راه های دیدنی شدن سیما : چه كسی از وضعیت صداوسیما رضایت دارد؟ پاسخ صحیح دادن ...
بهترین راه رسیدن به جواب این سؤال، بررسی شرایط صداوسیما است. آنچه خروجی رسانه ملی نشان میدهد و آنچه در درون این سازمان میگذرد، رقابت نابرابر با تولیدات تلویزیونی در شبکههای جهانی، انباشت نیروی غیرحرفهای و کارنابلد، كمبود بودجه و چالش با دولت بر سر اختصاص بودجه و در نهایت ضعفهای ساختاری است كه همگی در یك مجموعه باید دیده شود.
از سوی دیگر انتقاد از صداوسیما به معنای قبول نداشتن كلیت رسانه ملی نیست. اكثر انتقادهای دلسوزانه نسبت به صداوسیما برای بهبود وضعیت است. جدیدترین انتقاد از سازمان صداوسیما را مقام معظم رهبری در دیدار با معلمان بیان كردند. ایشان ضمن گلایه از متناسب نبودن برخی از برنامهها با نیازها، از عمل نكردن مدیران صداوسیما به توصیههای قبلی ایشان انتقاد كردند.
در ابتدای پیروزی انقلاب دو شبكه تلویزیونی در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران فعالیت داشتند. با ایجاد سازمان صداوسیما و تعریف مأموریتهای جدید باز هم همان دو شبكه برقرار بودند و تا سالها شبكههای 1 و 2 بار صداوسیما را به دوش میكشیدند. در آن سالها خبری از شبكههای ماهوارهای، اینترنت و حتی شبكه نمایش خانگی نبود و تنها عدول از این دو شبکه تماشای فیلمهای VHS بود. درجازدن صداوسیما در دو شبكه آنقدر ادامه داشت تا حضور گیرندههای ماهوارهای در پشتبامها در اوایل دهه 70 مدیران فرهنگی را شوكه كرد.
از آن سالها تا كنون هر ساله به میزان رقبای سازمان صداوسیما افزوده شده است. با وجود این تنها كار صداوسیما چشم دوختن به جمع كردن ماهوارهها و افزایش تعداد شبكهها بود. امروز دیگر صداوسیما قبول كرده رقیبی به نام ماهواره دارد و حتی بدش نمیآید، برنامههای پربیننده ماهوارهای را كپی كند.
بینندگان تلویزیون كه با هجوم شبکههای خارجی روبهرو شدهاند برخی نواقص شکلی و حرفهای صداوسیما را در تولید برنامه میبینند و درک میکنند. دهه 60 برای صداوسیما گذشته است و نشان دادن «سالهای دور از خانه» باعث خلوت شدن خیابانها نمیشود. در دهه 90 باید «خندوانه» داشت تا بیننده را پای تلویزیون نگه داشت. این دقیقاً پاشنه آشیلی است كه صداوسیما در طول سالهای اخیر از آن ضربه زیادی خورده است.
همه میخواهند كپی كنند
وقتی یك برنامه تلویزیونی مثل «خندوانه» شبكه نسیم یا «90» در شبكه 3در بین بینندگان تلویزیون گل میكند، برنامهسازها میخواهند سریع كپی از آن را برای شبكه دیگری بسازند. حتی اگر برنامهای در BBC بیننده داشته باشد باز هم در ایران كسانی هستند كه نمونه ایرانیزه شدهاش را به تلویزیون پیشنهاد كنند.
برخی دیگر از شبکهها هم كه نشان دادهاند میتوانند منبع الهام برخی از مدیران شبكهها و برنامهسازان صداوسیما باشند. یكی از انتقادهایی كه به برنامههای تلویزیونی وارد است، همین كپیكاریهای فاقد خلاقیت و ایده است. خلاقیت داشتن در سازمانی به نام صداوسیما دارد به گوهری تبدیل میشود كه پیدا كردنش هر روز سختتر میشود. اینترنت و ماهواره فرصت جستوجو را به بینندگان تلویزیون داده است و میشود نمونههای خارجی برنامههای تلویزیونی را به راحتی پیدا كرد.
مدیران شبكهها مقصرند!
بینندگان تلویزیون چند مدیر شبكه را میشناسند؟ سؤال سختی است، اصلاً چرا باید مدیران شبكهها را شناخت؟ پاسخ در اختیارات مدیران شبكهها است. مدیرانی كه هدایت شبكههای تلویزیونی را برعهده دارند. شبكههایی كه حدود 70 یا80میلیون بیننده بالقوه میتوانند داشته باشند. اگر شبكهای موفق بود، مدیر شبكهاش موفق است و اگر شبكهای نتوانست بیننده جذب كند، اولین مقصر شكستش مدیر شبكه است.
چیزی مانند تیمهای فوتبال كه تفكر مربیان باعث پیروزی و شكست تیمها میشود. اگر بیش از 20 شبكه تلویزیونی صداوسیما را مانند لیگ فوتبال ببینیم باید بیش از 20 مدیر موفق نیز برای شبكهها داشته باشیم كه برای موفقیت شبكههایشان شبانهروز برنامهریزی كنند. در مقابل این تمثیل صداوسیما دارای شبكههایی است كه رسماً نامزد سقوط به لیگ پایینتر هستند؛ شبكههایی كه نتوانستهاند بینندگانشان را حفظ كنند.
ناموفقها منزوی میشوند
شبكه چهارم عنوان «فرهیختگان» را برای خود انتخاب كرده است. در جامعهای كه میلیونها فارغالتحصیل دانشگاه دارد و جمعیت فرهیختهاش هر روز بیشتر میشود، چرا شبكه فرهیختگان جزو كم بینندهترین شبكههای تلویزیونی است؟! شبكه آموزش هم با وجود حضور 20 میلیون دانش آموز در سطح كشور، برنامه آموزشی ندارد كه این جمعیت میلیونی را پای تلویزیون بنشاند.
در كشوری كه ام القرای جهان اسلام است و استقبال مردمی از مسابقات حفظ و قرائت قرآن نشانه از علاقه عمومی به قرآن است، شبكه «قرآن» سیما هم یكی از كم استقبالترین شبكههای سیما است. در منظومه شبكههای صداوسیما، شبكه «افق» قرار است شبكهای متفاوت و بر اساس سبك زندگی ایرانی- اسلامی باشد، اما چقدر این شبكه در زمینه مأموریتهایش موفق عمل كرده است؟ پاسخ این سؤال را میزان مخاطبان شبكه مشخص میكند كه جزو كم بینندهترین شبكههای سیما است.
شبكه «سلامت» نیز اگرچه موضوع حساس سلامتی جامعه را پیگیری میكند، در مقابل برنامههای تركیبی خانوادگی در شبكههای سراسری كه مخاطبان پیگیر توصیههای بهداشتی را دارند، از جایگاه پایینتری در جذب بیننده دارد. این شبكههای منزوی را در كنار شبكه «مستند» باید نگاه كرد كه در طول یك سال مجموع بینندگانش 15 درصد رشد داشته است. این شبكه ثابت كرده است میتوان حرفهای عمل كرد و با وجود مشكلات مالی و ساختاری موفق بود. در شرایطی كه شبكهای مانند «مستند» هر روز بر تعداد بینندگانش میافزاید، شبكههای كم مخاطب منزوی میشوند.
دولت ناراضی است؛ پس بودجه نمیدهد!
اگر دولت میخواست به سؤال ابتدای این متن پاسخ دهد، رسماً با یك «نه» محكم نارضایتی خود را از صداوسیما اعلام میكرد. نارضایتی كه دلایل آن از سوی دولتیها بارها اعلام شده و مدیران صداوسیما نیز بارها پاسخهای خود را ارائه كردهاند و حتی محمد سرافراز، رئیس صداوسیما از زیادهخواهی دولت انتقاد كرده و از اینكه دولت بودجه سازمان را به گروگان گرفته است، انتقاد كرد. دولت بر سر بودجه صداوسیما چالشی جدی را با صداوسیما آغاز كرده كه نتیجه آن فشار فلجكنندهای به ساختار رسانه ملی است. با وجود اینكه از نظر قانونی دولت نمیتواند چنین برخوردی با صداوسیما داشته باشد، اما فعلاً دولت بر موضعش پافشاری میكند و صداوسیما را با مشكلات عدیدهای روبهرو كرده است.
بی پولی مشكلی جدی است
میگویند پول خوشبختی نمیآورد ولی قطعاً بیپولی بدبختی میآورد. وضعیت صداوسیما دقیقاً چنین وضعیتی را نشان میدهد كه در زمان پولداری نتوانست شرایط خوبی را به دست بیاورد، اما در دوران بی پولی به شدت اوضاعش خراب شده است. امروز حتی اگر صداوسیما بخواهد خوب باشد، پولی برای برنامه سازی، بهبود وضعیت شبكهها و حتی نگهداشتن كانالهای تلویزیونیاش ندارد. كاهش تعداد شبكههای تلویزیونی نشان میدهد كه نداشتن پول حتی باعث میشود كه شبكهای با عمر چند سال یكباره تعطیل شود. سریالهای گرانقیمت تلویزیونی هم به خاطر بی پولی ساخته نمیشوند و جایشان را مینیسریالهای ارزانقیمت دمدستی پر كرده است كه مخاطب چندانی هم ندارند. معاون سیما در مصاحبهاش بر اینكه بیپولی باعث شده كارهای سازمان روی زمین بماند تأكید میكند و همه منتظرند تا دولت كمی شیر بودجه را شل كند تا شاید معجزهای شود.
بهرهوری پاسخی برای بیپولی
با همه معایب و مشكلاتی كه سازمان صداوسیما با آن رودررو است، روشهای خروج از بحران نیز وجود دارد. سرافراز به خوبی ساختار صداوسیما را میشناسد و همین باعث شد كه برنامهاش را بر اصلاح این ساختار بگذارد. از طرف دیگر به غیر از حذف پستهای مدیریتی میشود چابكسازی سازمانی را به مسئله برنامهسازان تلویزیون نیز تعمیم داد. بسیاری از منتقدان رسانهای صداوسیما در زمانی كه در مقام
راههای دیدنیشدن سیما
برنامهساز ظاهر شدند، نشان دادند كه هیچ چیزی در بساط ندارند. صداوسیما میتواند به جای اینكه سرمایه و زمانش را در اختیار گروههای ناكارآمد برنامهساز قرار دهد كه محصولش شبكههای بی بینندهای مانند «افق» باشد، میتواند پای استعدادهای جدید را به سازمان باز كند. مثال این موضوع برنامه «جادوی صدا»، مسابقه صداپیشگی است كه اساتید گرانقدر دوبلور حتی اجازه نمیدهند استعدادهای جوان اشتباه كوچكی داشته باشند و با همین نگاه بسته است كه سالها دایره بستهای كه در صداوسیما شكل گرفته، باز نشده است. هوای تازه یا پوستاندازی رسانه ملی، كاری است كه از عهده رئیس سازمان بر میآید. سرافراز هنوز زمان زیادی پیش رو دارد و اگر بخواهد میتواند تغییر ایجاد كند. پاسخ به سؤال ابتدایی این متن چه بله باشد و چه خیر، صداوسیما باید فراموش نكند همان طور كه در دهه 90 با ماهواره غافلگیر شد، اگر نخواهد تغییر كند، حریفانش میدان بازی را تغییر میدهند.
لبیك رئیس رسانه ملی به فرمایشات رهبر انقلاب
در پی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان و بیان دغدغههای ایشان درباره لزوم توجه رسانه ملی به تولید برنامههای مناسب برای نسل جوان و نوجوان كشور، رئیس رسانه ملی با انتشار پیامی ضمن تأكید بر توجه ویژه به دغدغههای رهبر معظم انقلاب، تبعیت از رهنمودهای معظم له را راهگشای همه مسائل دانست.
اخبار فرهنگی و هنری - روزنامه جوان
ویدیو : راه های دیدنی شدن سیما