تبهکاری در لباس گشت ارشاد! : تبهکاری در لباس گشت ارشاد جوان تبهکار وقتی خودروهای ...
تبهکاری در لباس گشت ارشاد
جوان تبهکار وقتی خودروهای مدل بالا را میدید که صدای ضبط آن زیاد بود با ظاهری فریبنده دست به شکار میزد.
شوک: این مرد ادعا میکند میخواسته پولها را به مرکز خیریه هدیه کند در حالی که تجسسها نشان میدهد وی 15 بار به زندان افتاده است.این مرد پس از آنکه به طعمههایش دستور ایست میداد در نقش مأمور به فریب آنان دست میزد تا نقشهاش را اجرایی کند.پلیس از زمانی به ردیابی این دزد حرفهای پرداخت که مرد 26 سالهای پرده از سرقت عجیبی برداشت و گفت: ساعتی پیش در حوالی خیابان شریعتی – جلفا سوار بر خودروی سوناتا در حرکت بودم که این مرد سوار بر موتوسیکلتش سدراهم شد و اشاره کرد که ترمز کنم.این مرد خونسردانه از موتورش پیاده شد و با گفتن اینکه چرا صدای ضبط خودرویت بلند است، خواست تا مدارکشناساییام را به وی بدهم.
وی با بررسی مدارکم گفت چون صدای موسیقی ضبطصوت خودرو بلند است باید جریمه شوم و آن را نقدی پرداخت کنم. به وی گفتم پول همراه ندارم خلاصه با اصرار مرا به پای عابربانک کشاند و 170 هزار تومان از حسابم برداشت کرده و به وی تحویل دادم ولی وی دستبردار نبود و شروع به بازرسی بدنی از من کرد و 30 هزار تومان پول دیگر که در جیبم بود را از من گرفت و گفت آن را به خیریه هدیه میکند و رفت.
همان لحظه به وی مشکوک شدم و به تعقیبش پرداختم و همزمان موضوع را به مأموران پلیس اطلاع دادم و توانستیم در کمتر از 10 دقیقه وی را دستگیر کنیم.کارآگاهان وقتی یک پلیس قلابی را پیش روی خود دیدند در بررسیهایشان پی بردند مصطفی 39 ساله از دزدان قدیمی است و بارها به خاطر دزدی با همین روش دستگیر شده و به زندان افتاده است.
این مرد تبهکار که بیش از 15 بار به شکار رانندگان خودروهای مدل بالا پرداخته است وقتی دید که دستش برای پلیس رو شده به ناچار جرمش را به گردن گرفت و گفت: فروشنده لوازم خانگی هستم، میپذیرم اشتباه کردم.
از سویی هم چون شب قدر بود به این راننده میخواستم تذکر بدهم، اما وی مقاومت کرد و میخواستم پولی را که از وی گرفته بودم به خیریه هدیه کنم که دستگیر شدم!این در حالی بود که تجسسها نشان داد این مأمور قلابی با پرسه زدن در خیابانها طعمههایش را از بین رانندگانی که صدای پخش موسیقی خودرویشان بلند بود انتخاب و با همین بهانه دست به اخاذی از مردان پولدار میزد و تصور داشت آنان به خاطر پولهایی که از دست میدهند و در برابر ثروتشان ناچیز است هیچگاه به پلیس مراجعه نخواهند کرد.بنابه این گزارش؛ پلیس قلابی با دستور بازپرس نصرتی در اختیار تیم پلیسی قرار گرفت تا پس از شناسایی همه طعمههایش و به دست آوردن میزان پول به جیب زده، روانه زندان شود.
گفتوگو با پلیس قلابی
مصطفی 43 ساله با چهرهای مظلومانه سعی بر نمایش پشیمانی دارد اما سابقه تیره و تارش حکایت دیگری دارد.
چندبار سابقه داری؟
فکر کنم 15 بار با همین جرم پلیس قلابی دستگیر و به زندان رفتم.
اعتیاد داری؟
نه، سیگار هم نمیکشم.
چرا پلیس قلابی شدی؟
سال 82 برای نخستین بار به اتهام کلاهبرداری به زندان افتادم که در زندان با یکی از همسلولیهایم که فیوجی بود دوست شدم و نقشه پلیس قلابی را از وی یاد گرفتم و چون چهرهام فریبنده بود میتوانستم نقشم را به خوبی بازی کنم.
نخستین باجگیریات را به یاد داری؟
بله، اواخر سال 82 بود که با هم سلولیام در زندان آشنا شدم و در نخستین ملاقاتمان بعد از آزادی به کمک وی در حال گشتزنی بودیم که یک پراید سفیدرنگ که صدای ضبطش زیاد بود را به عنوان طعمه شناسایی کردیم و بعد از توقف خودرویش به عنوان مأمور وارد عمل شدیم و در نقش مأمور قصد توقیف خودرو را داشتیم که راننده جوان شروع به التماس کرد که ما نیز با گرفتن 50 هزارتومان وی را آزاد کردیم.
ازدواج کردی؟
بله سال 84 بود که ازدواج کردم و 8 ماه پیش که از زندان آزاد شدم دخترم به دنیا آمد اما امروز دوباره باید زندانی شوم.
بیکاری؟
نه، در کنار یکی از دوستانم در مغازه لوازم خانگی مشغول به کار هستم.
چرا بعد از آزادی باز سراغ دزدی رفتی؟عادت کردم و پول راحتی به دست میآورم. چون طعمههایم از نظر قانونی مجرم هستند و دختر و پسران جوان میترسیدند که از من شکایت کنند و به خاطر 100 هزارتومان ارزش ندارد که پیگیری کنند و کمتر کسی به دنبالم است.
شیوه کارت چطور است؟
بعضی اوقات در مرکز و شمال تهران جلوی خودروهایی که آلودگی صوتی داشتند یا دختر و پسری جوان که در ماشین بودند را میگرفتم و با نشان دادن کارت بسیج برای توقیف خودروهایشان اقدام میکردم و چون جوان بودند برای فرار از قانون حاضر به پرداخت پول برای آزادیشان بودند و من نیز با گرفتن پول و نصیحت کردن آنها را رها میکردم.
نیاز مالی داری؟
نه، از اجاره خانهای که از ارث پدری به دستم میرسد و حقوق ماهیانه700 هزارتومان زندگی راحتی دارم. مادرم برای اینکه من دیگر خطا نکنم کرایه خانهای را که از کرج میگیرد نیز به من میدهد تا دست از کارهایم بردارم اما از روی عادت باز این کار را میکنم و دستگیر میشوم. مادرم به خاطر من یکبار سکته کردهاست.
همسرت خبر داشت که پلیس قلابی هستی؟
از روز نخست که این کار را نمیکردم اما بعد از دستگیریهایم چند باری همسرم قصد داشت از من جدا شود که با پادرمیانی ریشسفیدها به زندگیاش در کنار من ادامه داد و امروز با یک بچه باید صبر کند که من از زندان آزاد شوم.
نمیترسیدی دستگیر شوی؟
میترسیدم ولی به این کار اعتیاد پیدا کردم و همین مانع ترسم میشد.
چرا ناراحتی؟
از دست شما خبرنگارها چون در سالهای 84 و 88 تصویرم بدون پوشش برای شناسایی مالباختگان چاپ شد و باعث بیآبرویی خانوادهام شد و باز هم باید خبر دستگیریام در روزنامهها به چاپ برسد.
پشیمانی؟
بله، به خاطر بچهام دیگر این کار را نمیکنم و قول میدهم آخرین باری باشد که دستگیر میشوم و دیگر این کار را نکنم.
حرف آخر؟
سعی میکنم این بار بعد از آزادی دیگر دست از خلاف بردارم.
سعی میکنی؟!!خب گفتم که اعتیاد به دزدی پیدا کردم و باید سعی کنم که دیگر این کار را نکنم.
ویدیو : تبهکاری در لباس گشت ارشاد!