دو ساعت چشم در چشم علی ضیا : علی ضیا سرانجام رو در روی رسانه منتقدش نشست تا ...
علی ضیا سرانجام رو در روی رسانه منتقدش نشست تا به تمام انتقادهایی که به او وارد کردیم پاسخ دهد؛ ماحصل این رویارویی یک گفتگوی داغ شد که رد و بدل شدن حرف های طرفین در آن مثل ضربات مشت بین دو بوکسور بود.
می خواهیم برگردیم عقب و از برنامه نیمروز شما شروع کنیم. مجری جوانی که با نوعی تنوع در اجرا در برنامه ای با ساختار متفاوت در یک وقت مرده روی آنتن می رود اما دیده می شود و این دیده شدن به مقدار زیادی به واسطه مجری آن کار است. می خواهیم راجع به آن موقع صحبت کنیم؛ زمانی که همه چیز درست و به اندازه بود و آنی که در نحوه اجرای علی ضیا وجود داشت در آن برنامه بیشتر به چشم می خورد چرا که آن موقع اینقدر دیده شد؟ آیا به خاطر بکر بودن علی ضیا بود؟
- هیچ رسانه ای تایم مرده ندارد. مثلا به برنامه های موفق نگاه کنید. شاید بگویید برنامه های شبکه چهار کمتر دیده می شود ولی برنامه هایی مثل دو قدم مانده به صبح در زمانی پخش شده که شاید هیچ کدام از ما مخاطب آن نبودیم. پس اصلا تایم مرده وجود ندارد. دومین نکته این است که اگر تیم خوب باشد، کار هم خوب می شود. ایده من این است.
یعنی همه چیز خوب باشد، من هم به عنوان یک عضو کوچک حالا نه کسی که بتواند واکنش ها را تغییر دهد، در کنار آنها باشم. آن موقع تیم ما خیلی خوب بود و تیم خوب همیشه جواب می دهد.
وقتی شروع به اجرا کردید انتظاری از شما وجود ندارت. اولین باری بود که آمده بودید و دیده می شدید. اینکه تیم خوب باشد یک موضوع است و اینکه شما باید آن وسط دیده می شدید یک موضوع.باید خودتان را نشان می دادید، از طرفی یک موقعی آمدید که نسل قبل از شما خودشان را تثبیت کرده و شناخته شده بودند، حالا ممکن بود به شما این اتهام وارد شود که دارید از کسی تقلید می کنید.
- ممنونم که به این صورت موضوع را تحلیل کردید اما تحلیل من همان است که گفتم. تیم خوب، که اگر همه جا شکل بگیرد می تواند موثر باشد.
من یادم است در مصاحبه ای گفتم که مثلا اگر 10 سال آینده هم از اجرای من بگذرد و تیم تصمیم بگیرد که من روی زمین بخوابم، می خوابم.
یعنی اینکه روی زمین خوابیدن شما را وارد سبک خاصی نمی کند و اتفاقا اگر یک اتفاق فکر شده باشد خیلی هم خوب است.
یعنی شما از ابتدا سبکی نداشتید؟ صرفا چیزی بود که تیم از شما می خواست؟
- از حرف من اینطور دریافت نمی شود. از حرف من اینطور برداشت می شود که تیم هر جا خوب باشد، می توان ایده های خوب گرفت. فقط یک ابزار برای اجرای آن می خواهیم که اگر آن ابزار خوب نباشد، هیچ وقت اجرایی نمی شود. این مسئله در تمام دنیا هم همینطور است.
در هر جای دنیا شما می توانید یک گروه خیلی فوق العاده برنامه ساز داشته باشید که مجری خوب نداشته باشد؟ این مسئله مثل سینما است که ما نمی توانیم سینمای بدون بازیگر داشته باشیم. در برنامه نیمروز بر اساس اعتقاد من، تیم خوب و ابزار اجرایی خوب کنار هم یک برنامه خوب را شکل دادند.
وقتی صحبت از تیم خوب می کنید، یعنی بعد از آن برنامه تیم بد باعث شد که علی ضیا از حالت اورجینال خارج شود؟
- این اعتقاد شما است. من هم هیچ وقت فکر نمی کنم همچنین اتفاقی افتاده است. من می توانم الان بگویم شما خودت فیک یا تقلبی هستی یا حتی بگویم هفت صبح روزنامه زردی است اما این نظر من است اما حتما که این نظر درست نیست باید برای آن مصداق آورده شود.
از بین رفتن اورجینال بودن اجرای شما از برنامه «ماه عسل» شروع شد. حالا یا برند آن برنامه آنقدر بزرگ است که کار درنمی آید و پس از آن 20 برنامه موفقیتی که باید به همراه نمی آورد و سال بعد تیم تغییر می کند یا اینکه در سبک اجرای مجری، آورده تازه ای وجود ندارد و تا برنامه دهم حتی صحبت از این می کند که هنوز موتور برنامه گرم نشده است.
- باید بگویم که در برنامه هفتم، میهمان ما سعید حدادیان بود و ایران به خاطر آن برنامه منفجر شد. من همان زمان به روزنامه شما گفتم تا برنامه 15 فرصت می خواهم. حتی برنامه نود یا همان ماه عسل ده سال است که برند هستند.
اصلا در رسانه نمی شود همان سال اول در مورد یک برنامه نظر داد. حتی وقتی در مورد برنامه اپرا در آمریکا صحبت می کنیم با توجه به قدمت آن در موردش نظر می دهیم. این مسئله یک امر طبیعی در رسانه است.
اما در مورد ماه عسل صحبت می کنیم. یک برنامه که مجری قابل قبولی برای آن در نظر گرفته شده و فیک شدن علی ضیا در آن برنامه نمی تواند قابل قبول باشد. از طرفی یک جبهه هم وجود داشته از آدم هایی که ماه عسل را به خاطر احسان علیخانی دوست داشتند و یک مرتبه شما را در مقام مجری آن برنامه دیدند. در چنین شرایطی باید کاری می کردید که بهترین فرم خودتان را ارائه دهید. مردم نمی توانستند پانزده برنامه صبر کنند.
- من که معتقدم ما از همان برنامه هفتم اتفاق را رقم زدیم، بعد از آن هم پانزده و بیست و سوم و ... من اعتقادی به این ماجرا ندارم اما اگر بخواهیم رسانه ای بحث کنیم، اگر هر کس دیگری هم بود حتی استاد اسماعیل میرفخرایی که از نظر من در اجرا بزرگتر از ایشان نداریم، از برنامه شصتم به برنامه اضافه شود و قرار باشد شصت برنامه دیگر اجرا داشته باشد، منجر به شکست است.
حالا علی ضیا با تمام کوچک بودنش آمده در یک برنامه و آن را شکل داده است؛ بنابراین باید رسانه ای بحث کنیم و این که ما چرا از مخاطب فرصت خواسته ایم، باید بگویم خیلی از برنامه های احسان علیخانی دوست عزیزم از قسمت پنجم به بعد می گیرد. برنامه ها همه احتیاج به فرصت دارند.
آیا آن فرصتی که می خواهید پیش آمد و آن اتفاق خوشایندی که می خواستید در ماه عسل افتاد؟
- من امیدوارم که همه مجری های این کشور، برنامه های ویژه خودشان را داشته باشند؛ برنامه هایی با کاراکترها، شخصیت ها، ویژگی ها و با تفکرات خودشان.
چرا این اتفاق در مورد شما نیفتاد؟ در ویتامین سه توانستید این کار را انجام دهید اما با اینکه این فرصت برای شما در برنامه بعضی ها و امشب مهیا شده بود، هر دوی این برنامه ها منجر به شکست شد.
- بعضی ها قرار بود هفتگی پخش شود و یک قرارداد 30 قسمتی داشته باشد. پلن برنامه رد ذهن ما پنج ساله بود، البته تلویزیون به ما قولی نداده بود. از قسمت نوزدهم برنامه دچار مشکل شد.
مثلا برنامه هایی که میهمانانی مثل آقای کفاشیان، آقای عبدی، بابک حمیدیان، رامبد جوان یا بنیامین بودند می تواند به ما درصدی از این نوزده برنامه را بدهد که ما در آنها نقطه اوج داشتیم و فردای آن روز در مورد آن در جامعه صحبت می شد.
در تلگرام و وایبر برای آن می نوشتند یا حتی تیتر روزنامه می شد و این یعنی وقتی تاثیر می گذارد در موردش صحبت می شود.
خوب در این فراگیر شدن برنامه نباید تیم رسانه ای که پشت برنامه است را نادیده گرفت.
- من به خاطر دارم که در مورد این 10 برنامه قبل از آنکه دوستان رسانه ای ما بخواهند پوشش دهند، رسانه های دیگر در مورد این برنامه ها پوشش می دادند. حتی در مورد برنامه امشب هم همینطور بود و خیلی از قسمت هایش این اتفاق افتاد.
یعنی من به رفقایم گفتم امشب میهمان ما فلان کس است، شما پوشش بدهید و فردا صبح دیدم یک جاهایی که حتی ما یک خط هم ننوشتیم، خبری در مورد برنامه ما پوشش داده شده است. برنامه های خوب طبیعت شان همین است و واقعا نمی شود بیخودی کسی را بزرگ کرد. در مورد ویتامین سه و نیمروز ما اصلا تیم رسانه ای نداشتیم.
چطور می گویید وجود ندارد وقتی ما در ایمیل هایمان هنوز کلی عکس و گزارش داریم که در مورد برنامه ویتامین سه و امشب برایمان فرستاده شده بود؟
- من در مورد برنامه هایی مثل خندوانه و نود و ماه عسل صحبت می کنم و می گویم برنامه خوب اصلا احتیاجی به تیم رسانه ای ندارد. مردم برنامه خوب را خودشان می خواستند و خبرنگارها هم پوشش می دادند. رد تمام دنیا هم همینطور است. هیچ چیز نمی تواند یک آدم را بزرگ یا کوچک بکند و من به غایت به این موضوع اعتقاد دارم که عزت و ذلت ما فقط در دست خداست.
چرا برای بعضی ها که همین چند قسمتی که شما گفتید خوب از آب درآمد و طرفدار پیدا کرد، تایم مشخصی در نظر نگرفتید، گاهی یکشنبه روی آنتن می رفت، گاهی پنج شنبه. یعنی حتی خود تلویزیون هم آنقدر روی این برنامه نظر نداشت که برای آن زمان بندی جدی در نظر گرفته نشده بود.
- انگار اصلا برنامه را با دقت ندیدید اما بگذارید اینطوری جواب بدهم که تایم پنج شنبه از تایم یکشنبه مهمتر است. ما از یکشنبه به پنج شنبه تغییر تایم دادیم چون بهتر دیده می شد. تغییر مدیریت در شبکه هم این میان بی تاثیر نبود.
از طرفی در دل همه برنامه ها مشکلاتی هست که نمی توان آن برنامه ها را به سرانجام رساند و این مسائل همیشه هست اما اینکه برنامه وقتی پربیننده است، بهتر است پنج شنبه باشد تا بیشتر دیده شود، حس آن بود.
بعد از این چند برنامه انتظار می رود علی ضیا برای خودش امضا داشته باشد. مثلا رشیدپور پس از یک مدت راه خودش را پیدا کرده است. شما یک بار میهمان مردمی دعوت می کنید، یک بار سلبریتی. بهتر است بگوییم علی ضیا در اجرا چه می خواهد؟
- هر برنامه ای یک فرمت و قالبی دارد. این هنر یک آدم است که بتواند در فرمت های مختلف کار کند. این توانایی من است که بتوانم در بخش های مختلف اجرا داشته باشم. در چارچوبی که هر برنامه برای خودش دارد، باید موفق باشی.
مثلا برنامه امشب فرمتش این بود که هفتگی موضوع مشخص می شد و تا می توانستیم به تناسب موضوعات، سعی می کردیم اولین انتخاب ما مردمی باشد اما اگر نمی توانستیم موضوعات مردمی انتخاب کنیم، قطعا آدم معروف می آوردیم.
یک بخشی از آن دغدغه های روز را دخیل می کردیم مثلا در برنامه امشب، می گوییم هفته پهلوانی است و از صفر تا صد آدم هایی که می آوردیم در همین حوزه هستند.
مثلا موضوع محیط زیست بود، آمدیم در برنامه های یک هفته موضوعات مربوط به محیط زیست را منتخب کردیم و هر برنامه در مورد یکی از آنها صحبت می کردیم. یک بار محیط بان آوردیم، یک بار کسی را آوردیم که از یوز ایرانی اولین بار عکس گرفته است. در مورد برنامه ویتامین سه، همیشه نیم ساعت اول به شدت چالشی بود؛ یعنی ما یک موضوع را انتخاب می کردیم و در موردش میهمان می آوردیم و چالش های جدی اتفاق می افتاد. پس از آن موضوع صحبت مان گفتگومحور بود.
میهمان بعدی که می آمد با او موضوعی صحبت می کردیم. بخش موضوعی که تمام می شد، بخش طنز داشتیم همراه با سوال چند گزینه ای. یعنی مردم را در یک تلرانس سینوسی جابجا می کردیم، با یک موضوع سخت شروع می کردیم و با یک اتفاق طنز پایان می دادیم.
تا وقتی شریعت پناهی هست شما هم هستید؟ اتفاقا خیلی خوب است که این حمایت وجود داشته باشد.
- آقای شریعت پناهی دوست به شدت دوست داشتنی من است اما مدیرها می توانند تصمیم های متفاوتی بگیرند. یعنی سلایق متفاوت دارند. شاید از نگاه او من اجرایم خوب باشد، شای هم نه!
دو ساعت چشم در چشم ضیا
ولی قرار بود برنامه «امشب» تا رمضان ادامه داشته باشد و بعد از آن به عنوان ویژه برنامه رمضان ادامه پیدا کند تا اینکه آقای شریعت پناهی مصاحبه ای انجام داد و گفت که هر برنامه ای همزمان با ماه عسل روی آنتن باشد، دیده نمی شود و به همین دلیل امشب حذف شده.
- شما برنامه «امشب» را ندیدید.
چقدر قاطعانه می گویید! اگر ندیده بودیم که الان اینجا نمی نشستیم با شما صحبت کنیم. برنامه امشب با شکل و شمایل ماه عسل شروع شد و نهایتا به ساختاری شبیه شما و سیما رسید. یعنی این برنامه عملا هویت خاصی نداشت.
- اصلا ما آن شب ها قرار نبود برنامه داشته باشیم. قرار شد ویژه برنامه عید فطر در قالب برنامه ما روی آنتن برود.
پس برنامه شما هیچ هویتی ندارد که اینقدر راحت می پذیرید.
- خیلی از برنامه های دیگر هم چنین ساختاری پیدا می کنند. ما قرار بود در شب های ماه رمضان برنامه داشته باشیم، من هم در برنامه این را گفتم و بیان کردم به دلیل محدودیت کنداکتور شبکه نتوانستیم در ماه رمضان برنامه داشته باشیم و خیلی هم دلخور هستم.
خب اگر کنداکتور اجازه نمی داد چطور شبکه یک برنامه دعوت را آماده پخش می کند و از جواد رضویان می خواهد بیاید و آن را اجرا کند؟
- برنامه «دعوت» قبل از افطار پخش می شد. آن تایم اصلا تایم برنامه ما نبود.
خب خندوانه هم تایمش ساعت 22 هر شب بود اما شبکه نسیم دقیقا آن را همزمان با «ماه عسل» روی آنتن برد و خیلی هم به چشم آمد.
- ما قرار بود در تایم خودمان برنامه داشته باشیم اما چون «این شب ها» وجود داشت، نمی شد. تصمیم این شد که برنامه نداشته باشیم.
اما در توضیح آقای شریعت پناهی چیز دیگری بود. او گفته بود علت اصلی این است که هر برنامه ای باشد زیر سایه «ماه عسل» دیده نمی شود.
- پس از آقای شریعت پناهی بپرسید. حتما از ایشان بپرسید. در مورد اجرای من بپرسید، نه در مورد ساختار برنامه چون اینها به تهیه کننده مربوط است.
درباره برنامه امشب هم خیلی صحبت باقی مانده. اصلا قابل پذیرش نیست که بگوییم یک برنامه با این هدف شروع شده و آخرش به چیز دیگری مثل شما و سیما تبدیل شود. کما اینکه عادل فردوسی پور هم شب یلدا ویژه برنامه روی آنتن برد اما خود نود را متوقف نکرد. برنامه نود مثل همیشه روی آنتن رفت اما در بخشی هم به این مسئله پرداخته شد.
- حرف های شما همه اش اشتباه است. برنامه شما و سیما یک ساختار دارد و برنامه ما یک ساختار. اینها ربطی به هم ندارد.
ما هم همین را می گوییم، چرا برنامه با یک ساختار شروع شد اما به ساختار دیگری رسید.
- یک برنامه دیده می شود، گل می کند، رییس شبکه از برنامه سازان خواهش می کند این ماموریت را در شب های عید فطر هم انجام دهند.
چرا از کسی مثل احسان علیخانی یا عادل فردوسی پور چنین درخواستی نمی شود؟
- این را از مدیر شبکه بپرسید. بپرسید چرا سطح علی ضیا را با این برنامه ها می آورید پایین. من موظفم برنامه را اجرا کنم.
پس می خواهید بگویید یعنی علی ضیا امضا ندارد برای کارهایش که تن به هر نوع اجرایی می دهد؟
- این نگاه شماست. اگر امضا نداشتم شما الان اینجا نبودید برای مصاحبه با من. تحلیل من در مورد حضور شما این است. اما اینکه چرا مدیران از من استفاده می کنند را باید از خودشان بپرسید.
من تنها چیزی که در مورد خودم می دانم این است که در هیچ برنامه، هیچ جایی و هیچ شبی بدون برنامه نمی روم. آدم های داینامیک را با آدم های استاتیک نمی شود مقایسه کرد. دنیا دارد به سمت داینامیک می رود؛ به سمت ساختارهایی که خانم اپرا و خانم الن ساختند.
یک شب خانم میشل اوباما می آید، یک شب یک پسر معلول می آید. مهم این است که بتوانی این داینامیک بودن را حفظ کنید. مهم این نیست که سلبریتی می آورید یا مردم معمولی؛ باید با هر کس که مصاحبه می کنید یا جور برخورد کنید. این تفکر داینامیک است و این به نظر من یک توانایی است.
حرف های داغ
توضیحات جالب علی ضیا به انتقاد از مصاحبه اش با خواننده معروف
همه می دانند من و بنیامین دوستیم
مصاحبه علی ضیا با بنیامین بهادری در برنامه «بعضی ها»ی شب یلدای سال قبل سر و صدا به پا کرد. خیلی ها به شیوه سوال پرسیدن ضیا و زوم کردن او روی مباحث زرد معترض شدند و برخی دیگر نوشتند که واقعا علت اصرار ضیا به فاش کردن ماجرای زندگی خصوصی این خواننده آن هم به رغم میلش چه بوده؟ ما هم یکی از منتقدان این مصاحبه بودیم. ضیا توضیح می دهد.
علاقه زیادی دارید که خودتان را با همه میهمان ها دوست نشان دهید. در گفتگو با بنیامین هم وضعیت همینطور بود.
- گفتگوی من با بنیامین را ندیدید. اگر دیدید بگویید اولین دیالوگ من با بنیامین چی بود؟
دیالوگ ها را که حفظ نکردیم.
- اولین دیالوگ این است. ما دوتا با هم خیلی دوست هستیم و همه می دانند. یک زمانی هست دو نفر با هم دوست هستند. مثلا من الان با یک فوتبالیست دوستم اما خیلی رسانه ای نمی شود ولی با یک فنر دوست هستم و همه جا با او دیده می شوم. رفاقت من و بنیامین از یک حدی گذشته و توی رسانه و همه جا ما با هم دیده می شویم.
مردم که این چیزها را نمی دانند.
- اتفاقا می دانند. عکس های ما همه جا هست.
شما فقط طرفدارهای خودتان را می بینید نه همه مردم! آنتن تلویزیون میلیونی است.
- این به خاطر کم اطلاعی شماست.
چرا ما باید اطلاعات مان را درباره اینکه شما با چه کسی هستید بالا ببریم؟ ما می گوییم علی ضیا به اندازه بنیامین مهم است. چرا سطح تان را پایین می آورید؟
- جمله اولم در بعضی ها این است، «همه می دانند من و تو با هم رفیق هستیم اما می خواهیم اینجا با هم یک هارد تاک داشته باشیم.» یعنی مردم می خواهند در مورد درگذشت همسر تو بدانند.
اما نمی خواهد در این باره حرف بزند.
- اینجاست که من می گویم همه چیز را می دانم و می خواهم صحبت کنم. این چیز غریبی نیست. اگر واقعا یکسری محدودیت ها توی ذهنم شکل نمی گرفت، باید حتما یکسری سوالاتی که برای همه ایجاد شده بود را بپرسم. قانونش این است. من آنجا به او گفتم «می خواهم در مورد پارسال یک همچین شبی یک مقدار قبل تر از آن صحبت کنم.» و او می گوید «نه، در این مورد صحبت کنیم کام مردم تلخ می شود. من هم ناراحت می شوم». من می گویم «تو الان برای مردم مهمی برای پارسال همین موقع» آن شب سی آذر بود و سالگرد همسر بنیامین بود و من به او گفته بودم که دلیل دعوت کردن تو این است. اگر این سوال پرسیده نمی شد مردم می گفتند چرا نپرسیدی؟
اما وقتی به نتیجه نرسیدید باز هم اصرار می کنید و حتی بهادری به شما می گوید ممکن است دختر من این برنامه را ببیند و ناراحت شود اما باز هم سر این موضوع پافشاری می کنید.
- نه، موضوع دخترش چیز دیگری است. من می گویم ما همه تو را آن شب در بیمارستان دیده بودیم و او در مورد شرایط بیمارستان توضیح می دهد و می گوید از اینجا به قبل آن شب را برای هیچ کس نگفته ام. این اسمش اصرار نیست، یک سوال است.
اخبار فرهنگی - روزنامه هفت صبح
ویدیو : دو ساعت چشم در چشم علی ضیا