ویدا جوان، فقط دنبال شهرت نیست! : «شمعدونی» روزهای پایانی خود را سپری کرد. ...
«شمعدونی» روزهای پایانی خود را سپری کرد. در این مدت نقد و نظر درباره سریال سروش صحت به شدت متنوع و گاه متضاد بوده. برخی آن را ستودند و این مدل تازه کمدی در تلویزیون را اتفاقی نو و امیدوارکننده نامیدند.
در مقابل عده ای همچنان بر این باورند که صحت برخلاف سریال های قبلی و در راس آن «ساختمان پزشکان» رو به جلو حرکت نکرده. ویدا جوان که با سارا تجربه ای تازه به کارنامه اش اضافه کرده، مثل خیلی های دیگر از حاصل کار راضی است؛ با ذکر چند دلیل. جوان با «زمانه» به انبوه مخاطبان معرفی شد و با «پژمان» رویی دیگر از جنس بازی اش نشان داد. «شمعدونی» کجای کارنامه است؟ او به این پرسش و نیز پرسش های دیگر پاسخ داد. جوان همزمان «آسمان من» را روی آنتن شبکه افق داشت که دیده نشد و او فرصت قضاوت بیشتر را از دست داد.
روزهای اول که «شمعدونی» روی آنتن رفت خیلی ها یک نوع سردرگمی داشتند که اصلا حرف و بحث این سریال چیست. در ادامه یک عده همراه آن شدند و یک عده نپسندیدند. قاعدتا به عنوان بازیگر در برابر فیلمنامه پرسش هایی از این دست برایتان پیش آمده. زمانی که متن سریال را خواندید چه تصوری از آن داشتید؟
من برای بستن قرارداد، چهار قسمت اول فیلمنامه را دریافت کردم. چهار قسمت اول سریال را که خواندم به نظرم جذاب آمد و شخصیت پردازی درستی داشت. بعداز کلیدخوردن دیگر فیلمنامه منسجمی نداشتیم؛ فکر می کنم از قسمت 15 به بعد بود. بعد از آن هروقت می خواستیم جلوی دوربین برویم یک سکانس به ما داده می شود. یک سیناپس کلی از کار می دانستم و براساس اتفاق هایی که می افتاد و سکانس هایی که ضبط می شد قسمت های بعد نوشته می شد. سریال برای من هم نسبتا جدید بود؛ طنز سریال کمدی گروتسک است که با کنایه زدن و نشان دادن تلخی ها ایجاد خنده می کند. برای همین شاید بعضی ها بگویند مگر چنین چیزی می شود.
این مدل کارها طوری است که باید یک پروسه طی شود تا بازیگر بداند کجای کار است.
من راجع به نقش خودم خیلی از آقای صحت می پرسیدم، چرا سارا پزشکی است که نمی تواند تشخیص دهد مگر می شود؟ آقای صحت خیلی اهل تحقیق و مطالعه هستند و می دانم در کتابخانه ملی با تعداد زیادی پزشکان عمومی که قرار بود کنکور تخصصی بدهند مشورت داشتند و از آن ها سوال می کردند. حتی تعدادی شان را سر صحنه می آوردند و من با آن ها صحبت می کردم و می دیدم واقعیت دارد که ممکن است پزشک عمومی تشخیص اشتباه بدهد.
بارها برای خود من پیش آمده که بیماری ام را نتوانسته اند تشخیص دهند. وقتی بی تجربه اند و اعتماد به نفس ندارند (که سارای شمعدونی این طوری است) ممکن است تشخیص اشتباه دهند. به ویژه این که خانواده روی او یک نفوذی دارند که بیشتر تحت تاثیر قرارش می دهند و اعتماد به نفس را از او می گیرند. این اتفاقات عجیب نبود ولی من می خواستم بدانم چرا؟ سارا کم هوش است؟ به زور خانواده رفته پزشکی خوانده؟ به این رشته علاقه ندارد؟ که در ادامه فهمیدم اعتماد به نفس ندارد و وقتی هول می شود کلا قاطی می کند.
اغراق در شخصیت و رفتار سارا کمتر از بقیه است و اتفاقا ما به ازایش در جامعه بیشتر دیده می شود. درست برعکس برادر و پدرش. اگر سارا هم می خواست اگزجره باشد توازن «شمعدونی» به هم می ریخت. این اندازه در فیلمنامه بود یا در اجرا شکل گرفت؟
ما تمرین خاصی نداشتیم این قدر همه چیز به سرعت انجام می شد و فشار کار زیاد بود که سکانس به دست جلوی دوربین می رفتیم. از آن جا که یک سری نقش داشتیم که تیپ بودند فکر می کردم برای تعادل سریال لازم است یک شخصیت واقعی هم وجود داشته باشد. در تحلیل خودم فکر می کردم دایی سارا، آدم آرامی است، پدر و خاله اش اگزجره. مادرش آدم نرمالی است و برادرش اگزجره؛ پس این دختر می تواند نرمال و رئال تر باشد. خود من هر ترجیح می دهم در این جور کارها کاراکتر ملموس باشد. فکر می کنم بیننده ارتباط بهتری با او برقرار می کند. چون با کمدی روی دوش سارا نیست اصولا کسی را نمی خنداند به این خاطر هم فکر می کردم به سمت تیپ و اگزجره نباید برود.
در سریال قبلی (پژمان) نقش دختری سر به هوا را بازی می کردید که فانتزی رفتارش خیلی بالا بود و شرایط نامزدش را درک نمی کرد و توقعات زیادی داشت. برداشت من این است که در همکاری دوباره با سروش صحت نخواستید همان فانتزی تکرار شود. این تحلیل درست است؟
برداشت شما صددرصد درست است. روزی که آقای صحت درباره هدیه سریال «پژمان» با من صحبت کرد یک جمله گفت: «نامزد یک سریال فوتبالیست که فقط به خاطر پول و شهرت با او نامزد کرده.» این برای من یک دسته از خانم های مادی گرای اجتماع را در ذهنم ساخت که متاسفانه روز به روز هم تعدادشان دارد زیادتر می شود.
این باعث شد سراغ تیپ بروم تا فقط خصوصیات اخلاقی اصلی اش یعنی رفتار زننده او دیده شود. ضمن این که شخصیت و رفتار پژمان این نامزد را می طلبید. در «شمعدونی» ماجرا فرق می کند. توی پرانتز بگویم اصلا دوست ندارم کلیشه شوم و بازیگر کمدی باقی بمانم برای همین سعی کردم تفاوت عمیقی ایجاد کنم. البته این اواخر از بعضی ها می شنوم که فرقی نکرده و همان است که در «پژمان» دیدیم.
تفاوت که محسوس است. حتی در رفتار و حرکت بدن و نوع بیان. مشخص است کارگردان و بازیگران روی آن ها فکر کرده اند.
من خیلی تلاش کردم این تفاوت ایجاد شود (خنده).
رفتن سراغ سریالی مثل «شمعدونی» هم برای کارگردان و هم بازیگرانش نوعی ریسک مجسوب می شود. این مدل ک مدی در تلویزیون زیاد نداشته ایم و طول می کشد تا بیننده با آن ارتباط برقرار کند. کمااینکه همچنان از سوی برخی مورد هجمه است.
شخصا معتقدم هنرمند یک قدم جلوتر از مردم خودش حرکت می کند. معتقدم هنرمند سلیقه و افکار مردم را می سازد؛ بنابراین همیشه کار هنرمندان سخت است. هر هنرمندی بخواهد کار جدیدی ارائه کند ممکن است مورد تهاجم قرار بگیرد.
ما می دانیم کمدی انواع مختلف دارد که «شمعدونی» نوع ابزورد آناست. توی لوپ افتادن یکسری مسائل از نظر من ابزورد است. این کار یک سریال گروتسک- ابزورد است که با نشان دادن ضعف ها و ایرادها و انداختن لوپ برای تکرار شدن و یادآوری مکرر آن ها هدفی دارد و آخر سریال معلوم می شود. کمدی ابزورد و گروتسک در ایران بیشتر در تئاتر متداول است و مردم خیلی با آن آشنایی ندارند. مردم بیشتر طنز را با دیالوگ و حرکات خنده دار می شناسند در صورتی که من خودم با این نوع طنز که کاستی ها را به شکل زننده نشان می دهد موافق تر هستم.
اشاره کردید دوست ندارید بازیگر کمدی بمانید. مگر بازیگر کمدی بودن بد است؟
نه اصلا. هرکس باید طبق سلیقه و علاقه اش عمل کند. کار کمدی از من انرژی مضاعف می گیرد. ضمن این که بازیگر وقتی نقشی را می پذیرد برای آن یک برون ریزی انجام می دهد. من فکر می کنم اگر آدم همه اش در یک قالب بازی کند یک سری حس ها بیرون ریخته نمی شود و این به شخص من صدمه می زند و از تعادل خارج می کند. فکر می کنم برای بازیگری ام لازم است نقش های متعدد را در ژانرهای مختلف تجربه کنم و ابعاد مختلف را در هنر بازیگری ام پرورش و رشد بدهم.
این تصوری که درباره بازیگری دارید هم پیشنهادها را محدود می کند و هم انتخاب را سخت. این قدر پیشنهاد هست که در ژانر خاصی محدود نشوید؟
آینده که قابل پیش بینی نیست؛ برنامه ریزی ام این است که انرژی را روی مطالعه، تمرین تئاتر و رشد شخصی خودم بگذارم. برای همین در پنج ماه گذشته بیشتر فیلم دیده ام، بیشتر مطالعه کرده ام و بیشتر در ورک شاپ های تئاتر شرکت می کنم. خیلی برایم مهم است که نقش بعدی که انتخاب می کنم چیست. شاید تنوع نقش ها باعث شود به آن جایگاهی که باید، دیرتر برسم ولی ذهن و درونم ارضا می شود. چون هدف مشخصی دارم و مطمئنا همه اش شهرت نیست.
ویدا جوان در نمایی از سریال آسمان من
برخی قسمت های سریال «آسمان من» همزمان با «شمعدونی» از افق پخش می شد ولی چون این شبکه دیجیتال است دیده نشد. شاید اگر دیده می شد کارنامه بازیگری تان خیلی بهتر فرصت قضاوت پیدا می کرد.
امیدوارم «آسمان من» به زودی از شبکه های سراسری پخش شود چون خیلی برای این سریال زحمت کشیده شده. وقتی آقای آهنج دعوت کردند، همزمان پیشنهادهای دیگری هم داشتم اما با کمال میل «آسمان من» را پذیرفتم. شخصیت حدیث عزیزی کاملا جدید بود؛ یک مامور امنیت پرواز و دختر یک سردار شهید که می خواهد راه پدرش را بدو استفاده از این نام و با تکیه بر توانایی خودش طی کند. به خاطر همین از یک قسمت فامیلی اش استفاده می کند که کسی او را نشناسد. شخصیت محکمی داشت و در مجموعه در میان نقش هایی که بازی کرده ام کاراکتر متفاوتی بود.
اخبار فرهنگی - روزنامه هفت صبح
ویدیو : ویدا جوان، فقط دنبال شهرت نیست!