سیامک انصاری و همسرش از یک سال زندگی مشترک میگویند : سیامک انصاری و همسرش ...
سیامک انصاری و همسرش از یک سال زندگی مشترک میگویند
این گفتوگو در گالری این زوج انجام شد میان چوبهای قدیمی، آینههای نقاشی شده و طرحهای نوستالژیك. جایی كه میشد از نقش گفتیم و فرش و لابد كمی عشق.
این بار در پنجشنبه اتفاق افتاد. هفت یا هشت بار از همه شنبههای آمده و نیامده. خیلی وقت بعد از آنكه قرار گذاشته بودیم برای گفتوگو با خودش و همسر نازنینش. آن وقتها چیزی از ازدواجشان نمیگذشت و شاید حرف خاصی هم نبود. اما حالا بعد از یكسال میشود روبهروی هر دو آنها نشست و چند ساعت گفتوگو كرد البته نه به سبك مصاحبههای عادی خانوادگی چرا كه این دفعه پای سیامك انصاری وسط است؛ آدم مصاحبهگریزی كه لابد چند بار با خودش كلنجار رفته تا قانع شود در یك گفتوگوی خانوادگی شركت كند. چیزی كه شاید قبلا به نظرش خوشایند نمیآمده... هرچه كه باشد او سیامك انصاری است؛ چهره شناختهشده طنزهای مهران مدیری با كلی اخلاق و رفتار مختص به خودش... .
این گفتوگو در گالری این زوج انجام شد میان چوبهای قدیمی، آینههای نقاشی شده و طرحهای نوستالژیك. جایی كه میشد از نقش گفتیم و فرش و لابد كمی عشق. عشق بزرگنمایی نشده و واقعی این زوج دوستداشتنی یكسال بعد از زندگی مشترك و همكاری و غیره.
بعضی ها شغلشان ازدواج است
آقای انصاری شما چند سالتان است؟
43 سال
چرا آنقدر دیر به فكر ازدواج افتادی؟
سیامک: ازدواج كه به فكر كردن ربطی ندارد. به نظرم اتفاقی است كه ممكن است در هر سنی پیش بیاید. فكر نمیكنم كسی برنامهریزی خاصی برای ازدواج داشته باشد مگر آن افرادی كه شغلشان ازدواج است (میخندد).
ولی به هر حال ممكن است هر كسی زمانی را در ذهنش داشته باشد كه تصمیم بگیرد زود ازدواج كند یا دیر.
من هیچ موعد ذهنیای نداشتم. در واقع بعد از ازدواجم به این موضوع كه میگویند باید وقتش برسد و این اتفاق باید پیش بیاید و سرنوشت است كه برای تو تصمیم میگیرد اعتقاد پیدا كردم. به خدا!
ماجرای آشنایی و ازدواجتان را برایمان بگویید. به هر حال این سؤال جزو طبیعت این مصاحبههاست.
طناز: سیامك، دوست یكی از دوستان خانوادگی ما بود. ما چند بار همدیگر را دیده بودیم. من هم مثل سیامك هیچ برنامهریزی برای ازدواج نداشتم. به نظر من ازدواج یك مقوله حسی است. یك احساس است كه باید در درون فرد به وجود بیاید. زندگی متاهلی هم احساس مسئولیت است هم حس علاقه... در كل مجموعهای از وظایف و احساسات است كه باید پذیرفته شود.
به آرامش رسیدم
چند وقت از ازدواجتان میگذرد؟
یكسال
این یكسال چطور گذشته است؟
طناز: عالی، خیلی خوب. سیامك آدم سخت و پیچیدهای نیست. كسی است كه میتوان كنارش احساس خوشحالی كرد. او همه آدمها را درك میكند. مسئولیتپذیر است. واقعیت این است كه آن چیزهایی كه در زندگی دنبالش میگشتم در سیامك پیدا كردم. نمیگویم همه چیز بیعیب و نقص است اما در كل به هدفهایی كه در زندگی میخواستم رسیدهام. در همه شرایط با من همراهی میکند و این اتفاق برای من لذتبخش است.
تو این تعریفها را قبول داری؟
سیامك: بله (میخندد).
در مورد تو چطور بود. چه چیز خاصی در این ازدواج پیدا كردی؟
سیامك: ما به یك تفاهم در همه زمینهها رسیدهایم و این حس برای من خیلی مهم است. در زندگی مشترك همه به دنبال آرامش هستند. این درك متقابل باعث میشود در زندگی ما آرامش وجود داشته باشد و این تفاهم بزرگترین اتفاق زندگی ماست.
همانطور كه همسرت گفت به نظر خیلی آدم سختی نیستی؟
سیامك: نه نیستم. بعضی از دوستان میگویند من آدم بداخلاقی هستم اما فكر میكنم با من شوخی میكنند. چون میدانم بد اخلاق نیستم.
طناز: اخلاقهای بد داری... اما بداخلاق نیستی (میخندد).
متولد چه ماهی هستی؟
سیامك: مرداد
میگویند مردادیها وقتی عصبانی میشوند میتوانند توفان به پا كنند؛ با این قضیه موافقی؟
سیامك: من به طالعبینی اعتقاد ندارم.شاید در گذشته اینطور بودم اما الان یاد گرفتهام عصبانیتم را كنترل كنم.
البته شنیدهام كه میگویند معقولترین ماه تولد برای مردها مرداد است چون نماد این ماه، شیر است. شیر هم سلطان است و از این حرفها... .
من و امیر ژوله (نویسنده ویلای من) مردادی هستیم با فاصله 12 سال و هر 2 سال میمون به دنیا آمدهایم. امیر خیلی به طالعبینی اعتقاد دارد اما من واقعا نمیدانم تفاوت متولد مرداد با خرداد در چیست. البته ژوله هر روز این مسائل را با من مرور میكند.
چرا ما همدیگر را درک می کنیم
به نظر سیامك یك تجرد ذهنی و یك درون كودكانه دارد؛ كنار آمدن با این مسئله سخت نیست؟
طناز: این مسئله درهر دوی ما وجود دارد شاید به همین دلیل است كه همدیگر را درك میكنیم.
سیامک تو به طور معمول همیشه از اتفاقات به وجد میآیی و هیجانزده میشوی. میخواهم بدانم ماجرای ازدواج هم در راستای اتفاقات هیجانانگیز زندگیات بوده است؟
سیامك: به هر حال قبول مسئولیت همراه با دلهره اولیه است؛ قبول مسئولیت و جدا شدن از یك نوع زندگی و شروع یك زندگی جدید هیجان خاص خودش را دارد. مهمتر از همه اینكه شما نمیدانید چه اتفاقی خواهد افتاد و چه چیز پیش رویتان است. فكر میكنم همین بیخبری از اتفاقات آینده به خودی خود موضوع را جالبتر میكند.
طناز: به نظرم هر كسی به یك سرنوشت خوب فكر میكند اما در ذهنش جزئیات وجود ندارد كه بداند چه اتفاقی میافتد.همین وجود نداشتن جزئیات كه تصوری از آن ندارید، یك هیجان به وجود میآورد.
وقتی موضوع ازدواج شما جدی شد آیا با شخصیت حقیقی سیامك روبهرو شدی یا آدمی كه بازیگر است و مشهور و...؟
طناز: خود واقعی او با سیامك تلویزیون فرق آنچنانی ندارد. سیامك اصلا تحت تاثیر معروفیت قرار نمیگیرد خود واقعیاش هم همانی است كه میبینید. البته قبل از ازدواج نگران این قضیه بودم چون همیشه زندگی آرام و عادی را دوست داشتم. فكر میكردم ممكن است شغل او روی زندگی خصوصی ما تاثیر بگذارد اما اصلا اینطور نیست. اساسا زندگی با یك بازیگر شاید برای هر كسی خوشایند نباشد به خصوص برای كسی كه یكی از طرفین معروف باشد اما سیامك كسی است كه به هیچوجه تحت تاثیر محبوبیتش قرار نمیگیرد و چون سبك زندگی سیامك اینطور بود ما توانستیم زندگی مشتركمان را شروع كنیم.
سیامك: من هنوز بعد از 18 سال كار كردن فكر نمیكنم بازیگری شغل من است. فكر میكنم خب یك كاری هست میروم بازی میكنم و برمیگردم. اعتقادی نداریم كه بازیگری میتواند شغل كسی باشد.
اهل حساب و کتاب نیستیم
شاید یكی از دلایل طولانی بودن ارتباط كاریات با مهران مدیری و اینكه گروه را عوض نكردی همین محتاط بودن توست.
سیامك: این مسئله دلیلی بر اینكه من آدم ریسكپذیری نباشم، نیست. من بیشتر فكر میكنم كه موفقیت كدام طرف است. ما 10 سال است با هم كار میكنیم و موفق هم بودهایم. چرا عوضش كنم؟
حساب و كتاب و مدیریت مالی خانواده با كدامتان است؟
طناز: زندگی ما حساب و كتاب ندارد. نه من اهل كنترل وحساب و كتابم، نه سیامك. در واقع هیچ كداممان اهل دو دو تا چهار تا نیستیم. به نظرم آدم باید از زندگی لذت ببرد البته هیچ كدام اهل بریز و بپاش و ولخرجیهای آنچنانی نیستیم اما در لحظه اگر دلمان بخواهد كاری انجام دهیم آن را از خودمان دریغ نمیكنیم. اهل نقشه كشیدن نیستم به هر حال رؤیاپردازی كه همه آدمها دارند را داریم ولی اینطور نیست كه به خاطر این رؤیاها زندگیمان را متوقف كنیم.
فقط پلی استیشن
هنوز هم عادت سرگرم شدن با بازیهای كامپیوتری را داری؟
سیامك: بله، همسرم هم این عادت را حتی تا حدی بیشتر از من دارد.
پس زدی تو خال!
سیامك: بله، خوشبختانه من و همسرم در مورد بازیهای كامپیوتری و با هم تفاهم داریم.
با هم مسابقه هم میدهید؟
طناز: نه هر كسی با كامپیوتر خودش بازی میكند.
خیلی خوب است كه علاقهمان مشترك است. البته در مورد بیشترین چیزی كه با هم تفاهم داریم فیلم دیدنمان است فقط با یك اختلاف سلیقه.
این اختلاف سلیقه در چیست؟
طناز: سیامك فیلم علمی-تخیلی دوست دارد و من به فیلم ملودرام علاقه دارم.
آخرین فیلم اكشنی كه دیدی چه بود؟
سیامك: اسكای فال. البته از دیدن جانگوی رها شده تارانتینو هم خیلی لذت بردیم. تارانتینو میتواند همیشه آدم را متعجب كند.
گاهی بین مریض هم کار قبول میکنم
آیا وقت كافی برای همنشینی و فیلم دیدن دارید یا بیشتر درگیر كار هستی؟
سیامك: اصولا در این 12 سال خیلی كار شبانه نداشتیم. كارهای ما به صورت روتین از 11-10 شروع میشود تا 9-8 شب.
مگر تو فقط با مهران كار میكنی؟
سیامك: وقتی با مهران كار میكنم پروژه دیگری را قبول نمیكنم. البته گاهی بین مریض كار تئاتر قبول میكنم آن هم تئاتر گروه سایه كه آقای حداد ارجمند و خانم رشیدی، خانم فرشادجو و خانم پناهیها در آن هستند. در واقع فقط زیر بار مسئولیت كار تئاتر گروه خودمان میروم.
پس كارتان طوری نیست كه همسرتان تنها بماند. معمولا شبكار نیستید؟
سیامك: 4-3 ماه اول ازدواجمان 4 ماه اجرا تئاتر«آمدیم، نبودید، رفتیم» داشتیم. پنجشنبه، جمعهها هم دو سئانس نمایش داشتیم و من تا ساعت یك شب خانه نمیرفتم.
درهوای آلوده بچه نمی خواهیم
اولین باری که سیامک را دیدید ، کجا بود؟
در منزل دوست مشترکمان
وقتی سیامک را از تلویزیون می دیدی هیچ وقت فکر می کردی یک روز ازدواج کنی؟
طناز: اصلا ... (با خنده)
به سه نفره شدن زندگیتان فكر كردهاید؟
سیامك: نه فعلا به بچهدار شدن فكر نمیكنیم.
كاراكتر سیامك خیلی به كاراكتر پدر نزدیك نیست. در كل علاقهای به بچهدار شدن دارید؟
طناز: بچهدار شدن مسئولیت سنگینی است. به نظرم باید با برنامهریزی مفصل بچهدار شد.
در همه جای دنیا بچهدار شدن سلبریتیها مبحث روز است.
طناز: امكانات آنها را نمیتوان با شرایط ما یكی كرد. فكر میكنم در این هوای آلوده بچهدار شدن به صلاح نیست اما اگر امكانات بزرگ كردن بچه وجود داشته باشد بچهدار شدن واقعا زیباست.
خدارا شکر آتش نشان نشدم
بنابراین از آسیبهای معمول شغل بازیگری در امان هستید.
سیامك: به نظر من نمیتوان گفت آسیب. یك پلیس و آتشنشان هم شیفت شبكاری دارند یا حتی كسی كه در پالایشگاه نفت كار میكند ممكن است یك ماه نتواند به خانهاش سر بزند... البته خدا را شكر میكنم كه طی این سالها ساعت كاری روتینی داشتهام و درگیر این چیزهایی كه شما میگویید نبودم.
طناز: من فكر میكنم كسی كه شریك زندگیاش را انتخاب كرده است باید این شرایط را هم قبول كند و چیزهایی مثل ساعت كاری نامنظم نباید مشكلساز شود. قاعدتا طرف با چشم باز ازدواج كرده است و بعدها نباید قبول شرایط برایش سخت باشد.
تحصیلات شما چیست؟
طناز: دو مدرك دارم. یكی لیسانس معماری داخلی و دیگری مدرك معادل لیسانس برنامهنویسی كامپیوتر.
به نظر میآید علاقهتان به معماری داخلی است؟
طناز: بله.
اصالتا كجایی هستید. در كدام منطقه بزرگ شدهاید؟
طناز: تهران. در منطقه دیباجی و دروس بزرگ شدهام.
و شما...
سیامك: من بچه خیابان بهار شیراز هستم.
شاید باید تاجر فرش می شدم
قبل از اینكه وارد دنیای بازیگری شوی چه كار میكردی؟
سیامك: من خیلی وقتها با پدرم كار میكردم. كار در مورد فرش و گلیم و تولیدات آن همیشه مورد علاقهام بوده. در حال حاضر هم این كار را دنبال میكنم. البته آن وقتها كه محصل بودم به پدرم كمك میكردم اما نه به عنوان شغل... اصولا تمام كسانی كه پدرشان در بازار تهران كار فرش یا صادرات داشتند یك دورهای با پدر كار كردهاند. حالا بعضیها جذب كار شدهاند، بعضیها سراغ كارهای دیگر رفتهاند. همین رفت و آمدها باعث شد از بچگی نسبت به صنعت فرش شناخت كافی پیدا كنم.
تعلق خاطر هر دو شما به معماری داخلی در آشنایی و تصمیم ازدواجتان تاثیر داشت؟
سیامك: نه، بعد از ازدواجمان همسرم توجه من را به معماری داخلی جلب كرد. خب من كار خودم را داشتم و به كاری دیگر فكر نمیكردم. پشتكار همسرم باعث شد یك گالری افتتاح كنیم و لوازم قدیمی را جمعآوری كردیم و برای فروش گذاشتیم. یكی از دوستان من، آقای محسن موسوی كه از قدیمیهای این كار هستند و به همراه پدرشان شاهنامه را روی فرش آوردند كه به نوبت در تمام موزههای دنیا به نمایش گذاشته میشود، پیشنهاد این كار را به من دادند و ما با هم این كار را شروع كردیم. در واقع كمك ایشان عامل اصلی شد برای اینكه ما «پچورك»ها را تولید كنیم و بفروشیم.
تکه های فرش های پوسیده را به هم می چسبانم
كمی راجع به پچورك برایمان توضیح بده.
سیامك: بازیابی تكههای فرشهایی است كه پوسیدهاند، چیزی كه بهنظر میرسد دیگر به درد نمیخورد. این تكههای فرش كنار هم دوخته میشوند و به پشت آن چسب زده میشود.
درواقع قطعهای از نبوك به آن وصل و شیرازهكاری شده و آماده فروش میشود. به صورت صنعتی نمیتوان روی پچورك كار كرد فعلا به صورت كارگاهی آن را پیش میبریم. نكته جالب این است كه پچوركها كنار وسایل قدیمی كه ما جمعآوری كردهایم خودشان را نشان میدهند و از ابتدا تصمیم نداشتیم كه اینها را با هم برای فروش بگذاریم. در واقع علاقه همسرم به لوازم قدیمی مثل مبلمان و تابلوهای قدیمی باعث ایده اولیه راهاندازی گالری ما شد.
رؤیای من این است ...
ایده اولیه این كار از كجا آمد؟
طناز: من 4 سال كار معماری داخلی انجام دادم. هر وقت برای خرید وسایل برای مشتریها میرفتم درك نمیكردم كه چرا باید همه وسایل را چینی یا آمریكایی بخرم. این كار را شروع كردیم كه از كارهای خودمان استفاده كنیم. اگر از وسایل قدیمی در خانههایمان استفاده كنیم خانههایمان یك اصالت به خود میگیرد. من دوست دارم یك كارگاه داشته باشم كه در سال آینده حتما آن را راهاندازی كنیم. ما فعلا در مرحله شروع كار و آزمون و خطا هستیم.
سیامك چقدر كمكت بود؟
طناز: من و سیامك با هم این كار را شروع و در راستای هم حركت كردیم. هم سیامك برای كار انرژی گذاشت و هم من. شروع كار با من بود چون سیامك آدم صبوری است كه دوست دارد راجع به همه چیز حسابی فكر كند اما من آدم عجولی هستم. سیامك همه جوانب كار را بررسی و بعد آن را شروع میكند در صورتی كه من اصلا اینطور نیستم.
چقدر چهره شناختهشده سیامك توانست به جمعآوری مجموعه شما كمك كند؟
طناز: این مسئله خیلی به ما كمك نكرد. ما از اعتبار و شهرت سیامک استفاده نكردیم. یك روال كلی كار وجود داشت كه هر كسی باید این مراحل را میگذراند.
سیامك: خود به خود شاید چهره بودن من بتواند به سرعت گرفتن دیده شدن گالری ما كمك كند اما هیچ اصراری به این اتفاق نداریم.
وسایل قدیمی کاراکتر دارند
چطور كسی میتواند هم به گرامافون علاقه داشته باشد و هم آیپد؟
طناز: به نظرم در وسایل قدیمی كاراكتری وجود دارد كه شما در وسایل جدید نمیبینید. كاری كه سیامك در پچورك انجام داده یك كار جدید است كه از دل یك كار قدیمی درآمده است. تكههای فرشهای قدیمی را تبدیل به یك كار جدید با رنگآمیزی كردهایم كه بیشتر با دکوراسیون امروز همخوانی دارد. مثل درهای قدیمی كه الان تبدیل به میز شدهاند. البته این گالری هنوز به آن ایدهآلی كه ما مدنظر داریم، تبدیل نشده است.
در واقع مانیفست كاری شما این است كه آثار قدیمی را به مدرن تبدیل كنید؟
طناز: یكسری از وسایل به بازسازی احتیاج دارد. آنها را بازسازی میكنیم. بعضیها را هم تبدیل به یك وسیله جدید و مدرنتر میكنیم.
قیمتهای ما مناسب است
خیلی از آدمها ترس از نزدیك شدن به گالری شما را دارند. فكر میكنند قیمتهای نجومی عتیقهجات روی وسایل گالری شما هم وجود دارد، این ذهنیت درست است؟
سیامك: اصلا اینطور نیست. ممكن است مردم بروند یك مبلمان تركی یا چینی را به اسم ایتالیایی بخرند و قیمت خیلی بالایی پرداخت كنند، واقعیت این است كه قیمت وسایلی كه ما در گالری داریم واقعا مناسب است و اقشار متوسط به راحتی میتوانند اجناس ما را خریداری كنند.
این تغییرات اقتصادی روی کار شما هم تاثیر گذاشته است؟
سیامك: بله. فكر میكنم فعلا خرید این اجناس در اولویت خرید مردم نیست. مردم فكر خرید اجناس ضروریتر هستند. ترجیح میدهند فعلا پولشان را صرف خرید اینطور وسایل نكنند. البته ما فروش خودمان را داشتهایم منتها موضوع تورم و بالا و پایینهای اقتصادی را حس كردهایم.
آهسته آهسته معروف شدم
از چه زمانی دیده شدی و مردم دیگر تو را در خیابان میشناختند؟
سیامك: خدا را شكر خیلی آهستهآهسته این اتفاق افتاد و با شیب نرمی این اتفاق برای من به وجود آمد اما از سریال هتل سال 78 كمكم شناخته شدم.
یادت میآید اولینباری كه سیامك را در تلویزیون دیدی كدام سریال بود؟
طناز: سریال پاورچین
همیشه ذهنمان خسته است
با این میل به دوری از سر و صدا چرا نمیروید بیرون از تهران؟
سیامك: فكر میكنم تمام مردمی كه در تهران درگیر ترافیكهای مدام شهری هستند دنبال یك آرامش نسبی هستند تا بتوانند برای مدتی از حجم صدا فرار كنند. ما ناخودآگاه ذهن خستهای داریم. كاری نكردهایم ولی خسته میشویم كه این به دلیل آلودگی صوتی است اما یادمان میرود چقدر رانندگی كردهایم، چقدر صدا شنیدهایم، چقدر دود به حلقمان رفته است... بیجهت همیشه خستهایم. مثل این است كه شما را در جایی بنشانند و دائما بوق بزنند یا زمین را با مته سوراخ كنند. ذهنتان خسته میشود. خستگی فقط جابهجا كردن چیزی یا دویدن نیست؛ بنابراین فكر میكنم همه مردم دنبال جایی میگردند كه كمی آرامش پیدا كنند. ما به طور نسبی این آرامش را در این خانه ایجاد كردهایم.
طناز: خیلی وقتها فكر میكردم كاش میتوانستیم به جایی نزدیك تهران نقل مكان كنیم. البته منظورم لواسان نیست میگویم اطراف تهران همه ذهنها میرود به سمت لواسانات اما متاسفانه ما عادت كردهایم خودمان را با امكانات تهران تطبیق دهیم.
به نظر من تهران جای زندگی نیست. من آدمی هستم كه از تنهایی بدم میآید و خیلی اهل معاشرت هستم اما هرچه میگذرد بیشتر به تنهایی و خلوت فكر میكنم.
ما یک تیم هستیم ستاره هم نمی خواهیم
نكته جالب این است كه تو رفتارهای بقیه سلبریتیها را نداری. اساسا چیزی در ذهنت طراحی نمیكنی كه بخواهی چطور رفتار كنی.
سیامك: نمیفهمم الگوی رفتار سلبریتی در مملكت ما چیست؟ آیا قانونی وجود دارد؟ خب خیلی از مردم خودشان را میگیرند طبیعی است كه بعضی از سلبریتیها هم همین رفتار را داشته باشند. شاید بعضیها دوست داشته باشند یك گاردی داشته باشند. بعضیها یك سپری برای خودشان میسازند كه از حاشیه دور باشند که خود سپر تبدیل میشود به حاشیه. خود آن رفتار تبدیل میشود به حاشیه. نه اینكه عاشق حاشیه و باشند نه. معلوم است كه كسی دنبال حرف و حدیث نمیگردد.
اما چیزی كه وجود دارد این است كه شهرت تبعاتی با خود میآورد مثل نگاه از بالا به پایین به دیگران یا مورد توجه قرار گرفتن. ممكن است شما درگیر این مسائل نباشی اما این غرور خواه ناخواه برای خیلیها به وجود میآید.
سیامك: به نظرم اعتمادبهنفس با غرور فرق میكند. ممكن است یك نفر با خود فكركند، من كاری انجام دادم كه دیگران تشویقم كردند و از این بابت به خودش ببالد. اما اینكه اعتمادبهنفس به تو حس برتری بدهد را درك نمیكنم. نكته این است كه ما با فرهنگ ایرانی زندگی میكنیم و فرهنگ ما اجازه نمیدهد كه بخواهی برای بقیه قیافه بگیری.
ولی ستارههای سینما یا موسیقی حتی حاضر نیستند كنار همدیگر بایستند و با هم عكس بگیرند.
سیامك: علت اینكه 12 سال با گروه مهران مدیری كار میكنیم همین مسئله است، ما یك تیم هستیم.
اما خیلی از بازیگرهای تیمتان از شما جدا شدند مثل شفیعیجم و جواد رضویان.
گروه ما ستاره لازم ندارد. مردم بازیگرها را ستارهدار میكنند. من هر آدمی را در شرایط خودش میسنجم. مگرچه اتفاقی میافتد، آخر این راهی كه ما میرویم كجاست؟ همه ما بازنشسته میشویم. بالاخره باید طوری رفتار كنی كه چند سال بعد كه خانهنشین شدی 4 نفر جواب سلام تو را بدهند. نمیگویم من آدم دوراندیشی هستم ولی به آخرش فكر میكنم. دوست دارم 2 نفر هم باشند كه در دوران بازنشستگیام به من احترام بگذارند. همه احترامها كه نباید برای الان ما باشد.
خانم هادیان به نمایش و بازیگری علاقه ندارید؟
طناز: نه. من روی بازیگری را ندارم. به هنر علاقه دارم اما دوست دارم تماشاچی باشم نه بازیگر.
از بین كارهای سیامك كدام یك را بیشتر دوست داشتی؟
طناز: پاورچین را. سیامك شخصیت بامزهای در آن سریال داشت.
قالتاق مظلوم
شما نقش سیامك در ویلای من را دوست داری؟
طناز: خیلی زیاد.
دوگانگی آدمی كه بیعرضه است اما در عین حال زرنگ هم هست در نقشت وجود دارد.
سیامك: بله نقشم یك كاراكتر قالتاق مظلوم است.
طناز: صدای خیلی جذابی هم دارد.
به نظر میرسد نقش تو نسبت به نقشهای قبلی نقش كوتاهی است؟
سیامك: بله. ولی هیچ منطقی در داستان وجود ندارد كه من و مهران یكدفعه وارد خانه مشكات شویم. در آینده اتفاقات خیلی جذابی برای كاراكترها پیش میآید. ورود هادی كاظمی و عارف لرستانی هم به داستان سریال اتفاق شیرینی است.
شما چقدر كارهایی كه سیامك در آن بازی كرده است را دنبال كردهاید؟
طناز: قهوه تلخ و قسمتهایی از شبهای برره و مرد هزارچهره را دیدم.
در«ویلای من» اعتمادسازی شکل گرفته است
فیلمبرداری پروژه ویلای من تا چه زمانی ادامه دارد؟
سیامك: تا اواسط خرداد
شرایط اقتصادی روی بودجه پروژه تاثیر منفی گذاشته؟
خب پروژه به صورت خصوصی ساخته میشود و مشكل مالی وجود ندارد.
مهران مدیری میگفت اگر ویلای من با اقبال عمومی مواجه نشود ممكن است آخرین كاری باشد كه گروه شما انجام میدهد.
سیامك: خدا را شكر شرایط خوب است. جایزه اول ویلای من تحویل داده شد. فكر میكنم اعتمادسازی ابتدایی كه باید انجام میشد، شكل گرفت. شركت گلرنگ با تمام وجود تلاش كرد و اعضای آن صد درصد به تمام تعهداتشان عمل میكنند.
دلم نمی خواهد فکر کنم «قهوه تلخ» تمام شده
تا حالا پیش آمده كه مردم در خیابان تو را ببینند و از تو درباره قهوه تلخ بپرسند؟
سیامك: بله؛ خیلی این اتفاق میافتد. از من میپرسند چرا قهوه تلخ به اتمام نرسید.
نمیپرسند كه داستان قهوه تلخ كجا ختم میشود.
سیامك: این سؤال را راجع به همه كارها میپرسند (میخندد). اما فقط یك قسمت از قهوه تلخ باقی مانده كه ما آن را فیلمبرداری نكردهایم. دو قسمت از آن هم ضبط شده كه دیویدیهای آن منتشر نشده است. امیدم این است كه پروژه قهوه تلخ به اتمام برسد به هر حال هركدام از ما 3 سال و نیم برای آن زحمت كشیدیم.
فكر نمیكنی امید واهی داری؟
سیامك: اصلا دوست ندارم به این فكر كنم كه قهوه تلخ به پایان نمیرسد.
راجع به جوایز هم از تو سؤال میكنند؟
سیامك: ما که در قهوه تلخ بازی میكردیم نباید جایزه بدهیم. من در آن پروژه شراکتی نداشتم. ما هم مثل شما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است.
خودت هم به دلیل منطقی نمیرسی كه چرا قسمت آخر آن سریال ضبط نشد.
سیامك: واقعا هیچ دلیل منطقی برای آن ندارم. فقط یك هفته به پایان پروژه مانده بود.
منبع:bartarinha.ir
ویدیو : سیامک انصاری و همسرش از یک سال زندگی مشترک میگویند