بیچارگی تولیدکنندگان وطنی به دست تاجران بی اخلاق و مسئولان خواب! : این در حالی ...
گویی همه چیزمان شعاری شده و برای خلاصی از بلایای که بر سر جامعهمان میآید، نخست لازم است با بلای شعارزدگی مقابله کنیم؛ مثل آن شعارهایی که مردم را به خرید کالاهای ایرانی تشویق میکنند!
از دوران واردات انبوه کتانیهای چینی در سالهای پس از جنگ ـ که به واسطه نرخ ارزان و تقاضای فراوان در پای بسیاری از دانش آموزان دهه شصت قابل شناسایی بود ـ تا به امروز که گوشیهای هوشمند چینی در برندهای مختلف به مقدار بسیار در دست مردم دیده میشود، اوضاع و احوال تجارت تغییرات گستردهای به خود دیده است.
اما هرچه این تغییرات در مناسباتهای تجاری و تبادلات تاجران کشورمان با تاجران چینی ملموس به نظر میرسد، آفتهای این تجارت نیز به غایت افزایش یافته و خود را به رخ کشیدهاند تا جایی که در نزد عامه مردم، اجناس چینی بنجل و بهدردنخور خوانده میشوند و تنها مزیتشان در بازار را نرخهای ارزانشان میدانند؛ همان مزیتی که کتانیهای چینی به نسبت دیگر کتانیها داشتند و موجب میشدند تولید کنندگان ایرانی کفش، به بازار تولید کتانیها ارزان قیمت وارد نشوند.
البته هرچه جنس چینی جایگاه خود را در کشورمان از دست داده، تجارت با این کشور در زمینههای مختلف رونق گرفته تا جایی که میبینیم در حوزههای مانند ارتباطات، چینیها سهم بالایی در بازار کشورمان دارند، سهمشان در بازار خودروهای وارداتی روز به روز بیشتر میشود، در برخی پروژههای مهم از توان فنی ایشان بهرهمند میشویم و... .
این در حالی است که اگر به سطوح خردتر تجارت بنگریم، درخواهیم یافت که تاجران خرد و واردکنندگان ایرانی اینقدر در پروسه خرید در چین، حمل و نقل به ایران و توزیع در بازار داخلی سود بردهاند که خیلیهایشان تا با پرسش و درخواستی مواجه میشوند، پاسخ را در سرزمین چشم بادامیها میجویند؛ اینقدر که تقریبا هیچ مغازهای را در کشورمان نمیتوان یافت که در آن محصولات «مید این چاینا» وجود نداشته باشد!
کار به جایی رسیده که حتی در عرصههای تولیدی نیز به شدت به این کشور وابسته شدهایم تا جایی که میبینیم برخی کفشهای وطنی با پستاهای دوخته شده در چین، با تزییناتی مانند انواع سگکها و نشانهای فلزی و... که در این کشور تولید میشوند، آراسته شده و با چسباندن به زیرههایی به محصول نهایی تبدیل میشوند که در ایران تولید میشوند؛ اما مواد اولیه آنها از چین وارد شده است؛ بماند که ظاهرا تولید این دست محصولات به نسبت واردات انبوه کتانیهای چینی بهتر و قابل دفاعتر به نظر میرسد.
این در حالی است که در همه سالهای گذشته، همواره تشویق مصرف کنندگان ایرانی به خرید کالاهای ایرانی در صدر توجهات مسئولان به اقتصاد قرار داشته و راهکار کلیدی همه جناحهای سیاسی (چه به قدرت برسند و چه بیرون از قدرت بمانند و نقش منتقد را ایفا کنند) برای بهبود اوضاع کشور، افزایش حمایت از تولیدکنندگان وطنی بوده است؛ آنقدر که انواع و اقسام طرحهای حمایتی به کار بسته شده و با تزریق بودجههای هنگفت، در اجرایشان کوشیده شده و دست آخر هریک به دلایلی ناکام شدهاند.
جالب اینجاست که در این سالها، چینیها آنقدر در حمایت از محصولات کشورمان موفق عمل کردهاند که حالا نشانههای پیروزی سیاستهای اقتصادیشان را به وضوح میتوان در کوچه و خیابانهای شهرهای مختلف کشورمان دید؛ آنقدر که اگر در گذشته، جز فانوس، سوزن، کفش کتانی و یکی دو قلم دیگر، جنس چینیای در بازار ایران قابل یافت نبود، حالا اجناس ایرانیِ تولید چین را هم میتوان در بازار یافت و شوک زده شد!
نمونه بارز این اجناس، فرشهای دستباف ایرانی با طرحهای عجیبی است که در چین تولید شدهاند و حتی اسامی مانند فرش «دست باف کاشان» را یدک میکشند، زیرا ممکن است محصول یه شهرک جدید در چین با نام «کاشان» باشند که برای این جعل بزرگ بنا شده و در راستای شعارهای مسئولان چینی برای حمیت از تمامی تولیدات کشورمان به شمار میآید!
دردناکتر اینجاست که میبینیم این اجناس را تاجران چینی به کشورمان صادر نمیکنند که در زمره اجناس وارداتی هستند که به دست برخی از هموطنان بیفکرمان وارد ایران میشوند؛ بیفکر از این جهت که ثابت میکند اخلاق جایگاهی در تجارت این عده ندارد وگرنه مگر میشود ضرر و زیان و خانه خرابی تولید کنندگان و بافندگان فرشهای دست باف در اثر این واردات زشت را ندید و به قدر سوزنی نگران تاثیرات منفی این تبادلات مالی در تاریخ فرهنگ و تمدنی ایران نبود؟
مگر میشود متوجه نشد که با واردات فرشهای دست باف چینی که ظاهرا طرح و رنگ مناسبی ندارند، بر جعل این دستاوردهای ایرانی در چین و دیگر کشورها کمک میکنیم و موجب میشویم که تجرات ایشان رونق گرفته و روز به روز فرشهای دست بافی با ظاهر بهتر تولید کرده و اندک رمق فرشبافان ایرانی برای ادامه این سنت ایرانی را از بین ببریم؟ چگونه است که برای سود مالی چرتکه و حساب و کتابمان خوب کار میکند و برای سنجیدن نکات اخلاقی کارمان هیچ فرمول و ابزاری نداریم؟ راستی این دست کالاها با مجوز چه کسی وارد کشور میشوند؟!
اما هرچه تا اینجای ماجرا دردناک و رنج آور به نظر میرسد، وقتی به جایگاه مسئولان در این تجارت دقت میکنیم، آنقدر برآشفته میشویم که اگر بگوییم مسئولان خواب هستند، به نظر اصطلاح بیخاصیتی را برای توصیف ایشان به کار گرفتهایم، زیرا میدانیم هرچه مراقبت از تولید کنندگان وطنی در صدر وظایف ایشان قرار دارد، در برخی تولیدها مثل فرش بافی، دلایل مراقبت از تولیدکنندگان بیشتر و محکمتر میشود به این دلیل هم که شده، نباید شاهد کوچکترین قصوری از جانب مسئولان باشیم!
کافی است به قدر چند دقیقه در ضرورت مراقبت از این محصولات باستانی ایرانی تأمل کرده و به یادآوریم فرشهای تولیدی کشورمان، مشهورترین پرچم معرف ایرانی زمین در جهان هستند تا به این نتیجه برسیم که باید برای از بین بردن بازار رش دست باف چینی تمام تلاشمان را به کار گرفته و مانع تاراج این گنجینه ملیمان توسط ایشان شویم، تا دریابیم که نه تنها متأسفانه اینچنین رویکردی شکل نگرفته، بلکه حالا کشورمان در سایه بیاخلاقی عدهای سودجو و برخی مسئولان بیکار، تبدیل به بازار هدف عرضه این محصولات جعلی شده است.
اینجاست که جا دارد به همه آنهایی که شعارهای حمایت از محصولات وطنی را میدهند، رو کرده و بگوییم تاریخ مصرف شعارهایتان خیلی وقت است که گذشته و آنقدر این شعارها فاسد شدهاند که بسیاری را مسموم کردهاند! اگر خلاقیت ندارید، واردات شعار را هم مانند واردات دیگر کالاها رها کنید تا به فهرست دسته بیل، دان مرغ، محصولات پتروشیمی، محصولات غذایی، غله، تن ماهی، فرش دست باف، پارچه، لباس، مهر و تسبیح و... افزوده شود!
اخبار اقتصادی - تابناک
ویدیو : بیچارگی تولیدکنندگان وطنی به دست تاجران بی اخلاق و مسئولان خواب!