به خاطر مختارنامه بعد از ۲۷ سال سیگار را ترک کردم :     معدود هستند بازیگرانی ...



 

در کیف پسرم سیگار پیدا کردم باید چکار کنم , بازیگر زن به خاطر عشقم 40 کیلو وزن کم کردم , سیگار را ترک کردم حوصله ندارم مشایخی

 

معدود هستند بازیگرانی كه با موفقیت در یك نقش خاص در كشور ما كلیشه نشوند، اینكه رضا رویگری در یكی- دو سال اخیر سه – چهار نقش منفی نزدیك به هم را متفاوت از آب درآورده و با وسواس تمام برای آنها وجه تمایز طراحی كرده برمی گردد به توانایی های او در بازیگری.

این بازیگر اما پس از بازی در مجموعه هایی چون «به كجا چنین شتابان»، «تاوان»، «ملكوت» و ...، با سریال «مختارنامه» متفاوت ترین نقش زندگی حرفه ای اش را جلوی دوربین داود میرباقری به نمایش درآورد تا نشان دهد به رغم حضور متفاوتش در نقش های منفی، در نمایش یك كاراكتر مثبت تاریخی هم می تواند موفق عمل كند.

رضا رویگری در گفت و گویی و در پاسخ به اینکه سوالی كه پیش از هر چیز ایجاد می شود، حضور شما در تمام صحنه های اكشن و جنگی این سریال و عدم استفاده از بدل است گفت: یادم می آید داود میرباقری وقتی كه روز اول ما را دید، گفت نمی دانم چگونه باید این صحنه های اكشن و جنگ را با شما پیر و پاتال ها كار كنم!

رویگری در گفت و گو با بانی فیلم، عنوان کرد:ایشان راست می گفتند واقعاً لحظات سنگین سواركاری و شمشیرزنی و ... این سریال آن قدر زیاد و حساس بود كه نمی شد به راحتی از كنار آنها گذشت.

ضمن اینكه میرباقری آن قدر روی تك تك پلان های كارش حساس بود كه امكان نداشت از كوچكترین سكانس هم به راحتی بگذرد. من برای این كار بعد از ۲۷ سال سیگار را كه خیلی هم سخت بود ترك كردم و شروع كردم به ورزش كردن.

دوست داشتم تمام لحظات بازی ام را خودم كار كنم. تنها دو پلان را دوستان بدل كار جای من بازی كردند كه در لانگ شات بود و آن قدر دور بود كه حتی اگر من با كت شلوار هم بودم، از آن فاصله دیده نمی شدم.

به رغم اینكه میرباقری خیلی می ترسید بابت ایمنی ما، من در تمام سكانس ها خودم كار می كردم. یادم می آید كه پس از پایان هر پلان داود می گفت رضا از اسب پیاده شو!

یك پلان هم از پشت سر من بود كه یكی از دوستان سواركار جای من كار كرد آن هم به دلیل آسیب دیدگی من بود كه آقای میرباقری اجازه نداد خودم كار كنم.

حتماً خبر دارید كه سال ها پیش سر یك كار دیگر اسب روی ران پای من افتاد و مدت ها خانه نشینم كرد. در سكانسی از این سریال قرار بود شمشیر را به بغل بدن یكی از لشگریان بكوبم، اما آن قدر فاصله ما به هم نزدیك بود كه مراقبت من به خاطرعدم برخورد شمشیر به بدن طرف مقابل باعث شد شمشیر با پای خودم برخورد كرد و كفشم را پاره كرد و در پایم فرو رفت.

راستش خیلی شانس آوردم ممكن بود به قول دكتر تا آخر عمرم لنگ بزنم. با این حال دوست داشتم تمام لحظات این شخصیت را خودم كار كنم.

شما آموزش های لازم برای سواركاری و شمشیرزنی را قبل از شروع پشت سر گذاشته بودید؟

- بله، اتفاقا با توجه به اینكه چشم من ترسیده بود، كارم برای سواركاری بسیار سخت بود. اگر چه با ترس و لرز روی اسب نشستم، اما با یك تمرین ساده دور پیست سواركاری كم كم ترسم ریخت و برای لحظات سریع و به تاخت سواركاری آماده شدم.

برای لحظات شمشیرزنی نیز تمرینات خوبی داشتیم. یك اتفاق متفاوت در این سریال همین لحظات جنگ و شمشیرزنی اش است كه مثل بسیاری از كارها، تصنعی و دم دستی كار نشده است.

شما می بینید لحظات سواركاری و جنگ در این سریال با همه كارهای داخلی متفاوت است. البته مسئله ای كه در مورد سواركاری كیان مدنظر ما بود، سواركاری ایرانی بود كه اصولاً با عرب ها بسیار متفاوت است. شما اگر دقت كرده باشید، تاخت ها و سبك سواركاری كیان و نوع نشستن او روی اسب با سواركاران عرب متفاوت است.

او با سر و سینه جلو، دلاورانه و یك دستی روی اسب می نشیند و می تازد. آقای اردلان هم به عنوان طراح جنگ ها در شمشیر زدن بسیار كمك حال ما بودند، ضربه اول به كدام سمت، ضربه بعدی به سمت دیگر و ..... / مصاحبه : جهان نیوز 


ویدیو : به خاطر مختارنامه بعد از ۲۷ سال سیگار را ترک کردم