اولین مصاحبه عماد طالب زاده احساساتی : عماد طالبزاده از جمله خوانندههای محبوب ...
عماد طالبزاده از جمله خوانندههای محبوب و پرطرفداری است که از توانایی و تکنیکی مثالزدنی در خوانندگی برخوردار است. چهره موفقی که آهنگسازی بسیاری از قطعات موفقش را نیز برعهده داشته و میشود از او بهعنوان خوانندهای کاربلداسم برد. موسیقی ایرانیان - بابک صحرایی: عماد طالبزاده از جمله خوانندههای محبوب و پرطرفداری است که از توانایی و تکنیکی مثالزدنی در خوانندگی برخوردار است. چهره موفقی که آهنگسازی بسیاری از قطعات موفقش را نیز برعهده داشته و میشود از او بهعنوان خوانندهای کاربلداسم برد. چند ماهی است که شنیده میشود عماد طالبزاده قصد ورود به عرصه رسمی موسیقی را دارد و پخش شدن صدای او در تیتراژ برنامه تلویزیونی «خواب بلند» در شبکه ۳ سیما این اتفاق را به واقعیت نزدیکتر کرد. خود او نیز مدتهاست که جلوی پخش ویدئوهایش را از شبکههای ماهوارهای گرفته است.
تمام این اتفاقات امید ورود این خواننده خوب و پرطرفدار را به لیست خوانندههای مجاز افزایش بخشیده است. عماد طالبزاده در این چند سالی که جزو موفقترین و پرطرفداترین خوانندههای موسیقی پاپ است هیچگاه با هیچ رسانهای به گفتگو ننشسته است. در این گفتوگو عماد برای اولینبار از زندگی هنری و شخصیاش میگوید و پرده از بسیاری از اتفاقات و مسایل پنهان و آشکار مربوط به خودش برمیدارد. گفتوگویی که نشان میدهد عماد طالبزاده در این سالها برای قدم به قدم مسیری که طی کرده با هوشیاری و دقت برنامهریزی کرده است
خوانندگی را از چه سالی به صورت حرفهای شروع کردی؟
این توضیح را بدهم که این اولین و آخرین مصاحبه من در مطبوعات است. من علاقهای به گفتگو با مطبوعات ندارم و دلیل این مصاحبه هم تنها و تنها احترام و علاقهای است که نسبت به خودت دارم.من در چهره مغرورم اما در زندگیام هیچ وقت مغرور نبودهام.از سال 1380 یک تراکی بود که میخواستم دو صدایی با برادرم حمید بخوانم که بعد به تنهایی اجرایش کردم. آن زمان هنوز اینترنت به این گستردگی نبود و این تراک یادم هست توسط یکی از سایتهای اینترنتی که تازه شروع به کار کرده بود، پخش شد.
در آن روزهایی که حمید طالبزاده با «همه چی آرومه» به شهرت رسیده بود به خاطر حضورت به عنوان نوازنده در برخی از ویدئوهای او اینطور به نظر می رسید که خوانندگی زیاد مقولهای جدی برایت نیست. آیا به همین شکل بود و یا نه از ابتدا قصد داشتی که به عنوان خواننده در عرصه موسیقی حضور داشته باشی؟
نه. اینطور نبود. من از اواخر سال 1379 به جزیره کیش رفتم و در رستوران گلریز و چند رستوران دیگر مثل دیدنیها و شاندیز به عنوان خواننده مشغول به کار شدم. یعنی از آن زمان از خوانندگی درآمد داشتم. آن زمان تعداد خوانندههای مجاز هم خیلی کم بود و اول شروع به کار خوانندههای به اصطلاح زیرزمینی بود.
در این مدت از گوشه و کنار شنیده میشود که قصد داری آلبومی را به صورت رسمی به انتشار برسانی. چه شد که تصمیم گرفتی از موسیقی به اصطلاح غیرمجاز خداحافظی کنی؟
من سال 1383 یک آلبومی جمع کردم که میخواستم به صورت رسمی منتشر کنم و بعدها چند تا از تراکهایش را منتشر کردم. مثل «بیا عشقم» که امید جامع شعرش را برایم عوض کرد. یا تراک «دوست دارم» که خودم ترانهاش را گفته بودم و بعدها مرجان زنگنه ترانهاش را برایم عوض کرد و بهترش کرد. کلاً یک آلبوم جمع کرده بودم و فرستاده بودم برای گرفتن مجوز منتها نتوانستم تهیه کنندهای برای آلبومم پیدا کنم. یادم هست تهیه کنندهها میگفتند اگر میخواهی خواننده بشوی یا باید پولدار باشی و یا معروف. من هم هیچ درآمدی نداشتم که بتوانم خودم آلبومم را تهیه کنم.
با برادرم حمید پیش چندتا تهیه کننده هم رفتیم و صحبت کردیم. آن موقع حمید با محمدرضا چراغعلی صحبت کرد که آهنگسازی آلبومم را انجام بدهد. در نهایت خودم استارت زدم اما آلبومم تأیید نشد و گفتند لس آنجلسی است. حتی پرونده هم برایم تشکیل نشد و بعد از اینکه به صورت تک تراک شروع به کار کردم اولین کارم با «سیروان» بود. ملودی و تنظیم از سیروان بود و ترانه اش را هم زانیار گفته بود. کلاً سیروان را خیلی دوست دارم و به نظرم در استایل خودش یک آدم کاملاً موفق است. این اولین کار من بود که بیرون آمد. بعد تعدادی از قطعات آن آلبوم را به صورت تک تراک منتشر کردم و برخی شان را هم هنوز بیرون ندادهام. اگر آن زمان تهیه کنندهای پیدا میشد که فقط هزینههای تنظیم کردن قطعات را به من می داد و میتوانستم آلبومی را به صورت رسمی منتشر کنم، فکر کنم الان 6، 5 سالی میشد که خواننده رسمی بودم و کنسرت میدادم.
آیا کنسرت گذاشتن یکی از دلایل آمدنت به سمت موسیقی رسمی است؟
به نظرم مردم کاری ندارند که خواننده مورد علاقهشان مجاز است یا غیرمجاز. به همین خاطر است که در هر دو بخش خوانندههای موفق زیادی داریم. برای یک خواننده مواجهه و ارتباط مستقیم با مخاطبش بسیار مهم است و تنها راهی است که میتواند به ارضا روحی برسد از طرف دیگر هر خوانندهای مثل همه مردم برای زندگی کردن نیازمند درآمد است. من اگر میخواهم خواننده موفقی باشم باید تمام وقتم را صرف موسیقی کنم. به عنوان مثال اگر قرار باشد من صبح بروم در یک اداره یا شرکتی کار کنم، یعنی شغل دیگری داشته باشم و آخر شبها بیایم یک ملودی برای دل خودم بسازم در این صورت فکر نمیکنم که هیچ وقت بتوانم خواننده موفقی باشم. 99 درصد بچههایی که موفقند تمام کارشان موسیقی است.
حقیقت این خبرهایی که درباره انتشار آلبومت به صورت مجاز منتشر شده اند به چه صورتی است؟
این قصد را دارم و فعلا در حد تحویل ترانه های به دفتر موسیقی است
نگاه ارشاد و دفتر موسیقی به عماد طالبزاده چگونه است. آیا نظر مثبتی نسبت به صدور مجوز برای آلبومت دارند یا نه؟
من نظر کسی را جویا نشدم اما وقتی رفتم و پیگیر کارم شدم نگاه حراست نگاه مثبتی بود.نظر دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم اینطور که پیداست مثبت است. همانطور که به دوستای مثل زانیار و تعدادی دیگر مجوز داده شده و به همین خاطر برداشتم این است که نگاه مثبتی دراین باره در دفتر موسیقی وجود دارد.
چند ماه پیش تیتراژ یک برنامه تلویزیونی را اجرا کردی. همین اتفاق این باور را ایجاد کرد که عماد طالبزاده هم به جمع خوانندههای مجاز پیوست. بعد از مدتی اما صدایت از تیتراژ آن سریال حذف شد و مسایلی حاشیهای به وجود آمد. کمی درباره این اتفاق توضیح بده.
همکاری با صدا و سیما یک کار کاملاً اتفاقی بود. من با پوریا حیدری در یک گروه اینترنتی که رضا صادقی عزیز راه انداخته بود دوستی پیدا کردم. برای اولینبار در دفتر آقای غفاری که وکیل بنده هم هستند با هم قرار گذاشتیم. قراری که رضا صادقی گذاشته بود. من با پوریا آنجا آشنا شدم و استارت همکاریمان در آنجا زده شد. یعنی من خودم به او پیشنهاد همکاری دادم و گفتم دوست دارم که یک کاری را برایم تنظیم کنی و پوریا هم استقبال کرد. دو سه هفته بعد من در استودیو پوریا بودم که یک آقای تهیه کنندهای هم با پوریا قرار داشت. آن موقع صحبت همکاری برای صدا و سیما پیش آمد.
من یک کار مناسبتی برای جانبازان داشتم که برای ایشان خواندم منتها گفت کار ایشان ربطی به جانبازان ندارد و برنامه شان یک کار اجتماعی است که درباره انتخابات است. من یک کاری در آن فضا داشتم و ایشان دادند. آن دوست تهیه کننده ترانه این کار را برای تصویب به صدا و سیما برد منتها فقط یک بیت آن ترانه تصویب شد. به همین خاطر از پژواک انتظاری خواستم که ترانه را برایمان عوض کند. پژواک هم ثانیه به ثانیه و بیت به بیت با ما پیش رفت. من بیت به بیت ترانه را میساختم و پوریا حیدری هم همزمان تنظیم می کرد. این کار از زمان شروع تا پایان کلاً 72 ساعت زمان برد. کار رفت و از صدا و سیما پخش شد. خیلیها خوشحال شدند و خیلیها هم ناراحت. در جریان غرش یک رودخانه یکسری سنگهای بزرگ خوشحال میشوند و یکسری شاخ و برگ هم میشکنند و ناراحت میشوند.
در ماههای اخیر همکاریهای خوبی با پوریا حیدری و پیام هوشمند داشتهای. کمی درباره این همکاریها توضیح بده.
من همیشه موافق اینم که دوستی کاری و شخصیام را از هم جدا کنم. پوریا حیدری تنظیم کننده خیلی خوبی است و خوانندههای مختلفی را توانسته به موفقیت برساند البته آن خواننده ها هم پتانسیلش را داشته اند. در این مدت به غیر از پوریا حیدری با پیام هوشمند و کوشان حداد هم کار کردهام. من اساساً فکر می کنم هر تنظیم کننده مناسب یک استایل خاص است. یعنی هر تنظیم کنندهای در یک فضای خاصی خیلی خوب کار میکند.
کارهایی که من تا به الان با پوریا حیدری انجام دادهام اکثراً آهنگهایی آرام بودهاند. البته یک کار هاوس هم باهم انجام دادهایم. در کل همکاریهایم با پوریا حیدری را خیلی دوست دارم. پوریا حیدری تنظیم کننده بینظیری است. دوستی ما ماندگار است و زیاد با هم کار خواهیم کرد.یک تشکر ویژه می کنم از دوست و برادر عزیزم پیام هوشمند که همیشه برادرانه حامی من بوده و مطمین باشید روزی که روی استیج قرار بگیرم من را با پیام هوشمند و پیام هوشمندها روی صحنه خواهید دید.
چند ماه پیش سفری به خارج از کشور داشتی و من هم در مجله نوشتم که عماد طالبزاده هم از ایران رفت. اما خوشبختانه بعد از مدت کوتاهی به ایران برگشتی. در حال حاضر چه برنامههایی برای فعالیتهای موسیقیاییات داری؟
من صد درصد در ایران خواهم ماند من برای مدت کوتاهی از ایران رفتم که دلیلش خستگیام از وضعیت موجود بود چون هیچ کاری نمیتوانستم بکنم. من خودم از ویدئو دادن خسته شدم. این نبود که کسی من را توبیخ و تهدید کند و من به این خاطر پخش ویدئوهایم را قطع کنم. خودم از این وضعیت خسته شدم. وقتی که برای اولین بار به کنسرت رفتم این لذت عمیق را برای اولین بار احساس کردم و علاقهمند شدم که این کار را انجام بدهم. در دوره جدید فضا باز شد و عواملی سرکار آمدند که گذاشتند بچهها کار کنند. در دوره قبلی این امکان وجود نداشت. اتفاق مهم دیگری که در زندگیام رخ داده این است که متأهل شدهام. یک سال و چند ماه است که ازدواج کردهام.
آیا متأهل شدنت تأثیری در تصمیمت برای فعالیت رسمی در موسیقی داشت؟
صد درصد. قبل از متأهل شدن متعهد شدم. تو هنگام متأهل شدن تعهد میدهی که بتوانی طرف مقابلت را خوشبخت کنی. من در موسیقی غیرمجاز برای خوشبخت کردن خانوادهام نمیتوانم چیزی پیدا کنم چون درآمدی ندارم.
همانطور که اشاره کردی خوانندههایی مثل تو درآمدی از موسیقی غیرمجاز ندارند. سوالی که برای مخاطبان موسیقی وجود دارد این است که هزینههای ویدئوها و تولید قطعات خواننده های به اصطلاح غیرمجاز از کجا تأمین میشوند؟
خیلی ها فکر میکنند که من یک آدم پولدارم. اما من آدم پولداری نیستم. من از 14 سالگی کار کرده ام. فروشندگی پوشاک کردهام. تدریس خیلی کم در زمینه خوانندگی پاپ و پاپ- سنتی داشتهام. آهنگسازی کردهام. در کل درآمد من در زندگی از این راهها بوده. در مدتی هم که غیرمجاز بودم از آهنگسازی زندگیام را گذراندهام. همیشه 5،6 تا آهنگ فروختم و با پول آنها یک قطعه برای خودم تولید کردهام. آهنگهایی که میشد با صدای خودم اتفاقات خیلی خوبی را برایم رقم بزنند اما برای اینکه امکان ادامه فعالیت در موسیقی را داشته باشم آنها را فروختهام و با پولشان تراکی را برای خودم تهیه کردهام.
الان چه مدتی از قطع پخش ویدئوهایت میگذرد؟
بیشتر از یک سال و نیم است. دیگر هم قصد تولید و پخش ویدئویی را برای تراکهایم ندارم. الان شرایط به شکلی شده که به خیلی از خوانندهها اجازه پخش ویدئو داده میشود اما من دیگر چنین قصدی ندارم.
وضعیت موسیقی امروز را برای فعالیت خوانندههایی مثل خودت چطور میبینی؟
موسیقی ما رو به پیشرفت است. یک نکته ای را در اینجا بگویم، من با واژه موسیقی فاخر مشکل دارم. فاخر از فخر میآید. اگر منظور ما از موسیقی فاخر موسیقی ای است که از نظر علمی در سطح بالایی قرار دارد باید اسم دیگری رویش بگذاریم. موسیقی اتفاقی است که برخواسته از دل مردم است. مخصوصاً موسیقی پاپ که معنی اش موسیقی مردمی است. من به شخصه به موسیقی فاخر اعتقادی ندارم. من به موسیقیای علاقه دارم که مورد پسند و علاقه مردم است. مسأله دیگر اینکه خوانندههایی که در سبکها و فضاهای مختلف موسیقی فعالیت میکنند نمیتوانند درباره هم نظر بدهند. مثلاً یک خواننده راک نمیتواند درباره یک خواننده پاپ نظر بدهد یا یک خواننده پاپ نباید درباره یک خواننده کلاسیک نظر بدهد چون در تخصصش نیست.
احساس میکنم انتقاداتی که از تو در طی ماههای اخیر صورت گرفته کمی دلزده و دلخورت کرده. آیا اینطور است؟
نه. من از انتقادها ناراحت نیستم. قطاری که در حال حرکت است سنگ میخورد. اینکه من تفسیر میشوم، چه خوب، چه بد، یعنی اینکه کارم دیده میشود. همین برای من جای شکر دارد.
برگردیم به نظرت درباره وضعیت موسیقی امروز…
بله. موسیقی ما رو به پیشرفت است. مردم تمایلشان به کنسرت آمدن بیشتر شده. خوانندههای کنسرتیمان بیشتر شده اند. یادم هست قبلترها کلاً 4،5 خواننده داشتیم که مردم آنها را میشناختند و دیده میشدند. الان اما هر کسی که کار خوبی ارائه دهد دیده میشود. البته اینترنت هم نقش زیادی داشته. الان در همه خانهها اینترنت وجود دارد و همین اینترنت نقش مهمی را در زمینه ارائه آثار موسیقی ایفا کرده. در حال حاضر بستر موسیقی برای کار کردن خیلی بهتر از گذشته است. البته سختتر هم شده. هر چه اقتصاد موسیقی قویتر باشد کلیت موسیقی رشد می کند. الان یکی دو سالی هست که به خاطر رونق کنسرتها اقتصاد موسیقی قویتر شده. این اتفاق خوبیهای خودش را دارد و بدیهای خودش را. دشمنیها و درگیریها بیشتر میشوند. ما رفاقتهایمان اول تبدیل به رقابت میشود و بعد رقابتهایمان تبدیل به حسادت میشود. اما در کل خانواده موسیقی هر روز دارد بزرگتر می شود.
خوانندههای مورد علاقه ات چه کسانی هستند؟
خوانندههای زیادی هستند که مورد علاقهام هستند. من همه آهنگهایی که منتشر میشوند را گوش میکنم. یک سری خوانندههای قدیمی هستند که همه ما دوست داریم که یا فوت کردهاند و یا خارج از کشور زندگی میکنند یک توضیح بدهم. من بچه که بودم عاشق فردین بودم. ربطی هم به خوانندگیام ندارد. بزرگ ترین آرزوی زندگیم در بخش اجتماعی این بود که وقتی بزرگ شدم یک روز یک مرد خوشتیپ و خوش قیافهای بشوم مثل فردین. خدا رحمتش کند. یک بار مادرم من را به شیرینی فروشیاش در خیابان ونک برد. بهش گفت عماد از طرفدارهای پروپاقرص شماست. فردین دستی به سرم کشید و بهم گفت: «دوست داری چی کاره بشی؟» گفتم: «دوست دارم فردین بشم». این خاطره همیشه یادم هست. من عاشق فردین و شخصیتش بودم. به همین خاطر صدای استاد ایرج کاملاً تداعی کننده خاطرات کودکی من است.
من فیلم «گنج قارون» رو شاید بیشتر از پانصد بار دیدم. به همین علت صدای احسان خواجه امیری را هم خیلی دوست دارم چون جنس صدای استاد ایرج را دارد. از نظر تکنیکی کاملاً از هم متفاوتند و استایلهای مختلفی هم دارند ولی زنگی که در صدای احسان است من را به یاد چهره فردین میاندازد. قبل از اینکه به صورت حرفهای وارد عرصه خوانندگی بشوم صدای «حامی» را خیلی دوست داشتم. یک دوستی قدیمی هم با هم داشتیم. حامی با برادر من حمید دوست بود و اولین آلبومهایشان هم همزمان با هم و توسط یک تهیه کننده مشترک به انتشار رسید و حامی دوست خانوادگیمان بود. هنوز هم صدایش را خیلی دوست دارم و گوش میکنم. آلبوم اخیرش را خیلی دوست داشتم و به عنوان مثال تراک «به خدا گلایهای نمیکنم» را خیلی دوست داشتم. تراک دیگری بود که علیرضا قرایی منش ساخته بود که آن را هم خیلی دوست داشتم. صدای حمید، برادرم را خیلی دوست دارم و بت و الگوی من بوده. حمید طالبزاده خواننده خوبی است و همه هم این مسأله را قبول دارند و اگر نترسند میگویند که حمید خواننده خیلی خوبی است. گواهش هم اجراهای زندهای است که از قبلترها تا الان داشته است. من با «تو با منی» رضا صادقی خیلی خاطره دارم. 4 سال مشهد زندگی میکردم البته مشهدی نیستم. من مشهد زندگی میکردم که «تو با منی» منتشر شد و خاطره خیلی خوبی از این کار دارم و تصویر یک آدمی را برایم زنده میکند.
فرزاد فرزین را هم واقعاً دوست دارم مخصوصاً که در کنسرتهایش خیلی خوب میخواند.خیلی کوک میخواند. بیش از حد. وقتی روی استیج میرود واقعاً اجرای زنده خیلی خوبی دارد.
من خیلی احساسیام. چند وقت پیش داشتم در اتوبان رانندگی میکردم. به خودم آمدم دیدم دارم گریه میکنم. یک آهنگی داشتم گوش میکردم از آلبوم «خوشبختی» حمید عسکری که ترانهاش می گوید: «همین که یک نفر از دور لباسش رنگ تو باشه». آن آهنگ را واقعاً دوست دارم.
ما چه زمانی عماد طالبزاده را روی صحنه کنسرت خواهیم دید؟
هر وقت که خدا بخواهد. خدا دوبار به آدمها میخندد. یک بار وقتی میخواهد آدمی را بالا ببرد و آدمهای دیگر بخواهند جلویش را بگیرند. یک بار هم وقتی بخواهد یک آدمی را به زمین بزند و آدمهای دیگر بخواهند مانعش شوند. من هم فکر میکنم زمانش را خداوند و کائنات تعیین میکنند. برنامهریزیام این است که فقط مجاز کار کنم و تراکهای خوبی را منتشر کنم. وقتی که این مصاحبه منتشر میشود دو کار جدید از من بیرون آمده. یکی قطعهای به اسم «با همون بمون» که با پژواک انتظاری همخوانی کردم. دیگری قطعهای به اسم «بیزار» با ترانه سید محمد کاظمی، ملودی صادق نورانی و تنظیم پیام هوشمند که کار خیلی خوبی شده. به نظرم پیام هوشمند در بین تنظیم کنندههای سبک هاوس و ترانس جزو سه نفر اول است.
به عنوان آخرین سوال حرف نگفتهای اگر مانده بگو..
من آدم خیلی رکی هستم. اگر جایی به کسی حرفی زدم که ناراحتش کردهام میخواهم که من را ببخشد. فکر نمیکنم دشمنی داشته باشم چون همیشه سعی کردم به کسی بدی نکنم. از یک سری هم میخواهم تشکر کنم. سیروان در ورودم به موزیک خیلی به من کمک کرد.تراک اولم که با سیروان کار کردم تراک خیلی خوب و موزیسین پسندی بود و باعث شده بچههای موسیقی من را به خوبی بشناسند. دیدم که سیروان هم در یکی دو تا از مصاحبههایش از من و این کار به عنوان یکی از کارهایی که دوست داشته تعریف کرده بود.
از زانیار خسروی برای سرودن ترانه این تراک تشکر میکنم. میلاد هاشمی تا حالا خیلی به من لطف کرده و به خاطر تنظیمهای خوبی که برای من انجام داده ازش ممنونم. از پیام هوشمند، پوریا حیدری، پیام طونی، فیروز ویسانلو، میلاد فرهودی و محمد عباسی تشکر میکنم. از سید محمد کاظمی ممنونم که این روزها خیلی به هم نزدیک شدیم و توانسته آنچه که من میخواهم را برایم پیدا کند و بنویسد و من هم توانستم که روی استایل نوشتاری اش موفق باشم و درکش کنم. در کل از همه کسانی که در این سالها با آنها همکاری داشتهام ممنونم. امیدوارم روزی شود که خوانندههایمان، آهنگسازهایمان، تنظیم کنندههایمان، ترانه سراهایمان و تهیه کنندههایمان بتوانند بدون دغدغه با هم کار کنند. من به عنوان خواننده زمانی روی صحنه کنسرت تهیه کنندهای که برای من سالنی را اجاره کرده میروم که قلباً و انصافاً با هم کار کرده باشیم. همچنین تشکر میکنم از پدر و مادرم که همیشه مشوق من و برادرم حمید بودهاند. مادرم هنوز دنبال این است که ببیند من چه کار جدیدی خواندهام.
ویدیو : اولین مصاحبه عماد طالب زاده احساساتی