتِرارِ الغِذاءِ مِنْ ثَدْى أُمِّکَ؟ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحاجَةِ مَواضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرادَتِکَ هَیْهاتَ! إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفاتِ ذِى الْهَیْئَةِ وَ الاَدَواتِ فَهُوَ عَنْ صِفاتِ خالِقِهِ أَعْجَزُ، وَ مِنْ تَناوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَدُ. |
ویدیو : در توحید الهی